ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

علت/ دلیل حمایت/ دفاع آقای ناصر پورپیرار از صدام حسین رئیس جمهور عراق و شهید و مسلمان خواندن صدام حسین از طرف ناصر پورپیرار

***

پنج‌شنبه 19 دی 1392 ساعت 03:54 ب.ظ
جمعه 04 دی 1383
یادداشت استاد پورپیرار و جواب به حامد

آقای حامد. در قرآن عظیم پیامی است که حد مسئولیت آدمی را در بیان مراتب تفکر و توجه تعیین می‌کند، آن جا که می‌فرماید: فماذا بعد الحق الا ضلال. هرگز هشداری از این قوی‌تر و قاطع تر برای پیروان حق نبوده است که می گوید گامی دورتر از حق، گم‌راهی است و مابین ضلال و بیان حق فضای خالی بی‌نامی قرار نمی‌دهد. قرآن پیروی از حق را نشانه‌‌ی تقوی می‌داند، آن را به تعلقات قومی و دینی و غیره محدود نمی کند و وصیت و توصیه به حق را از علائم رستگاری می شمارد.
بدین قرار قضاوت درباره‌ی دشمن و دوست موکول به رعایت حق و گریز از کینه توزی های ظالمانه است. مثلا قضاوت ما درباره ی صدام نمی تواند و نباید از ماجرای جنگ و ادعاهای ما درباره ی او مایه بگیرد، زیرا هنوز حقیقت آن رخ داد بسیار زشت و ویرانگر برای تاریخ بیان نشده است و می‌توان آن را حاصل یک اشتباه دو سویه شمرد که اگر اندکی دور اندیشی بیش تر در سران و صاحبان تصمیم در دو سرزمین بروز و ظهور می‌کرد، پرهیز از آن برادر‌کشی بی ‌رحمانه به سهولت میسر بود. شما به یاد ندارید که چه کسانی بر طبل جنگ می‌کوبیدند و مثلا آدمی چون بنی‌صدر چه‌سان در میدان آزادی عربده می کشید که «بغداد از آن ایرانیان است» و دار و دسته‌ی ناسیونالیست‌ها برای مردم عراق، به عنوان اعراب بر باد دهنده‌ی تمدن و توانایی‌های ایرانیان، چه رجزها که نمی‌خواندند و حزب توده در مقالات روزنامه مردم، پیش از آغاز جنگ، چه گونه فرمان می‌داد که با مشت آهنین انقلاب باید بر‌دهان صدام‌کوبید و همه نیز با این طمع و تصور و توطئه که جنگ فاتحه‌ی جمهوری اسلامی را خواهد خواند و خود جای‌گزین آن خواهند شد و مسلما به یاد نمی‌ آورید که کسی به دعوت‌های مکرر شورای انقلاب عراق، برای مذاکره بر سر اختلافات، که بسیار پیش پا افتاده بود، کم‌ترین اعتنایی نمی کرد و تب ضرورت جنگ چندان بالا گرفته بود که سرانجام ۵/۱ میلیون نیروی جوان و هزار میلیارد دلار از ذخایر لجستیکی دو ملت مسلمان و همسایه، به سود منافع کمپانی‌های بین المللی، از دست رفت.
با این همه و حتی اگر تمام بار مسئولیت ندانم کاری بزرگ جنگ را بر دوش صدام هم بگذاریم، ذره‌ای از حقانیت او در مبارزه‌ی مستقیم‌اش با سیاست و سوداهای یهودیان در منطقه‌ی ما نمی‌کاهد چنان که آینده ی بشر از یاد نخواهد برد که مقاومت تاریخی صدام تا چه حد در عریان کردن ماهیت حریص و متجاوز به اصطلاح تمدن غرب و در فرو پاشی قدرت ظاهرا بدون منازع آن دخیل بوده و سهم داشته است. به گمان من صدام از آن جهت در موضع گیری های اخیرش قهرمان محسوب می شود که خود را به فرامین صهیونیسم جهانی نفروخت و به بهای جان و مال و هستی و آبرو و آسایش خود و خانواده و فرزندان‌اش دوازده سال تمام در برابر زورگویی‌های عوامل صهیونیسم ایستادگی کرد و تن به سازش با آنان نداد. بی‌شک اگر صدام گامی با صهیونیست‌ها همراهی می‌کرد، به عراق لشکر نمی‌کشیدند و شاید هم ندانید که عمده اختلاف یهودیان با وی بر سر کمک بی‌دریغ صدام به نهضت و مردم فلسطین بود. این اشارات و گفتنی‌های بسیار دیگری، که بیان آن ضروری نیست، و فراتر از همه، رخ‌دادهای عینی منطقه‌، یعنی لشکرکشی سبعانه‌ی نیروهای صهیونیستی جهان، که با نام های مختلف، بر مردم عراق یورش آورده‌اند، به وضوح نشان می دهد که صدام را نمی‌توان دست نشانده ی آنان شمرد و احترام به حق به آدمی تکلیف می کند که آن قهرمان ایستادگی در برابر صهیونیسم را باید سیاستمداری مستقل خواند که به منافع مردم خویش و به نبرد بزرگ با نمایندگان ناسالم یهودیت اهمیت می‌داد. به گمان من مقاومت جاری و اعجاب برانگیز مردم عراق در مقابل اشغالگران، از ایستادگی صدام در برابر دست نشاندگان محافل صهیونیستی انگیزه و مایه می‌گیرد و نشانی است از این که در نظر ملت عراق، بل توده‌ی جهان عرب، صدام مجرم تاریخی محسوب نمی‌شود و منفور نیست، هرچند که ارزیابی‌های نادرست و اشتباهات او در شناسایی شیعیان عراق، به عنوان بازوی قدرتمندی در جبهه ی ستیز عمومی مسلمین، او را به موضع گیری‌های نادرستی کشاند که مانع همآهنگی در تدارک نیروی ملی و متحد سرزمین عراق شد، چنان که هنوز نیز عوارض آن آشکار است، و نمی توان از یاد برد که در میان سران شیعه ی عراق نیز گروهی خواستار این همکاری و اتحاد نبودند و خیالات صرفا فرقه‌ای در مخیله‌ی خود می‌پختند و آیا لازم است که یادداشت اخیر خودت درباره ی یکی از همین نام‌داران شیعه را در وبلاگ قدس یاد‌‌آوری کنم؟
«صدام با رد ادعاهای رسانه‌های آمریکایی درباره چگونگی بازداشتش گفت: من در حال خواندن نماز مغرب، بازداشت شدم!
به گزارش سرویس بین‌الملل «بازتاب»، «خلیل الدلیمی»، وکیل صدام حسین، پس از دیدار 4 ساعت و نیمی خود با صدام به نقل از وی گفت: «من آنچنانکه رسانه‌ها و مطبوعات منتشر کردند، در دخمه پنهان نشده بودم، بلکه در بغداد و در حال خواندن نماز مغرب، بازداشت شدم».
خبرگزاری «رویترز» با اعلام این خبر به نقل از صدام افزود: تصاویر پخش شده در رسانه‌ها توسط نیروهای آمریکایی به قصد تشویش چهره من صورت گرفته است.
«زیاد الخصاونه» سخنگوی مطبوعاتی هیأت وکلای دفاع از صدام، در کنفرانس مطبوعاتی، به نقل از «دلیمی» گفت: صدام حسین همچنین ملت عراق را از شرکت در انتخابات آینده این کشور، برحذر داشت.
وی افزود: صدام از «دلیمی» خواسته است، نام «هیأت دفاع از صدام» را به «هیأت اسناد دفاع از رئیس‌جمهور صدام حسین، همراهان و همه اسرا و بازداشتیان عراق» تغییر دهد.
‍«الخصاونه» گفت: صدام در این دیدار، ضمن جویا شدن وضعیت ملت عراق، خواستار ادامه ارتباط با سازمانهای مردمی و دولتی شد و از نقش فرانسه و آلمان و همچنین عقب‌نشینی فوری نیروهای اسپانیایی از عراق، قدردانی کرد.
صدام در ادامه با تأکید بر اتحاد ملت عراق، مسئولیت تاریخی آنچه در عراق جاری است را متوجه روحانیون دانست.
همچنین صدام در این دیدار، وکالتنامه دفاع از خود را به دست خود به «دلیمی» تسلیم کرد».
آقای حامد. این مطلب و خبر را از سایت «بازتاب» برداشته‌ام. هیچ مسلمانی، صرف نظر از ادله‌ای که می آورد، مجاز نیست علیه مسلمان دیگری باشد که در چنگال یهودیان اسیر است و صهیونیست ها از آزار و تحقیر او لذت می‌برند. در نگاه من و در حال حاضر و به سبب مقاومت و شجاعت تاریخی‌اش، صدام همان اندازه شایسته‌‌ی تکریم و احترام است که هر اسیر عراقی دیگری، در زندان ابوغریب، که به دست حاملین دروغین دموکراسی برای مردم خاورمیانه شکنجه می‌شود.
 
 
 
 
 
 
حسین
پنج‌شنبه 19 دی 1392 ساعت 10:38 ب.ظ
جناب سنجری

بنده هیچ وقت در صحبتهایم از عوامل جنگ و یا جانب داری از شیعه یاسنی حرفی نزده ام.حتی در جایی هم گفتم که بنظرم ایران جنگ را ادامه داد.

و همانطور که در هواخوری 13و 14 به تفصیل بیان شده است در پی این جنگ سرمایه فراوانی از هر دو طرف صرف شد و تمام عواید جنگ به غرب و دشمنان اسلام رسید.شکی نیست و بنده هم موافقم.

ولی موضوع چیز دیگه ای است.که شما لجوجانه نمی خواهید قبول کنید.تا کنون چندین بار در ستون نظرات اشخاص مشخصی با حس نژاد پرستانه از صدام بعنوان یک مرد تمام عیار یاد می کنند.و بنده شاید یک یا دو مورد پاسخی مختصر می دادم می گذشتم. و بعداز آن به بنده بدبیراه هایی گفته می شد و توجه نمی کردم.ولی کم کم داره مشبه میشه که صدام هم یه قهرمان بود.درصورتیکه اون یک جنایتکار جنگی بود.و در جایگاه یک جنایتکار جنگی توسط همان دولتهایی که بهش بمب شیمیایی داده بودند ، به دار اویخته شد. بنده شخصا" دارم حول شخصیت گرگ صفت صدام صحبت میکنم.لطفا" موضوع را درک کنید و تمایز بین موضوعات قائل شوید.وبی مورد هالیوود را وسط نکشید.

توجه فرمایید شما ادعای بنیان اندیشی دارید.5 سال پیش یک کودک 6 ساله میشه متولد سال 1381- این نفر چگونه می تونه صدام رو دوست داشته باشه.خیلی واقع گرا باشیم و صحبت دوست شما را بنا بر راستگویی بگزاریم ، این کودک 6 ساله از اطرافیانش مطالبی رو آموخته است.جالب است کودک 6 ساله توایران هم احمدی نژاد رو نمیشناسه اما تو عراق شناخته.همین الان هم نوجوانانی رو میبینم که متولد دهه اول یا دوم انقلاب هستند ولی سینه چاک شاه اند.

جناب سنجری این موضوع رو بیطرف می گویم. پیروزی یا شکست حزب بعث سوریه در گره تصمیمات ایران است. واگه اسد تا حالا در قدرت مانده به دلایل حمایتهای مالی یا نظامی ایران است.در این مورد هم غرب ، هم ایران و هم دولتهای اعراب منطقه و هم دولت سوریه اتفاق نظر دارند.
اگه بخواهی غیر از این فکر کنی خیلی بی انصافی است که از شب تا صبح شعار بدی پول ایران داره تو سوریه و حزب الله خرج میشه ولی الان بگی ایران هیچکاره

جناب سنجری.پیش بینی ارتباط کنونی ایران و امریکا خیلی هم سخت نبود.واقعیت اینه که بخشی از سیاسیون ایران همیشه بصورت پنهانی با امریکا در ارتباط بوده اند.حالا داره ارتباط اون اشخاص آشکارا میشه.

ضمنا" بنده غیب نگفته ام.شاهد تمام مطالبم بوده ام.
پاسخ:
اقای حسین. هر دد منشی که در یک سوی چنگ رخ می دهد آیینه ای است بر سویدیگر ان.  
 
 
  
 
 
 
abbas
جمعه 20 دی 1392 ساعت 07:32 ق.ظ
AMMAN, Jordan — Six months ago, Hussein Kamel al-Majid, a brutal lieutenant of Saddam Hussein's and the chief of Iraq's secret weapons program, was a potential superstar among international defectors. Yesterday, in one of the Middle East's remarkable twists of fortune, he was gunned down just three days after returning to Baghdad, by assailants Iraq described as angry relatives.

آقای حسین سلام۰ آقای حسین وقتی در بارهٔ شوهر دختر صدام می خوانید هیچ جا نمی خوانید که صدام دستور قتل آنها را داده بلکه بعد از ۳روز به دسته طایفه خود کشته شد ه اند
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
  
 
 
 
 
 
abbas
جمعه 20 دی 1392 ساعت 08:58 ق.ظ
Two sons-in-law of Saddam Hussein who returned to Iraq this week after defecting to Jordan six months ago have been killed by their relatives, the Iraqi News Agency said Friday night.

The two, Lt. Gen. Hussein Kamel al-Majid and his brother Saddam Kamel al-Majid were slain in a gunbattle at their residence three days after their return from exile and a day after their wives divorced them.

When they returned from Jordan Tuesday with their wives, both daughters of Saddam, the Iraqi government said they were welcome back as “ordinary” citizens despite their having once advocated the overthrow of the government.

But their welcome was short-lived.

Their wives divorced them on Thursday, the news agency said. On Friday, relatives of the two men declared that their “blood should be shed due to their treason to the homeland,” the news agency reported.

Clan members - members of their extended families - then stormed the al-Majid residence in Baghdad and killed the brothers in a gunbattle, the agency said, citing sources in the Interior Ministry.

The father of the al-Majids and a third brother were also killed in the clash. Two other clan members were killed and an unspecified number were injured, according to the news agency.

“Competent authorities are now investigating the incident,” the agency added, citing the Interior Ministry.

Iraqi society has a long history of violence, and disputes are sometimes settled by the gun. The country also has a tradition of “honor killings” carried out within the family when one or more members are perceived to have stained the family’s honor. This informal system of punishment is centuries old in Iraq, and generally tolerated by authorities.

When the al-Majids defected to Jordan last August they were the highest-ranking members of the inner circle to depart. It was a major embarrassment to Saddam at a time when the country’s 20 million people were suffering from the hardships of United Nations sanctions imposed after Iraq’s 1990 invasion of Kuwait.

Hussein Kamel al-Majid had been in charge of Iraq’s secret weapons program; his brother was deputy head of the Iraqi leader’s palace guard.

But the defections never threatened Saddam Hussein’s rule, and the al-Majids were shunned by Iraqi opposition groups because of their close links to the Iraqi leader.

Earlier Friday, the Iraqi News Agency announced that Saddam’s daughters had divorced the al-Majids, who were described as “failed traitors.”

“They are refusing to stay married to men who betrayed the homeland, the trust and the lofty values of their noble families and kinsfolk,” the agency said of Raghad and Rana, who were married to Hussein and Saddam Kamel al-Majid, respectively.

The women made no public statement during their time in Jordan.

However, there were unconfirmed reports that they had been duped by their husbands into thinking they were going on holiday when they left Iraq by road to Jordan last August.

King Hussein of Jordan, who initially threw his weight behind the defectors, later kept them at an arm’s length.

Before they returned to Iraq, the defectors said that “reforms” by Saddam’s government had encouraged them to go home.

In addition, sources in contact with the defectors said their wives had become homesick and wanted to go back. Raghad is known to be the Iraqi leader’s favorite daughter and is said to have played a key role in arranging their return.

The Iraqi agency’s report said Raghad and Rana had never wanted to defect. The two women asked to see the Jordanian monarch so he could “facilitate their return to their country, people and family because they had been deceived and misled by the two failed traitors,” the Iraqi News Agency said.

They never met the king despite repeated requests, the agency added.

“God almighty has now secured their release and they have returned to their homeland, their genuine people and their noble family,” said the agency.

At the United Nations in New York, ambassadors from the United States and Kuwait blamed the Iraqi government but offered no evidence to support their assertions.

“Saddam Hussein is a brutal dictator and his brutality knows no bounds. The whole way they were welcomed and pardoned and murdered shows a great deal about the way Saddam Hussein deals with people,” U.S. representative Madeleine Albright said.

Kuwaiti Ambassador Mohammed A. Abulhassan said, “It didn’t surprise us at all because we know that a brutal regime like this will not honor any of their commitments.”
 
 
 
 
 
 
 
abbas
جمعه 20 دی 1392 ساعت 09:12 ق.ظ
http://www.latifyahia.net/uploads/9/4/3/7/9437806/9513622_orig.jpg?380
آقای حسین بد نیست این عکس را ببینید ممنون
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مسعود سنجری
جمعه 20 دی 1392 ساعت 02:28 ب.ظ
آقای حسین

متاسفانه این بحث بدون دلیل طولانی می شود و شما هم قصد تفکر به آنچه گفته شد را ندارید. مثال کودک 6 ساله در شهر نجف را هم متوجه نشدید و مشغول حساب و کتابهای دیگری شدید. تصور شما از جنگ در سوریه نیز سطحی است چون آنجا درگیری بین قدرتهای جهانی است و ایران با کمک مالی فقط می خواهد سهمی برای خودش در جای دیگر داشته باشد.
چگونه خودتان را قانع می کنید که دولتی که قادر به کنترل قیمت مرغ در کشور خود نیست بتواند سرنوشت حکومتی دیگر را در دست داشته باشد؟ برعکس سرنوشت حکومت ایران وابسطه به مقاومت سوریه است. تحریم های اخیر حجم دولت و میزان کفایتش را نشان داد ولی شما هنوز با خیالات خودتان مشغولید. در تمام این سالها همه بجز اسرائیلی ها می گفتند که ایران مصدر تمام سلاحهای حزب الله لبنان است تا اینکه خود سید حسن آشکار کرد که همه آنها ساخت سوریه اند و یا از طریق سوریه دریافت می شوند. لابد باید حوادث دیگری رخ بدهد تا به حقایق دیگر اعتراف کنند. اگر واقعا بدنبال بدست آوردن معلومات بودید در این موضوع اندیشه کنید که چرا کمک های ایران به حزب الله لبنان تا قبل از اشغال عراق بسیار ناچیز بود؟
متاسفانه در ایران ما دوست داریم مدح و ستایش مصلحت جویانه دیگران از خودمان را واقعیت تلقی کنیم. اگر ایران اهمیت دارد بخاطر داشتن دلار های نفت است نه اینکه به جهت داشتن استراتژی و ایدئولوژی کعبه آمال دیگران باشد.
 
  
 
 
 
 
 
 
نیسی
جمعه 20 دی 1392 ساعت 03:12 ب.ظ
السلام علیکم

برادر عزیز جناب آقای سنجری

به طور عمومی تحلیل واضح و درستی نزد اکثر ایرانیان درباره آنچه در منطقه و همچنین تغییر معادلات بین قدرت های موثر جهانی در حال وقوع است وجود ندارد.

گروهی هر آنچه رسانه های حکومتی تبلیغ می کنند را بازگو می کنند مانند همین جناب " حسین " که حتی روابط مستحکم پنهانی ایران و غرب را روابط اشخاصی در داخل حکومت با غرب تصویر می کند!

بقیه گروه ها هم که هر کدام بسته به ذوق و سلیقه شان تحت تاثیر رسانه های یهود هستند و عده بسیار کمی زحمت تحلیل و موشکافی وقایع را متحمل می شوند.

ولی آنچه در مصر و عراق در کل منطقه حال وقوع است نه تنها چرت گروه های فوق را پاره خواهد کرد بلکه هم اکنون به کابوس وحشتناکی برای یهود و غرب تبدیل شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برادر گرامی آقای بنیان اندیش

وبلاگی که آدرس دادید مشاهده کردم. مختصرا به چند نکته اشاره می کنم :

- با توجه به آنچه در رسانه های نوشتاری، گفتاری و تصویری عربی منتشر می شود، ارائه اخبار از این نوع، کار دست چندم محسوب می شود و روزانه طیف وسیعی از اخبار مرتبط با قضیه فلسطین و دشمن یهودی منتشر می شود که به راحتی می توان بهترین این اخبار را جمع آوری و در این وبلاگ منتشر نمود.

- مخاطبین رسانه های خبری - سیاسی در کشورهای عربی به طور نسبی بیشتر از سایر کشورها به تحلیل اخبار و وقایع توجه دارند. به همین دلیل شبکه هایی همچون الجزیره، العربیه، اسکای نیوز عربی، روسیا الیوم و ... حتی در بخش های خبری خود، بخش قابل توجهی از زمان پخش اخبار را به ارائه تحلیل اختصاص می دهند. از سوی دیگر ارائه کار از نوع بنیان اندیشی نیز بر تحلیل استوار است. لذا تمرکز بر این بخش موثرتر خواهد بود.

- می توان به شکل روزانه تحلیل های قوی منتشر شده را جمع بندی کرده و در این وبلاگ منتشر نمود.

- به نظر می رسد اخباری که در این وبلاگ نصب شده از سایت های فارسی باشد که به عربی ترجمه ناقص شده اند. اکثر سایت های فارسی اخبار خود را از منابع انگلیسی یا عربی جمع آوری کرده و با حذف قسمت هایی از آن که خویشاندشان نیست، به فارسی ترجمه و منتشر می کنند و عموما اکثر این سایت ها خبرها را به یک شکل سانسور و بعضا حتی متن خبر را به سلیقه خویش تغییر می دهند و رسانه های فارسی منابع غیر قابل اعتمادی برای دریافت خبر و تحلیل هستند.

همچنین برای جلوگیری از اشتباهات ترجمه مجدد فارسی به عربی ( که در این وبلاگی که شما معرفی کردید نسبتا فراوان است) و انتقال کامل خبر، استفاده از منابع بسیار متنوع عربی مفیدتر خواهد بود.

اگر هدف جذب مخاطب و انتقال حقیقت و ارائه تحلیل صحیح باشد، به نطرم در وهله اول باید بر حقیقت و ابعاد آنچه در مصر و عراق و سوریه در حال وقوع است و تلاشی پروژه " خاورمیانه بزرگ " و ابزار پیاده سازی این پروژه خطرناک و ویرانگر، یعنی آنچه " اسلام سیاسی " خوانده می شود، تمرکز شود.

از سوی دیگر پیگیری و رصد تحولات و بده بستان های فی ما بین ایران، ترکیه و اسراییل و همچنین تعاملات این 3 کشور با غرب، تصویر دقیق و کاملی از تحولات منطقه و به تبع آن کل جهان را ترسیم خواهد نمود

در غیر این صورت، هر فعالیت دیگری ناقص و کم اثر خواهد بود و کار ارائه شده یا شبیه رسانه های فارسی خواهد بود و یا شبیه تولیدات العربیه و الجزیره

ممنون
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دومینو
جمعه 20 دی 1392 ساعت 07:42 ب.ظ
آقای حسین افرادی که به زعم شما نژادپرستانه از صدام دفاع میکنند یک مشکل دارند و آن اینست که نمیتوانند مانند شما در مقابل مطالب بنیان اندیشانه رگ گردن نشان دهند.
یه نصیحت میکنم:زیاد جدی نگیر من تا سن ده سالگی فکر میکردم اسمم زهره اس چون هر وقت مادرم میخواس بیدارم کنه میگفت پاشو ظهره!!!!!!
یه چیزی مثل الان تو...
 
 
 
 
 
 
 
بنیان اندیش
پنج‌شنبه 19 دی 1392 ساعت 11:31 ب.ظ
قابل توجه و پیگیری آقایان نیسی و سنجری:

http://noterrorism.blogfa.com/
 
 
 
 
 
 
 
 
 
بنیان اندیش
پنج‌شنبه 19 دی 1392 ساعت 11:40 ب.ظ
قابل توجه و پیگیری آقایان نیسی و سنجری:

http://www.mahde788.blogfa.com/post/245

درباره وقایع اخیر فلوجه
 
 
 
 
 
 
  
 
حسین
شنبه 21 دی 1392 ساعت 10:08 ق.ظ
جناب دومینو یا زهره
بنیان اندیشی راه خویش را میرود.نشان دادن یا ندادن رگ گردن مهم نیست.
آنچه مهم است بی رگ بودن شماست.
-------------------------------------------------------------------
جناب abbas
واقعا" تصویر زننده ای بود.ممنون

ضمنا" در مورد داماد کشته شده صدام
شما واقعا" فکر می کنید که اگر خواست صدام غیر از این بود کسی جرات کشتنشان را داشت.حال چه فرق میکنه می خواهد به دست عدی باشه یا طایفه اش.
هرچند که بنده خود شاهد بودم که صدام در تلوزیون اعلام کرد به دستور عدی کشته شده اند.نمی دانم شاید عدی به طایفه اش گفته بود یا هر مورد دیگر.
عرض بنده اینه که صدام این بزرگ مرد عرب بهشان امان داد و آنها برگشتند و کشته شدند.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
رامین-ص
شنبه 21 دی 1392 ساعت 11:46 ق.ظ
سلام:
اقای عباسabbasاین عکسی را که فرستاده ایدو به اقای حسین گفته اید بد نیس ببینید کیست وبا چه کسانی است. با تشکر
 
 
 
 
 
 
آمون : و پیشینه مفصل و طولانی این مطلب :