ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

غم نامه مکعب نقش رستم-نمونه دستکاری و جعل کتیبه در آثار باستانی

 

غم نامه ی مکعب نقش رستم 

  

 

غم نامه ی مکعب نقش رستم [1]

سازندگان تاریخ دروغین ایران باستان، مدتی است که به بازندگان این بازی کثیف با ظاهر فرهنگی بدل شده اند و پرفسوران عالی قدر کاشف عمارات و اثاثیه و کتیبه و کوزه های هخامنشی و اشکانی و ساسانی، چندی است که دکان جعل فروشی خود را تخته می بینند و پادوهایی را به کار گرفته اند تا با هیاهو و ذوق زدگی های کودکستانی، شاید که بار دیگر کسانی را به بازدید بازار مکاره ی بی کالا و کساد شده ای بکشانند، که یهودیان در فکر جمع کردن آن اند. آن ها دو سال پس از طرح مدخل نوکنده بودن کتیبه های بنای مکعب شکل محوطه ی نقش رستم، که بر پایه ی تخریب ۳سکوی نیایش اطراف آن بنا، پس از آوار برداری، ارائه شده و اسناد کامل آن را در بخش دوم کتاب ساسانیان، از مجموعه ی تاملی در بنیان تاریخ ایران، در سال ۸۳ منتشر کرده ام، با درهم ریختن قرضی چند عکس و نظر قراضه، که مملو از نادانی های جدید است، کوشیده اند با ارجاع عکس هایی عمدتا از کتاب ها و سایت دانشگاه طویله سان شیکاگو، در مرحله ی نخست ثابت کنند که هنگام خروج بنای مکعب از آوار اطراف، هیچ سکویی در اضلاع آن دیده نشده و گویی این سکوها را سال ها پس از آزاد کردن بنا از حلقه ی آوار، برای حفاظت کتیبه های باستانی آن ساخته اند و چون امروز اثری از آن سکوهای حفاظت نمی بینیم، ناگزیر همانند گرفتاران به مالیخولیا مدعی می شوند که پس از ساخت این سکوهای نگهبان، چنان که چوب بر سر سازندگان آن فرود آمده و یا به جنون آنی گرفتار شده باشند، بلافاصله سکوهای حفاظت نوساخته ی خود را برچیده اند!!!  

 

 

بنای مکعب پیش از آوار برداری

 

این عکسی از مکعب نقش رستم و متعلق به زمانی است که هنوز گرداگرد بنا را تا ارتفاع یک سوم، آوار گرفته است. آن چه را که از این عکس باید به خاطر بسپارید، شکستگی سنگ بام در سمت چپ ضلع غربی بناست. درست همین شکستگی لجوج است که در تمام عکس های بعدی این یادداشت خود نمایی می کند تا موجب سرشکستگی پادوهای یهودیان را فراهم کند که برای حق شناسی و حلال خوردن حقوق های کنیسه و کلیسا، تا دم آخر برای حفظ آبروی با باد رفته ی جاعلین تاریخ ایران باستان، حتی به بهای بی آبرویی خویش، جان فشانی می کنند.  

 

 

  این عکس که از قسمت شکستگی سقف به طور بزرگ نمایی در صفحه ی ۱۶۸جلد دوم تمدن ساسانی چاپ شده موقعیت و شمایل این سنگ از جای خود غلطیده ی سقف را نمایش می دهد و انکار آن را دشوار می کند. اینک تصاویر متعددی از بنای مکعب آزاد شده از حلقه ی آوار نقش رستم به دست است که معلوم می کند در سه سوی شرقی و غربی و جنوبی مکعب، سه جایگاه نیایش از زیر خاک بیرون آمده است. در عکس زیر نمایش سکوهای سمت شرق و جنوب را می بینید که پیش از خاک برداری کامل و بدون تسطیح کف و دیوارهای اطراف و قبل از شست و شوی بدنه، در جای خود استوار است. دیوار شرقی - غربی محوطه، نزدیک به انتهای شرقی، هنوز قوز بزرگ تسطیح نشده ای دارد، که به خوبی دیده می شود. پادوهای کلیسا و کنیسه، یک قوز نوساز کاه گل کشیده و پلکانی را، در دیوار شمالی - جنوبی و در جهت عکس این دیوار، نشان می دهند و احمقانه مدعی می شوند که قوز زینتی و نوساز دیوار شمالی - جنوبی، همان قوز خاک برداری نشده ی دیوار شرقی - غربی است!!!

 

 

 

 

دو نیایشگاه بیرون آمده از زیر آوار در سمت شرق و جنوب مکعب، در حالی که دیوار سازی و آوار برداری محوطه کامل نیست و در دیوار شرقی- غربی، هنوز یک قوز بزرگ خاکی تسطیح نشده است. ابلهان مادر زادی که از بیان هر دروغ و جعل و مهملی برای فریب خود و دیگران ابایی ندارند، با وقاحت تمام می گویند شکستگی تزیینی و نوساز و کاه گل کشیده ی دیوار شمالی - جنوبی در عکس رنگی زیر، همان قوز خاکی دیوار شرقی - غربی در عکس سیاه و سفید بالا است!!! 

 

  

  

 

 در عکس سیاه و سفید بالا، بدنه ی دیوار سمت چپ و مقابل ضلع غربی سکو، چنان چه عکس به خوبی نمایش می دهد، هنوز کاملا تراش نخورده، سطح خام و ناهمواری دارد و در محوطه ی مقابل آن، نواری از آوار تخلیه نشده، خوابیده است. سراسر بدنه را شوره و رد آوار تازه برداشته شده پوشانده و آثار واضح در خاک ماندگی بر قسمت زیرین بنا پیداست و مهم تر از همه، وضع مصالح سکوهای نیایش است: آجرهای کهنه ای که به مرور قرون در زیر خاک فرسوده و ملات بندهای میان آن ها تخلیه شده است. ما با حمارانی مواجهیم که مدعی می شوند این سکوها نوسازند و موقتا با خشت و تیر آهن ساخته شده اند!!!! خشت و تیر آهن!!!!

 

 

 

 

 عکس بالا و درست در همان مرحله، از ضلع غربی مکعب نقش رستم گرفته شده است. شکستگی سقف پا برجاست، هنوز محوطه را پاک سازی نکرده اند و سنگ های پله های کهن ورودی به تنها اتاق مکعب، در همه جا پراکنده است، چنان که سایه ی نیایشگاه سمت شرق در عکس دیده می شود. کهنگی و کثافت وزنگ زمان از سر و روی مکعب و حتی سکوها می بارد، اگر این سکوها را بعد از اکتشاف بنا و برای حفاظت کتیبه ها ساخته اند، چرا این همه پوسیده و زنگ زده است؟ آیا جای حاشا می ماند؟ این عکس را از مکعب دیگری در محل دیگری جز نقش رستم گرفته اند که تصادفا به همان عارضه ی شکستگی بام دچار است؟ آیا معلوم نیست که هنوز کار پاک سازی محوطه کامل نیست و این سکوهای نیایش تازه از خاک خارج شده اند؟ بی شک عقل سلیم در ادای پاسخ منطبق با حقیقتی که در این تصاویر منعکس است، در نخواهد ماند.

 

 

 

  

  

 

  

و این هم نمای دیگری از همان ضلع مکعب با همان سکوی نیایش غربی و همان شکستگی بام که در منبع دیگری، به تالیف یکی از پلید و عامی ترین چهره های اسلام ستیز و باستان ستای ایران، به نام علی سامی تایید شده، سامی به هنگام چاپ این عکس کم ترین توضیحی در رد صحت آن نگذارده و ننوشته است که این سکوهای نیایش مولود خیال عکاس بوده است! کتاب سامی دروغ نامه ی مفصلی درباره ی پاسارگاد است و این عکس از مکعب نقش رستم را برای مقایسه با بنای همسانی آورده است که در دشت چغندر کاری موسوم به پاسارگاد موجود است. می گویند سامی کتاب اش را در سال ۱۳۳۰ نوشته است، اما در فصول آن از مسائل سال ۱۳۳۸، ۱۳۴۵ و ۱۳۵۰ مطلب می خوانیم تا معلوم شود که حضرات در تدارک دروغ یکی از دیگری سبق می برند!!! آن چه در عکس های بالا قدمت آن را مسلم می کند، زنگ و شوره زدگی کامل سنگ های بدنه است که نشان می دهد تصاویری متعلق به مرحله ی ابتدایی خروج بنا از زیر آوار است.

 

 

 

  

و این هم نمای کهنه ای از منبع دیگری، نمایشگر ضلع غربی مکعب، با همان شکستگی سنگ بام، همان شوره زدگی بدنه و نیایشگاه هایی که در سقف آن ها، که به طور کامل از تتمه خاک و بقایای آوار تمیز نشده، علف روییده است!!! پله های ابتدایی و سر هم بندی شده ی آغاز کار، که در سمت شمال مکعب دیده می شود، زمان تهیه ی این عکس را که همزمان با خروج بنا از زیر آوار است، جار می زند و معلوم می کند که این سکوهای نیایش، که از دقت مهندسی کم نظیری در ساخت و از برابری و یکسانی حیرت آوری در ابعاد برخوردارند، نه نو ساخته هایی موقت، بل مانده هایی بیانگر وسواس های هنرمندانه معماران کهن است.

 

 

 

 

  

 

 سامی نظیر عکس پیشین، و نه عینا همان را، که در کتاب پاسارگادش از سکوهای نیایش مکعب نقش رستم چاپ کرده بود، درصفحه ی ۳۲ جلد اول کتاب تمدن ساسانی هم آورده است که در عکس بالا می بینید: همان شکستگی سنگ سقف، همان ناتمامی آوار برداری کف و همان پراکندگی سنگ های پله ها در اطراف، که همزمانی ظهور این سکوها را با آوار برداری مسل می کند. تنها تفاوتی که در این عکس دیده می شود کاه گل کشی و هره چینی آجری بر بدنه ی دیوار سمت چپ محوطه است، که در مراحل پیش هنوز انجام نشده بود. چنان که تراش دیوار رو به رو هنوز کامل نیست و نوبت کاه گل کشی آن نرسیده است. بررسی این عکس صاحب اندیشگانی را که از تبلیغات باستان پرستان دچار ضربه ی مغزی نشده باشند، با سادگی تمام، به این باور می رساند که این سکوهای نیایش بدون هیچ فاصله ای، پس از خاک برداری اطراف مکعب نقش رستم، از زیر آوار خارج شده اند.

 

 

 

 

 

  

 

 

 اصل این عکس در کتاب persians: masters of empire از انتشارات موسسه ی time life books آمده است. در زیر عکس توضیح داده اند که: در این عکس که در سال ۱۹۳۹ (۱۳۱۷) گرفته شده، کارگران ایرانی با نظارت اعضای موسسه ی شرقی دانشگاه شیکاگو به حفاری برجی ساخته شده از سنگ آهک مشغول اند . این عکس در عین حال در سایت دانشگاه شیکاگو و به آدرس http://oi.uchicago.edu/OI/MUS/PA/IRAN/PAAI/PAAI_Kabah.html ثبت است، دانشگاه شیکاگو در زیر این عکس نوشته است: برج نقش رستم در اواخر عملیات آوار برداری . در این جا شکستگی سنگ سقف کاملا واضح و خاک برداری محوطه رو به اتمام است. دیوارهای اطراف مکعب دیگر قوزی ندارند و آماده ی کاه گل کشی و قرنیز گذاری آجری بالای دیوارند. سکوهای ضلع غربی و جنوبی در پس اضلاع بنا پنهان اند، ولی بر سکوی سمت شرق، معلوم نیست برای تدارک چه حقه بازی مخصوص، برزنت کشیده اند! من پیش تر متوجه فرم برزنت روی سکو نبودم که کاملا تابع اضلاع سکو شده است و پس از باز سازی کامپیوتری و دقیق یکی از خوانندگان این وبلاگ پذیرفتم که در زیر برزنت هنوز سکوی شرقی برپاست و به گمانم هرکس دیگری نیز با درشت نمایی به این حقیقت خواهد رسید. پس در اواخر خاک برداری و قبل از تعمیر سنگ سقف، سکوها هنوز در جای خود بوده اند. در این عکس بقایایی از ابنیه تخریب شده ی ایلامی در محوطه ی جنوبی و شرقی و غربی مکعب، به صورت باروهای بلند، با وضوح آشکار است که ابلهانی در وبلاگ آذرگشنسب آن را جوی آب تشخیص داده اند!!!

 

 

 

  

 

 

 و این هم عکس نهایی از مکعب نقش رستم و میخ آخر بر تابوت باستان ستایان. مدتی گذشته است، سنگ سقف تعمیر شده، سنگ های پراکنده ی پله های ورودی کهن به داخل اتاقک مکعب را جمع و جور کرده اند، کاه گل کشی و قرنیز گذاری آجری فراز دیوارهای هر چهار سمت حیاط مکعب تمام شده، سنگ های اضلاع بنا را شسته اند و ذره ای شوره بر دیواره ی غربی دیده نمی شود، اما سکوی نیایش سمت غرب و سایه ای از سکوی شرقی آن هنوز دیده می شود، تا مانند میخ و خاری در چشم و هر سوراخ مستعد و مناسب باستان پرستان فرو رود که به جنگ با حقایق تاریخ ایران کهن برخاسته اند، در برابر نواله ای مناسب چهار پایان، به مردم خود خیانت می کنند و می کوشند تا همچنان فاجعه ی پوریم یهودیان پنهان بماند.

 

 

 

  

 

 

 حاصل ارائه ی این مباحث و اسناد و تصاویر همین است که هشدار دهم عکس های بالا و هر عکس و مطلب دیگری که بخواهد به نحوی، خروج سه سکوی نیایش از زیر آوار سه ضلع از مکعب نقش رستم را منکر شود، همانند جشن هایی که می گویند در تخت جمشید مخروبه و نیمه تمام می گرفته اند و نظیر آتش سوزی غیر ممکنی که به اسکندر نسبت می دهند، جعل مطلق و دروغ واضح است، چنان چه هر کلام و برگ و سند دیگری که این حرام زادگان به صورت و عنوان ایران شناس و باستان پژوه درآمده، به ذهن فرزندان این آب و خاک تزریق کرده اند، هیچ جز کوششی برای پنهان کردن عواقب و آثار فاجعه ی هستی سوز و پلید پوریم در منطقه ی ما نیست که سوی دوم آن متوجه منحرف کردن ذهن ایرانیان به ستیز احمقانه با عرب و دشمنی نیمه پنهان با اسلام است. خواننده با مقایسه ی این عکس ها با تصاویری که از سابقه ی سکوهای نیایش آوردم، به نیکی در می یابد که در پس هیاهوهای فرهنگ ستایی غرب، تا چه حد حقه بازی و جعل و عوام فریبی خفته و نهفته است!

  

 

  

 

وبلاگ آذرگشنسب این تصاویر گران بها را که چشم کسی ندیده و عرضه ی عمومی نشده بود و گویا از آرشیو میراث فرهنگی کشور برداشته اند، منتشر کرده است. این مطلب می رساند که سازمان میراث فرهنگی دست در دست باستان پرستان دارد، اما مطلوب من آن است که توجه دهم این عکس ها برابر شرح رسمی آن، نمایش تخریب سکوهاست، که به نشانه ی قرنیزهای کامل دیوارها معلوم است در آخرین مرحله ی کار آزاد سازی مکعب از احاطه ی آوار انجام شده است. میراث فرهنگی ایران اگر ریگی به کفش ندارد و مامور نیست تا آبروی کلاشان باستان پرست و ماموران کنیسه و کلیسا را بپاید، با توجه به درخواست جویندگان حقیقت، تاریخ این گزارش را اعلام کند، که همان تاریخ حک کتیبه های به اصطلاح ساسانی بر اضلاع مکعب نقش رستم به وسیله ی شیادان لانه گزیده در به اصطلاح دانشگاه شیکاگو است. (ادامه دارد)

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در شنبه نهم اردیبهشت 1385 و ساعت 14:15

  

 

 http://wwww.naria.ir/view/1.aspx?id=84

 

 

 

 

غم نامه ی مکعب نقش رستم [2]

مثل معروفی است برگرفته از اشاره ای در قرآن مجید که می گوید: «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد». حالا داستان پاسخی است که اهالی بی سواد سایت آذرگشنسب در رد اسناد و اعتراضات من نسبت به جعلیات وارد شده وسیله ی ایران شناسان کلاش بین المللی بر بنای سنگی مکعب شکل نقش رستم نوشته اند. بر آن پاسخ نویسی نامربوط و بی سر و ته، که غالبا به صورت تاییدیه ای بر داده های پیشین من درآمده است، چند عکس ضمیمه بود که هرکدام از آن ها، فصل تازه ای را بر کتاب خیانت به میدان های کهن ایران افزوده و حقه بازی تازه ای را به وسیله ی بخش ایران شناسی دانشگاه های طویله سان غرب آشکار کرده است. در یادداشت پیش ۴ عکس را درباره ی زمان برچیدن سکوهای نیایش اطراف مکعب و نیز عکس دیگری را در اثبات این که ساکنین سر به هوا و پا در گل سایت آذرگشنسب، تفاوت شرق و غرب و شمال و جنوب را هم نمی دانند، عرضه کردم و حالا باید در باره ی دو عکس دیگر سخن بگویم که دیدار آن ها در سایت آذرگشنسب مرا واداشت تا در روزهای ۱۳ و ۱۴ همین ماه بار دیگر به بازدید نقش رستم بروم و با خود سوقاتی آورده ام که کارشناسان دانشگاه شیکاگوی آمریکا را تا حد پادو و واسطه های محلات مخصوص پایین می کشد و به واقع در جای شایسته و پیشین شان قرار می دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 

 کیفیت و رنگ عکس بالا و نیز وضع لباس کارگری که  مشغول شست و شوی دیوار است و همچنین دیوار ناصاف انتهای سمت چپ محوطه، تعلق این عکس را به اواخر زمان خاک برداری و ابتدای برچیدن سکوها مسلم می کند. در سمت راست عکس، ضلع شرقی و در سمت چپ، ضلع جنوبی مکعب دیده می شود. به دلایلی در این عکس هنوز هیچ کتیبه ای بر دیوار نیست و در جای فرضی آن ها چهارگوش های سفید رنگی رسم کرده اند، که حتی نسبت به موقعیت کنونی کتیبه ها چندان دقیق نیست!!! اما آن چه در این عکس برای اثبات نبود کتیبه و نیز تذکر وسعت حقه بازی های به اصطلاح باستان شناسان غربی قابل استفاده است، توجه به آسیب بزرگی در آن سنگ ضلع جنوبی مکعب است، که در عکس با کادر سیاه مشخص کرده ام. این آسیب در انتهای نخستین بلوکی است که اینک کتیبه ای به خط یونانی بر آن حک است. 

 

 

 

 

 

  

 

 

 همان آسیب را در این عکس هم می بینید که باز هم در کادر مشکی گذارده ام و تنها تفاوت آن با عکس قبل در این است که به سبب تغییر زاویه، ضلع جنوبی مکعب در سمت راست و ضلع غربی در سمت چپ عکس قرار دارد. توجه به وسعت و عمق آسیب برای ادراک و اثبات این مطلب کافی است که نه فقط بر روی چنین بلوک ویرانی نمی تواند کتیبه ی کنونی و سالم یونانی باقی مانده باشد، بل حتی حک کتیبه جدید نیز بر آن میسر نیست.

 

 

 

  

 

 

 در این عکس جدید، دیگر آن آسیب سنگ را نمی بینید و در جای آن بلوک کاملا سالمی است که حتی با دیگر بلوک های اطراف خود همرنگ نیست! بر روی این بلوک جدید و ناهمرنگ، قسمت خوش خط متن یونانی حک شده و معلوم است که حکاک، از آن که مجبور نبوده بر روی یک سنگ عمود نصب شده بر دیوار حکاکی کند، با فراغ بال و تسلط کامل، حروف را بر بلوکی مستقر در سطح صاف زمین و در نهایت تسلط و خوش خطی کنده و سپس در جای بلوک آسیب دیده گذارده است!!! به اثرات گذشت زمان و پوسته پوسته شدن رویه ی سنگ در دو بلوک کهنی توجه کنید که در داخل کادر مستطیل و عمودی آورده ام. این آسیب در سراسر بلوک ها و به طور یکنواخت و متصل به هم پخش است، اما ذره ای از آن به بلوک تازه نصب شده ی ناهمرنگ و کتیبه دار نرسیده است!!! با باوری نزدیک به یقین احتمال می دهم، که این کلاشان چند بلوکی را که در این مکعب جا به جا کرده اند، از بقایای مخروبه ی بنای مشابهی برداشته باشند که با نام زندان سلیمان در پاسارگاد است و عکس های سده ی اخیر، از تحلیل پیوسته ی سنگ ها و بلوک های آن خبر می دهد. شکستگی هایی که با فلش نشان داده شده، برای تطبیق موقعیت هر سنگ در ضلع جنوبی مکعب به کار می آید.

 

 

  

 

 در این عکس واضح تر، ناهمرنگی بلوک دارای کتیبه و نیز ناهمآهنگی آن با بلوک اطراف، از نظر رد آسیب های زمان به خوبی دیده می شود. در زاویه ای که در زیر کادر سیاه آمده، ریختگی های رویه ی سنگ، ناشی از گذشت زمان، که در بلوک های اطراف به صورت پیوسته است، در برخورد با بلوک ناهمرنگ و کتیبه دار جدید، قطع و بریده شده، تا نصب جدید این بلوک کتیبه دار را گواهی دهد. مشاهدات من در این سفر اخیر معلوم کرد که درست همین شگرد را در کتیبه ی ضلع شرقی مکعب نیز به کار برده اند، که گزارش کامل آن را در قسمت چهارم ساسانیان خواهم آورد. باید آرزو کنیم که خرفت مسلکان جمع آمده در سایت آذرگشنسب بیش تر جواب بنویسند، بیش تر عکس منتشر کنند و اسناد مخفی شده ی بیش تری را از آرشیو یهودیان درآورند و در اختیار محققین و در معرض قضاوت جست و جو گران درستی و مخالفان دروغ بگذارند، تا آسان تر و وسیع تر بی آبروی شان کنیم. 

 

 

 

 

  

 

 تا فرصت هست این تیر را هم روانه ی گلوی دروغ بافان در باب تاریخ ایران و جیره خواران گروه جاعل مامور شده از جانب کنیسه و کلیسا، رها کنم. این قسمتی از کتیبه ی ضلع جنوبی مکعب نقش رستم به خط یونانی است، که بزرگ نمایی شده است، متن یونانی بر بلوک تعویض شده بسیار خوش خط و با رعایت اسلوب زیبا نگاری است، تمام خطوط عمودی گوشه های مثلثی شکل زینتی دارند، اما در بلوک زیر عجولانه و کودکانه و در نهایت ولنگاری و مسخرگی چیزهایی را خط خطی کرده اند. باید به ریش آن شاپور امپراتور، از جمله، خندید که کتیبه اش، آن هم با تفاوتی چنین واضح، دو خطه است!!! اما مورد نظر من از عرضه ی این عکس، اثبات تازه نصب بودن بلوک بالاست. ملاحظه می کنید که در بلوک کهنه ی زیر، سراسر رویه ی سنگ، بر اثر آسیب زمان، پوسته پوسته است، اما سطح سنگ را در بلوک تازه نصب شده ی بالا، سالم و محکم و براق و پرداخت شده می بینیم که کم ترین اثری از آسیب زمانه، همانند آن چه در بلوک زیرین آمده، بر خود ندارد!!!؟

 

 

 

 

 

 

این عکس رنگی را روز ۱۴ اردیبهشت امسال از بلوک کتیبه دار و نو نصب شده ی ضلع جنوبی مکعب نقش رستم گرفته ام. اگر قلب آدمی مریض نباشد و برای دستگاه ایران شناسی یهود نوکری نکند، با نگاهی به این عکس، از زوایای مختلف قانع می شود که بلوک های کتیبه دار اضلاع  مکعب نقش رستم، لااقل در دو وجه شرقی و جنوبی، جدیدا تعویض شده است. غریبگی این بلوک در میان سایر سنگ های مکعب، چه از نظر رنگ و چه از نظر ریختگی ها، تنها به نگاه سالم یک آدم بی غرض محتاج است. حالا پس از نصب دیگر تصاویر تازه گرفته شده از مکعب است، که با عمق کثافت کاری به اصطلاح پروفسوران احمق و نادان و نوکر صفت و ضد فرهنگ مامور شده از جانب دانشگاه شیکاگو و در واقع ارسالی از محافل کلیسا و کنیسه، در سایت های کهن ایران آشنا می شویم. (ادامه دارد) 

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در دوشنبه هجدهم اردیبهشت 1385 و ساعت 15:0

 

 

 

 

http://wwww.naria.ir/view/1.aspx?id=87 

 

  

 

 آمون : این دو یادداشت، به نحوی در هم ادغام شدند! البته کم و کسری و زیادی در کار نیست! می خواستم این دو را در دو یادداشت جداگانه قرار دهم به علت داشتن عکسهای متعدد و احتمال عدم نمایش برخی عکسها که احتمالا می توان آن را از طریق گروه اینترنتی با فرمت PDF در آینده نزدیک دانلود کرد، ان شاء الله.

 

 

 

 

 

درماندگی دانشگاه شیکاگو، پرآوازه ترین مرکز ایران شناسی

 

در برابر داده های مجموعه ی «تاملی در بنیان تاریخ ایران»،

و پناه بردن مسئولان آن، به سند تراشی جاعلانه ی بیش تر.

(تلخیصی از فصل آخر قسمت چهارم بررسی های ساسانیان، از مجموعه ی تاملی در بنیان تاریخ ایران)

درماندگی دانشگاه شیکاگو [1]

 

  

 

 

 

 

  

هواخوری12،باستان شناسی جعل-«دروغی که بزرگ شد»اسکار وایت موسکارلا 

 

 

ملا نصرالدین هایی در کار معرفی تمدن ایران باستان!!! بخش اول (بررسی اصالت نامگذاری "خلیج فارس" یا "خلیج العربی" بر خلیج واقع در جنوب ایران) 

 

 

عرفان، تصوف، صوفیگری، درویشیگری درویشان، توطئه یهودیان و آنوسیان 
  
  خاطرات هاخام(خاخام)  یدیدیا شوفط(شوفیط)و فرقه سازی یهودیان آنوسی
  
  تحریف قرآن؛نظر آقای پورپیرار در باب اصالت متن فعلی قرآن 
 
 در مورد جهود آنوسی(یهودیان متظاهر به اسلام)و مارانوسی(به مسیحیت)

 

 

تجدید رابطه با مردم به جای آمریکا (روابط ایران با آمریکا و مردم) 

 

حربه ی خوش دست حقوق بشر !!! 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
bavana2012 جمعه 8 اسفند 1393 ساعت 10:13 ق.ظ

aloosha دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت 10:59 ق.ظ

یا خدا اینا دوتا بنا شبیه بهم هستن یکیشون کعبه زردشت و یکی دیگ آرامگاه کبموجیه هست. اطلاعاتتون واقغا ناقضه

و چه مطمین!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد