ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

نخستین هویت قطعی ایرانیان کنونی وارد شده بعد از پوریم یهودیان

یادداشت برای آقای ایزدی

آقای ایزدی. تکلیف نهایی مطالبی را که پیش می کشید، باید در یک نشست ملی هویت شناسانه تعیین کرد که هرگروه، به سبب هراس روشن فکری آن، از تعطیل دکان های پر هیاهو ولی بدون کالای شان، از برقراری آن طفره می روند و می ترسند. اینک و لااقل از سه مسیر مختلف عقلی و استدلالی و اسنادی می توان وقوع پوریم را با همان عواقبی که ترسیم می کنم، اثبات کرد. مختصر این که در پی پوریم جنبنده ای را در سراسر شرق میانه باقی نگذارده اند تا تولید مثل کند و به اصطلاح نسل و حرث بومی و قومی دنبال شود. به خواست خدا و به شرط امتداد عمر، بعدها و در رجوع به تاریخ قرون اولیه ی اسلامی و در مقدمات برآمدن صفویه، به روشنی نحوه ی ظهور اقوام و زبان ها و سنت های بومی را بیان خواهم کرد.
در حال حاضر و با اختصار بگویم به جز ترکان - که مهاجرین پس از اسلام به ایران اند و در سازمان دهی تجدید حیات تاریخی و فرهنگی ایران اسلامی چنان سهم والا و حتی مطلقی دارند، که شناسایی و ستایش زحمات آنان محتاج فضای دیگری است که عقلانیت، جای گزین تعصب های کنونی شده باشد - دیگر اقوامی که در ایران امروز با زبان و لهجه و لباس و سنت های مختلف متمرکزند، هویت و هستی ماقبل اسلام ندارند و بدون استثنا در تحولات و تغییرات ناشی از جنبش انسانی اسلام زاده شده اند. ادعاها و اداهای موجود درباره ی اجداد باستانی، و از جمله منتسب کردن کردها به مادهای بی نشان، در زمره ی خیال پردازی هایی نظیر انتساب ترکان به سومریان و یا پدر بزرگی جمشید جم برای فارسیان است!

غالبا از دوستان و دشمنانی که از میان اقوام کرد و لر و بلوچ و گیلک و مازندرانی و غیره به دفتر من می آیند، تاریخچه و پیشینه ی قومی شان را می پرسم و با سکوت و حیرت زدگی آنان مواجه می شوم. مثلا از خود شما می پرسم از چه زمان کرد شده اید و اصولا کرد به چه معناست و آیا نام شخص و مکان و حادثه و دین و مظهری است؟ بی شک این دو سئوال بی جواب است و هیچ کرد و لری نمی داند چرا و از چه زمان کرد و لر شده است، در حالی که پیشینه ی اقوام ایران کهن مانند ایلامی ها، درست با همین نام و نشان کنونی، بسیار دور می رود و با آثار و اکتشافات باستانی تایید می شود. اما نمی توان مثلا کاسه و خنجری را که از غرب ایران به دست می آید کردی نامید، زیرا در اسناد ایران کهن پیش از پوریم، کرد و لر و گیلک و غیره نداریم. به یقین نه فقط نام اقوام، بل تمامی واژه هایی که اینک بر اشیاء و اشخاص و رود و کوه و جانوران و لوازم زندگی و نباتات و معقولات و به طور کلی مسموعات گذارده ایم، واژه های اختراعی و انتخابی پس از اسلام اند، ریشه ی باستانی ندارند و از امکانات اتیمولوژیک یک زبان بومی کهن بی بهره اند. این مطلب ملموس و قابل اثبات، به تنهایی بزرگ ترین دلیل رخ داد پوریم در همان اندازه و با همان عواقبی است که ترسیم کرده ام. زیرا اگر پس از پوریم، نفسی را، به قدر دوام خانواده ای باقی گذارده بودند، پس از سیصد سال بار دیگر شهر و بازار و کوی و کارگاه تولیدی و تجارت و هنر و دین و مقبره و معبد و سنت به راه می افتاد، از دست رفته های در ماجرای پوریم دوباره باز سازی و بازگشت می کرد، بخش هایی از فرهنگ کهن زنده می ماند و به پس از اسلام منتقل می شد، چنان که اقوام بیرون از حوزه ی پوریم، مثلا ارمنیان و خوارزمی ها و سغدی ها، لااقل نام و نشان کوچکی از هستی کهن پیش از پوریم خود ارائه می دهند و بدین وسیله به مورخ مدد می رسانند که جغرافیای دقیق تری از منطقه ی اجرای نسل کشی پوریم ترسیم کند.

بنا بر این، نخستین هویت قطعی ایرانیان کنونی، پذیرش این واقعیت بی تردید است که تمام مردم شرق میانه در اسلام و با اسلام تجدید حیات کرده اند و هر سخنی درباره ی هستی ایران باستان، در فاصله ی اجرای نسل کشی پلید پوریم تا طلوع اسلام، در زمینه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، از قبیل اشکانیان و ساسانیان و زردشت و اوستا و غیره، یاوه بافی ساخت یهودیان برای ستردن رد پای جنایت بی منتهای شان در قتل عام خوف آور پوریم است و البته این مطلب نافی حقوق قومی و بومی ساکنان کنونی این مرز و بوم نیست، زیرا تحولاتی که در طول زمان برای انطباق زیستی در جغرافیای بس متنوع ایران، به صورت تغییرات و تبدیلات و تولیدات زبانی و سنتی و دینی و مذهبی صورت پذیرفته، به هیچ بهانه ای قابل ادغام و انتفا نیست، باید به استقرار و امتداد آن مدد رساند و از تعرض به آن، با هر وسیله ای جلوگیری کرد، زیرا ۱۴۰۰ سال حیات مستقل و مجزای اقوام ایرانی، از حضور بسیاری از ملت های بزرگ جهان، مثلا آمریکایی ها و روس ها، قدیم تر است و مایه ی انتظارات و اختیارات قومی را فراهم می کند. در حقیقت توجهاتی را که بدان دعوت می کنم نه به قصد نفی ضرورت رعایت استقلال فدرالی اقوام، بل در درجه ی نخست بیان اهمیت زنده ساز طلوع اسلام در جهان و به ویژه حوزه ی پوریم زده ی پیشین است، که سایه ی دوازده قرن سکوت را بر سر داشت و دیگر تذکر ضرورت رها ساختن خود از داستان های یهود ساخته ی رستم دستان و سام نریمان و فریدون فرخ سرشت و این گونه اباطیل کودکانه است که گویی از عمق تاریخ ما را به رویارویی با یکدیگر فرا خوانده اند!

اما در مورد قرآن و پوریم پرسیده اید. اشاره کنم که قرآن یک سند آشکارا و در اصول مخالف یهودیان است و چندان به آسیب رسانی و تعرض های آن ها اشاره دارد، که در مواردی به صراحت مومنین را از آمیزش معمول با آن ها نیز نهی می کند. این گونه مطالب در قرآن عظیم بیش از آن است که بتوان حاصل برخوردهای صدر اسلام دانست و بیش تر صورتی از یک پیش آگهی دارد که از شناخت الهی نسبت به پیشینه ی شرارت های معهود یهودیان خبر می دهد. من بسیاری از منهیات در قرآن مبین و از جمله نهی ربا و قمار و شراب خواری و فال گیری و دوری از مراکز وقت گذرانی و توجه به سرگرمی های خر رنگ کن و احمق فریب را، که پیوسته و هم اکنون نیز مشرب و آبشخور و ممر اصلی درآمد یهودیان است، مبارزه ی بنیانی پیامبر والا مقام با شگردهای استیلای پنهان و آشکار و انسداد رشته های حیات اقتصادی یهودیان می بینم و در نظر بیاورید که دوازده قرن غیبت انسانی در منطقه ی ما، ذهنیات و زمینه ای باقی نگذارده بود که در آن باره به پیامبر بزرگوار سئوالی دهند. با این همه آیات ۹۳ تا ۱۰۰ سوره ی مبارکه ی کهف درباره ذوالقرنین و حتی خود داستان اصحاب کهف را می توان یک تصویر پوریمی تشخیص داد، به خصوص که ماجرای سد بندی اسکندر بر مسیر بازگشت خزران، به عنوان نشانه ای آشکار، قابل ارائه است.

آقای ایزدی. تا زمان خود، به همین مختصر قناعت کنید و گرچه این گونه پاسخ های نسبتا سر و دست شکسته، که مستندات اش را ضمیمه ندارد و می تواند دست مایه ی بی دانشان و عوام فریبان قرار گیرد، باز هم دشمنان تازه تری را برای من خواهد تراشید، اما چه باک، باید چنان و چندان صریح بود که چون سیلی، آثار و نشئه ی مخدری را که مورخان یهود در صد سال اخیر، به صورت داستان های تاریخ ایران باستان در ذهن ها تزریق کرده اند، از سر ما بپراند.

به اثبات نو ساخت بودن تواریخ هرودوت باز گردم. برقرار باشید.

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در جمعه بیست و هشتم بهمن 1384 و ساعت 0:41 
 
 
 http://wwww.naria.ir/view/1.aspx?id=63
 
 
 
 
افزوده شده در سوم آبان ۱۳۹۱
  
چند مطلب مرتبط، تمام لینک ها در صورت کلیک ساده، در صفحه جدید باز خواهند شد.
  
 
  
  
  
  
  
 
  
 
 
 
 
 
نظرات 6 + ارسال نظر
حسین جمعه 21 مهر 1396 ساعت 09:50 ب.ظ

در این که کتیبه های هخامنشی و تاریخ در مورد انها و قوم پارس دروغه شکی نیست و همه اینارو بعد از رضا شاه با کمک انگلیسی ها درست کردن وبه زور لهجه فارسی گسترش و آموزش دادن و هویت تاریخی اقوام دیگه رو ضعیف کردند و کتاب ها و شاعرهای دروغین مثل حافظ و فردوسی درست کردن اما این که گفته میشه اقوام ایرانی بعد از اسلام اومدن درست نیست. چون تو کتیبه های اورارتو کلمه های ترکی وکردی زیادی هست مثلا تو کتیبه اش در ترکی اشیت به معنی شنیدن یا هاس در ترکی آسما یعنی گوش دادن یا ایلی در ترکی آیری به معنی دیگر و دیگری یا شی در ترکی شی یعنی چیز و وسیله یا گول در ترکی گیچ یعنی پا وکلمه های کردی هم در این کتیبه ها دیده میشه البته نه هر کردی این نوع از کردها در ایران جمعیت خیلی کمی دارند واکثرا در عراق و ترکیه هستند در بعضی از کتیبه ها لغات ارمنی نیز دیده میشود مثل این که کتیبه ها باتوجه به موقعیت هر اقوامی نوشته هایش کمی فرق کرده و لغات آن منطقه رانیز مورد استفاده قرار میداده به خاطر همین هر قومی ادعا های خاصی رو اورارتو ها دارند متاسفانه این آثار ها به شدت مورد بی توجهی قرار میگیره یهودی ها توسط بابلی ها اسیر بودن دلیل نداره بعد از آزادی اقوام های دیگر را که هزاران کیلومتر از آنها دور هستند رو بکشند یا لااقل همه آنها را قتل عام کنند واین خرابی در آثار ممکن است مربوط به جنگ ها در دوره های بعد ودیگری باشد چون جعلیات زیاد است برای همین تحقیق ومطالعه کمی سخت است آقای پور پیرار هم چون در تحقیق تنها بودند وخیلی ها با او موافق نبودند واون رو تنها گذاشتند ومطالعه وتحقیق برای یک نفر سخت بود پس طبیعی است در بعضی از مطالب دچار اشتباه شود

همین که لغات ترکی و کردی و فارسی هست، دلیلی است بر نوکنده و جعلی بودن!
آمون

حسین جمعه 5 آبان 1396 ساعت 07:08 ب.ظ

قبلا یه نظر نوشته بودم چرا نظرم رو ثبت نکردین لااقل ثبتش میکردین میدونستیم تمام نظرات رو میذارین یا اگه میخواستین پاسخ میدادین

حسین یکشنبه 5 آذر 1396 ساعت 10:01 ق.ظ

یعنی چی چون لغات ترکی و کردی داره پس نوکنده هستن دلیل بهتر از این پیدا نکردی از کجا انقدر مطمئن هستید مگه رفتین دقیق آزمایش کردین که ببینین تازه است یا قدیمیه در ضمن تو کتیبه ها لغات فارسی وجود نداره کتیبه های واقعی و جعلی زیادی هستند اما نمیشه به بهانه هایی همشون رو تقلبی دونست این هایی که اومدن کتیبه های جعلیه هخامنشی رو درست کردن پس هیچ وقت نمیان و نمیذارن که کتیبه هایی به اسم اقوام دیگه برای پررنگ کردن تاریخشون ساخته بشه این کتیبه ها فقط تو ایران نیستن که بگیم جعلیه تو کشور های دیگه هم هستند اونا رو کتیبه ها آزمایشات کردن که آزمایش ها قدمت چند هزار ساله رو نشون داد کتیبه نوکنده به اون کتیبه های هخامنشی میگن که انقدر تمیز و صاف و شیک و بدون کوچکترین فرسایش هستند نه کتیبه های اورارتو که دچار فرسودگی شدید شدند کافیه فقط میراث فرهنگی این دروغ ها رو بذاره کنار و شفاف سازی کنه و تمام کتیبه ها رو آزمایش کنه اون موقع معلوم میشه کدومشون واقعی هستن

امان از تعصبات قومی

حسین سه‌شنبه 14 آذر 1396 ساعت 12:39 ب.ظ

خب بله آدم باید به قوم و تاریخش تعصب داشته باشه و سعی کنه در مورد اون خوب مطالعه و تحقیق کنه تا در همچین موقعیت هایی بتونه دقیق جواب بده البته نه از اون متعصب هایی که هیچی رو قبول نمیکنن آدم باید تمام نظرات و مباحث رو بشنوه بعد اونقدر اطلاعات و تحقیقات داشته باشه تا بتونه نظرات و دلایل کافی و قانع کننده بده همین که شما همه اینارو فقط به تعصبات قومی ربط میدین یعنی این که جواب و دلیل کافی و قانع کننده ی دیگه ای ندارین

شما بی تعصب باش و بگو تخت جمشید نیمه کاره هست یا نه؟
عرضه میخواد، نه تعصب.

حسین پنج‌شنبه 7 دی 1396 ساعت 12:50 ب.ظ

تخت جمشید یک بنای ایلامی و بله نیمه کاره است اما همین پور پیرار حرف های متضادی رو میزد که حرف هاش با هم همخوانی نداشت من دقیق به حرف هاش گوش دادم مثلا یه جایی میگه وقتی کارگران مشغول ساختن تخت جمشید بودن در حین ساخت اقوام بیگانه هخامنشی همشون رو میکشن و بنا نیمه کاره میمونه وبعد جای دیگه میگه هخامنشیان بهشون حمله میکنن و بنای خشتی رو خراب وجاش تخت جمشید رو میسازن که بعد بنا رو نیمه تمام ولش میکنن و برمیگردن به همون جایی که ازش اومدن خب اگه هخامنشیان بنای خشتی رو خراب و تخت جمشید رو میخواستن بسازن وتمام دشمنانشون رو کشته بودن پس چرا باید باعجله اونرو رها میکردن و برمیگشتن و بعد میگه چون ماموریتشون تموم شده بود باید برمیگشتن یعنی این تخت جمشید که این همه سال برای ساختنش زمان صرف کرده بودن چون ماموریتشون تمام شده بود باید اون طوری نصفه ولش میکردن و برمیگشتن اینجاهم حرفها ودلایل متفاوت ودارای فرق زیاد از هم رو میگه و تخت جمشید یک بنای ایلامی با زیربنا و پی خشتی که خود ایلامی ها برای ساخت یک بنای با شکوه تر ساختمان های قبلی رو تخریب واقدام به ساخت کاخ کردن به چندتا کتیبه الکی تخت جمشید نمیشه دلخوش بود محقق های اروپایی گفتن غلط املایی داره بعدا نوشتن حالا اصلا گیریم که به تخت جمشید وجاهای دیگه حمله کردن وکشتن. یهودی روسی آشوری آرامی یا هر اقوام دیگه که این کار رو کرده میخواد باشه 2500سال3000سال 3500سال 2000سال پیش یا هر جنگ دیگه ای میخواد باشه اصلا امکان نداره تمام اقوام وانسان رو بتونن قتل عام کنن چون حمله به یک کشور و منطقه معمولا به شهرها ومراکز مهم و بزرگ انجام میشه و تخت جمشید که آن زمان درحال ساخت بود یکی از مراکز مهم بود که با حمله به اون و کشتار در آن باعث تسلط به مناطق دیگر میشد ودیگر نیازی به جنگ های بیشتر نبود واگر میخواستند تمام بشریت را بکشند باز نمیتوانستند چون در آن زمان ها خیلی از انسان ها در دل کوه ها و صخره ها یا مکان هایی که درزیر زمین ساخته بودند یا در جاها و مکان های دیگر به صورت مخفیانه زندگی میکردند یا بعضی مهاجر و کوچ رو بودن و پراکنده زندگی میکردن و با امکانات آن زمان و جمعیت کمشان وبه صورت پیاده و وسایل و ابزار ساده خود بخواهند تمام انسان هارا پیدا کنند و پابه پای آنها هرجا که میروند وفرار میکنند بروند ودر این کشور پهناور همه انسان هارا بگردند و پیدا کنند و بکشند ممکن نیست شما در جایی نوشته بودین یهودیان از عراق تا آسیایه میانه یعنی نزدیک تاجیکستان قزاقستان و غرب چین که میشه همه رو قتل عام کردن بازم میگم با توجه به امکانات اون موقع امکان این که بخوان تمام افراد رو تو همچین منطقه وسیعی پیدا کنن و بکشند اصلا وجود نداره یهودی ها خودشون اسیر بودن نیرو های کمکیشون با هزار زحمت تونستن اونا رو آزاد کنن وبا بابلیان بجنگند حالا اینا برن آسیای میانه با مردم و ارتش اون مناطق جنگ کنن که چی خنده داره. حالا میگیم مردم ایلام که از تخت جمشید تا غرب ایران تا نزدیک مناطق بابلیان حکومت محلی داشتن طرفدار بابلیان بودن واسه همین به اونا حمله کردن خیلی از مناطق و حکومت های محلی دیگه هزار کیلومتر اون طرف تر ممکنه اصلا تا حالا اسم بابل و این جور چیزهارو تاحالا نشنیده باشن واصلا ندونن اون طرف چه خبره یا حتی ممکنه اونها خودشون از بابلیان متنفر باشن حالا اینا پاشن برن تا آسیای میانه جنگ کنن که چی بشه لابد میخواین بگین مردم آسیای میانه طرفداره بابلیان بودن هر وقت یاد این نوشتتون میفتم اونقدر خندم میگیره یا حتی ممکنه بعضی از مردمان ایران واطراف به یهودیها برای حمله به ایلامی ها و ساقط کردن حکومتشان کمک کرده باشن شما هر چقدر بخواین من میتونم کلی دلیل دیگه بیارم ولی میترسم بحث خیلی طولانی بشه

سنگ تراش نخورده. عکسها موجود، حالا چطور کسی در قصر ناتمام حکومت میکرده؟!! تا تمام مطالب مرحوم پورپیرار را نخوانده باشید، نمی توانید اظهار نظر کنید.

حسین جمعه 8 دی 1396 ساعت 03:26 ق.ظ

من تمام مطالب پورپیرار رو از حفظم. توجه کنید همه ما میدونیم که تخت جمشید روی بناهای خشتیه و قبل از اون اونجا ساختمان های خشتی بزرگی بوده خب این یعنی چی یعنی این که افرادی در آنجا زندگی میکردند دارای آداب و قوانین و حکومتی برای خود بودند آن ساختمان ها حکومت های نسبتا مدرن آن زمان محسوب میشدن وبه اصطلاح آنجا از شهرهای بزرگ آن دوران بود که صورت حکومت محلی اداره میشد که تصمیم به تجدید و بزرگ کردن اون میگیرن و حصار ها و بناهارو تخریب و اقدام به ساخت کاخ میکنن که با شورش و حمله ای که میشه در اینجا به احتمال زیاد همان ایلامیان که فاقد آمادگی لازم و مکان و حصار بودن کشته و بنا نیمه تمام و بدون اهمیت باقی میمونه البته احتمال داره و ممکنه این حمله و کشتار کار مردمان وحشی باشه که در کوه ها و بیابان ها زندگی میکردند چون مردمان بدون هیچ اعتقادات و آداب ومقررات بودن و تابع هیچ چیزنبودن فقط به کشتن و غارت کردن اهمیت میدادند و این نوع از نژاد و گونه ها در اکثر نقاط وجود داشت که در کوه ها و غارها و دشت ها به صورت دسته جمعی و بدون تمدن خاصی پیدا میشدن برای همین مکانهارو با دیوارکشی و حصار در کنار تپه ها و خندق ها یا در ارتفاعات و بالای کوه ها در راه های صعب العبور و خطرناک میساختند صرفا نه فقط به خاطر مقابله با سپاهی که کیلومتر ها ممکن است از جایی که نمیشناسند بیاید بلکه بیشتر برای همین مردمانی بودکه برای دزدی و غارت میومدن

حفظ بودن با فهمیدن فرق داره. تخت جمشید یک زیگورات ایلامی خشتی بود که مزدوران هخامنشی خواستند بنای سنگی بسازند و به دلیل پوریم نیمه تمام ماند. نومزدوران کنیسه هم همان بناهای خشتی را صاف کردند.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد