ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

دوازده قرن سکوت

مقدمه ای بر دوازده قرن سکوت

برای پی بردن به معنا و محتوای نام گذاری دوازده قرن سکوت بر دوران میان ظهور هخامنشیان تا ظهور اسلام دو راه بسیار ساده ، موثر و آسان وجود دارد؛ راه نخست رجوع به موزه هاست. همه می توانند از این پس ، هنگام دیدار از موزه هایی که آثارایرانی را نگه می دارند ، د رسرتاسر ایران و جهان ، مقایسه ای صورت دهند میان کمیت و کیفیت آثار مربوط به دوران پیش از هخامنشیان و آثار مربوط به دوران پس از ظهور هخامنشیان تا پایان ساسانیان ، و سپس آثار مربوط به دوران اسلامی ، تا ببینند تمام موزه های ایران و جهان از اشیاء و آثار تمدن های ایران پیش از هخامنشیان و ایران پس از اسلام مملو هستند و از اشیاء و آثار مربوط به دوران بعد از هخامنشیان تا پایان ساسانیان تهی!!! و تعداد و کیفیت آثار تمام نشدنی ایران پیش از هخامنشی اقیانوسی است که آثار پس از آن تا پیش از اسلام ، در برابر آن به کاسه ای از آب می مانند! ایرانیان و مردم شرق میانه در دوران پیش از ظهور هخامنشیان صاحب اقیانوس هایی از تمدن هستند که یک نمونه تازه و به تصادف کشف شده آن را در منطقه جیرفت همه شاهد بودیم.( ر.ش به نخستین یادداشت این وبلاگ) و دیدیم که یک شی از این مجموعه غارت شده ، طبق قول دکتر مجید زاده ( در سایت chn.ir ) با قیمتی در حدود 150 میلیون تومان ، وبرای جلوگیری از باز پس گیری حقوقی با نام اشیاء آسیایی به فروش رفت!

یک نگاه سطحی به گزارش های باستان شناسی و کتاب های مربوط به باستان شناسی ایران و اخبار کشفیات رسمی و غیر رسمی آثار باستانی در روزنامه ها به وضوح نشان می دهد که در هر نقطه ایران که کلنگی به زمین بخورد یک تمدن ناشناخته و شکوفای پیش از هخامنشی آشکار می شود. از آن ادوار تمدن های درخشان و بسیار پیشرفته ای کشف شده اند که فی المثل نشان می دهند ایرانیان در 5 الی 6 هزار سال پیش (!!!) کوره ذوب فلز و شیشه به مفهوم امروزین ، در مناطق سیلک کاشان و اریسمان اصفهان داشته اند. تنها تصور کنید که انسان های 5 یا 6 هزار سال پیش می باید به چه میزان از رشد فنی ، در اثر زندگی هزاران ساله در جغرافیای ایران رسیده باشند که بتوانند بدون در اختیار داشتن علم و تکنولوژی کنونی ، جنس سنگ و خاک و فلز را بشناسند و فن ذوب فلزات را ابداع کرده باشند ، تا بتوانند به ریخته گری دست یابند!

همچنان که لویی واندنبرگ در کتاب باستان شناسی ایران باستان (ص 134 ) می گوید: « اگر دوران های مختلف تمدن ایران را از نظر بگذرانیم از اهمیت تمدن پیش از تاریخ این سرزمین در حیرت فرو می رویم » ، در سراسر ایران از دوران پیش از هخامنشیان صدها تل باستانی وجود دارد که بسیار و بسیاری از آن ها هنوز حفاری نشده و در تیول حفاران غیر مجاز و قاچاقچیان اشیاء عتیقه قرار دارند. باستان پرستان و اساتید جاعل غربی شان برای نشان دادن تمدن درخشان !!! دوره هخامنشیان ، از فرط تهی دستی تنها به تخت جمشید رجوع می کنند و در این باره که تخت جمشید سمبل و هنر بومیان ایران پیش از هخامنشی است ، خود را به نادانی و ناشنوایی می زند. تمام اجزاء تخت جمشید و حتی بر اساس نظریات تمام باستان شناسان غربی و داخلی به هنر و تمدن مردم شرق میانه پیش از مهاجرت فرضی آریا ها و هجوم هخامنشیان تعلق دارد ( مثل سردر ها و دروازه های آشوری و بابلی ) و حتی یک جزء ناچیز آن هم هخامنشی نیست. ضمن آن که تخت جمشید با تمام عظمت و یادگار خود از هنر و زندگی ایرانیان کهن ، یک اثر معماری است و نه تمدن. زیرا معماری به خودی خود تمدن نیست ، بلکه جزیی از تمدن است ؛ معماری محصول « پول » و « هنر » است؛ سلطانی ذخایر فنی و مادی مردم سراسر شرق میانه را در پایتخت خود جمع کرده و فرمان داده است برایش کاخ بسازند. امروز نیز اگر کسی سرمایه ای چند میلیون دلاری را به افغانستان منتقل کند می تواند بزرگ ترین و زیبا ترین بنای معماری جهان را در افغانستان بنا کند. اما آیا با این بنا افغانستان پیشرفته و یا دارای تمدنی درخشان و نداشته می شود ؟!

اکنون سئوال تاریخی این جاست که بر سر این اقوام و مردمان پس از هجوم هخامنشیان چه آمده است که برای دوازده قرن در یک سکوت سراسری فرو رفتند و تا دوران ظهور اسلام در صحنه های تاریخی این سرزمین هیچ اثر و یادی از آن ها نیست و حداکثر حضور تاریخی آنان به یک حضور محلی محدود می شود؟ آن مردمی که روزگاری دراز و پس از گذر از اعصار غارنشینی و حجر و ... و گذراندن مراحل مختلف رشد در طول هزاره ها ، تمدن های بابل، آشور، عیلام، لرستان، مارلیک، سیلک، جیرفت، شهرسوخته و ... را خلق کردند ، بنیان تمدن بشری را پایه گذاردند و ریاضیات و نجوم و پزشکی و ... را به مردم جهان عرضه کردند ، دچار چه فاجعه ای شدند که رشد آن ها در تمام ابعاد و برای 1200 سال متوقف گردید؟ و دیگر از آن حضور پیشرفته و شکوفا در دوره های هخامنشی و اشکانی و ساسانی به چشم نمی خورد و تا دوران ورود اسلام ساکت و خاموش اند؟ و آنگاه که به همزمان بودن این سکوت با ظهور هخامنشیان و ماجرای پوریم پی می بریم ، آیا جز این است که این همزمانی ، رابطه علی و معلولی را به ذهن متبادر می سازد و نشان می دهد آن هجوم و کشتار تنها علت عمده این خاموشی است ؟

به همین ترتیب وقتی در موزه ها و غیر از آن ، به میراث فرهنگی و هنری ایران در دوران بعد از اسلام نگاه می کنیم ، مجددا شاهد حضور تاریخی و فعال ایرانیان هستیم و آن مردمی که در طول 12 قرن گذشته خاموش بودند ، در این دوران از نو زندگی مدنی خود را از سر گرفته اند و سرزمین ایران دوباره صاحب مدنیت،هنر،دانش،عالم و ... است. در این مقطع نیز یک رابطه زمانی و علی ومعلولی میان ظهور اسلام و پایان دوران سکوت مردم ایران و شرق میانه به چشم می خورد. برای دریافت درخشش تاریخی این مردمان تنها کافی است یک جزء کوچک از این اقیانوس هنر و تمدن ایران در دوران بعد از اسلام یعنی هنر خوش نویسی را نگاه کنیم تا نیک دریابیم که ایرانیان حتی در خارج از ایران و از جمله در هند ، بر حسب شرایط و ذوق خود چه ذخایر فرهنگی و هنری شکوه مندی خلق کردند که هنوز هم برخی از ابعاد آن در جهان بی نظیر است. حال خواننده این یادداشت خود به میزان تعصب و سفاهت دلقک دربار شاه سابق یعنی حضرت استاد شجاع الدین شفا پی ببرد که حتی بی توجه به اسم خود ، دوران بعد از اسلام ایران را با یک لج بازی کودکانه ، دوران 14 قرن سکوت نامیده است!!!!

اما راه حل دوم ، یافتن پاسخ این سئوال است که چرا ایرانیان از تمام این دوران به اصطلاح شکوه و عظمت تمدن ایران باستان که فقط بخش هخامنشی آن طبق قرائت ایران شناسان غربی و سرسپردگان داخلی آنان چشم های تمام دنیا را خیره کرده است !!!! حتی یک چهره در حوزه های علمی و فرهنگی به جهان عرضه نکرده اند ؟! و چرا ما از تمام این دوران مثلا یک سقراط،ارسطو،افلاطون،ابن سینا،بیرونی،فارابی و ... نداریم ؟؟ بر این مردم در این دوازده قرن چه رفته است که نتوانسته اند بر خلاف سایر همسایگان خود و تمدن های همزمان دیگر مانند یونان و چین و هند چهره هایی در علم و حکمت و هنر به جهان عرضه کنند؟ آقای کاوه می فرمایند برای دیدن عظمت !!!! تمدن هخامنشی فقط کافی است به این دوره نگاه کنیم ، اما نمی دانیم ایشان در این نگاه غیر از یک نظام میلیتاریزمی محض چه چیزی دیده اند که آن را دوران تمدن فرض می کنند؟ و آیا جز این است که به عنوان مثال فعل « دار زدن » و « چشم درآوردن » و « گوش بریدن » از افعال پر کاربرد در کتبه بیستون داریوش کبیر !! هستند؟ البته در قصه های ساخته شعوبیه در دوران بعد از اسلام ، در کنار اسامی تخیلی بهمن کیانی و جمشد و انوشیروان عادل و ... ، چهره هایی از حکمت مانند بوذرجمهر حکیم و آن هم تنها منحصر به دوره ساسانی به چشم می خورد ، اما اگر از این قصه های کودکانه فراتر برویم و طبق آدرس آقای کاوه به عنوان نمونه در جست وجوی چهره های علمی در دوره هخامنشی برآییم ، آیا چیزی خواهیم یافت؟ البته اگر شعوبیه در آن زمان هخامنشیان تازه کشف شده را می شناختند ، حتما و بدون شک در مورد آن ها نیز داستان های خواندی فراوانی دال بر وجود کتاب و حکیم و ... در زمان آن ها تدارک می دیدند!!!! تامل بدون تعصب و سیاسی نگری در این نکات می تواند نشان دهد که در درستی و صحت ساخته های ایران شناسان و شرق شناسان تردید بسیار می توان روا داشت.

باستان پرستان و روشنفکران به اصطلاح ملی گرای ما که ذهن شان به مفاخرات پوچ ساخته ایران شناسان غربی آلوده شده است ، همه جا با افتخار نظامی گری زمان هخامنشیان را ستایش می کنند و هوار می زنند که در دوران آن ها وسعت آن مثلا امپراطوری تا به کجا ها که نمی رسیده است!!! اینان از خود نمی پرسند فرستادن نیزه و شمشیر به سرزمین مردمان دیگر و تجاوز و آدم کشی به نام آزادی و غیره چه افتخاری دارد و چگونه می تواند تمدن ساز باشد؟ امروز نیز ایالات متحده آمریکا به نام آزادی و دمکراسی ، قرنی است که در گوشه و کنار جهان به تجاوز و تخریب و جنایت و شکنجه و ... مشغول است. اما به راستی فرستادن این سربازان و تسلیحات همانند نیزه های هخامنشیان به سرزمین های دیگر چه تمدنی را خلق می کند و چه موجبی برای افتخاری دارد؟

مردم هند را نگاه کنیم که هزاران سال است در کمال آرامی و بدور از هر گونه هیاهو یکی از غنی ترین و درخشان ترین تمدن های جهان را بنیان گذاردند ، بارها مورد هجوم اقوام بیگانه قرار گرفتند ، هرگز هیچ نیزه ای به هیچ سرزمینی نفرستادند ، اما امروز نه از کسی و چیزی طلبکارند و نه مثل ما بر اساس آن مفاخرات قلابی مدعی اند هنر نزد هندیان است و بس !! و نه باز هم مثل ما به دنبال مسئولان وضعیت کنونی خویش در 1400 سال پیش می گردند!

 

+ نوشته شده در دوشنبه، 29 تیر، 1383 ساعت 21:0 توسط عارف گلسرخی 

 

 http://wwww.naria.ir/view/1.aspx?id=360

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد