ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

تحریف قرآن؛نظر آقای پورپیرار در باب اصالت متن فعلی قرآن

یادداشت دیگری برای دوستان احرار

چندین بار در این مقوله که قرآن متنی زمینی نیست، اشارات نسبتا مفصلی در این وبلاگ گذشته که با سئوال شما معلوم می شود کافی نبوده است. در عین حال یاد آوری کنم آن گفتارهای مختلف در بخش هایی از مجموعه ی «پلی بر گذشته»، در باب مغایرت برخی لت های قرآنی، در قرون اولیه ی اسلامی، نه ذکر ناهمآهنگی در متن، که در شمارش آیات بود، که در آن زمان و برای آدمیانی که نه در پی تعیین تعداد آیات، بل به اندیشه یافتن راهی برای در حافظه نگهداشتن متنی غریبه و دشوار بوده اند، طبیعی می نماید و از آن که در آن مبادلات نظر، به روشنی بیان شد که آن لت نویسی ها نه از قرآن های رسمی، که از گرده برداری های شخصی و در اندازه ی محفوظات افراد به جای مانده و دلیل محکم آن را، تنوع و تفاوت مطلق خطوط و نبودن آثار عطف و سوزن صحاف بر لت ها ذکر کرده بودم، که شامل کار چند هزار نویسنده ی مختلف و با خطوطی متعلق به اقالیم گوناگون اسلامی می شد و سرانجام نتیجه گرفته بودم که تدارک و انتشار آن لت ها را نمی توان به مرکز معین و مسئولی نسبت داد، زیرا در امکانات ناچیز آن زمان، سازمان و مدیریتی که بتواند آن همه برگه های پوست و چند هزار نسخه نویس از میان ملل مختلف را یک جا جمع کند، متصور نیست، زیرا اسلوب نگارش این لت نوشته های قدیم قرآنی، از نظر گرافیک، تعلق آن ها به مردمی با سنت های نگارشی گوناگون و در اقالیم مختلف را آشکار می کند.

بدین ترتیب اگر آیات قرآن، از آن زمان که نقطه و اعراب نداشته و به سعی نو مسلمانی غیرعرب، که در صدد فراهم آوردن مرجع و مددی برای محفوظات خویش، لااقل تا پایان قرن سوم هجری بوده و آن را با خطی که تقلید و نه تایید اسلوب نگارش عرب شناخته می شود، بر قطعه پوستی نوشته، تا زمان ما که قرآن در چاپخانه های بزرگ و با مجلدات فراوان تهیه می شود، همگی متنی یکسان را عرضه می کنند، پس ادعای دست بردگی در آن، فرضی بدون سند است و به راستی بارها از خود پرسیده ام چرا یهودیان نکوشیده اند تا لت هایی با متن های مغایر و مختلف را به عنوان بخشی از آیات قرآن، برای ایجاد اغتشاش در برداشت و مخدوش کردن اصالت آن، در میان این پاره نوشته های قرآنی جای دهند؟ و بلافاصله پاسخ آن را به ذهن آورده ام که رسوایی و مسخرگی و مجعول بودن هر متن دیگری جز قرآن، که بخواهند بدل و به جای آیات الهی قرار دهند، با چنان وضوحی آشکار می شود که تدارک و تهیه ی آن، حتی برای یهودیان نیز، که به تعداد لازم انجیل و حتی تورات نوشته اند، ممکن نبوده و آن گاه که آیات الهی، مؤکد و مکرر و حتی با تمسخر، تقلید از متن قرآن را بیرون از توان مدعیان می گوید، پس در کتاب قرآن، با مولفی آشنا و رو به روییم، که از نهایت توان و تدارکات فرهنگ زمان خود و آیندگان با خبر بوده و بی مجامله چنین آگاهی و ادعا و اعلامی، که قرآن بیان می کند، در آن و این زمان در اندازه ی آدمی زاده نبوده و نیست.

آن گاه به مبحثی دیگر می رویم و آن هم عنایت به مندرجات و متن قرآن است، که در زمان خود، فرهنگی غیر معمول و بدون پیشینه را، در ابواب مختلف، ارائه می دهد. در این فرهنگ، آدمی به تفکر در اجزاء طبیعت و حیات خوانده می شود، مثال های مختلف می شنود، به دقت در تغییرات ناشی ازگذر زمان و به اندیشه در عوامل جانبی حیات، از سازمان زندگی حشرات تا عبور کشتی بر آب و برپایی فلک و تاثیر باران در رشد گل و گیاه، دعوت و حتی موظف می شود. اگر امروز می دانیم که رشد علوم اسلامی، که سرمنشاء پیدایش علم در جهان بوده، از ریاضیات و هندسه و طب و نجوم و زبان آوری، حاصل توجه به این فراخوان قرآن است، آن گاه کسی می تواند مکتب و مرکز و شخصی را به من بشناساند که ضمن داشتن چنین دانش نامتعارفی در آن دوران، رسوخ و لزوم عنایت به چنین تفکراتی را تبلیغ کرده باشد؟ به ویژه که یهودیان و مسیحیان آن زمان را، به دلیل واضح در افتادن با اسلام و قرآن و پیامبر، در اوج انجماد ذهنی ناشی از تسلط تلمود و تلقینات کشیشان سخت گیر و مخالف اندیشه ورزی بیرون از احکام انجیل می یابیم. می پرسم این کیست که در متن قرآن، انسان را به عبور بدون ترس از دالان علم دعوت و تشویق می کند و اگر انسانی است، پس در کدام حوزه و در پیشگاه چه استاد و با مراجعه به چه منابعی به این بنیان ها، آن هم در چنان موقعیت جغرافیایی دست یافته، که منکران می گویند در محیط آن جز توحش و کشتار و زن و شراب و لاف های قومی و قبیله ای جاری نبوده است؟!!

می پرسم اگر قرآن حاصل تتبع و تالیف شخص است، در چنان محیطی، که همه را به کار و کام امورات بدوی سرگرم می گویند، این کیست و با کدام ذخیره ی عقلی و مالی و نظامی و اعتباری و قبیله ای و به کدام پشتوانه، پرچم دعوت به صلح و سلام و محبت و ندیده انگاری و دفاع از حق و نبرد علیه ظلم و بخشش و مراعات و انفاق و اتحاد و تزکیه و تنزیه و مراعات های اخلاقی و عرفی را، علی رغم بیگانگی عمومی با آن مدارج، بلند کرده است؟ و هنگامی پیامبر را هم یکی از دعوت شدگان به همین آموزه ها و تابعین و گرد آمدگان در سایه همین لوا می بینیم، این چه فرا پیامبر بی نام و نشانی است که ظاهرا در میان آدمیان نجد کتابی نوشته و نمی دانیم چرا تبلیغ و دعوت آن را به غیر سپرده است؟!! این کیست که بدون بیم از سرکردگان مسلط سنتی، نه فقط نغمه های مخالف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و ایمانی سر می دهد، بل می داند که خورشید خاموش خواهد شد، دنیا به درست کرداران میراث می رسد و از پس پیامبر فرستاده ی دیگر نخواهد آمد؟ مراتبی که صحت ادعای آن اینک بر تمام آدمیان مسلم است و نیز همان سخن پیش، که این کدام صاحب فرهنگ است که می داند در طول زمان، زبان و ذهن و قلمی به ارتفاع بیانات او ظهور نخواهد کرد و شاهدیم که نکرده است؟!! اگر پیامبر حامل پیام او، این همه نشان به یادگار دارد، پس صاحب اصلی این کتاب چرا و در کجا مخفی مانده و مگر در چه مقامی بوده، که خود را خدا بخواند؟ بدین ترتیب جست و جوی مولف قرآن، در میان آدمیان آن زمان، از آن که ما را دست خالی برمی گرداند، خود سهل ترین نوع اثبات آسمانی بودن آن است.

دیگر مسیر مستقیم قبول و اعتراف به آسمانی بودن قرآن، توقف در فرهنگ ممتازی است که در زمان نزول آن، کس و یا سرزمینی را نمی یابیم که کم ترین نشانه ای از آن فهم و فرابینی را در خود ذخیره داشته باشد، تا نخبه ای در آن فرهنگ ببالد و برای گسترش آن قیام کند. بدین ترتیب اگر تدارک چنین متنی را در صلاحیت و صولت زمینیان آن و این زمان نمی بینیم، پس سازنده و نازل کننده ی آسمانی آن، چنان که خود تذکر می دهد، توان حفاظت متن اش از تصرفات جاعلین را نیز داشته است. این هنوز ساده ترین ادله است که غیر زمینی بودن قرآن را از طریق بررسی های تطبیقی اثبات می کند، ورود به دانایی های فرادورانی که در قرآن فراوان است، بحث دیگری می طلبد که زمانی به آن خواهم رسید. اما بدانید آن کسان که بنا بر منافعی، دشمن دعوت های قرآن اند، توجهی به این اشارات نخواهند داشت و در پوسته روشن فکری بی جلال امروز، در سیما و صورت های مختلف، همچنان دلقکی و بی دینی خواهند کرد و بر این اعتقاد سست باقی می مانند، که قرآن حصه و خلاصه ای از اوستا و وام و عاریه ای از تورات و انجیل است که سلمان فارسی ظاهرا همه چیز دان، به پیامبر آموخته است!!!!!

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در جمعه نوزدهم آبان 1385 و ساعت 0:5 
 
 
 http://wwww.naria.ir/view/1.aspx?id=145
 
 
 
آمون : بدبخت هایی هستند که معتقدند آقای پورپیرار معتقد به تحریف در قرآن است. این یادداشت را می توان برای آنها ارسال کرد، با عنایت به تاریخ درج مطلب که بیش از 5 سال از درج آن می گذرد!  
 
 
 
 
  
 
 

افزوده شده در ۵ نوامبر ۲۰۱۲  

تغییر عنوان از «تحریف قرآن» به «تحریف قرآن؛نظر آقای پورپیرار در باب اصالت متن فعلی قرآن» 

  

برای تازه واردان و آشنایی اولیه با مطالب آقای ناصر پورپیرار 

  

درماندگی دانشگاه شیکاگو، پرآوازه ترین مرکز ایران شناسی

  

هواخوری12،باستان شناسی جعل-«دروغی که بزرگ شد»اسکار وایت موسکارلا 

 

نمایش بد طراحی شده لوحه های ایلامی تخت جمشید-بی وطن بودن یهودیان 

 

ملا نصرالدین هایی در کار معرفی تمدن ایران باستان!!! بخش اول (بررسی اصالت نامگذاری "خلیج فارس" یا "خلیج العربی" بر خلیج واقع در جنوب ایران) 

 

 عرفان، تصوف، صوفیگری، درویشیگری درویشان، توطئه یهودیان و آنوسیان 

  
  خاطرات هاخام(خاخام)  یدیدیا شوفط(شوفیط)و فرقه سازی یهودیان آنوسی
  
  تحریف قرآن؛نظر آقای پورپیرار در باب اصالت متن فعلی قرآن 
 
غیر زمینی بودن قرآن و اثبات خداوند 
 
بحثی کوتاه در باب احکام قرآن، زن، شراب، ... 
  

  ردیه ای بر شاهنامه فردوسی،حکیم ابوالقاسم طوسی به زبان فارسی دری

 

پیرامون شاهنامه، تحمیق ایرانیان و ساخت زبان و هویت ملی با شعر

  

  در مورد جهود آنوسی(یهودیان متظاهر به اسلام)و مارانوسی(به مسیحیت)

 

تجدید رابطه با مردم به جای آمریکا (روابط ایران با آمریکا و مردم) 

 

حربه ی خوش دست حقوق بشر !!! 

 

  
  ░▒▓۩  مشرکین نجس اند! ۩▓▒░  مقدمه کتاب اسلام و شمشیر آقای ناصر پورپیرار 
    
شیرجه در مرداب تاویل
 
 
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد