ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

درماندگی دانشگاه شیکاگو، پرآوازه ترین مرکز ایران شناسی - بخش دوم

 

 

درماندگی دانشگاه شیکاگو، پرآوازه ترین مرکز ایران شناسی [1,2,3,4,5] 

 

در برابر داده های مجموعه ی «تاملی در بنیان تاریخ ایران»،

و پناه بردن مسئولان آن، به سند تراشی جاعلانه ی بیش تر.

(تلخیصی از فصل آخر قسمت چهارم بررسی های ساسانیان، از مجموعه ی تاملی در بنیان تاریخ ایران)

درماندگی دانشگاه شیکاگو [1]

 

 

 

درماندگی دانشگاه شیکاگو [2]

 بدین ترتیب معلوم شد که پس از آوار برداری از اطراف مکعب نقش رستم، به جز دیوار ضلع شمالی، که در اشغال پله هایی برای ورود به تنها اطاقک محفظه مانند بنا است، در انتهای دیوار اضلاع جنوبی و شرقی و غربی، سکوهای بسیار ظریف و خوش ساخت آجری - سنگی پدیدار شد، که تصویر زمان خروج آن ها را در عکس شماره ۴ بخش اول این یادداشت دیدید.

در عکس های بعد محقق شد که باستان شناسان اعزامی از دانشگاه شیکاگو، به سرپرستی اریک اشمیت یهودی، به قصد تدارک اسناد جعلی، برای سلسله اختراعی ساسانیان و نمایش بی پیشینه ای از یک امپراتوری قدرتمند ماقبل اسلام در ایران و با قصد اصلی ستردن رد پای رخ داد پلید پوریم، پس از تخریب سکوهای نیایش اطراف مکعب، در فضای آزاد شده و مسطح زیر سکوها، و در انتهای عمودی دیوار اضلاع شرقی و غربی و جنوبی مکعب، به حک کتیبه هایی منتسب به شاپور اول و موبدی به نام کرتیر دست زده اند. بعد ها متن کتیبه ی کرتیر را در دنبال بررسی های ساسانی عرضه خواهم کرد، که در زمره ی بزرگ ترین بی هوده گویی های تاریخ است که از زبان یک صاحب منصب ایران باستان بیان می شود. اما اینک می خواهم دلایلی را در اثبات نوکنده بودن این کتیبه ها عرضه کنم، تا معلوم شود که این بزرگان باسمه ای و صاحبان کرسی های ایران شناسی، که در بخش اول این یادداشت ناتوانی آن ها در جعل عکس هم معلوم شد، در حک کتیبه های قلابی ساسانی تا چه اندازه با ناشیگری بیش تر، خود را تمسخر و روشن فکری بی مایه ی ما را تحقیر و تحمیق کرده اند.

بر ضلع جنوبی دیوار مکعب نقش رستم، کتیبه ی مفصلی با خط یونانی دیده می شود. کتیبه ای که با زبان سلیس، ماجرای مضحک نوکنده بودن خود را برای هر بیننده ی صاحب بصیرتی بیان می کند. نخست این که کتیبه را با خط یونانی معاصر و افزودن برخی انحناهای من درآوردی و دیده نشده در صورت معمول برخی از حروف، نقر کرده اند، که نمونه ی آن را در زیر می بینید. هیچ صاحب نظر یونانی دان، حتی پس از عرضه ی متن کامل این کتیبه به دانشگاه آتن، جز تمسخر، پاسخی برای مفهوم متن ارائه نداد و متفقا معتقد بودند که نه از واژه های منفرد و نه از مجموع متن، استخراج منظور معین تاریخی و غیر تاریخی ممکن نمی شود، چنان که تاکنون هیچ مرجعی برای این کلمات بی معنی تعریف و ترجمه ای عرضه نکرده است! باید از این حضرات پر مدعایی که بر مبنای همین کتیبه های جعلی بی معنا ومفهوم، مدعی حضور و وجود سلسله ی پراقتدار ساسانی در ایران پیش از اسلام شده اند، پرسید: بدون فهم معنای کتیبه ای، چه گونه از محتوای آن چیزی می گویید و از چه راه آن را به کسی متعلق می دانید؟ زیرا بسا بتوان به جد و یا تمسخر تمام گفت که احتمالا در این متن یونانی نوشته است: «هنوز دروغی بزرگ تر از حضور تاریخی سلسله ی ساسانی برای فرهنگ بشری تعریف نشده است»!!! و تا آن زمان که ترجمه ی ناممکن متن را به دست نیاوریم، ادعای وجود چنین تذکری در نوشته مردود نیست!!!  

 

 

عکس ۱: بخشی از متن یونانی حک شده بر ضلع جنوبی مکعب نقش رستم، به کرم خوردگی سنگ در میان نوشته ها دقت کنید. 

 

۱. در این عکس یک کرم خوردگی کهن، به صورت پولکی مجوف، به پهنای تقریبی چهار حرف، در سنگ دیده می شود. عجیب که این پریدگی به هیچ حرفی در کتیبه آسیب نرسانده و در سطر سوم و چهارم به وضوح دیده می شود که حجار پس از رسیدن به این آسیب، نگارش را پس از پرش از روی آن ادامه داده است!!! چنین وضعی دو تعریف و امکان بیش تر ندارد: یا باید کتیبه را از ابتدا بر یک سطح معیوب نگاشته باشند، که برای یک امپراتور و یا حتی صاحب منصب جزء سیاسی و فرهنگی هم موجب سرشکستگی است و یا باید پذیرفت که حک کتیبه در دوران اخیر و پس از آسیب دیدگی سنگ، در اثر مرور زمان، انجام شده است.

 

 

عکس ۲. بخش دیگری از کتیبه ی جنوبی مکعب زردشت به خط یونانی. دو خطه بودن کتیبه بسیار مضحک است! 

 

۲. در این عکس، که بخش دیگری از همان کتیبه را نشان می دهد، با پدیده ی شگرفی در تاریخچه ی کتیبه کنی جهان مواجه ایم: کتیبه ی یونانی ضلع جنوبی مکعب نقش رستم با دو خط مختلف نوشته شده است!!! و از آن که معلوم نیست با چه نشانه این کتیبه را به شاپور اول ساسانی منتسب می کنند، تنها توضیحی که برای این شاه کار ندانم کاری در تدارک جعلیات ساسانی می توان عرضه کرد، این است که گمان کنیم در نیمه راه کتیبه کنی، بودجه ی استخدام یک خطاط ماهر در دربار شاپور به ته رسیده و ناگزیر ادامه ی کار را به مجری بد خط تری، که دست مزد کم تری می گرفته است، سپرده اند!!!

 

 

عکس شماره ۳. قسمت دیگری از کتیبه ی یونانی دیوار جنوبی مکعب. در این جا نیز موقعیت حروف در میان کرم خوردگی سنگ بسیار دیدنی است. 

 

۳. تمام توضیحات عکس شماره ی یک بر این عکس نیز منطبق است. در این جا نیز حکاک پس از برخورد با حفره ای، که بر اثر کهولت در سنگ ایجاد شده، در سه سطر پیاپی، کار ادامه ی حکاکی را پس از پرش از روی حفره ی ناشی از کرم خوردگی سنگ دنبال کرده و همان برداشتی را ممکن می کند که درباره ی تصویر شماره ی یک بیان شد، با این تفاوت که در این جا سعی حکاک در عدم برخورد با آسیب سنگ در سطر سوم، هنرمندانه تر است!!!

 

 

 

 

عکس شماره ی ۴. نمایش یک بریدگی جدید در پانل کتیبه ی یونانی، که به کهولت سنگ مربوط نمی شود. 

 

۴. در عکس بالا با یک بریدگی تازه و آسیب نو در میان کتیبه ی ضلع جنوبی مکعب نقش رستم مواجهیم. این بریدگی به سبب لبه های تیز آن کاملا جدید است و احتمالا به نیاز تدارک تکیه گاه داربست برای شست و شوی دیوار، با ابزار قلم از میان سنگ درآورده اند. با این همه در این جا هم هیچ حرفی به سبب این نقص بزرگ در سنگ معیوب و ساقط شده نیست!!! این بریدگی منظم، که آثاری از کهولت برخود ندارد، به همراه چند بریدگی منظم دیگر، که در عکس شماره ی ۱۴ قسمت اول این یادداشت به خوبی مشخص است، حاصل تصرفات سر خود و احمقانه ای است که اوباشگری و بی فرهنگی و شیادی و بی اعتنایی باستان شناسان یهودی دانشگاه شیکاگو، به میراث کهن دیگران، در این تنها بنای کاملا سالم دنیای کهن، به وجود آورده است. بی شک اگر بر این دیوار پیش از این دست کاری های رذیلانه کتیبه ای بود، باید که همراه بیرون کشیدن این سنگ از دیوار، بخشی از کتیبه نیز همراه آن تخریب شده باشد، که چنین نیست. مگر این که یا گمان کنیم شاپور اول ساسانی پس از اتمام خراب کاری های کارشناسان دانشگاه شیکاگو، با خروج از قبری که نمی دانیم در کجای جهان است، دستور حک کتیبه اش را داده و یا او را دارای ذوق و سلیقه ای آبستره در زمینه های هنری بیانگاریم که کتیبه نگاری بر روی سطوح سالم را نمی پسندیده است!!!

 

 

۵. بزرگ نمایی عکس شماره ی ۴ 

 

۵. در این جا وسواس حکاک برای پرهیز از برخورد با حفره ی نوکنده در سنگ آشکار است و کاملا معلوم می کند که برای حفظ نمای کامل هر حرف، محاسبه ی لازم را در ادامه ی کار انجام داده است. در سمت چپ تصویر یک کرم خوردگی مورب و کهن دیگر دیده می شود که حجار یا آن را دور زده و یا از آن پریده است تا معلوم شود که از عمر حیله گری تدارک کتیبه ی ساسانیان قلابی و بی نشان، کم تر از هفتاد سال می گذرد!!! زیرا تصور این که امپراتوری بر دیواری با این همه حفره و آسیب و کرم خوردگی و پریدگی، در حالی که بسیاری از این سوراخ ها نوکنده است، کتیبه ای بنویسد، آن هم در حوزه ای که مملو از صخره های خارای آماده و مناسب کتیبه کنی است، حتی اگر آن امپراتور را شبحی به نام شاپور اول ساسانی بیانگاریم، ممکن و معقول نیست!

 

 

  

 

۶. سند روشن و گویایی برای رسوا کردن کارشناسان و باستان شناسان مکتب دانشگاه شیکاگو! 

 

۶. آن چه از این عکس تراوش می شود اعلام نهایت بی اعتنایی کارگزاران دانشگاه شیکاگو، به خرد ملی ما، در نحوه ی عرضه ی جعلیات شان است. آن ها به راستی خود را در میان مردمی بدون قدرت تشخیص بصری فرض کرده اند. در این عکس مبدا کتیبه ی منتسب به کرتیر دروغین و مسخره را در دیوار ضلع شرقی مکعب نقش رستم می بینید، که ۱۷ سطر است. کتیبه به خط قلابی پهلوی است که از راست به چپ نوشته می شود. کتیبه را درست از ابتدای بلوک سنگی دست چپ شروع کرده اند و تا سطر سیزدهم، که بلوک دارای شکاف نیست، ابتدای سطور منظم و زیر هم است، اما از سطر سیزدهم که ترکیدگی سنگ، ناشی از فشار گذشت زمان شروع می شود، حکاک کتیبه نیز برای عدم برخورد با مانع شکاف، ابتدای سطور را به نسبت زاویه ی ترکیدگی به داخل بلوک کشانده است!!! یک نگاه ساده به این تصویر معلوم می کند که این کتیبه را زمانی کنده اند که بلوک زمینه به صورت کنونی در آمده و آسیب های موجود را بر خود داشته است. حال اگر باستان شناسان بی دانش مرکز ایران شناسی دانشگاه شیکاگو و کاریکاتورهای داخلی آن ها معتقد به قدمت این کتیبه اند، از آن که نمی توان پذیزفت که یک صاحب منصب حکومت ساسانی درد دل های اش را به سنگی چنین آسیب دیده منتقل کند، پس باید گفت که حکاکان در اختیار دانشگاه شیکاگو نه خود شعور معمول و مصطلح آدمی را داشته اند و نه برای روشن فکران و دست اندر کاران مسائل میراث ما، کم ترین احتمال بروز تردید عاقلانه، سخت گیری فنی و طرح سئوال های مزاحم و روشنگر را داده اند.

چنین است سرنوشت غم بار مردم ممتاز شرق میانه که در ظهور هخامنشیان گرفتار گرداب نسل برافکن و تمدن شکن پوریم یهودیان شده اند و در دوران جدید نیز کارشناسان دوره گرد دانشگاه های کنیسه و کلیسایی غرب، که به سیمای باستان شناس و شرق شناس در آورده اند، کم ترین احترامی برای هستی و هویت این خطه قائل نبوده اند، که گهواره ی پرورش و رشد تمدن بشری شناخته شده است.

(ادامه دارد)

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در چهارشنبه پنجم بهمن 1384 و ساعت 16:51

 

 

 

 


 

 

درماندگی دانشگاه شیکاگو [1] 


درماندگی دانشگاه شیکاگو [2] 


درماندگی دانشگاه شیکاگو [3] 


درماندگی دانشگاه شیکاگو [4] 


درماندگی دانشگاه شیکاگو [5] 


درماندگی دانشگاه شیکاگو [6] 

 

 

 

 

 برای تازه واردان و آشنایی اولیه با مطالب آقای ناصر پورپیرار

 

  

هواخوری12،باستان شناسی جعل-«دروغی که بزرگ شد»اسکار وایت موسکارلا 

 

 

ملا نصرالدین هایی در کار معرفی تمدن ایران باستان!!! بخش اول (بررسی اصالت نامگذاری "خلیج فارس" یا "خلیج العربی" بر خلیج واقع در جنوب ایران) 

 

 

عرفان، تصوف، صوفیگری، درویشیگری درویشان، توطئه یهودیان و آنوسیان 
  
  خاطرات هاخام(خاخام)  یدیدیا شوفط(شوفیط)و فرقه سازی یهودیان آنوسی
  
  تحریف قرآن؛نظر آقای پورپیرار در باب اصالت متن فعلی قرآن 
 
 در مورد جهود آنوسی(یهودیان متظاهر به اسلام)و مارانوسی(به مسیحیت)

 

 

تجدید رابطه با مردم به جای آمریکا (روابط ایران با آمریکا و مردم) 

 

حربه ی خوش دست حقوق بشر !!! 

 

 


 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد