ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 8

    

توضیح ضروری: لینک مربوط به بخش های قبل و بعد، در انتهای همین یادداشت موجود است. 

 

 
ایران شناسی بدون دروغ 271، نتیجه 79، قلم، 8

 

 

 

آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم 

مدخلی بر ایران شناسی بدون دروغ و بی نقاب، 271 

 

اینک با عنایت الهی از گردنه ای گذشته ایم که هویت مکتوبات موجود را، به دو بخش شناخته و ناشناخته و مجعول و غیر مجعول تقسیم می کند و میزانی به دست آورده ایم که حتی غباری از دروغ را وزن می کند و بی کم ترین تعارف و تحاشی، می توان از طریق ملاک و محک مبحث فوق کلان قلم، که گران سنگ ترین مقوله مطرح شده در تکاپوهای حقیقت شناسانه ی جهان در تمام قرون است، ذخایر مکتوب ملت ها را به آزمایشگاه تشخیص ابزار نگارش بفرستیم تا جنسیت و سلامت و حیات و مرگ هر یک از آن ها را بی اندک انحراف تعیین کند. اینک می توانیم مدعی شویم که قدیم ترین منبع مکتوب عقیدتی یهود و نصاری، یعنی تورات و انجیل، نونوشته هایی حاصل تدارکات کشیش و خاخام و دست آوردی از قرون اخیر است، با این سرانجام که هیچ اهل تثلیثی دیگر نمی داند تابع کدام مندرجات و حاصل خیال چه کسی است!؟ حالا سنجش اعتبار و گذرنامه و اسم شب عبور هر مکتوبی، برای ورود به فهرست فرهنگ بی فریب و غیرمجعول جهان، موکول به ارائه و ادای چند پاسخ معرفتی است: در چه زمان، با چه خط و زبان، بر کدام ماتریال و با چه ابزار نوشته اند و آیا قطعه ای از ارژینال آن محفوظ مانده است؟! اینک و در زمان ما، با ملاحظه تمام ظواهر و زوایا و بازدید از بقایا و نمونه ها، با استحکام تمام می توان گفت که فقط لت نوشته های قرآنی قدرت گذر به سلامت از این معاینه و استنطاق را دارد.
برای تماشای تلالوء حیات یا کدورت مرگ، در سیمای هر برگ نوشته ی باستانی و قدیم، کافی است از ابزار و لوح نگارش آن پرس و جو و مثلا سئوال کنیم فرامین و رقعات رسمی، مردمی و درباری و از جمله این همه احکام عزل و نصب حکومتی، که آدرس می دهند و روشن تر بگویم، این کوه ادبیات فارسی پس از اسلام و فاقد ارژینال همزمان را با چه ابزار و بر چه ماتریال آماده کرده اند و با کدام خط نگاشته اند آن گاه که خط عرب نیز بلوغ کاربرد عمومی را نداشته است؟! صاحب نظر فرهنگی و جوینده حقیقت، آن گاه که خط عرب را در درجات مختلف رو به تکامل و به صور گوناگون در گذر هزار ساله رو به تکمیل می یابد، آن گاه از خویشتن می پرسد درجات رو به بلوغ خط فارسی را در کجا باید یافت؟!

 

ماجرای دروغین اهدای تابلوهای نقاشی کمالالملک به موزه در روزنامه اطلاعات (بریده روزنامه اطلاعات) سال 1311

  

احتمالا ماجرای این قطعه روزنامه اطلاعات را به یاد دارید که در کتاب کمال هنر، به دنبال چاپ آن ادعا شده بود روزنامه اطلاعات هم در حوالی سال ۱۳۱۱ خورشیدی، اهدای ۱۲ تابلوی نقاشی از سوی کمال الملک به مجلس شورا را به همگان اطلاع داده است. نه فقط فرمت بالا در آرایش صفحات روزنامه به کار نمی رود و آن زمان از چنین حروفی در چاپ خانه ها استفاده نمی شد، بل پس از پرس و جو و رجوع با واسطه به مجموعه مجلدات روزنامه اطلاعات حالا با استناد بر نقل جوینده، موکدا مدعی می شوم که در سال های ۱۳۱۱ و ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ شمسی، چنین مطلبی در روزنامه اطلاعات چاپ نشده است. اگر مورخین و محققین ما می توانند به سهولت و بی احساس کج روی و گناه، حتی در برابر چشم شاهدانی که هنوز بر زمین می گذرند، به سیاق قطعه روزنامه فوق، اسناد مجعول می سازند و ارائه می دهند، پس بی تردید این گونه امور حاصل پرورش در فرهنگی است که نیم برگی نوشته قابل اعتنا و غیر مجعول ندارد و پرورش یافتگان در مکتب آن نیز آماده اند بی سرزنش خویش و احساس عذاب، چنین اوراقی را برای بازخوراندن دروغ، آگاهانه جعل کنند.  

 

 

تصویر بالا یکی از صفحات روزنامه اطلاعات در اواخر اردیبهشت سال ۱۳۱۹ شمسی است و نمونه ای از فرمت معمول تمام روزنامه ها در ادوار مختلف و تاکنون است

  

تصویر بالا یکی از صفحات روزنامه اطلاعات در اواخر اردیبهشت سال ۱۳۱۹ شمسی است و نمونه ای از فرمت معمول تمام روزنامه ها در ادوار مختلف و تاکنون است. هنگام تورق شخصی در مجلدات اول و دوم سال ۱۳۱۹ روزنامه اطلاعات، به یک آگهی برخوردم که سرقلم های فارسی نویسی را در شماره های متعدد، با قید و فرم و مضمون تصویر زیر تبلیغ کرده بود:

  

آگهی تبلیغ سرقلم ترافوی فرانسوی در روزنامه اطلاعات

 

 

«خط فارسی را فقط با سرقلم های ترافو به خوبی می توان نوشت. این قلم ها به مراتب ارزان تر و به تر از سایر اقسام است. سرقلم های ترافو که تنها به منظور نوشتن خط فارسی تهیه شده از فرآورده های ف. زونکن بون می باشد». (اطلاعات، شماره هایی از سال ۱۳۱۹) 

از این طریق و با احضار چنین شواهدی در می یابیم که تحریر درست خط فارسی و طبیعتا خط عرب، تا آخرین سال حکومت رضا شاه نیز، ابزار کارآ و مناسبی نداشته است که سازندگان سرقلم های آهنین، برای تبلیغ محصول خود به توانایی آن در نگارش حروف فارسی با استفاده از سرقلم های گوناگون اشاره می کنند. اگر هفتاد سال پیش برای نگارش خط عرب، که حالا کپی برداری دقیق از آن را خط فارسی می نامیم، هنوز ابزار مطمئنی به جز قلم نی برای درشت نویسی نداشته ایم، پس رمز مایه و علت آن درهم نویسی های خط عرب در مسیر قرون متمادی تا قریب ۴۰۰ سال پیش نه فقط کشف، بل اثبات می شود. آیا با وجود چنین تنگناهایی در نگارش خط فارس و عرب، که تا زمان حاضر ادامه داشته است، فردوسی در هزار سال پیش شاه نامه نوشته است؟! اینک و در انتهای مدخل مرتبط با کمال الملک ساختگی و با قصد آشنایی بیش تر با فرهنگ دست اندر کاران تولید او، کافی است به درون مندرجات چند نامه نقاش رجوع کنیم.    


«باید دانست که هر چه زودتر این زیرشلواری به من برسد باز دیر رسیده است زیرا کاسه ی زانوهای زیرشلواری های بنده تماما پاره شده و وسله کرده اند و اسباب رسوایی است. سایر لباس مرا هم هر چه زودتر به من برسد بهتر است کلیه ی لباس بنده منحصر به یک دست است و این را هم که دائما پوشیده می شود زود خراب می شود… در باب رقم کردن پرده ای که خدمت بندگان حضرت ارباب است البته فرمایش حضرت ارباب را باید اطاعت کرد ولی باید سعی بفرمایید و سایر رقم های پرده های مرا ملاحظه بفرمایید که این رقم هم شبیه به آن رقم ها باشد و از قول من عرض بندگی و ارادت خدمت شان تقدیم فرمایید». (کمال هنر،احوال و آثار محمد غفاری کمال الملک، ص 153) 

این قسمتی از نامه کمال الملک به گیرنده ای با نام علی خان محمودی است که گرچه نسبت او با نقاش را نمی دانیم، ولی نه فقط مامور ارسال زیر شلواری برای حفظ آبروی استاد است، بل فرمان می گیرد تا به نیابت از نقاش، بر تابلویی که نزد ارباب بی نامی است، با رعایت اصول و سفارشات مورد نیاز جعل، امضای کمال الملک را بیاندازد، تا از مقام والا و شان بی قرین این اسطوره هنر غافل نمانیم.
   

نمونه امضاهای کمال الملک نقاش در تابلوهای نقاشی و نامه نگاری روزانه

 

در کتاب کمال هنر خوانساری، نقش سمت راست را به تنهایی در میانه صفحه ۱۷۱، به عنوان نمونه امضای کمال الملک چاپ کرده اند. این که یک نقاش جهانی چنین خط خطی کودکانه ای را به عنوان امضا و رقم خود انتخاب کرده باشد، بلافاصله او را از مقام کنونی به زیر می کشد و لباس تعارفات موجود را بر تن او پاره می کند. خواندنی است که نه فقط چنین امضایی را در ذیل هیچ تابلویی از رشحات قلم کمال الملک در هیچ زمانی نمی بینیم، بل چنان که در امضای سمت چپ و نیز در تصاویر زیر می بینیم حتی در نامه های نقاش نیز چنین نقش عجیبی به عنوان امضا نیامده است.    
 

نمونه امضاهای کمال الملک نقاش در تابلو و نامه های شخصی


 

نمونه های امضای کمال الملک نقاش در تابلوهای نقاشی و نامه های شخصیه

 


صرف نظر از این که حتی دو نامه از میان این تصاویر را نمی توان حاصل قلم و دست خط شخص واحدی شناخت، در سمت چپ با الگویی از ناب ترین شگرد جعل مواجهیم: در ذیل نامه ای ریز نوشته، با قلمی درشت نویس و با اشاره ای شوخ طبعانه به مقام پیشین کمال الملک امضایی می بینیم که استثنائا به اصل رقم کمال الملک در نمونه بالا نزدیک است. یک نگاه ساده به خط و قلم، آن کس را که در جست و جوی حقیقت است قانع می کند که سرکشی به هر زاویه از زندگی نقاش با بی آبرویی سازندگان و خفیه کاری در هر سایه آن برابر می شود.    
 
 

نمونه های امضای کمال الملک نقاش در تابلوهای نقاشی و نامه های شخصیه

  

 

نمونه های امضای کمال الملک نقاش در تابلوهای نقاشی و نامه های شخصیه

 

 

نمونه های امضای کمال الملک نقاش در تابلوهای نقاشی و نامه های شخصیه

«چند ماه قبل زلفو نامی در این نواحی پیدا شد که دسته از اشرار آن چه توانست قتل و غارت و آزار به این مردم بیچاره کرد. پس از آن که خودش گرفتار متفقین شد او اندک دسته ی تشکیل داده در اطراف مشغول قتل و شرارت شده اند، من جمله سه روز قبل عین الله پسر عبدالعلی بیگ که از بستگان و اقوام حضرت بندگان آقای سالار معتمد و از جوان های خیلی معقول درست بود، دچار چند نفر از این اشرار شده و به بهانه این که چرا کلاه پهلوی در سر دارد حضرات او را مقتول و جسدش را می خاسته اند آتش بزنند. در این اثنا چند نفر از رعایا پیدا شده و به زور التماس ایشان را از آتش زدن جسد منصرف می نمایند. شب و روزی نیست که در گوشه و کنار صدای زجه و ناله بی چارگان به گوش ما نرسد». (خوانساری، کمال هنر،احوال و آثار محمد غفاری کمال الملک، ص 165) 


گذشته از متن کاملا بی سر و ته نامه بالا، کمال الملک در سال ۱۳۱۹، یعنی یک سال پیش از آغاز جنگ جهانی دوم و سه سال مقدم بر تشکیل جبهه متفقین در اروپا مرده است! اما این نقاش ممتاز جهان در ده دور افتاده حسین آباد که هنوز هم مخروبه ای است و سیمای یک روستا را هم ندارد، پیشاپیش از حوادث آتی جهان باخبر است و از درون گور، سربازان متفقین را برای دستگیری زلفو به حسین آباد فرا می خواند!  


«ولی خود من چند روز بود که آرواره هایم ورم کرده و دچار درد دندان خیلی سختی شده بودم به علاوه گرفتار اسهال خونی هم بودم، تا این که دو شب قبل ورم درد دندان منفجر شده و پس از خارج شدن چرک و خون زیاد از دهن درد دندان هم ساکن و حالم خیلی بهتر شد. دیروز هم برحسب اجازه ی دکتر صحیه ی نیشابور مسهل سولفات دوسود خورده، حال اسهالی هم رو بهبود است». (خوانساری،کمال هنر، احوال و آثار محمد غفاری کمال الملک، ص 128) 


نقاش نام دار ما که هنرمندان اروپا در برابر او سر خم می کرده اند، برای درمان اسهال خونی خود، مسهل سولفات دوسود می خورده و خوب می شده است!!؟ (ادامه دارد)

 

 

 

 

 

 

فهرست کامل یادداشتهای قلم: 

   

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 1

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 2 

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 3 

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 4 

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 5 

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 6

 

 مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 7

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 8

 

 

 

 

چند یادداشت مرتبط: 

     

  

   

دلیل هراس مدعیان از مناظره-واهمه از افشای جنایت پلید پوریم یهود

 

  درماندگی دانشگاه شیکاگو، پرآوازه ترین مرکز ایران شناسی

      

غم نامه مکعب نقش رستم-نمونه دستکاری و جعل کتیبه در آثار باستانی

  

 ملا نصرالدین هایی در کار معرفی تمدن ایران باستان!!! بخش اول (بررسی اصالت نامگذاری "خلیج فارس" یا "خلیج العربی" بر خلیج واقع در جنوب ایران)  

 
 

   معرفی استاد فحاشی؛سام و دکتر پروفسور فاروق صفی زاده- دشمن حقیقت 

   

    متن از نوار پیاده شده توهین مدعیان ایرانشناسی؛مرکز گفتگوی تمدنها  

 

سراسیمگی به اصطلاح اساتید- اتهام زنی و فحاشی و توهین به حقیقت  

  

 فردوسی بیرون از شاهنامه، اول تا 14 - نقدی بر هویت شخصی فردوسی

 

 ساسانی شناسی بر مبنای هیچ! فقدان اسناد و مدارک دوران ساسانیان

 

سقوط غرب(بازبینی شده)-فاشیسم امپریالیسم در دموکراسی و رقابت آزاد

       

مدعیان در قضاوت،نماد فروهر و اهورامزدای زردشتی و باستان پرستی 

  

 نقد و بررسی کتاب «کورش کبیر» تالیف دکتر رضا شعبانی-دکتر آرش یزدی 

   

   آسمانی و غیر زمینی بودن قرآن و اثبات وجود داشتن خداوند و توحید 
 
  خاطرات هاخام(خاخام)  یدیدیا شوفط(شوفیط)و فرقه سازی یهودیان آنوسی
  
    در مورد جهود آنوسی(یهودیان متظاهر به اسلام)و مارانوسی(به مسیحیت) 
    

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد