ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

هواخوری4:مخطوطات عبری غارهای کومران بحر المیت،دریاچه مرده،فلسطین

در صورت امکان ، تصاویر نیز نصب خواهند شد.  

 

هواخوری، 4

اگر باور داریم که تورات و انجیل و قرآن فرو فرستاده هایی از جانب خداوند بر سه پیامبر اولوالعزم، موسی و عیسی و محمد، برای راه نمایی مومنین و انذار و تذکر به منکران و کافران است و دستور العمل ایمان در تورات و انجیل و قران یکسان و بر اساس وحدانیت الهی استوار بوده است، پس جاعلانه و دست برده و نوساخته و غیر آسمانی بودن تورات و انجیل های کنونی آشکار می شود که در سال های میانی بعثت، بنا بر اشاره قرآن، ضمن اعلام تثلیث و انکار یکتایی خداوند، اساس تورات را بر یهودی بودن رسولانی چون ابراهیم و یعقوب و اسماعیل و اسحق و داود و سلیمان قرار داده اند، که بی درنگ بار انتساب و اتصال و ارسال متن چنین تورات هایی را از دوش آسمان برمی دارد.  مشکل بزرگ مورخ در امتداد این گفت و گو این است که تورات متن کهن ندارد، آن چه را در حال حاضر ارائه می دهند، چنان که بحث آن گذشت، دست نوشته هایی نوین و احتمالا 400 ساله است که در آن بیش از همه، به تدارک دست و دل بازانه سرزمین برای قوم یهود از سوی یهوه می پردازد که سرانجام آن به اعطای سراسر نجد به ابراهیم منجر می شود! فقدان نمونه و دست نوشته هایی از تورات قرون پیشین، مورخ را بر اساس وفور نمونه های قرآنی، از قرن اول هجری تا امروز، به این نتیجه محکم و مسلم می رساند که کنیسه با انهدام تورات های کهن امکان مقایسه بین نسخه های گوناگون را، که به ابطال تورات دست نوشته کنونی منجر می شود، غیر ممکن کرده است. در حال حاضر با در نظر گرفتن لت نوشته های قرآنی که از آغاز طلوع اسلام تا امروزقابل تعقیب و شناسایی فنی و متنی است، بی کاربردی تورات و انجیل های موجود را اعلام می کند که با تاریخ دوران یکتا پرستی یهود و نصاری بی ارتباط است.



کنیسه معتقد است علاوه بر عهد عتیق مجلد شده کنونی، در غارهای منطقه کومران نزدیک ساحل شمال شرقی دریاچه مرده، در سال 1947 مخطوطاتی از تورات و بخشی از کتاب اشعیا را به صورت رول نوشته هایی یافته اند که عمر ان را به حوالی قرن اول قبل از مسیح می رسانند.

ارزیابی نقادانه این پوست نوشته و تدارک ردیه بر قدمت آن با استفاده از مطالب و مراحلی که پیش تر در این باب گفته شد، آسان است. اینک مشغول دنبال کردن این مقوله ام که با چه اشاره و ادله، تورات های کنونی را از جمله اسناد معاصر و در کار تبدیل عهد عتیق به سند منگوله داری می دانم که سراسر بین النهرین را به یهودیان می بخشد. زیرا در فصول تورات و انجیل های کنونی، ره نمودی برای  عاقبت به خیری ادمی جز کشتی گرفتن یعقوب با خدا، همخوابگی لوط با دختران اش، و ابراهیمی در کار کرایه دادن زن خود نمی خوانیم.

.

چندی است که در برگ های نخستین عهد عتیق های ارسالی از مرکز تکثیر تورات و انجیل، دو نقشه رنگین ضمیمه است که در واقع انعکاسی از خلاصه و شیرابه ادعاهای یهودیان در باب قلمرو این منطقه، در عهد عتیق های نونوشته است، که بر سرزمین های کنونی مسلمین مارک یهود را می زند. به جایگاه شمعون و یهودا و افرایم و دان و روبین و جاد و زوبولون و نفتالی و غیره در نقشه بالا توجه کنید که فلسطین فقط گوشه و زاویه ای از منزلگاه سبط یهودا است!

و این هم گوشه ای ازبین النهرین عهد عتیق به روایت نقشه دوم مضبوط در تورات های مدرن، که حاوی آگاهی های بسیاری است. نخست منطقه زیر آب مانده بر اثر طوفان نوح را بنگرید که در اختیار دو قوم بی نام و نشان حیتیان و سوریان قرار داده اند که احتمالا با قایق در سرزمین های زیر آب مانده شان جولان می داده اند. سپس به قلمرو بابل نگاه کنید که در گوشه زیرین آن دو امپراتوری پر افسانه سومر و اور، در گوشه بالا امپراتوری آشور  و در مرکز، شهر  شوش را در خود جای داده است! و البته که این نقشه عتیق، از ازل تا به ابد فارس بودن خلیج را نیز از یاد نبرده است. بدین ترتیب آن چه در این دو نقشه ضمیمه عهد عتیق آمده است، جز بخشیدن جان به نام های بی مسمای تاریخی و جغرافیایی تورات نمی خوانیم.

«من سخنان این دوستان را تنها به پای کم‌لطفی و بی‌انصافی آن ها می‌گذارم. یک نکته‌ مهمی هست که در محافل فرهنگی به آن توجه درستی نمی‌شود، کشور ما فاقد متخصصان «آشورشناسی» است. این فقدان یکی از بزرگ‌ترین و هولناک‌ترین ضرباتی است که ما در درازای عمر هفتاد ساله‌ی دانشگاه در کشورمان خورده‌ایم. در زیر گروه رشته‌ی آشورشناسی تخصص‌هایی چون «متون بابلی کهنه»، «بابلی میانه» و «بابلی نو» را داریم همین طور «ایلام شناسی»، «سومر شناسی» به‌ویژه زبان سومری و... همه در این مجموعه هستند. با وجود آن که کشور ایران مجموعه‌ی بزرگی از نوشتارها و یادمان‌های باستانی در حوزه‌ی آشورشناسی را در موزه‌ی ملی ایران، خوزستان، فارس و... در اختیار دارد، ولی حتی یک نفر هم متخصص در این حوزه نداریم. خود‌ به خود اظهار نظر کسانی که در این رشته‌ی آشورشناسی فارق‌التحصیل نشده‌اند، به لحاظ علمی کمرنگ خواهد بود». (اکبر زاده، مصاحبه با امرداد، اسفند 89)

پیش از این و در مقیاس یکی دو یادداشت، شیرازه امپراتوری آشور و آن به اصطلاح آشور و اور و سومر شناسی را دریده و ثابت کرده بودم که نام های سیاسی و تاریخی بسیاری در شرق میانه مجعولاتی است مناسب مستند وانمودن تورات و انجیل های جدید و اینک اکبر زاده با اندکی تند خویی از این طریق و زیر لب اعلام می کند که خود را در محاصره گاله هایی از دروغ هیچ کاره می بیند.  آیا حاصل این حرص و جوش در نقل بالا لااقل این نیست که بعد از این از امپراتوری آشور دم نزنند؟! (ادامه دارد)     

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد