ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 7

 

 

توضیح ضروری: لینک مربوط به بخش های قبل و بعد، در انتهای همین یادداشت موجود است. 

 

ایران شناسی بدون دروغ 270، نتیجه 78، قلم، 7 

 

 

آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم 


 مدخلی بر ایران شناسی بدون دروغ و بی نقاب، ۲۷۰  

 


بدین ترتیب به حاصل و نتیجه نهایی مندرجاتی رسیده ایم که چند سالی است با عنوان کلی ایران شناسی بدون دروغ عرضه می شود. اگر بنا بر تشبیه باشد، بی راه نیست هر یادداشت این ورودیه را چشمه زلالی بیانگاریم که در مسیر واحدی با دیگر مخازن حقیقت، سرانجام  رود خروشان مبحث قلم را به راه انداختند که سیصد سال توطئه یهود برای آلودن فرهنگ اقوام و ملل گوناگون را به آب شست و بساط شعبده های مراکز فرهنگی کنیسه و کلیسایی دور و نزدیک را برهم زد.
 اینک بنیان اندیشان با شناس نامه فرهنگ پوریم پایه ی جهان، و انطباق آن با یافته های باستان شناسی و اکتشاف آشنایند و پایه گذار مکتبی شده اند که رجوع به مبانی قابل اتکاء مادی و عقلی را مبداء می گیرد و توجه می دهد که تا دوران ظهور مسیح، انسان در هر مدار و توان و امکانات، برگه ای تاریخی - فرهنگی، جز بر متن سنگ و فلز و گل خام یا پخته، از خود به جای نگذارده است. چنان که نقش گاو وحشی سی هزار ساله سمت راست، بر بدنه غار مارولاس در جنوب فرانسه و کتیبه بیش از سه هزار ساله رامسس دوم شازنده اهرام، در سمت چپ تصویر بالا، بر سنگ نقر شده اند. 
      

نقش گاو وحشی سی هزار ساله سمت راست، بر بدنه غار مارولاس در جنوب فرانسه و کتیبه بیش از سه هزار ساله رامسس دوم سازنده اهرام، در سمت چپ تصویر ، نقر بر سنگ

     

سمت راست، کتیبه معروف و سه زبانه روزتا از یافته های مصر در سال ۱۷۹۹ میلادی است که با استفاده از متن یونانی آن، در ردیف آخر سنگ نوشته، کلید کشف حروف و بازخوانی خط هیروکلیف قرار داده اند. این همان مقوله ای است که در باب کتیبه سه زبانه بیستون نیز تکرار می کنند و مدعی اند با تطبیق متن میخی داریوشی، که پیش تر خوانده شده بود، توانسته اند نسخه های بابلی و ایلامی کتیبه بیستون را نیز بازخوانی کنند. مطلبی که در هر دو مورد با مجموعه ای از ابهامات رو به روست. سمت چپ هم استل یا ابلیسک سیاه است که از زبان شلمانصر سوم تصرف اورشلیم و تسلیم یهودیان را شرح داده است. در این جا نیز باز هم تنها برگه ی قابل استفاده برای ثبت رخ دادهای تاریخی قطعات مقاوم سنگ است.

 

سمت راست، کتیبه معروف و سه زبانه روزتا از یافته های مصر در سال ۱۷۹۹ میلادی است که با استفاده از متن یونانی آن، در ردیف آخر سنگ نوشته، کلید کشف حروف و بازخوانی خط هیروکلیف قرار داده اند. این همان مقوله ای است که در باب کتیبه سه زبانه بیستون نیز تکرار می کنند و مدعی اند با تطبیق متن میخی داریوشی، که پیش تر خوانده شده بود، توانسته اند نسخه های بابلی و ایلامی کتیبه بیستون را نیز بازخوانی کنند. مطلبی که در هر دو مورد با مجموعه ای از ابهامات رو به روست. سمت چپ هم استل یا ابلیسک سیاه است که از زبان شلمانصر سوم تصرف اورشلیم و تسلیم یهودیان را شرح داده است. در این جا نیز باز هم تنها برگه ی قابل استفاده برای ثبت رخ دادهای تاریخی قطعات مقاوم سنگ است. 
     

 

در این تصاویر نیز، سمت راست سنگ نوشته دیگری به زبان بابلی از تیگلات پیلسر اول و سمت چپ مجموعه کتیبه های داریوش اول هخامنشی در بیستون و به سه زبان است که معلوم می کند، بی توجه به توان و تدارکات، سرکردگان اقوام و فاتحان و گردن کشان نیز، تا زمان ظهور مسیح، ناگزیر شرح حوادث و نکاتی در باب احوال خود را بر سنگ می نوشته اند.

 

در این تصاویر نیز، سمت راست سنگ نوشته دیگری به زبان بابلی از تیگلات پیلسر اول و سمت چپ مجموعه کتیبه های داریوش اول هخامنشی در بیستون و به سه زبان است که معلوم می کند، بی توجه به توان و تدارکات، سرکردگان اقوام و فاتحان و گردن کشان نیز، تا زمان ظهور مسیح، ناگزیر شرح حوادث و نکاتی در باب احوال خود را بر سنگ می نوشته اند. 
    

در بین النهرین، و حواشی دو رود بزرگ فرات و دجله، با دشت های وسیعی ازخاک و گل و طبقات عمیقی از رسوبات رسی قرون متمادی برهم انباشته و نبود صخره های سنگی مناسب نقر منقولات، لاجرم نمایه ها و تظاهرات فرهنگی- تاریخی، همچون سیلندر گلین منتسب به کورش و یا کتیبه سمت راست از شیروپاک، و نیز مهرهای کوچک گلین، یا آجر نوشته های پخته، که نظایر بسیاری از آن ها را مثلا در زیگورات و ابنیه ایلامی شوش یافته ایم، جایگزین کتیبه های سنگی شده است و در موارد اندکی نیز حتی ورقه های نه چندان ضخیم طلا و نقره را برای نقل های ماندگار همچون نمونه های یونانی و اتروسکی سمت چپ، جای گزین کتیبه های بر سنگ و گل کرده اند. در حقیقت مضمون کتیبه بیستون برای تغذیه کتاب و یا لااقل رساله ای مفصل کفایت می کرده است و اگر چنین بیانیه مبسوطی را، نه در اوراق کتابی از چرم یا پوست و یا پاپیروس، بل با زحمت و هزینه بسیار، بر سینه صخره ای در ارتفاعات کوهی کنده اند، پس بی نیاز به هرگونه ادله و عرایض، باید قبول کرد که تا زمان ظهور مسیح حک بر سنگ و گل و ورقه های فلز تنها امکان انتقال اطلاعات از محلی به محل دیگر و یا از قرنی به قرون بعد بوده است. بنا بر این ادعای بی خردانه وجود هرودوت با کتابی به نام تواریخ، اگر آن را حک شده بر بدنه کوه و یا نوشته بر خشت و اوراق فلزی نمی یابیم و از کتاب او و نظایر دیگری همچون آرین و جغرافی دانان فرضی، مانند اناکسی ماندر ملطی، که در ۲۵۰۰ سال پیش نقشه جهان با تعیین محل و نام خلیج فارس می کشیده اند، اثری بر سنگ و خشت نمی یابیم، جز تزریق آشکار دروغ در رگ فرهنگی جهانیان نیست.

  

در بین النهرین، و حواشی دو رود بزرگ فرات و دجله، با دشت های وسیعی ازخاک و گل و طبقات عمیقی از رسوبات رسی قرون متمادی برهم انباشته و نبود صخره های سنگی مناسب نقر منقولات، لاجرم نمایه ها و تظاهرات فرهنگی- تاریخی، همچون سیلندر گلین منتسب به کورش و یا کتیبه سمت راست از شیروپاک، و نیز مهرهای کوچک گلین، یا آجر نوشته های پخته، که نظایر بسیاری از آن ها را مثلا در زیگورات و ابنیه ایلامی شوش یافته ایم، جایگزین کتیبه های سنگی شده است و در موارد اندکی نیز حتی ورقه های نه چندان ضخیم طلا و نقره را برای نقل های ماندگار همچون نمونه های یونانی و اتروسکی سمت چپ، جای گزین کتیبه های بر سنگ و گل کرده اند. در حقیقت مضمون کتیبه بیستون برای تغذیه کتاب و یا لااقل رساله ای مفصل کفایت می کرده است و اگر چنین بیانیه مبسوطی را، نه در اوراق کتابی از چرم یا پوست و یا پاپیروس، بل با زحمت و هزینه بسیار، بر سینه صخره ای در ارتفاعات کوهی کنده اند، پس بی نیاز به هرگونه ادله و عرایض، باید قبول کرد که تا زمان ظهور مسیح حک بر سنگ و گل و ورقه های فلز تنها امکان انتقال اطلاعات از محلی به محل دیگر و یا از قرنی به قرون بعد بوده است. بنا بر این ادعای بی خردانه وجود هرودوت با کتابی به نام تواریخ، اگر آن را حک شده بر بدنه کوه و یا نوشته بر خشت و اوراق فلزی نمی یابیم و از کتاب او و نظایر دیگری همچون آرین و جغرافی دانان فرضی، مانند اناکسی ماندر ملطی، که در ۲۵۰۰ سال پیش نقشه جهان با تعیین محل و نام خلیج فارس می کشیده اند، اثری بر سنگ و خشت نمی یابیم، جز تزریق آشکار دروغ در رگ فرهنگی جهانیان نیست.  
   

چنان که رسامی نقشه بالا را که از صفخه ۲۷ کتاب خلیج فارس در نقشه های کهن برداشته ام، به ابواسحاق ابراهیم الفارسی استخری از اوائل قرن چهارم هجری، قریب هزار سال پیش، نسبت می دهند. اینک بنیان اندیشان به مباحث پلیمیکی بی نتیجه در باره مجعول بودن چنین رسامی هایی، جز از طریق طرح این دو سئوال نخستین وارد نمی شوند: در هزار سال پیش هنوز چنین خط کارآمد و منقوط عرب تدوین نشده و ابزار نگارش چنین خطوط پخته و منظمی فراهم نبوده است! اینک در تلفیق زمان بلوغ کتابت خط عرب و نیز آگاهی نسبت به دوران پیدایش قلم نی و عصر استفاده از پاپیروس و پوست نوشته و سرانجام زمان پیدایی کاغذهای سنتی دست ساز و سپس تولید ورقه های صنعتی آن، بنیان اندیشان، بی اندک تردید اعلام می کنند که به جز اوراق قرآنی که از اوائل طلوع اسلام، عمدتا بر پوست و با خط بدوی عرب، به میزان کافی در سراسر جهان اسلام یافت شده و یافت می شود، هیچ کتاب نوشته غیر مجعولی، در مقولات علوم انسانی، از جمله تورات و انجیل، در هیچ فرم و محتوا و اندازه، دورتر از پنج قرن اخیر تاکنون دیده نشده و به راستی نمی دانیم پیروان چه متنی را باید یهود و نصارای نخستین بدانیم. عجیب ترین حصه این زد و خورد و داد و ستد عقل و اندیشه و علائم، با جعل و دروغ و شیادی، آن جا نمایان می شود که گرچه دوران شناسی رشد و فصول تکامل و تغییرات در خطوط کاربردی تمام ملل صاحب فرهنگ دیرین، به صورت ها و درجات گوناگون فنی قابل کشف و تدوین و اشاره است، اما نخستین نوشته های به خط و زبان فارسی، با نمونه های خوش نویسی های خیال انگیز و پر از هنرنمایی های گوناگون، معلوم نیست از کدام خزانه غیب ظهور می کند و مثلا گرچه از خط عرب، که مادر و مبتدای خط فارسی است، تا قرن دهم هجری، صدها و هزاران قطعه نوشته بی نقطه و با نوشتارهای خام و فاقد سبک دیده ایم، اما مثلا نمی دانیم فردوسی با تمسک به کدام معجزه، با حروف و خط کامل و منقوط فارسی، هزار سال پیش، دیوان شاه نامه سروده است؟!

 

 چنان که رسامی نقشه بالا را که از صفخه ۲۷ کتاب خلیج فارس در نقشه های کهن برداشته ام، به ابواسحاق ابراهیم الفارسی استخری از اوائل قرن چهارم هجری، قریب هزار سال پیش، نسبت می دهند. اینک بنیان اندیشان به مباحث پلیمیکی بی نتیجه در باره مجعول بودن چنین رسامی هایی، جز از طریق طرح این دو سئوال نخستین وارد نمی شوند: در هزار سال پیش هنوز چنین خط کارآمد و منقوط عرب تدوین نشده و ابزار نگارش چنین خطوط پخته و منظمی فراهم نبوده است! اینک در تلفیق زمان بلوغ کتابت خط عرب و نیز آگاهی نسبت به دوران پیدایش قلم نی و عصر استفاده از پاپیروس و پوست نوشته و سرانجام زمان پیدایی کاغذهای سنتی دست ساز و سپس تولید ورقه های صنعتی آن، بنیان اندیشان، بی اندک تردید اعلام می کنند که به جز اوراق قرآنی که از اوائل طلوع اسلام، عمدتا بر پوست و با خط بدوی عرب، به میزان کافی در سراسر جهان اسلام یافت شده و یافت می شود، هیچ کتاب نوشته غیر مجعولی، در مقولات علوم انسانی، از جمله تورات و انجیل، در هیچ فرم و محتوا و اندازه، دورتر از پنج قرن اخیر تاکنون دیده نشده و به راستی نمی دانیم پیروان چه متنی را باید یهود و نصارای نخستین بدانیم. عجیب ترین حصه این زد و خورد و داد و ستد عقل و اندیشه و علائم، با جعل و دروغ و شیادی، آن جا نمایان می شود که گرچه دوران شناسی رشد و فصول تکامل و تغییرات در خطوط کاربردی تمام ملل صاحب فرهنگ دیرین، به صورت ها و درجات گوناگون فنی قابل کشف و تدوین و اشاره است، اما نخستین نوشته های به خط و زبان فارسی، با نمونه های خوش نویسی های خیال انگیز و پر از هنرنمایی های گوناگون، معلوم نیست از کدام خزانه غیب ظهور می کند و مثلا گرچه از خط عرب، که مادر و مبتدای خط فارسی است، تا قرن دهم هجری، صدها و هزاران قطعه نوشته بی نقطه و با نوشتارهای خام و فاقد سبک دیده ایم، اما مثلا نمی دانیم فردوسی با تمسک به کدام معجزه، با حروف و خط کامل و منقوط فارسی، هزار سال پیش، دیوان شاه نامه سروده است؟! (ادامه دارد)

 

فهرست کامل یادداشتهای قلم: 

   

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 1

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 2 

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 3 

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 4 

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 5 

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 6

 

 مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 7

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 8

 

 

 

 

چند یادداشت مرتبط: 

     

 درماندگی دانشگاه شیکاگو، پرآوازه ترین مرکز ایران شناسی

      

غم نامه مکعب نقش رستم-نمونه دستکاری و جعل کتیبه در آثار باستانی

  

 ملا نصرالدین هایی در کار معرفی تمدن ایران باستان!!! بخش اول (بررسی اصالت نامگذاری "خلیج فارس" یا "خلیج العربی" بر خلیج واقع در جنوب ایران)  

 
 

   معرفی استاد فحاشی؛سام و دکتر پروفسور فاروق صفی زاده- دشمن حقیقت 

   

    متن از نوار پیاده شده توهین مدعیان ایرانشناسی؛مرکز گفتگوی تمدنها  

 

سراسیمگی به اصطلاح اساتید- اتهام زنی و فحاشی و توهین به حقیقت  

  

 فردوسی بیرون از شاهنامه، اول تا 14 - نقدی بر هویت شخصی فردوسی

 

 ساسانی شناسی بر مبنای هیچ! فقدان اسناد و مدارک دوران ساسانیان

 

سقوط غرب(بازبینی شده)-فاشیسم امپریالیسم در دموکراسی و رقابت آزاد

       

مدعیان در قضاوت،نماد فروهر و اهورامزدای زردشتی و باستان پرستی 

  

 نقد و بررسی کتاب «کورش کبیر» تالیف دکتر رضا شعبانی-دکتر آرش یزدی 

   

   آسمانی و غیر زمینی بودن قرآن و اثبات وجود داشتن خداوند و توحید 
 
  خاطرات هاخام(خاخام)  یدیدیا شوفط(شوفیط)و فرقه سازی یهودیان آنوسی
  
    در مورد جهود آنوسی(یهودیان متظاهر به اسلام)و مارانوسی(به مسیحیت) 
    

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد