ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

انحطاط فرهنگ در ایران

تداوم تخریب در حوزه فرهنگ از سوی مراکز به اصطلاح فرهنگی

تد اوم تخریب در حوزه فرهنگ از سوی مراکز به ا صطلاح فرهنگی
با نگاهی به عملکرد « مرکز بین ا لمللی گفت و گوی تمدن ها »

ما جرای گفت و گوی تمد ن ها در دوران بعد از ا نقلاب با نو آوری ها ی تبلیغا تی پس از دوم خرداد شروع شد . با آغا ز ریا ست جمهوری سید محمد خا تمی شعا ر های تا زه ای همچون جا معه مد نی ‎‎‏، اصلاحات و گفت و گوی تمدن ها وارد ادبیات سیاسی روز گردید و به دنبال آن بحث و صحبت بر سر نوع و محتوای این شعار ها در مطبوعات و به خصوص نشریات روشنفکرانه دوم خردادی نیز آغازیدن گرفت و تا آن جا که به موضوع گفت و گوی تمدن ها مربوط می شود چندین هزار صفحه (1) کاغذ در توضیح و تبیین و تفسیر این فکر در داخل کشور سیاه شد ه و مطا لب سطحی و شعاری توام با اعتراض های غیر محققانه متعددی در نقد تز بر خورد تمدن های ساموئل هانتینگتون در صفحات نشریات به چاپ رسیدند که همگی در یک ویژگی مشترک بودند: « خاتمی زده گی » . ضمن آن که کسی در داخل کشور از پیشینه این موضوع و این که واضع نظریه گفت و گوی تمدن ها فرح پهلوی در اوایل دهه پنجاه شمسی بوده و از همان زمان به پیشنهاد وی سال 2001 میلادی به عنوان سال گفت و گوی فرهنگ ها نام گذاری شده بود ، حرفی به میان نیاورد !

ظا هر ا هد ف عمده آ قای خا تمی و مشا وران ایشا ن از طرح این دعوت و پیشنهاد ، در پیش گرفتن رویه ای میا نه در برابر جناح محا فظه کار و تندرو و تلطیف فضای سیاسی در داخل و ارائه تصویری بهتر از ایران ، و در نتیجه کاهش ا نزوای سیا سی ایران در خارج از کشور بوده است ، اما در عمل تنها نتیجه این هدف ، بر پا کردن د کا نی اشرافی در شما ل شهر پا یتخت به نام مر کز بین المللی گفت وگوی تمدن ها و جمع کردن گروهی با عنوان روشنفکر ، متفکر ، نویسنده و بعضی از دکان دار های حرفه ای نا ن به نرخ روز خور در آن جا برای عملیا تی کردن گفت وگوی تمدن ها و فرهنگ گفت وگو بود . از آن زمان به بعد بود جه ای شا ها نه ( رقمی بین 2 تا 5 میلیا رد توما ن در سا ل ) دراختیا ر این سازمان قرار گر فت و آن آ قایان دانشمند با حقوق و حق المشا وره های قابل توجه به این ا داره دعوت شدند تا در باره این که گفت وگوی تمدن ها چیست و چگونه می توا ند تحقق یابد ، تعریف و تو ضیح و راه حل ارائه دهند ، امری که هنوز هم به نتیجه نرسیده است و از آن سئوال بر انگیز تر هنوز تمام نیز نشده است !

شبا هت عجیبی است میان کار این آ قایا ن با یکی از داستان های ملا نصر الدین‌ ؛ می گویند « روزی فقیری به در خا نه ملا رفت و از او چیزی خواست . ملا برای این که او را از سر خود باز کند به وی گفت چند کوچه آن طرف تر خرج می دهند ، تو هم به آن جا برو و سهمی بگیر . صحبت ملا با فقیر را همسایه ای شنید و او نیز ظر فی بر داشت تا برای گرفتن غذا برود . همسایه دیگری هم از همسایه اولی خبر گرفت و همینطور به تر تیب عده ای از اهل محل خبر دار شدند و همگی به راه افتا دند تا بروند غذای نذری بگیرند . پس از مدتی ملا دید که اهل محل همه قا بلمه به دست برای گرفتن غذا می روند ، پس رو کرد به همسرش و گفت : زن ، چند کوچه آن طرف تر خرج می دهند ، تو نیز قابلمه ای بر دار تا ما هم برویم و غذایی بگیریم ! و این چنین هجوم اهل محل برای گرفتن غذا با عث شد که ملا خود دروغ خود ساخته اش را باور کند و برای گرفتن غذا به راه بیفتد . »

جمع شدن بعضی از مثلا بزر گان علم و دانش در مرکز بین المللی گفت وگوی تمدن ها ( که بی تردید انگیزه غا لب آن ها بر خورداری از حقوق و مزایای مادی و امکا نا ت سفر داخل و خارج و غیره از طریق این دکان اشرافی بود ) و طرح بحث های مکرر برای ارا ئه یک ساختار مشخص از گفت وگوی تمدن ها باعث شد که ظا هرا غا لب آنا ن نیز هما نند ملا نصر الدین ، خود با ور کنند که وا قعا چیزی تحت عنوان گفت وگوی تمدن ها قابل اجرا ست و این امر شا ید یک د لیل و بها نه عمده همان حرافی ها ، کاغذ سیاه کردن ها ، کتاب سازی ها ، بر پا کردن همایش های تمام نشدنی و دعوت های مکرر از میهما ن های خارجی و صرف هزینه های گزاف و بر پا کردن هیا هو در این راه برای تعریف و تبیین موضوع گفت وگوی تمدن ها ست که در حقیقت برای تو جیه تاسیس و ضرورت تداوم حیات این مرکز ( بخوانید برای توجیه حضور خود و تداوم برخورداری از بودجه این دکان ) تدارک دیدند و از همین رو بی باری عینی و کامل صرف آن همه بود جه در طی چند سا ل ، همچنان نتوانسته انگیزه ای قوی برای دست شستن این آ قا یان از چنین دکا نی باشد . رخ دادن واقعه یازدهم سپتامبر در همان سا ل گفت وگوی تمدن ها نیز ظاهرا نتوانست به این آقا یا ن بفهماند در جهانی که در آن بی عدالتی و زورگویی و تجاوز به حقوق ملل دیگر از سوی صاحبان قدرت جهانی ( و البته زرا ندوزان داخلی ) رو به افزایش است و سرد مد اران قدرت های اصلی ، در حقیقت « گنگ » هایی هستند که از اساس با فرهنگ گفت و گو بیگا نه ا ند ، سرودن اشعاری در وصف گفت وگوی تمدن ها آن هم با نیا تی د یگر نمی تواند و نخواهد توانست نتیجه ای چه در داخل و چه در خارج از کشور به با ر آورد.

البته بر این مسا ئل توضیحا ت دیگری را نیز می باید اضا فه کرد ؛ یکی از اشکالات بنیا دین مراکز به اصطلاح علمی - فرهنگی گوناگون در ایران و از جمله مرکز گفت وگوی تمدن ها ، توضیح و تبیین علت وجودی وایجابی این قبیل موسسات است.این اشکا ل به طور عمده از آن جا نا شی می شود که ابتد ا جایی تحت عنوانی تاسیس می شود و آنگاه با نیان آن به جست و جوی علت تاسیس و توضیح چرایی برپایی آن موسسه بر می آیند و با تشکیل جلسات متعد د و سپس داستان سرایی های تمام نشد نی ، ا قد ام به توجیه و پیدایی ضرورت یا ضرورت های تاسیس سازمان مربوط می کنند . کار بعدی آن با نیا ن ، تعریف اهداف و بعد انتخاب ا قد امات و را هکار های لازم و مناسب برای رسیدن به اهداف مورد نظر است . از این زمان به بعد به طرز گریز نا پذ یری برای این قبیل بنیاد ها لازم می شود که هر طور شده فعا لیتی را ولو به طور سطحی انجام دهند تا بتوانند با نشان دادن گزارش کار هویتی برای خود و مراکزشا ن تعریف کرده و دلایلی برای تداوم حیات خود ارائه دهند . به ا ین ترتیب علت اصلی « سمینا ر سازی » و بر پا یی همایش ها ( بخوانید نمایش ها ) و سمینا ر ها ( بخوانید سمینها ر ها ) ی بی محتوا ، تکراری و پوچ نیز معلوم و مشخص می شود که نتیجه غا لب آن ها تنها و تنها حیف و میل بودجه بیت ا لما ل این آب و خاک است . این موضوع نیز ظا هرا تا کنون غیر قا بل توضیح ما نده ا ست که چرا چنین مراکز و سا زمان ها یی پس از تاسیس و در اختیا ر گرفتن بود جه های قابل توجه ، توان ما لی و اجرایی و بعضا علمی ( ؟ ! ) خود را صرف ا نجام بررسی های جدی و موثر نمی کنند ؟ ! و چرا غا لب آنا ن بدون داشتن هیچ گونه تعهد و احساس مسولیتی در قبا ل مسا ئل فر هنگی و ملی جا معه ، صرفا برای کا رها ی بی فا یده و حتی مخرب آ ما د گی دارند ؟

مشکل اساسی دیگر بیش تر مراکز علمی ـــ فرهنگی ایران ، غرق شدن فوری آن ها در یک بوروکراسی طفیلی و ویرانگر و کشنده است . در غالب این سازمان ها معمولا پس از مدتی افراد نا کارآمد و بعضا طفیلی با برقراری ارتباط های فردی با مقامات عالیه که عمدتا همان دکان دارهای کار کشته و حرفه ای پیش گفته هستند ، عرصه کار و پژوهش جدی را به « سطحی سازی » و « سمبل کاری » امور سوق می دهند و به طرز غیر قابل وصفی نیروها و استعداد های کارآمد و کوشا را به حاشیه و خاموشی تدریجی می رانند و پس از مدتی کل یک مجموعه را به یک محیط بوروکراتیزه و از درون پوسیده و حتی فاسد تبدیل می کنند . از این زاویه نوع مدیریت روسای مرکز بین المللی گفت و گوی تمدن ها به خصوص در دوران ریاست دکتر عطا ء الله مهاجرانی شاید یکی از مهم ترین عوامل تبدیل این مرکز به یک محیط اداری پریشان و نا کارآمد بوده است . البته براین عامل می باید اختصاص یافتن بودجه طرح های به اصطلاح پژوهشی به دوستان و آشنایان در زمان دکتر مهاجرانی را هم اضافه کرد . امری که نتیجه محتوم آن تبدیل شدن مرکزگفت و گوی تمدن ها به دکان اختصاصی یاران مقامات عالیه و ظهور پدیده « کتاب سازی » در مرکز فوق الذکر بوده است.

و به عنوان نکته نهایی در توضیح علت وجودی و ماهیت اصلی چنین مراکزی ، اشاره به یک مسئله بنیانی دیگر ضروری است ؛ از زمان وقوع ا نقلاب کبیر سال 57 ، جامعه روشنفکری وارداتی ، ناتوان و بیگانه با مردم ایران هر چه بیش تر در حاشیه قرار گرفت و بسیاری از آنان در اثر تصفیه های آن دوران یا به خارج از کشور مهاجرت کردند و یا اگر ماندند ، از حضور در مراکز کاری سابق خود منع شدند . نخستین راه چاره ای که برای اینان اندیشیده شد تاسیس موسسات ظاهرا علمی ـــ تحقیقاتی و جذب دوباره این افراد برای کارهای فرهنگی ! بود . استمرار این امر نیز ، تمایل حکومتی برای تاسیس مراکز به اصطلاح علمی ـــ پژوهشی دیگر برای نان رساندن به این جماعت منورالفکر ودر سال های اخیر اصلاح طلب بوده است و بی شک تاسیس مرکز گفت و گوی تمدن ها از این زاویه هم توجیه مضاعفی پیدا می کند . تمایل این آقایان روشنفکر به صورت دادن فعالیت های فرهنگی برای عملی کردن اهداف و نیات مثلا ملی و فرهنگی ، از طرق گوناگون و با استفاده از فرصت ها و امکانات مختلف نیز باعث شده است که امروزه انواع و اقسام موسسات فرهنگی ( بخوانید دکان های فرهنگی ) با اسامی و عنوان های پر زرق و برق مثل قارچ از زمین برویند و از آن طرف به دلیل بی باری و بی محتوایی همان روشنفکران و مراکز فرهنگی ، بحران های حوزه فرهنگ ملی مانند بحران کتاب ، بحران هویت فرهنگی و بحران کاهش توان و تولید علمی مراکز دانشگاهی در علوم انسانی همچنان رو به افزایش هستند و کسی نیست پاسخ دهد که واقعا ماهیت اصلی این مراکز چیست و این آقایان به واقع به چه کار مشغولند ؟ و آیا انجام و تداوم این نوع کارهای پوشالی و ظاهرسازانه تخریب حوزه فرهنگ ملی جامعه ، خیانت به مردم کشور ، اتلاف بیت المال و عوام فریبی محض نیست ؟ !


(۱) به نقل از دکتر محمد تقی رضویان ، سخنگوی سازمان گفت و گوی تمدن ها ، روزنامه ایران ،ویژ ه نامه گفت و گوی تمدن ها ، شنبه ۲۲ آذرماه ۱۳۸۲،شماره 2666 .

+ نوشته شده در پنجشنبه، 7 خرداد، 1383 ساعت 16:52 توسط عارف گلسرخی

 

 

 http://wwww.naria.ir/view/1.aspx?id=353

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد