ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

نخستین و وسیع ترین هالوکاست تاریخ جهان و نسل کشی هخامنشیان-ایران

دفتر حساب کشی پوریم را به طور همه جانبه بگشاییم - نخستین و وسیع ترین هالوکاست تاریخ!؟

این نوشته را پس از چاپ مقاله ی آقای شریعتمداری در کیهان دو هفته پیش، درباره ی هالوکاست، برای کیهان فرستادم و تعجب نمی کنم که آن را چاپ نکرده اند! مقاله یکپارچه کردن پاره هایی درباره ی ماجرای پلید پوریم است که پیش تر و به صورت های مختلف در این وبلاگ آمده بود.

 نخستین و وسیع ترین هالوکاست تاریخ!؟

جناب آقای شریعتمداری. من پیوسته شما را به سبب کاربرد شجاعانه ی قلم در طرح مطالبی که بسیاری از سردم داران به اصطلاح روشن فکری بی ریشه ی ایران عرضه ی آن را خوش نداشته اند، ستوده ام و از پس خواندن یادداشت روز شما، در کیهان شماره ۱۸۴۰۴، با عنوان «هالوکاست افسانه نیست»، که در واقع ضمیمه ای توضیحی بر سخنان رسوا کننده ی صهیونیت و سردم داران گوش به فرمان یهودیان در جهان غرب بود، که چند روزی پیش، بر زبان آگاه مرد عرصه ی سیاست و ریاست تاریخ معاصر ایران، جناب آقای دکتر احمدی نژاد گذشت، اینک خود را موظف و مسئول می بینم که اعلام کنم یهودیان، نخستین و بزرگ ترین هالوکاست جهان را، در ۲۴۸۰ سال پیش، در شرق میانه ی کهن برپا کرده اند و چنان نسل کشی و قتل عامی را مرتکب شده اند که چرخه ی تجمع و تمدن و تولید برای ۱۲۰۰ سال، تا طلوع اسلام در منطقه ی ما متوقف مانده ، و بد تر از آن، با تاریخ نگاری های جاعلانه و برنامه ریزی شده ی دو سده ی اخیر، این رخ داد پلید را، به گونه ای از دید مسلمین و مردم منطقه و جهانیان پنهان نگه داشته اند که هیچ مورخی از توین بی و ویل دورانت و حتی مححققان ضد صهیونیست معاصر، از قبیل فوریسون و گارودی و ادوارد سعید و گیدیون آرون و نورمن فینکلشتاین و اسراییل شاهاک و خود شما و ده ها نام آور تاریخ پژوه دیگر، هرگز کم ترین اشاره ای به این فاجعه ی بشری نکرده اند و حادثه ای را که قرن ها موجب توقف رشد در پروسه ی تمدن آدمی شد، علی رغم اعتراف صریح تورات به ارتکاب آن توسط یهودیان، به کلی از نگاه مورخین پنهان مانده و هرگز در هیچ تالیف تاریخی به رخ داد آن، کم ترین اشاره ای نشده است!

«یهودیان در تمام ولایت های پادشاه جمع شدند تا بر کسانی که قصد آزار آنان را داشتند غلبه کنند و کسی با ایشان مقاومت ننمود زیرا ترس از ایشان بر تمام اقوام مستولی شده بود و تمام روسای ولایت ها و امیران و والیان و عاملان پادشاه به یهودیان کمک کردند... پس یهودیان جمیع دشمنان خود را به دم شمشیر زده کشتند و هلاک کردند و با آنان هرچه خواستند انجام دادند... تمام یهودیانی که در ولایت های پادشاه بودند ، جمع شده و برای جان های خود مقاومت نمودند و چون هفتاد و هفت هزار نفر از دشمنان خویش را کشته بودند ، از آنان آرامی یافتند ولی دست خود را به تاراج نگشودند... چون در این روز یهودیان از دشمنان خویش آرامی یافتند و غم ایشان به شادی و ماتم ایشان به خوشی مبدل شد، آن روز را پوریم نامیدند و این روز را در تمام طبقات و قبایل و ولایت ها و شهرها به یاد بیاورند و نگاه دارند و این روز پوریم از میان یهود منسوخ نشود و از ذریت آن ها نابود نگردد». (عهد عتیق، استر، ۹)

تورات نفوس قتل عام شده برای بقای قوم یهود را، ۷۷۰۰۰ نفر می‌شمارد، که لااقل جمعیت ۷۷ شهر بزرگ دوران کهن را شامل می شود، ولی تعیین وسعت و شمول این نخستین نسل کشی کامل در زندگی بشری، که هرگز نظیر آن تکرار نشد، با کاوشگران و نواندیشان نخبه‌ی مسلمان و غیرمسلمان است که نیرو و دانش خود را وقف پرده برچینی از این ماجرای هولناک تاریخی کنند که ۲۰۰ سال صحنه آرایی‌های اخیر مورخین یهود، جز پرکردن خلاء کامل تجمع و تمدن و تولید در خطه‌ی ما، که حاصل پوریم بود، با هدف پنهان کردن رد‌پا و عوارض تاریخی آن آدم کشی وسیع نبوده است. آن چه را من به مدد اسناد و قرائن و اشارات و امارات گمانه می‌زنم، امحاء کامل قریب ۳۰ ملتی است که در فهرست مقبره ی داریوش نام برده شده است.

اینک و علی رغم کوشش ۲۰۰ ساله ی مورخان و مراکز یهودی، برای پنهان نگهداشتن اجرای قتل عام سراسری در میان ملت های کهن ایران و بین النهرین در ماجرای پلید پوریم و آن زمان که دفاع همگانی و متحدانه‌ی اقوام شرق میانه، متجاوزین هخامنشی را به آستانه‌ی شکست کامل کشانده بود و به تصریح تورات، مردم ممتاز منطقه‌ی ما، پیش شرط این شکست را، قتل عام همزمان یهودیان خزیده در میان اقوام این خطه تشخیص داده بودند، یهودیان به عنوان مقابله، با سود بردن از شبکه‌ی اطلاعاتی پنهان خویش و پس از آگاهی از این نیت جمعی، تصمیم به پیش دستی می‌گیرند و با کمک عوامل نظامی هخامنشی، در یک یورش و شبیخون برنامه ریزی شده‌ی منظم و کودتا‌گونه‌ی پر از سبعیت، چنان که الگوی تمام کودتاهای پس از پوریم شده است، نخست سازمان‌های رهبری و برجستگان و هدایت کنندگان اقوام و سپس در آشفتگی و هراس به وجود آمده‌ی بعدی، فرد فرد زندگان ساکن سراسر شرق میانه را، قتل عام می‌کنند. اینک با ادله‌ی کافی و در هر عرصه و سطحی از تحقیقات آکادمیک می‌توان عرضه و اثبات کرد که اقدام پلید پوریم موجب شد تا غلغله ی تمدن و تولید و صنعت و هنر شرق میانه، که خاستگاه و گهواره ی تمدن بشری است، قرن های دراز، تا طلوع تمدن اسلامی، که تجدید حیات اندیشه و عقل گرایی در جهان است، خاموش بماند. تا آن جا که به سهولت اثبات می شود که تمام یافته های باستان شناختی مکشوفه در سراسر شرق میانه، جز دو تاریخ تولید ندارند: یا متعلق به پیش از رخ داد پوریم‌اند و یا از قرن دوم هجری به بعد ساخته شده اند. باستان شناسی جهان در حال حاضر قادر نیست به قدر نعل اسبی شاهدی مغایر با این ادعا ارائه کند.

برای استحکام این نظر کافی است به نخستین دست ساخته‌های اسلامی در شرق میانه و از جمله به نمونه‌ی سفال‌هایی توجه کنیم که در قرن دوم هجری در نیشابور، بغداد و سامره تولید شده اند. این ظروف مصرفی سفالین گواهی می‌دهند که سازندگان آن از هیچ میراث فنی و فرهنگی بهره نبرده اند و ساخته‌های آنان چندان خام دستانه و از نظر اسلوب و آرایه‌های هنری ناشیانه و ناباب‌اند که بدون هیچ مجامله و تعارف می‌توان گفت که حاصل دست سفالگر مسلمان از نمونه تولیدات سفالگر ۵۰۰۰ سال مقدم بر اسلام عقب مانده‌تر است. همین بیان و نشان ساده‌ی قابل تعقیب به صدای بلند اعلام می‌کند که آدم کشی یهودیان در اقدام پوریم تا به آن حد وسیع و عمیق و فراگیر بوده است که تا ظهور اسلام کم‌ترین نشانه‌ی تحرک و تجمع و تمدن و تولید در سراسر شرق میانه قابل شناسایی نیست و ساده‌ترین ابزار حیات جمعی، یعنی یک پیاله‌ی سفال آب‌خوری در منطقه‌ای نیافته‌ایم که مظاهر مختصری از تولیدات انبوه و متعدد و متنوع پیش از پوریم مردم آن، در موزه‌های جهان، از نخستین و عالی‌ترین فرآورده‌های صنعتی و هنری بشر معرفی می شود! آیا متوقف کردن کامل حیات طبیعی و رشد اجتماعی در خطه‌ی پرآوازه‌ی شرق میانه با چه میزان آدم کشی میسر شده و با چه مقیاس و معیاری می‌توان وسعت و شدت آن را محاسبه کرد؟

مورخ حتی می‌تواند نسل کشی کامل پوریم را حاصل وسعت وحشت یهودیان از بازگشت به اسارتگاه های بابل، در اثر شکست هخامنشیان بداند و آن را برآیند ناگزیر چاره اندیشی برای بقا از سوی رابی‌های یهود در دورانی سخت و سرنوشت ساز بشناسد. اما برای تالیفات مورخین و اقدامات جاعلانه ی باستان شناسان یهودی در دوران معاصر، تا حد حک کتیبه‌های ساسانی و ساخت دروغین پاسارگاد، تغییر هویت تخت جمشید، تدارک صد‌ها تالیف قلابی در موضوع تاریخ ایران باستان و صدر اسلام و نیز اختراع ادیان و پیامبران متعدد غیر قابل اثبات و سلسله ها و امپراتوری های دروغین برای مردم منطقه ی ما در پیش از طلوع اسلام، که تماما برای سرپوش نهادن بر رخ داد پلید پوریم آماده کرده‌اند، هیچ محمل و بهانه‌ای جز دشمنی فطری یهودیان با فرهنگ و تمدن غیر‌یهود نمی‌بیند که نشان می‌دهد سردم‌داران و رابی‌ها و سران صهیونیستی این قوم، دشمن فرهنگ و آگاهی تمام بشر و مقدم بر همه مسلمین‌اند، کم‌ترین اهمیت و احترامی برای هستی و هویت و جان و مال و دانش و فرهنگ اقوام دیگر قائل نیستند و جای دادن آن ها در خانواده‌ی بشری خطای محض است. من به حال آن گروه یهودیان خردمند و صاحب فرهنگ و ضد صهیونیست افسوس می‌خورم که ناگزیرند مارک قومی را بر پیشانی خود نگهدارند، که تاریخ بشری را با اعمال زشت خویش آلوده‌اند، چنان که با همت مشتی روشنفکر و صاحب منصب سیاسی ارزان بهای داخلی، تمام هویت و دیرینه‌ی این سرزمین و سرگذشت مردم آن را با افسانه‌های نجس کودک فریب به تمسخر گرفته‌اند.

اینک که سعی ۲۰۰ ساله‌ی مورخین دروغ‌پرداز یهود و همدستان خودی آن ها باطل و پرده از پی آمد‌های پوریم در منطقه ی ما برداشته شده است، بر خردمندان و عاقبت اندیشان است که پرچم حساب رسی کامل پوریم را برافرازند و در همه جا از آثار منفی آن کشتار موحش بر تمامی روند تاریخ و تمدن بشری سخن بگویند. کم ترین حاصل و درآمد این اقدام جمعی نه فقط نزدیک کردن دوباره‌ی‌ فرزندان اقوام پراکنده شده‌ شرق میانه است، که ۲۵ قرن پیش درخت تمدن و هستی پدران و پیشیان‌شان در تبرکشی پوریم از ریشه درآمد، بل بر همگی به سادگی اثبات می‌کند که تجدید هستی وحیات و تجمع و تمدن و تولید در شرق میانه، به چراغ اسلام فروغی دوباره گرفته و به همت مسلمین نخستین سازمان داده شده و بالاخره در عین حال که ردای بد نمای مظلومیت تاریخی را از تن یهودیان بیرون می کشد، ما را نسبت به تدارکات تازه‌ی یهودیان برای اقدام به یک پوریم معاصر، و این بار به مدد سربازان اروپایی و آمریکایی، هشیار می کند.

باید برای نواختن در شیپور بیداری و بازساخت وحدت منطقه ای، پرچم بررسی و حساب‌کشی نتایج ضد تاریخی و ضد تمدنی پوریم در شرق میانه و در تمدن بشری را برافرازیم. دشمن دروغ پرداز و جاعل و تاریخ ساز از این نقطه سخت آسیب پذیر است. کوشش جمعی ما ماهیت خون ریز و بی فرهنگ راهبران یهود را در سراسر تاریخ برملا می‌کند و برای این همه مراکز دانشگاهی غربی، که با ادعای دانش و تحقیق عالمانه به ما فخر می‌فروشند، اما تا سرحد حک جاعلانه‌ی کتیبه‌ی ساسانی، اوباشی و بی دانشی کرده اند، آبرویی باقی نخواهد گذارد. اینک زمان یورش فرهنگی به دشمنان دین و آگاهی و تفرقه افکنان میان مسلمین است و مسئولیت دانشگاهیان و حوزه ها و دستگاه های تبلیغاتی و فرهنگی و آموزشی جمهوری اسلامی، به ویژه در دولت آقای احمدی نژاد، از همه بیش‌تر و سنگین‌تر است. حربه‌ی ما در این مدخل، حساب کشی فرهنگی است که بلبل زبانی معمول آن ها را در موضوع تروریسم اسلامی بی‌اثر و ناکارآمد و بی‌کاربرد می‌کند. امروز همه ی ما در مقابل سوگند به قلم در قرآن عظیم، در برابر مردم مظلوم فلسطین و در برابر دستور صریح اسلام که خواهان بیان حقیقت به هر بها و دفاع از آن است، مسئولیم. برای برقراری دوباره‌ی پیوند کهن میان ملت های شرق میانه، که اینک تمامی آن‌ها نظر به پرچم اسلام دارند، راهی مستقیم‌تر و نزدیک‌تر از یادآوری سرنوشت مشترکی نیست که یهودیان در ماجرای پوریم برای آنان رقم زده‌اند. از طریق شناخت عوارض تاریخی پوریم، نه فقط مقابله با آسیب آثار مورخین یهود، که اینک همگی به آن مبتلاییم، میسر و سهل می‌شود، بل پرده ی پنهان مانده ای از شقاوت تاریخی یهودیان را در برابر دیدگان آزاد اندیشان جهان می گشاییم تا نسبت به اقدام جمعی علیه آتش افروزی های جدید یهودیان در جهان بیدارتر عمل کنند.

اینک و بر مبنای یافته‌های باستان شناسی و رجوع به مدارک متعدد و محکم و قابل دفاع موجود، ادعا‌نامه‌ی زیر از سوی این مورخ برای بررسی به پیشگاه خردمندان و پژوهندگان مسیر تاریخ و تمدن بشری و آگاهانی تقدیم می‌شود که به طور مطلق خود را از تعلقات تلقینی و تعصبات کنونی، در موضوعات قومی و ملی و دینی و مذهبی و نژادی رها شده می‌بینند، بشری می‌اندیشند و به وحدت و خلوص و یکپارچگی و سلامت در وجود و وجدان کارگزاران گسترش فرهنگ انسانی و جویندگان راهی برای برقراری عدالت و رعایت و همزیستی جهانی باور دارند. این ادعا نامه از تمامی مراکز تحقیقات تاریخی ایران و جهان می طلبد که حادثه ی پوریم را به محاسبات تاثیر گذار در سرنوشت بشری به عنوان یک رخ داد تاریخی وارد کنند و از این راه به روند توسعه و تفاهم در میان جوامع انسانی مدد رسانند.

این ادعا‌نامه در‌عین‌حال هشداری است برای جلوگیری از تکرار توطئه‌ای کهن علیه کوشش دشوار چند هزار ساله‌ی بشر، در غلبه بر ناتوانی‌های فردی و جمعی، و انتشار آگاهی‌نامه‌ای است بر امکان وقوع مجدد فاجعه‌ای که ممکن است بار دیگر حاصل دشوار به دست آمده‌ی تمدن و تفاهم نسبی کنونی را در معرض تهدید مطامع یک قوم انحصار طلب و جدا سر قراردهد که برگزیدگان رسمی آن ها اندک علاقه‌ای به‌ادامه‌ی هستی و هویت و حیات آدمیانی ندارند که بیرون از معتقدات و متعلقات و مطامع محدود و فرقه‌ای آن‌ها زیست می‌کنند.

این ادعا‌نامه از سوی یک ساکن شرق میانه تنظیم می‌شود که اینک می‌تواند در هر جایگاه آزاد اندیشی و ناوابستگی و در هر مرکز ارائه‌ی عرض‌حال آکادمیک اثبات کند که یهودیان هستی و دست مایه‌های درخشان اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی ده‌ها ملت کهن ساکن خطه‌ی او را در‌یک نسل‌کشی گسترده و کامل، با نام اقدام انتقام‌جویانه‌ی «پوریم»، چنان در خون خفه کرده‌اند که پس از ۲۵۰۰ سال، هنوز نه فقط بازیافت امین و مطمئن‌ هستی و هویت پیشین و شناسایی پیوند قومی و بومی و منطقه‌ای دیرین، برای ساکنان این خطه ناممکن و آگاهی‌های کنونی آن‌ها درباره‌ی سرنوشت تاریخی مشترکی که از سر گذرانده اند در اندازه ی هیچ است، بل بر اثر محصولات جاعلانه‌ی فرهنگی فراهم آمده به‌وسیله‌ی قاتلان پیشینیان خویش، در دوران اخیر، اینک در تعفن تفرقه و تفرد و کینه و طلب‌کاری و دشمن انگاری یکدیگر به سر می‌برند.

صادر کننده‌ی این ادعا‌نامه‌ی تاریخی، از صاحبان خرد و مدعیان علاقه‌مندی به حقایق هشدار دهنده و بیدارگر فرهنگی، مصرا می خواهد که با بررسی انبوه اسناد و اشارات معتبر تاریخی و باستان شناسی منضم به بندهای این ادعا‌نامه، نظر خود را درباره ی وظیفه‌ی عمومی انسان نسبت به مرکز تدارک تفرق و تهدید و توطئه در میان جهانیان، یعنی مجموعه‌های یهودی خزیده در میان تمام ملل، که اینک سرزمین فلسطین را به عنوان مرکز پشتیبانی خود غصب کرده اند، اعلام کنند.

۱. فرهنگ و تمدن و دانش و هنر و صنایع و تولید در جهان، وام‌دار مطلق ساکنان کهن شرق میانه‌است که دست‌آوردهای بی‌نظیر تفکر و فن‌آوری آنان، هنوز هم موجب حیرت هنرشناسان و صنعتگران و نوآوران تکنولوژی در جهان است. آن چه را که آدمی امروز می‌داند، در تمام زمینه‌های زیستی و تدارکات اجتماعی و فنی و قانون‌گذاری و مراکز تجمع هماندیشانه‌ی عمومی، برای نخستین بار در عمق تاریخ شرق میانه، و در میان ملت هایی کلید خورده، که از جمله نام‌های شناخته شده و پرآوازه‌ی بابل و آشور و ایلام وآرامیان برای جهانیان شناخته شده است. علاوه براین نام‌های پر‌نور بین‌النهرینی، از مجموعه‌های زیستی توانای دیگری در سراسر ایران باخبریم، که کتیبه‌های داریوش اول در مراتب مختلف و از جمله در سنگ نگاره‌ی مقبره‌اش در نقش رستم، از آنان با این اسامی یاد می‌کند: پارس، مد، اووج، پرثو، هرتی‌و، باختریش، سوگود، اووارزم‌یش، زرک، هرووتیش، ثتگوش، گدار، هیوش، سکا، هوم‌ورگا، تیگرخ‌ودا، بابیروش، آثورا، اربای، مودرای، ارمین، کت‌پتوک، سپرد، ی‌وون، سکا‌تی‌نئی پردری، اسکودر، ی‌وونا تک برا پوتای‌آ، کوشی‌یا، مچیا، کرکا، ثاتیی‌د.

تقریبا شناسایی کامل و مطمئن غالب این اسامی ناممکن است و حدس‌های جاری کنونی در این‌باره که مثلا منظور از «مودرای» در متن این کتیبه‌ها مصر است و یا «ی‌وون» اشاره به یونان دارد، ذره‌ای قابل اعتنا نیست و جست‌و‌جو‌گران نوین در شرق میانه موظف و ملزم‌اند که از این پس برای شناسایی محیط جغرافیایی و توانایی‌های بومی و قومی این ملت‌ها کوشش تازه‌ای را آغاز کنند. آن چه را که اینک و در‌کنکاش‌های تصادفی و غالبا غیررسمی اعلام می‌شود، بر‌مبنای موقعیت جغرافیایی کنونی است و تجمع‌هایی را با ‌نام‌های جیرفت و حسنلو و سیلک و مارلیک و سیستان و زیویه و غیره می‌شناسیم که نمی‌دانیم در روزگار داریوش چه نامیده می‌شدند و کدام خطاب کتیبه‌ی مقبره‌ی داریوش متوجه و مصدر آنان است. چنان که نام‌گذاری‌های قومی کنونی، مانند بلوچ و کرد و لر و گیلک و املشی و سیستانی و ترک و غیره، نام‌گذاری پس از اسلام است و هنوز نمی‌دانیم که تجمع های موجود اقلیمی و قومی کنونی، در دوران پیش از پوریم چه نام داشته‌اند چنان که مطمئنیم مراکز تجمع کنونی و صورت اسامی شهرهای تبریز و اصفهان و یزد و رشت و مشهد و پاوه و مهاباد وکاشان و کرمان، و نیز اسامی اشخاص و امکنه ی جغرافیایی و لوازم مصرفی و نام گذاری بر حیوانات و عناصر طبیعی، همگی پس از اسلام پایه ریزی و عنوان گذاری شده‌اند.

۲. مورخ خلاء و بی‌خبری مطلق موجود در موضوع پیشینه و متعلقات اقوام ایرانی را، تا آن‌جا که ناگزیرند متن شاه‌نامه را شناسنامه‌ی خود بپندارند، سند انهدام کامل این اقوام در ماجرای پلید پوریم شناسایی می‌کند و‌‌ می‌تواند با قراردادن این اشاره، در‌کنار‌‌ فقدان‌ کامل دست‌ساخته‌ها و‌ نمونه ‌یافته‌های باستان‌شناسی، اثبات‌کند ‌که ابعاد خون‌ریزی سراسری در ماجرای انتقام‌جویانه‌ی پوریم تا آن‌جاست که حیات و هستی مردم شرق میانه به یکباره متوقف مانده و باستان‌شناسی جهان هنوز آثاری از تجمع و حضور متمدنانه و یا حتی متفرق انسانی به صورت شهر، ابنیه، لوازم مصرفی فلزی یا سفالین، قطعات زینتی، آلات و ابزار جنگ و شکار، معبد و بازار و گور و مقبره و سنجاق سر و دکمه و یا حتی اسکلت برهنه‌ی انسانی را در سراسر شرق میانه نیافته است که با اطمینان بتواند تعلق آن را به دوران دوازده قرنه‌ی میان پوریم تا ظهور اسلام اثبات‌کند. چنان‌که پس ازآخرین یادآوری داریوش درکتیبه‌ی نهایی مقبره‌اش، دیگر به‌هیچ صورت و در هیچ سندی، از آن سی مجموعه و مرکز تجمع و تمدن و تولید در شرق میانه یاد و نامی نمی آید.

۳. این ادعا‌نامه صاحبان آراء را به‌اندیشه درباره‌ی آثار‌تخریبی ماجرای پوریم در‌مجموعه‌ی تمدن بشری دعوت می کند و تذکر می‌دهد که توقف پویایی در شرق میانه به ایستایی مطلق رشد در سرنوشت تمام بشر و انحراف در مفاهیم و تعاریف تمدن منتهی شد و از آن‌ که یهودیان پس از تخریب کامل تمدن شرق میانه با تحریک و تطمیع امپراتوران روم، دومین مرکز تجمع و آگاهی کهن و مادر شهر آزاد اندیشی باستان پس از شرق میانه، یعنی یونان و آتن را نیز به درازای شش قرن به مخروبه بدل کردند، تا مطابق لاف‌زنی‌های تلمودی، و مکمل کلیسایی آن، خود را تنها سخن‌گو و سابقه‌دار در معرفت بشری معرفی‌ کنند، موجب شدند تا دو هزار سال پس از پوریم و در اروپای قرون وسطا نیز سطح آگاهی‌های عمومی، در تمام زمینه‌ها، از توانایی‌های کهن مردم شرق میانه و یونان عقب تر بماند که معنای صریح آن درجا زدن دو هزار ساله‌ی تمدن انسانی، پس از تمهیدات یهودی برای ایجاد امنیت و سروری قومی مورد تقاضای آنان بوده است، چنان‌که هنوز و در دوران معاصر هم از آسیب‌های بنیانی حادثه‌ی پوریم نیاسوده‌ایم و تقریبا تمام توطئه‌چینی‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جهان و کلیه‌ی اقدامات کودتایی قرن اخیر، بازساخت در مقیاس کوچک‌تر پوریم است که از پس حضور مجدد یهودیان در‌عرصه‌ی سیاست و اقتصاد و فرهنگ جهان دیکته و تدارک می‌شود. چنان که اقدام لابی‌های یهود، در تمرین یک پوریم جدید، به صورت نسل‌کشی عیان و آشکار کنونی، در ماجراجویی‌های فلسطین و عراق و افغانستان و منتقل کردن مسئولیت این کینه‌توزی و زیاده طلبی بر دوش مسلمین ظاهرا تروریست، عمل‌کردن دوباره‌ی همان شیوه‌ای است که محصولات فرهنگی اخیر یهودیان، به صورت تالیفات تاریخی، کوشیده است پس از محو آثار و رد پای اقدام پوریم، مسئولیت سکوت تمدن و تولید در شرق میانه را به دوش سرباز ظاهرا خون‌ریز شمشیر به دست عرب مسلمان منتقل و مسلمین را عامل توقف رشد در شرق میانه معرفی کند!

اینک این ادعا نامه خواهان رسیدگی جمعی فرهنگ مداران سراسر جهان و به ویژه مسئولان فرهنگی و کرسی های دانشگاهی و مراکز رسانه ای خودی، به ماجرای به عمد در فراموشی قرار داده شده ی پوریم و ارزیابی تاثیرات مخرب آن در متوقف کردن پروسه‌ی رشد بشری است، تا از این طریق وجدان آدمیان نسبت به توطئه‌ی تازه برای درگیرکردن هستی کنونی انسان در یک ماجرای بنیان برافکنانه‌ی پوریم جدید، که یهودیان مشغول تدارک مقدمات آنند، آگاه و هوشیار شود و پیش هنگام به افشای آن و مدافعه‌ی جمعی مشغول شویم. واضح است که مسئولیت کشورهای مسلمان شرق میانه و اقوام ترک و فارس و عرب و لر و کرد و بلوچ و گیلک و غیره، که یهودیان در آن ماجرای پلید پوریم پیوند‌شان با پیشینیان‌شان را بریده‌اند، بیش‌تر است، چنان که پی‌گیری خردمندانه و بدون تعصب پوریم، مردم منطقه‌ی ما را به یک وحدت در تجدید حیات و حتی وحدت قومی نوینی می‌رساند که نور آن بر اثر ظهور آفتاب اسلام، بر هر ساکن کنونی شرق میانه، پس از ۱۲ قرن اقامت در سکوت و تاریکی، تابیده ‌است.

با سلام های برادرانه

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در شنبه سوم دی 1384 و ساعت 13:54 

 

 

 http://wwww.naria.ir/view/1.aspx?id=39

 

 

 

افزوده شده در ۹ نوامبر ۲۰۱۲ 

 

 

تغییر نام از «نخستین و وسیع ترین هالوکاست تاریخ» به «نخستین و وسیع ترین هالوکاست تاریخ جهان و نسل کشی هخامنشیان-ایران» 

 

  

 

گفتگو با مسئول ممیزی اداره ارشاد- ضاله نامیدن کتاب های هدایتگر

 

 تجدید رابطه با مردم به جای آمریکا (روابط ایران با آمریکا و مردم) 

 

حربه ی خوش دست حقوق بشر !!!      

متن از نوار پیاده شده توهین مدعیان ایرانشناسی؛مرکز گفتگوی تمدنها  

 

سراسیمگی به اصطلاح اساتید- اتهام زنی و فحاشی و توهین به حقیقت  

  

ردیه ای بر شاهنامه فردوسی،حکیم ابوالقاسم طوسی به زبان فارسی دری

  

بابک خرمدین و افسانه قدرت ترکها در برابر خلفای عباسی بغداد، عراق 

  

درماندگی دانشگاه شیکاگو، پرآوازه ترین مرکز ایران شناسی

 بحثی کوتاه در باب احکام قرآن، زن، شراب، ... 
  
شیرجه در مرداب تاویل-سیدنورالدین ابطحی-ایرانیان در قران و روایات
 
  تحریف قرآن؛نظر آقای پورپیرار در باب اصالت متن فعلی قرآن 
 
نقدی بر تفسیر آیات قرآن مفسر عتیق نیشابوری(سور آبادی) 
  

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد