ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

آخرین لحظات زندگی صدام حسین از زبان موفق الربیعی و نگاه تاریخ نویسی بومی و غیر یهودی به قاتل و مقتول و مجاهد و مفت خوار

یکشنبه 8 دی 1392 ساعت 02:42 ب.ظ
http://www.tabnak.ir/fa/news/367640/شعار-صدام-علیه-ایران-پیش-از-اعدام

 

 

 

 

 

 

 

 

nazeri

یکشنبه 8 دی 1392 ساعت 05:02 ب.ظ
جزئیات فاش نشده درباره اعدام صدام از زبان مشاور سابق امنیت ملی عراق

موفق الربیعی مشاور سابق امنیت ملی عراق در گفت و گویی برای نخستین بار فاش کرد که اعدام صدام حسین رئیس جمهور پیشین این کشور، با اشاره مستقیم جورج بوش به نوری المالکی صورت گرفت.

الربیعی می گوید در یک کنفرانس خبری، جرج بوش رئیس جمهور سابق آمریکا از نوری المالکی پرسید" با صدام چه کار می کنید ؟ المالکی در جواب فورا گفت : "به دارش می‌آویزیم". بوش انگشت خود را بالا برد و با این علامت، موافقت خود را اعلام کرد".

به گفته الربیعی از همان زمان بود که آماده سازی برای اعدام صدام أغاز شد.

مشاور سابق امنیت ملی عراق که با خبرگزاری فرانسه گفت و گو می کرد درباره لحظات آخر اعدام صدام گفت:" درست است که او یک جنایتکار ، قاتل و سلاخ است اما تا آخر قوی ماند."

الربیعی افزود:" برخی دوست دارند بگویم که او داشت از حال میرفت یا اینکه تحت تاثیر دارو بود ، اما حقیقت را برای تاریخ باید گفت ، صدام تا آخر قوی ماند و هیچ نشانه‌ای از ترس در او ندیدم."

صدام حسین رئیس جمهور پیشین عراق پس از اشغال کشورش توسط آمریکا در 13 دسامبر 2013 از سوی نیروهای آمریکایی دستگیر و در 30 دسامبر 2006 توسط دولت جدید عراق اعدام شد.

الربیعی در مصاحبه اش گفت :" وقتی او را آوردم دستبند به دستش زده بودند و یک نسخه قرآن در دست داشت. او را به اتاق قاضی بردم ، و در حالی که قاضی فهرست کیفر خواستش را می خواند ، صدام مرتبا می‌ گفت،" مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، زنده باد فلسطین مرگ بر مغان پارسی ."

مشاور سابق امنیت عراق ادامه داد : " صدام را به اتاق اعدام بردم . در آن جا بود که ایستاد، به طناب اعدام نگاه کرد، سپس به من نگاه دقیقی کرد و گفت، دکتر این برای مردان است."

به گفته الربیعی دو پای صدام به هم بسته بود و قادر به بالا رفتن نبود به همین دلیل مجبور شدیم او را تا جوخه اعدام برسانیم .

در همین حال برخی از حاضران عملیات اعدام شعار دادند " زنده باد محمدباقر صدر...مقتدی مقتدی" صدام در جواب آنها گفت:" آیا مردانگی همین است؟"

مشاور سابق امنیت ملی عراق گفت:" آخرین کلمات صدام حسین گفتن شهادتین بود اما پیش از آنکه آن را تمام کند، اعدام شد."

الربیعی می گوید که وی اهرم دریچه‌ اعدام را کشیده است، اما اهرم عمل نکرد. بعد فردی دیگر که نامش برده نشد، اهرم را برای دومین بار کشید، اهرم عمل کرد و صدام به این شکل اعدام شد.

پس از پایان عملیات اعدام جسد صدام با هلی ‌کوپتری آمریکایی از زندان محل اجرای حکم در منطقه الکاظمیه بغداد به مقر نوری مالکی، نخست‌وزیر عراق حمل شد. به گفته الربیعی، " هلی ‌کوپتر مملو از افراد بود، جسد صدام را بر کف هلی‌ کوپتر گذاشتند و در هلی‌ کوپتر نیز در طول پرواز باز ماند."

الربیعی در پایان گفت :"المالکی در منزلش از ما به خاطر اعدام صدام تقدیر کرد و گفت : "آفرین بر شما" من به او گفتم بفرما می توانید به او نگاه کنید و المالکی به صورت صدام حسین اعدام شده نگاه کرد".
پاسخ:
تاریخ نویسی غیر یهودی از قاتل و مقتول و از مجاهد و مفت خوار در جایگاه مناسب خود یاد می کند.

 

 

  

 

 

 

 

 

صادق سودانی (sadegh) سابق

چهارشنبه 11 دی 1392 ساعت 03:58 ب.ظ
با سلام خدمت استاد عزیز و تمامی دوستان و دشمنان
استاد گرامی انشالله که سلامتی برقرار و بهبودی کامل برقرار شده باشد.
و اما بعد:
این موفق الربیعی مشاور امنیت سابق الحق بزرگترین دروغگو و بزدل ترین سیاستمدار تاریخ است!!!
صبح روزاعدام صدام دقیقا یادم است که در تماس تلفنی با کانال الجزیره چگونه ماجرای اعدام را خبر میداد! دقیقا واژگان خبیثش هنوز در گوشم و ذهنم باقی ایست ! ایشان صدام را موقعه ی اجرای حکم اینگونه توصیف کرد که : وی پشیمان و افتاده و رنگ پریده بود و با تردید گام برمیداشت و.... (از این قبیل واژگان منفی که صدام ترسیده بود ) اما دقایقی بعد که تصاویربی کلامی از صحنه ی اعدام پخش شد حقیقت کاملا متفاوت جایی که جلادان ترسیده به صورت نقاب داشتند و از وی سوال کردند آیا مایلی بر صورتت کیسه ایی بکشیم با صلابت و سر تکان داد خیر و اینگونه بود با چشمانی باز با مرگ روبرو شد و مجری کانال الجزیره با پخش این صحنه از فیلم اعدام اینگون صدام را توصیف کرد که صدام در این فیلم گویا با آرامش و شجاعت (رباطه الجاش) با مرگ مواجه شده است!! در فیلم بعدی وی به افرادی که درزیر پای او که شعار میداندمی گوید آیا مردانگی این است؟!! و بعد از ادای شهادتین درحالی که اجازه ندادند تمام شود اعدام میشود!! و این موفق الربیعی از ترس و بزدلی حتی نتوانست دستگیره ی اعدام را بکشد و دیگران نیز حتی از صدام در قل و زنجیر و پیرمرد در هراس بودند به این نشان که همه نقاب بر چهره داشتند و درونشان پر از ترس و وحشت بود ! و اینک سخنان سابق خویش را نقض میکند و صدام را موقع اعدام شجاع و با صلابت میخواند !! واقعا که اگر شرم و حیا نداری هرچه میخواهی انجام بده ( ضرب المثل عربی)!! بله عراق جدید را چنین افرادی از قماش الربیعی دروغگو و بزدل حکم خواهند راند!!!!!!!!!!!!!!!

 

 

 

  

 

 

 

 

 

 

حسین

چهارشنبه 11 دی 1392 ساعت 09:08 ب.ظ
جناب صادق سودانی

آن قسمت از فیلم صدام را هم به یاد بیاور که او را از دخمه ای که از ترس جانش مخفی شده در حال درآوردن هستند . صورتی ژولیده مانند انسانهای عصر حجر دارد و بیاد بیاور هنگامیکه روی یک صندلی نشسته بود و مانند اسب داشتند دندانهایش را می شماردند.

یادمه هنگامیکه امریکا به عراف حمله کرد و خبری از دفاع صدام و نیروهایش نبود ، خیلی ها میگفتند که صدام می خواد امریکایی ها وارد شهرها بشه و آنوقت با جنگهای چریکی روزگارشان را سیاه کند.

ولی با ورود نیروهای امریکایی دوتا فرزند فاسدش به درک واصل شد و خودش هم که با وضع فجیع دستگیر شد.

دستگیری صدام و شمارش دندانهاش جلو دوربین چنان شرم آور بود که تمام اعراب منطقه را سرافکنده کرد.و باعث اعتراض شان شد. آخه اون زمان صدام قهرمان اعراب بود.

صدام ترسو حال میکرد که یک دستی تفنگ برنو رو بگیره و شلیک کنه و جلوش اسراء رو قربانی کنند.

صدام بعنوان یک احمق جنگ علیه ایران را آغاز کرد . هرچند که ایران این جنگ را ادامه داد.

بلاخره صدام خفت بار و ذلیلانه توسط هم پیمانانش به دار آویخته شد. و حال هرچه شما بخواهید از شجاعتش حرف بزنید ، چیزی رو عوض نمیکنه جزء اینکه...........

ولی تعجب اینجاست که صدام که مال 2500 سال پیش نیست که به این زودی به یک قهرمان تبدیل شده!!!

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

صادق سودانی

یکشنبه 15 دی 1392 ساعت 05:27 ق.ظ
با سلام خدمت استاد گرامی و تمامی دوستان و دشمنان
با اجازه ی استاد(( اگر اجازه فرمایند)) و عرض پوزش از اطاله ی کلام!لازم میدانم عرایضی برای توضیح در ذیل عنوان کنم!
در ابتداهمه میدانیم هر شخصیتی دارای نقاطی مثبت و قطعا نقاطی منفی خواهد بود و هیچ گاه سیاه سیاه یا سفید سفید نخواهد بودو صدام نیز اینگونه است و نباید همانگونه که دشمنانش او را خونخوار و ترسو و بزدل و بی عقل ترسیم میکنند تصور نماییم بلکه باید به برخی از محاسن یا سیاست های صحیح وی نیز اعتراف کردو ترسو خواندن و دانستن وی توهین به ماست چرکه هرچه دشمنت را کوچک کنی هودت کوچک میشوی و هرچه دشمنت بزرگ و باهوش و توانا و سرسخت و شجاع باشد ارزش خودت و پایداری خودت بالاتر میرود!
جناب آقای حسین
در ابتدا عرض کنم که این ساحت و این وبلاگ محل عرضه بنیان اندیشی ایست و مراد و مقصود ارائه ی دیدگاهی نو از وقایع و حوادث در گذشته و حال است واین مهم جز بانگاهی بی طرف همه نگر و تجزیه و تحلیل موشکافانه حاصل نخواهد شد .
غرض از این نوشته ونوشته ی قبلی دفاع از شخصی خاص یا بزرگ نمایی و شخصیت سازی برای کسی نسیت بل مرادتعریف و توصیفی از یک حالت است همانگونه که هست ولو برخلاف امیال و علایق ما باشد.

1-جناب حسین فیلم هالیودی دستگیری صدام را
یادآوری فرمودید.:(( آن قسمت از فیلم صدام را هم به یاد بیاور که او را از دخمه ای که از ترس جانش مخفی شده در حال درآوردن هستند . صورتی ژولیده مانند انسانهای عصر حجر دارد و بیاد بیاور هنگامیکه روی یک صندلی نشسته بود و مانند اسب داشتند دندانهایش را می شماردند)) اولا این فیلم بد ساخت، ساخته و پرداخته دشمنان صدام است و قطعافیلمی تبلیغی و جهت جنگ روانی و تحقیر صدام و مردم مقاوم عراق و منطقه است و قطعا نمی تواند ملاک و مرجع جهت تعریف از صدام واقعی باشدچراکه منطقاطرف مروج و مبلغ این فیلم آمریکاست که خود دشمن صدام است .
دوما،نقد ها و نظرهای گوناگونی دررد این فیلم صادرشده در یکی از این نقدها به خوشه های خرما بر درخت نخل در یکی از این عکس های دستگیری صدام و مغایرت آن با ماه اعلام خبر دستگیری صدام اشاره شده است.
برخی ها نیز گفتن که به وی ماده ی مخدری داده بودند!و اینکه آن زیر زمین محل دستگیری وی نبود و وی بعد از نماز قصد داشت که کمی چرت بزند که وی را دستگیر میکنند!!به هر صورت اگه هم روایت فیلم هالیودی و تبلیغی درست باشد باز هم کسر شان نیست چرا که در جبهه ی نبرد هم جنگجویان دررون سنگر و تونل استتار میکنند قطعا انتظار ندارید که صدام به هر ایستگاه بازرسی میرسد خودش رو معرفی کندو خوش و بش کند!
سوما: جناب حسین گمان نمیکنم در یک جنگ پارتیزانی انتظار داشته باشید که صدام با صورتی شش تیغ ، موها و محاسنی رنگ شده و لباسهایی اتو کشیده ظاهر شود چون اتفاقا اگر اینگونه باشد نظر شما درخصوص عدم مقاومت و مبارزه ی صدام صحیح خواهدشد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

صادق سودانی

یکشنبه 15 دی 1392 ساعت 05:30 ق.ظ
چهارما : برای تجزیه و تحلیل صحیح شخصیت فردی ،روال طبیعی این است موردی قضاوت نشود بلکه کلیت مورد کنکاش قرار گیرد،بدینگونه که کل سالیان زندگی او مورد مطالعه قرار گیرد و نه به یک مورد استثنا و خلاف واقع استناد شود! وقتی زندگی صدام را مرور میکنیم هیچ نقشی از ترس را نمی توان مشاهده کرد از زمانی در جوانی فعالیت سیاسی برعلیه نظام حاکم وقت انجام میداد و منجر به دوبار زندان وی شد و تا هنگام شرکت در ترور عبدالکریم قاسم وفرار از زندان وجنگ 8 ساله با ایران و حضور شخصی در خط مقدم و سوقصد و ترورنافرجام دجیل و ترور های غیره و جنگ خلیج اول برعیله آمریکان ومتحدانش و بمباران قصرهای وی و بلاخره جنگ آخرخلیج ... و در نهایت صحنه ی اعدام که برای هر انسان منصف و دور کینه ای واضح بود که صدام نترسیده هرچند از اوبدمان بیاد ولی قطعا با آرامش به استقبال مرگ رفت! در حالی قطعااگر ترسو بود میتوانست پیشنهاد شیخ زاید راقبول و به کشور بی طرفی چون روسیه پناه ببرد و سالیان باقی مانده ی سالمندی را با خوبی و خوشی بر روی صندلی راحتی بگذراند و مجبور نبوددر این سن و سال چندساعت بیشتر نخوابد و هر چند ساعت مکان خود را تغییر دهد! این همه سختی و کثافت بقول شما رو قبول کند از عرش به فرش بیاید دور از زن و بچه و دوش گرم و ویلای سر سبز و غیره باشد وفقط بخاطر مقاومت و مخالفت با اشغال کشورش و دفاع از آن مجبور شود پیام های صوتی برای مردم بفرست و ریسک کند که دستگیر شود!!
2-فرموده بودید که: ((یادمه هنگامیکه امریکا به عراف حمله کرد و خبری از دفاع صدام و نیروهایش نبود ، خیلی ها میگفتند که صدام می خواد امریکایی ها وارد شهرها بشه و آنوقت با جنگهای چریکی روزگارشان را سیاه کند))

در مورد اشغال بغداد و ورود آمریکاییها حرف و حدیث
زیادست ،برخی خیانت عده ای از فرماندهان را عنوان می کنند اما قطعا تنها راه مبارزه جنگ زمینی و شهری بود چون ارتش عراق نیروی هوایی وپدافند هوایی نداشت لذا هر جابجایی ارتش مکانیزه روی زمین و موضع گرفتن در محلی ثابت و مشخص آنها راهدفی ساده برای هواپیماهای آمریکا قرار میداد و در عرض چند دقیقه همه ارتش و خودروها و تانک های زرهی و موشک اندازها و غیره را بمباران میکردند ، البته نبرد معروف ( المطار) فرودگاه بغداد که خود صدام نیز حضور داشت بهترین نمونه میباشد جایی که ابتدا اجازه داده شده چتربازان آمریکایی وارد فرودگاه شوند سپس آنها توسط تانک ها و گارد ریاست جمهوری محاصرشدند بعد از جنگ روانی و شایعه پراکنی مبنی بر حمله شمیایی نیروهای صدام همه ی نیروهای آمریکایی قتل عام شدند اما درتلافی هوانیروز آمریکایی از مواد فوق العاده آتش زایی استفاده کرده و همه نیروهای عراقی را بطور فجیع از بین برد! اینگونه بود که فهمیدند نمی توان بااین سلاح بطور کلاسیک مقابله کردپس استراتژی دفاعی و نظامی عوض شد!

 

 

 

 

  

 

 

 

صادق سودانی

یکشنبه 15 دی 1392 ساعت 05:40 ق.ظ
جناب حسین سوالی دارم اگرصدام از قبل برای مقاومت نقشه نکشیده بود پس این همه سلاح و موشک و تی ان تی و بمب و..... از کجا آمدند؟ اگر آمریکا تمام انبارها و زاغه ها و پادگانها را اشغال کرده باشد پس این همه سلاح از کجامیباشد؟ قطعا از قبل انبارهای مخفی و پراکنده ای طراحی شده و افراد خاصی از وجود آنها اطلاع داشتندطوری که گفته میشد تا 50سال مقاومت عراق اسلحه برای ادامه مبارزه دارد و نیازی به ورود اسلحه از مرز ها ندارد درضمن از دقت و شدت و روش های پیشرفته مقاومت و سرعت شروع مقاومت منظم و انتشارآن میتوان تشخیص داد که همه ی نیروهای مقاوم آموزش دیده و ارتشی و دارای تحصیلات آکادامیک و باتخصص های مختلف وبا تجربه بوده اند! و به جرات می توان گفت تنها مقاومتی در تاریخ که هیچ عقبه و عمق و پشتیبانی نداشت و بطورکامل از همسایگان محاصره شده بود و همگان ضد این مقاومت بودند !!
3- فرموده اید:((ولی با ورود نیروهای امریکایی دوتا فرزند فاسدش به درک واصل شد و خودش هم که با وضع فجیع دستگیر شد. ))

دوتا فرزند اش فارغ از فاسد بودن یا نبودن ( الله اعلم مافی الصدور ) حداقل قبول دارید تاآخرین جان در بدنشان با نیروهای آمریکایی جنگیدن به نحوی که مجبور شدند خانه را بر سرشان منفجر کنند! و البته قطعا صدام نه تنها از فرزندانش کم نبود بلکه از آنهاچند سروگردن در شجاعت بالاتر است!
4-دراینجا نیز اعلام نموده اید : ((دستگیری صدام و شمارش دندانهاش جلو دوربین چنان شرم آور بود که تمام اعراب منطقه را سرافکنده کرد.و باعث اعتراض شان شد. آخه اون زمان صدام قهرمان اعراب بود))

اگر تا قبل و کمی بعد از جریان دستگیری صدام خیلی از مردم مسلمان وعرب بر سر طرفداری از صدام اختلاف داشتند وخیلی ها مخالف وی بودند اما بعد ازپخش صحنه ی اعدام همه بر سر قهرمان بودن صدام و شجاعت صدام اتفاق نظرپیدا کردند حتی دشمنان وی که سالها برای برندازی حکومتش در خارج کشور تلاش می کردند او را تحسین نموده و برایش رحمت و آمرزش میطلبیدند حتی برخی جلوی دوربین از وی عذر خواستندکه با وی دشمنی کردند!! بهرصورت ایشان قطعا باشجاعت و صلابت و مقاومت ایستادگی به این مرحله ومقام رسید و نه با ترس و بزدلی و یا یک دستی گرفتن تفنگ برنو!!!!! تنها شجاعت ایشان بودکه تاثیر آن فیلم کارتونی کمدی دستگیری را ازبین برد و از ذهن زدود!!
5-فرموده اید که : ((صدام ترسو حال میکرد که یک دستی تفنگ برنو رو بگیره و شلیک کنه و جلوش اسراء رو قربانی کنند. ))

در مورد کشتن اسرا هم گمان نمیکنم اینگونه باشد حداقل دلیلی تاکنون من سراغ ندارم ولی بخوبی بیاد دارم که چگونه صدام اسرای نوجوان ایرانی را آزاد میکرد و میگفت برای من مرد بفرستید نه بچه ( خوب یادم هست که دختر خردسالش به اسرا گل تقدیم میکرد سپس آنها را آزاد میکردند)
جایی دگر خوب یادم هست که بعد رحلت امام صدام چگونه به همه گفت که ایشان دیگر فوت کردند و در این دنیا نیست پس دیگر کسی حق ندارد در مورد ایشان بد و بیراه بگوید!

 

 

 

 

  

 

 

 

صادق سودانی

یکشنبه 15 دی 1392 ساعت 05:45 ق.ظ
6-اینجا نیز باز فرموده اید: (( صدام بعنوان یک احمق جنگ علیه ایران را آغاز کرد . هرچند که ایران این جنگ را ادامه داد. ))

معنای دقیق این فرمایشتان اینگونه میشودکه صدام احمق جنگ را شروع کرد و مسئولین ما نیز با حماقتشان آن را ادامه دادند!!! توضیح هرچند که ایران جنگ را ادامه داد تعمیم حماقت محسوب میشود!!! در این مورد خوتان پاسخ خویش داده ایدوپاسخ دیگری لازم نمیدانم بدهم چرا که نحوه شروع جنگ از حوصله این وبلاگ خارج است!
اما اینقدر صدام را ترسو و احمق ترسیم میکنید که ناخوداگاه یاد فیلم فارسی های جنگی می افتم که سربازان عراقی فوق العاده ترسو و بی ریخت و چاق واحمق بودند و ایرانی ها سوپرمن در حالی که اگر اینگونه بود پس باید ظرف یک هفته تمام عراق توسط ما اشغال میشد!! در حالی که همین صدام ترسو احمق با سربازان چاق و بزدل با جمعیت و وسعتی تقریبا نصف ایران و طول مرزی فوق العاده طولانی و بودجه و منابع مالی و معدنی بسیارکمتر از ایران 8 سال مقاومت میکند و در اواخر جنگ نیز تعدادی از اراضی را در اشغال داشت!!!!!!

7- در جایی دگر اینگونه عنوان کرده اید: (( بلاخره صدام خفت بار و ذلیلانه توسط هم پیمانانش به دار آویخته شد. و حال هرچه شما بخواهید از شجاعتش حرف بزنید ، چیزی رو عوض نمیکنه جزء اینکه........... ))



فرمودید صدام توسط همپیمانانش بلاخره به دارآویخته شد!! جالبه این هم پیمان که صدام باشد هیچ ادعایی درمحو اسرائیل ندارد و داعیه ی دشمنی غرب و آمریکا ندارد اما اتفاقا نیروگاه های اتمی در دست تاسیسش به محض شروع پروژه توسط اسرائیل هم پیمان بمباران میشود!درجنگ اول خلیج پیمانانش رو مورد محبت قرار میدهدو اسرائیل راموشک باران میکندبه همپیمانه ای منطقه ای آمریکا و غرب مثل کویت و عربستان حمله میکند! 10 سال توسط هم آمریکا و غرب هم پیمان به شدیدترین وضع ممکن محاصره اقتصادی میشودو اجازه فروش نفت فقط در قبال غذا به ایشان داده میشود حداقل 3 بار با هم پیمانان عزیزش میجنگد و بلاخره توسط این هم پیمانان کشته میشود!!!!! و کسانی که ادعای نابودی اسرائیل از روی زمین و داعیه ی مبارزه با شیطان بزرگ دارند با تمام دنیارابطه اقتصادی و تسلیحاتی آزاد دارند در بغدادبا شیطان بزرگ بر سر تقسیم منافع و تعیین حدود نفوذبر سر میزه مذاکره مینشینند! در افغانستان در سرنگونی طالبان و اشغال افغانستان همکاری میکنندو بلاخره برای جریان انرژی اتمی حق مسلم ماست گل و بلبل بازی در میارند و عکس یادگاری میگیرند !!

 

 

 

 

 

 

 

  

صادق سودانی

یکشنبه 15 دی 1392 ساعت 05:47 ق.ظ
8-ادامه همان فرمایش قبلی حضرتعالی:((حال هرچه شما بخواهید از شجاعتش حرف بزنید ، چیزی رو عوض نمیکنه جزء اینکه ...)) بله جناب حسین هرچه شما از ایشان متنفر باشید و هرچه من و شما با ایشان مخالف باشیم و ایشان رادشمن بدانیم چیزی عوض نمیشود و شجاعت ایشان انکار ناپذیر است هرچند شما و من و دیگران از ایشان متنفر باشیم ولی این یک حقیقت است که نمی توان کتمان کرد که صدام فوق العاده شجاع بود و این یکی از محاسن وی است که باعث محبت مردم و طرفداری از وی در جای جای جهان شد!!
9- ودر پایان اینگونه خاتمه داده اید : ((ولی تعجب اینجاست که صدام که مال 2500 سال پیش نیست که به این زودی به یک قهرمان تبدیل شده!!!))

جناب حسین باز هم اصرار دارم بنیان اندایشانه بیاندیشید و با عمق و دقت به مطالب بنگرید و طرح مطلب کنید !! قهرمان بودن ربطی به باستان و معاصر ندارد هرکس عملی که مستحق تعریف و تمجید انجام دهد و شجاعانه و کم نظیر باشد لقب قهرمان را یدک خواهد کشید و ربطی به قدمت و تاخر وتقدم و تجددندارد در ضمن کسی ایشان را قهرمان نخواند بلکه تمام بحث سر دروغگویی و ترس و بزدلی عوامل آمریکا و اشغالگران از قماش موفق الربیعی بود و به گمانم حضرتعالی از این توصیف ایشان به خروش آمدید!! خدا را شکر که این جریانات مربوط به 2500 سال پیش نیست فقط کمی به خود زحمت دهید و به آرشیو های مصور و غیرمصور مراجعه کنید و منابع دوست ودشمن و خودی و غیر خودی را سبک و سنگین و تجزیه و تحلیل کنید فقط کافی یست کمی تمرین کنید ، تمرین بنیان اندیشی، بسیار ساده است، ساده ،فقط سعی کنید قطعا نتیجه خواهد داد!

 

  

 

 

 

 

 

  

 

حسین

یکشنبه 15 دی 1392 ساعت 06:22 ب.ظ
جناب آقای سودانی


متاسفانه بنده حوصله نوشتن اندازه جنابعالی را ندارم و از اینکه با حوصله به موضوع صدام پرداخت کردی ممنونم.

بنده لزومی نمی بینم برای شناخت صدام در وب سایتها جستجو کنم.به اندازه کافی با مسلک و مرام ایشان آشنا هستم.
4 سال تو جنگ در خدمتش بودیم و 5 سال هم در عراق مهمانش بودیم.2 بار هم افتخار ملاقاتش رو از نزدیک داشتم.

اون قسمت از فرمایشاتت که اسراء جوان را آزاد می کرد و دخترش به اسراء گل میداد رو خوب آمدی.

به جان خودم اندازه یک ارزن از صدام واقعی شناخت نداری.صدام را در حد همین اخبار میشناسی و بس.

تمام دیکتاتورها در زمان حکومتشان خودکامگی بی حد و حصر دارند و دم از شجاعت می زنند.
هیتلر-رضاخان - صدام-قذافی نیز از همین تبار بودند.و تا آخرین لحظه نیز به بخشش اربابشان امیدوارند.
خدا می داند. شاید که صدام نیز تا آخرین لحضات زندگیش به دستور اربابانش نقش بازی میکرد و امیدوار بود به بخشش آنها.

در صحبتهایت دم از بنیان اندیشی زده ای.تمام فرمایشاتت صرفا" انتقال اخبار رایج بود.هیچ دلیل و مستندی بر اساس بنیاد اندیشی در آن نبود.

بنده نیز اعتقادی به یهود ستیزی حکومت کنونی ندارم.

البته جهت اطلاع جنابعالی و دیگر دوستان گونه ای از نخل وجود دارد که در تمام سال دارای ثمر می باشد.

 

 

  

 

 

 

 

صادق سودانی

دوشنبه 16 دی 1392 ساعت 01:40 ق.ظ
با سلام خدمت استادگرامی وتمامی دوسنداران حق و صبر

جناب حسین خوشحالم حداقل در یک موردعرایض مرا تایید کردید!!( آزادی اسرای نوجوان ایرانی و تقدیم گل توسط دخترش!! ) که البته این رویداد را نیز قطعاحضوری مشاهده نکردم بلکه توسط مشاهده تلویزیون واخبار رایج!!! چراکه رویدادهای مهم را نمیشود پنهان کرد دراین دهکده ی جهانی و دنیای اطلاعات، لذا لازم نیست همان جا حضور یافت یا با شخص مورد نظر حشر و نشر و دیدار حضوری داشت!!
جناب حسین بنیان اندیشی دقیقا همان حوصله گذاشتن و جستجو کردن و صحت و سقم مطلب مورد نظر را یافتن است و لازم نیست حتما با کوروش دیدار داشته باشیم یاشخص آنوسی را از نزدیک ملاقات کنیم بلکه با مشاهده و مطالعه ی دقیق عملکرد می توان به ماهیت شخص پی برد!! وبا خدا میداند شاید و.... اینگونه نمی توان نتیجه ی قطعی و حکم صحیح صادر کرد و لقب بنیان اندیشی را یدک کشید!!
در حقوق بحث اقرار مهم ترین ادله ی اثبات دعوی است لذا برخی مواقع اقرار دشمن و دستگاهای تبلیغاتی وی خود بهترین مدعا در رد یا تایید مطلب مورد بحث خواهد بود لذا تاکید میکنم برای ورود به مطلبی چون شناخت شخصیت شخصی لازم نیست حتما مشاهده عینی و ملاقات حضوری داشت!!
همچنین با شنیدن یا خواندن مطلبی مبنی براین که گونه ای خرما در جای از این کره زمین تمام فصول سال خرما میدهد نمیتوان نتیجه ی صحیح بودن فیلم و رویدادی بحث برانگیز را گرفت حال این گونه ی خرما دقیقا همان است که در آن مزرعه ی دور افتاده است و یا خیر خدا میداند!! ولی قطعا درست است چون فیلم ساخته ی هالیوود و وهدف مطلوب و با امیال ما سازگار است !! و لازم به جستجو و اطمینان نیست !!
و درپایان برای تحلیل رویدادی اصول اولیه این است که آن خبر و رویداد را از منابع مختلف ، بی طرف ، دوست و دشمن، بررسی کرد سپس با غربال و قیاس منطقی و عقلی رویداد صحیح و ماوقع را حدث زد!! و این دقیقا همان بنیان اندیشی ایست و گرنه چونان کودکان هر جمله ی و جریانی را باور خواهیم نمود وآن را بارها تکرار خواهیم کرد تا حکم تنها حقیقت مطلق در هستی در ذهنمان بیابد!!!
ما که به قول شما به اندازه ی یک ارزن از صدام شناخت نداریم ولی شناخت شما هم گویی بیشتراز ما که چه عرض کنم
حتی به اندازه ی ما نیست (( خدا می داند. شاید که صدام نیز تا آخرین لحضات زندگیش به دستور اربابانش نقش بازی میکرد و امیدوار بود به بخشش آنها. )) و خدا می داند شاید هم آنچه شما می گوید صحیح باشد
موفق باشید.

 

 

 

 

 

 

  

 

 

 

 

abbas

دوشنبه 16 دی 1392 ساعت 07:07 ق.ظ
آقای حسین سلام۰آقای حسین شما اگر تمام رهبران دنیا را یک طرف و مرحوم صدام در طرف دیگر یک موی سر صدام به تمام این رهبران می ارزید۰حالا شما یک مدرک ارایه بدهید که صدام برای استعمار کار می کردند؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یکی از نسل سوخته

دوشنبه 16 دی 1392 ساعت 08:26 ق.ظ
عمو حسین یعنی می خوای بگی که تو جبهه بودی؟ ولی حرف زدنت به بچه های جبهه نمی خوره. ما خودمون فیلم اعدام صدام رو دیدیم حالا دیگه نظرای دیگه چه مثل تو باشن یا مثل سودانی برا ما فرقی نداره. خودمون دیدیم وقتی چن ثانیه مونده به مرگش هنوز رجز می خوند با اعدام کنندش. فقط کسی که مرگ رو دیده می فهمه این یعنی چی.
راستی تا حالا جایی دیدی که صدام را از حفره بیارن بیرون؟ فیلم هست عکس هست ؟ پس چه جوری می گی از حفره اومد بیرون؟
صدام مرحله اول بهار عربی را شکست داد و مرحله دومش داره از بعث سوریه بشار شکست می خوره.

 

آمون : این هم متن کامل لینک کامنت اول اگر چه نمی فهمم چرا می خواهند در مورد اجزاء صدام، نظر کلی بدهند :  

 

شعار صدام علیه ایران پیش از اعدام
کد خبر: ۳۶۷۶۴۰تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۲ - ۰۹:۰۸ - 29 December 2013
روزنامه شرق نوشت: شاهد اعدام صدام از آخرین لحظات دیکتاتور عراق می‌گوید. صدام‌ حسین درست هفت‌سال پیش به‌ دار آویخته شد؛ تصویری مبهم که ظاهرا از طریق دوربین یک موبایل گرفته شده بود تنها شاهدی بود که به آن استناد می‌شد؛ با این حال دنیای دیجیتال هرگز برای همه سندی معتبر نیست.

تا همین یکی، دو سال گذشته همه از «حربه» صحبت می‌کردند؛ از اینکه صدام اعدام نشده و با ترفند آمریکایی‌ها به جایی دوردست برده شده؛ از اینکه همه چیز یک «شو» بیشتر نبود. حالا اما به غیر از آن فیلم موبایل، یک شاهد عینی لب به سخن گشوده؛ موفق الربیعی، مشاور نخست‌وزیر سابق عراق. احساسی که ربیعی را وادار به توصیف لحظه مرگ می‌کند «غریب» است. برای فردی که در دوران صدام حسین سه بار سابقه زندان رفتن دارد مرگ صدام حس پیچیده‌ای است.

او با اینکه می‌گوید تا لحظه آخر هیچ اثری از پشیمانی در چهره صدام دیده نشده؛ هیچ ترسی در او دیده نشده؛ اینکه هیچ تقاضای عفوی از خدا نداشته با این حال جمله‌ای که در انتها می‌گوید کار را یکسره می‌کند: «صدام به‌خاطر جنایاتی که کرد باید هزار بار اعدام می‌شد.»

موفق الربیعی، مشاور سابق نخست‌وزیر عراق در حالی با خبرگزاری فرانسه، (AFP) به مصاحبه نشست که مجسمه‌ای از صدام حسین به همراه طناب‌دار به دور گردنش در پشت‌سر او بود تا لحظات پایانی مرگ صدام را بار دیگر یادآوری کند. الربیعی گفت: «یک جنایتکار؟ صحیح. یک قاتل؟ صحیح. یک سلاخ؟ صحیح. اما او تا پایان قوی ماند.»

الربیعی که خود هنگام به‌‌دارآویختن صدام حضور داشت، می‌گوید اثری از ندامت و ضعف در دیکتاتور سابق عراق ندیده است. مشاور سابق امنیت ملی نخست‌وزیر عراق می‌گوید: «من صدام را دم در تحویل گرفتم. هیچ‌کس با ما وارد نشد. هیچ خارجی‌ای و هیچ آمریکایی‌ای. او ژاکتی با پیراهن سفید به تن داشت، عادی و آرام. من هیچ نشانه‌ای از ترس در او ندیدم.»

او گفت: «البته بسیاری از مردم می‌خواهند، من بگویم که او داشت از حال می‌رفت یا اینکه دارو مصرف کرده بود، اما اینها (توضیحات من) حقایقی هستند برای تاریخ.» او گفت: «من هیچ‌ ابراز تاسفی از او نشنیدم، هیچ تفاضایی برای اینکه خدا او را ببخشد یا تقاضایی برای عفو از او شنیده نشد.»

دام که بیش از دو دهه مملو از سرکوب‌های بیرحمانه، جنگ‌های فلاکت‌بار و تحریم‌های تنبیهی بین‌المللی بر عراق حکومت راند، سرانجام بعد از اینکه به دلیل جنایت علیه بشریت در سال ۱۹۸۲ و قتل‌عام ۱۴۸ نفر از شیعیان روستای دوجیل محکوم شد، به‌دار آویخته شد. صدام از ژوییه سال ۱۹۷۹ تا مارس ۲۰۰۳ و حمله نیروهای بین‌المللی به رهبری آمریکا به عراق، حاکم این کشور بود.

در دسامبر همان سال نیروهای آمریکایی صدام را در گودالی در نزدیکی یک خانه روستایی در زادگاهش، تکریت پیدا کردند. سه سال بعد او اعدام شد؛ در 30دسامبر سال ۲۰۰۶. او ادامه داد: وقتی او را آوردم دستبند به دستش زده بودند و قرآنی در دست داشت. او را به اتاق اجرای حکم آوردم؛ جایی که قرار بود فهرست کیفرخواستش خوانده شود. صدام مرتبا می‌گفت، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسراییل، زنده باد فلسطین، مرگ بر مغان پارسی.

الربیعی عنوان می‌کند، صدام سپس به اتاقی که باید در آنجا جان می‌داد، آورده شد. در آنجا بود که «ایستاد، به دریچه‌های اعدام نگاه کرد، بعد سراپایم را برانداز کرد و گفت، دکتر این برای مردان است.» درست قبل از اعدام او، چندنفر شعار دادند: «زنده‌باد محمدباقر صدر... مقتدی مقتدی»، تا یادی از فقیه شیعه‌ای که به دست صدام کشته شده بود و همچنین شناخته‌‌شده‌ترین چهره از بازماندگان خانواده او و دشمن صدام کرده باشند.


صدام جواب داد: «این مردانگی است؟» موفق الربیعی می‌گوید، خود اهرم دریچه‌های اعدام را کشیده است، اما اهرم عمل نکرد. بعد فردی دیگر که نامش برده نشد، اهرم را برای دومین بار کشید، اهرم عمل کرد و صدام به ‌دار آویخته شد.

صدام حسین کمی پیش از اعدام خود شروع به خواندن «اشهد» کرد اما به گفته الربیعی، اعدام او قبل از اینکه «اشهد»ش به پایان برسد، انجام شد. الربیعی می‌گوید، بعد به پایین رفته است تا جسد صدام را ببیند. جسد با هلی‌کوپتری آمریکایی از زندان محل اجرای حکم به مقر نوری مالکی، نخست‌وزیر عراق حمل شد.

به گفته الربیعی، اطراف هلی‌کوپتر را مردم احاطه کرده بودند، جسد صدام را بر کف هلی‌کوپتر گذاشتند و درهای هلی‌کوپتر نیز در طول پرواز باز ماند. اومی‌گوید: «به‌روشنی به خاطر دارم، زمانی که هلی‌کوپتر به سمت بغداد پرواز کرد خورشید هم طلوع کرد.» به گزارش دویچه وله، مشاور سابق نخست‌وزیر عراق عنوان می‌کند که در آن زمان احساس «غریبی» داشته است. وی می‌گوید، صدام جنایات زیادی انجام داد و سزاوار هزاران بار اعدام بود اما در هر صورت احساس او «غریب» است. به گفته او، اعدام صدام بعد از کنفرانس ویدیویی مالکی و جورج بوش، رییس‌جمهور وقت آمریکا انجام گرفت. بوش از نخست‌وزیر پرسید: «شما می‌خواهید با این جنایتکار چه کنید؟» مالکی جواب داد: «به دارش می‌آویزیم.» بوش در پاسخ انگشت خود را بالا برد و با این علامت موافقت خود را اعلام کرد.

هشدار مالکی به تحصن‌کنندگان

«چادرهای تحصن را پیش از سوزانده‌شدن ترک کنید.» نوری مالکی اینگونه به تحصن‌کنندگان استان الانبار هشدار داد. درگیری‌های پراکنده میان نیروهای نظامی با شماری از اعضای قبایل استان الانبار و بازداشت نماینده این استان در پارلمان عراق موجب این هشدار شد. او در سخنانی ضمن تاکید بر اینکه روز جمعه آخرین روز تحصن در الانبار است، از تمامی قبایل این استان خواست تا چادرهای تحصن را پیش از سوزانده‌ شدن توسط نیروهای دولتی، ترک کنند. او گفت: امروز آخرین روز نماز جمعه در میدان تحصن، میدان «فتنه» است و کسی که می‌خواهد نماز بخواند باید به مساجد برود نه در میانه راه. به گزارش الجزیره، نیروهای امنیتی عراق احمد العلوانی، نماینده استان سنی‌نشین الانبار در پارلمان و از بزرگ‌ترین حامیان تظاهرات ضد دولتی در این کشور را بازداشت کردند. همچنین درگیری‌ها به کشته‌شدن علی سلیمان، برادر العلوانی و چند نیروی پلیس عراق و زخمی شدن چند نفر دیگر انجامید. به‌دنبال این درگیری‌ها  نخست‌وزیر عراق دستور ارسال تجهیزات نظامی سنگین به استان سنی‌نشین الانبار را صادر کرد.