ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

بزرگداشت مرگ هوشنگ سیحون، معمار، طراح، رئیس اسبق دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران؛مصاحبه رادیو فردا با مریم سیحون

حنیف

چهارشنبه 7 خرداد 1393 ساعت 05:15 ق.ظ
سلام استاد گرامی
هوشنگ سیحون از سردمداران اصلی تاریخ جعلی به تازگی در 93 سالگی درگذشت.
لینک زیر خاطراتی از دختر ایشان مبنی بر اینکه هنگام گور به گور کردن ابن سینا جمجمه ایشان کاملا سالم بوده است. نظر شما در مورد ایشان که قبر بسیاری از عناصر تاریخ فعلی را طراحی کرده و این ادعای ایشان چیست؟
http://www.radiofarda.com/content/f8-houshang-seyhoun-passed-away/25400144.html
پاسخ:
از دروغ های معمول حضرات است.

 

 

 

 

 

 

 

 

پنج‌شنبه 8 خرداد 1393 ساعت 04:03 ق.ظ
سلام استاد بنظر شما عمده ترین دروغ نگاری و حق بازی غیر از تاریخ در چه رشته علمی است.
پاسخ:
به یادداشت های تاملی در بنیان علوم رجوع کنید

 

 

 

 

 

پنج‌شنبه 8 خرداد 1393 ساعت 07:53 ق.ظ
آقای حنیف؛ اگر جمجمه سالم بوده بی شک متعلق به مرده ایی معاصر بوده و ربطی به بوعلی سینای کذایی ندارد!

 

 

 

 

 

 

حنیف

پنج‌شنبه 8 خرداد 1393 ساعت 03:32 ب.ظ
به نقل از روزنامه کیهان
تجلیل از معمار بهایی در خبرگزاری دولت
خبرگزاری دولت (ایرنا) در اقدامی همسو با رسانه‌های بیگانه همچون بی‌بی‌سی فارسی، صدای آمریکا، دوویچه وله آلمان، رادیو فردا، رادیو زمانه و... به تجلیل از معمار بهایی پرداخت.
چند روز قبل هوشنگ سیحون، از معماران عضو فرقه ضاله بهاییت و از فعالین کلوپ صهیونیستی روتاری در ونکوور کانادا درگذشت. پس از مرگ وی، رسانه‌های معاند نظام به سبب خوش خدمتی‌های این معمار بهایی به اربابان غربی‌اش و بالطبع، خیانت‌هایش به مردم ایران، به تجلیل و تمجید از او پرداختند و در اقدامی هماهنگ و البته قابل پیش‌بینی، عضویت وی در فرقه ضاله بهاییت و فعالیت در کلوپ روتاری و سابقه به ابتذال کشاندن دانشجویان معماری دانشگاه تهران و تخلفات عدیده‌ وی در شورای عالی شهرسازی در دوران رژیم منحوس پهلوی را به طور کامل سانسور کردند.
رواج ابتذال و تشویق لاابالیگری در دانشکده هنرهای زیبا در دوران ریاست «هوشنگ سیحون» آن قدر اوج گرفت و آنچنان تأثیر بدی بر رفتار و کردار دانشجویان رشته‌های مختلف این دانشکده گذاشت که دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا را در شمار بدنام‌ترین دانشجویان دانشگاه تهران قرار داد. این وضعیت، کار را بدان‌جا کشاند که چندی بعد، دانشجویان و مسئولین دانشکده‌های دیگر نسبت به آن اعتراض کردند و مقامات مسئول این دانشکده طی بخشنامه‌ای خواستار تصحیح این‌گونه رفتار و کردار شدند. یکی از اقدامات سیحون در دوره ریاست دانشکده هنرهای زیبا، استفاده از مدل‌های زنده و عریان درکلاس‌های درس بود. عریان شدن زنان در کلاس نقاشی و طراحی آناتومی در شمار آوردهایی است که اساتید غرب‌زده‌ای نظیر هوشنگ سیحون به ارمغان آوردند و برای ترغیب دانشجویان، جدول دستمزد برای مدل‌های عریان از سوی دانشکده تنظیم شد.
سیحون در دوران ریاست شورای برنامه‌ریزی و شهرسازی و نوسازی تهران، نفوذ زیادی در این شورا داشت و با مدد همفکران و یاران خود، به هنگام تعیین مرزهای محدوده تهران، اراضی متعلق به خاندان سلطنت و افراد وابسته به دربار و کلان سرمایه‌داران عضو روتاری را داخل محدوده قرارداد و به عنوان رئیس کمیسیون طراحی شبکه اتوبان‌های تهران، ترتیبی داد تا اتوبان‌ها از کنار این اراضی بگذرد و به این ترتیب موجب شد تا قیمت این اراضی یک شبه صدها برابر افزایش یابد.
هوشنگ سیحون در سال 1299 شمسی در یک خانواده بهایی به دنیا آمد. پدرش از یهودیانی بود که به فرقه ضاله پیوسته بود. وی که با حمایت طیف بهاییان و با استفاده از نفوذ این فرقه منحرف و دست ساخته صهیونیست‌ها در دربار، به شهرت رسیده بود با بورس اعطایی دولت فرانسه به آن کشور رفت. وابستگی سیحون به بهائیت و عضویت او در کلوپ روتاری و نزدیکی بیش از حد وی به دربار از دلایل اصلی ترفعیات و انتصابش به ریاست دانشکده هنرهای زیبا بود و به سبب تخلفات فراوان اخلاقی و اقتصادی،پس از پیروزی انقلاب اسلامی از کشور گریخت. نکته قابل توجه اینجاست که علیرغم بت‌سازی از این معمار بهایی در میان روشنفکرنماهای ایرانی، پس از مهاجرت سیحون به کانادا، کشورهای غربی با بی‌اعتنایی مطلق نسبت به تخصص وی و با توجه به پایان تاریخ انقضای این مهره، به هیچ عنوان از وی در پروژه‌های معماری و حوزه آکادمیک استفاده نکردند و سیحون صرفا به یک ابزار، جهت اسلام ستیزی در مستندهای رسانه‌های معاند نظام تبدیل شد. وی در سال 2011 میلادی در مستندی با عنوان «من ایران هستم» به صورت ویژه به اسلام ستیزی و تقابل ایرانیت در مقابل اسلامیت پرداخت. بی‌بی‌سی فارسی نیز در مستند «خط در خیال»، به برجسته‌سازی این عضو فرقه ضاله بهاییت و تفکرات اسلام‌ستیزانه وی پرداخت.
لازم به ذکر است که این اقدام خبرگزاری دولت در برخی رسانه‌های ایرانی مسبوق به سابقه می‌باشد. در سالیان اخیر، رسانه‌های مدعی اصلاح‌طلبی در چندین نوبت به مصاحبه اختصاصی با معماران عضو فرقه ضاله بهاییت پرداخته بودند. برای نمونه، روزنامه زنجیره‌ای شرق در بهار سال 1391 تنها به فاصله یکماه، 2 مصاحبه اختصاصی با «هوشنگ سیحون» ترتیب داد و به قبح زدایی از شخصیت وی پرداخت.
جلد چهارم کتاب «معماران تباهی»، «سیمای‌ کارگزاران کلوپهای روتاری‌ در ایران» که از سوی «دفتر پژوهش‌های کیهان» در سال‌های موسوم به اصلاحات منتشر شده است، به تشریح بخشی از کارنامه سیاه این عنصر بدنام پرداخته است.

 

 

 

 

 

 

 

 

شنبه 10 خرداد 1393 ساعت 08:17 ق.ظ
قابل توجه این که تمامی دست اندرکاران و کارکنان شبکه های بی بی سی، صدای امریکا و سایر شبکه های مهم برون مرزی و شاید درون مرزی(؟!) بهایی هستند!

 

 

 

  

 

 

 

 

آمون : این هم متن مصاحبه با رادیو فردا:

 

هوشنگ سیحون، معمار و طراح نامی ایرانی روز دوشنبه در ۹۳ سالگی در بیمارستانی در شهر ونکوور کانادا درگذشت.
هوشنگ سیحون پیش از انقلاب رئیس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و سال‌ها نیز استاد این دانشکده بود. آرامگاه‌های بوعلی سینا، خیام، فردوسی، نادرشاه افشار، کمال‌الملک، کلنل محمدتقی خان پسیان و موزه توس، از معروفترین آثار معماری برجای مانده از هوشنگ سیحون است.
رادیو فردا در گفت‌و‌گو با مریم سیحون دختر هوشنگ سیحون در لس‌آنجلس از زندگی و آثار  وی پرسیده است:
مریم سیحون: ایشان در ساعت چهار و نیم صبح ۲۶ می در بیمارستان ونکوور بر اثر پاره شدن رگ آئورت‌شان فوت کردند. تمام زندگی‌شان را با سربلندی گذراندند و با سربلندی هم رفتند. یعنی طوری که در سن ۹۳ سالگی احتیاج نداشتند کسی کمکشان کند. خودشان هم امروز صبح سوار آمبولانس شدند رفتند. من از این خیلی خوشم آمد. از این خوشحالم که درد نکشیدند و به راحتی و زود رفتند.
پدرتان معروف بودند به پدر معماری نوین ایران. چه خاطره‌ای از حرفه‌شان و کارشان دارید؟
پدر من موقعی که داشتند مقبره ابن سینا را می‌ساختند  دنبال یک تکه سنگ مقبره می‌گشتند که می‌خواستند این تکه سنگ یک دست باشد. همه گفته بودند که باید بروید و این سنگی که گرانیت است و از کوه‌های همدان و آنجا بردارید بیاورید و این را کار بگذارید. و پیدا نمی‌کردند. سنگ یک تنه. بعد بالاخره بعد این همه گشتن آمدند گفتند ما پیدا کردیم. وقتی آوردند سنگ را کار گذاشتند پدر گفتند سنگ را برگردانید. چون می‌خواستند مطمئن شوند که این سنگ یک تکه است. بعد اینها هی گفتند نه. نمی‌شود برگرداند. پدر شکشان برد که این سنگ یک تکه نیست. گفتند اگر برنگردانید من این را با چکش خردش می‌کنم و بعد برگرداندند دیدند سنگ یک تکه نیست. و گفتند من کارم باید اینقدر کامل و با کمال انجام شود که من این سنگ را نمی‌گذارم. و بالاخره رفتند و بعد از چندین و چند ماه کند و کاو آن سنگ یک تکه را پیدا کردند و آوردند و کار گذاشتند. و خودشان می‌گفتند موقعی که نبش قبر می‌کردند جمجمه ابن سینا خیلی سالم و خوب باقی مانده بود.
بعد از یک سال از انقلاب بهمن ۵۷ ایشان برای همیشه از ایران خارج شدند. این دوره چگونه گذشت؟
پدرم خیلی خیلی خیلی زجر می‌کشیدند. واقعا‌ً این را بهتان بگویم. الان در منزل من همینطور در ونکوور یک شیشه خاک ایران است که گفته بودند اگر من این جا رفتم اگر آنجا رفتم هر جا که بودم شما این خاک را روی من بریزید. و خیلی غصه می‌خوردند. بی‌نهایت زیاد. می‌گفتند من همیشه خدمت کردم. کارهایی که کردم برای عشق به ایران بوده و همیشه هم به من می‌گفتند من تو و برادرت را بی‌نهایت دوست دارم ولی اگر بخواهید باورم کنید اول ایران را از شما بیشتر دوست دارم. و خیلی از این موضوع که دور بودند و نمی‌توانستند آنجا باشند و نمی‌توانستند در آن مدتی که اوایل انقلاب بود سنشان جوان‌تر بود بتوانند به کشور خودشان خدمت کنند. خیلی زجر می‌کشیدند. یک چیز واضحی بود و حقیقتا‌ً عاشقانه عاشقانه سرزمین ایران را می‌پرستیدند.
حالا برای خاکسپاری و یادبود ایشان برنامه‌تان چیست؟
ما همیشه با پدر که صحبت می‌کردیم می‌گفتند که خب مسلم است من آرزو می‌کنم که نزدیک یکی از بناهایی که ساختم مقبره‌ام باشد. ولی چون نمی‌دانم چه طوری با من رفتار شود. بعد از اینکه این همه بالاخره توهین‌هایی که جراید شد به ایشان یا کارهایی که کردند به خواهرشان گفتند به من گفتند.... گفتند ترجیح می‌دهم یک جایی باشم که دوستان بیشتر و خانواده‌ام آنجا باشند که بتوانند بیایند و گه و گداری به مزار من بیایند. و گفتند من در این صورت ترجیح می‌دهم توی لس آنجلس به خاک سپرده شوم. ولی الان چون در ونکوور فوت کردند من الان از صبح دارم می‌بینم که قوانین چطوری است بلکه بشود که... اگر بشود بیایند همین جا که دلشان می‌خواست باشند. ولی خب اگر روزی اجازه‌ای داده شود درست رفتار شود خب مسلم است ایشان آرزو دارند که تا ابد در مملکت خودشان بخوابند.

و این هم چند لینک مفید :  

 

خاطرات هاخام(خاخام) یدیدیا شوفط(شوفیط)و فرقه سازی یهودیان آنوسی مشاهده  

 

در مورد جهود آنوسی(یهودیان متظاهر به اسلام)و مارانوسی(به مسیحیت) مشاهده  

 

هواخوری1:تانیا گریشمن،ستاره داوود بنی اسرائیلی در مکتوبات اسلامی مشاهده   

 

جزیه داریوش بر ایرانیان به نفع یهودیان مشاهده   

 

هرودوت، پدر تاریخ و ابتلا به سرگیجه لاعلاج یاوه گویی و چرند بافی مشاهده   

 

مخالفت کنگره فارس شناسی با فارس شناسی مشاهده   

 

جبهه ملی امروز، دنباله رو رضاخان دیروز مشاهده   

 

اصلاح طلبان، سید محمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی،جبهه سیاسی دوم خرداد مشاهده   

 

نزاع PAN ها بر سر نام خلیج فارس/عربی/اسلامی/اتحاد/برادری/پارسی مشاهده   

 

ردیه ای بر شاهنامه فردوسی،حکیم ابوالقاسم طوسی به زبان فارسی دری مشاهده   

 

سخنرانی ناصر پورپیرار در مورد شکست نهضت ملی شدن نفت؛دانشگاه آزاد مشاهده   

 

درماندگی دانشگاه شیکاگو، پرآوازه ترین مرکز ایران شناسی- بخش پنجم مشاهده  

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 1 مشاهده  

 

غم نامه مکعب نقش رستم-نمونه دستکاری و جعل کتیبه در آثار باستانی مشاهده   

 

مقاله تراژدی تخریب از آقای ناصر پورپیرار (ناریا) در نشریه بینش سبز در مورد تقسیم بندی های درونی روحانیت بر اساس گرایشات فکریمشاهده