ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

نظری از استاد مجتبی غفوری ؛ مستند زخم نشر و شبحی 206 نام

مجتبی غفوری
دوشنبه 4 بهمن ماه سال 1389 ساعت 11:03 AM
با سلام

قبلا اعلام کنم مستند زخم نشر تنها یک دموی اولیه از مستندی است که به لطف خدا در آینده تولید خواهد شد.

جناب دردانه به احتمال زیاد شما یکی از مصاحبه شوندگان در زخم نشر هستید.

اگر خاطرتان باشد بنده وقتی شما را روی آن صندلی بیرون از سالن نشست ناشران در دانشگاه تهران نشاندم دقیقا عرض کردم به چه منظور در حال فیلم برداری از شما هستم و شما خود مانند آن پرنده ای که خاطرم نیست شروع به درد دل کردید که بنده آنرا مقداری نرم کردم و در این دمو به نمایش گذاشتم .

همین جا از این فرصت استفاده کنم و برای آن حرامزاده ای که  مقعدش از بی توجهی به فایلهای ارسالیش سرخ شده و میسوزد و بعد از اینکه فهمیده هیچ کس حتی فایلها را دانلود هم نمی کند پس به همین خاطر هم فایل میفرستد و هم همان متن را در ایمیلها خلاصه میکند که شاید اندک توجهی به همان چند خط بشود بگویم:
۱- در مصاحبه های مردمی در زخم نشر << که در آینده با فرم اصلی آن روبرو میشوید >>بسیاری از مصاحبه شوندگان تنها کسی را که در عرصه نگارش کتاب و تولید اندیشه می شناختند استاد بودند> که بنده از ادامه راش های همان اشخاصی که در فیلم حضور داشتند استفاده خواهم کرد و چند نمونه را در فیلم بعدی نمایش خواهم داد .
۲- چون می دانم اگر آنچه را که لایقت هست بگویم استاد اجازه نمایش نمی دهد به همین بسنده کنم که هرچه قدر می توانی مدفوعت  را بهم بزن و در آن فرو برو اینگونه فیلم ها مشتری مخصوصی دارد و با توجه به اینکه من متخصص در زمینه هوی متال هستم در آخر کلیپی از آن می سازم و با وسیله ای که بتوانی در حین دیدن تصویر بوی این صحنه را نیز استشمام کنی برایت پخش می کنم شاید فهمیدی آلوده کردن ایمیلم به چه قیمتی برایت تمام می شود .گویا شما جهودان همانطور که حزقیال در کتابش می آورد به مدفوع علاقه زیادی دارید بطوریکه حتی پغمبرتان هم آن را بر روی نان روزانه اش می مالد و میخورد. 
 
  
 
 
 
مجتبی غفوری
دوشنبه 4 بهمن ماه سال 1389 ساعت 11:18 AM
۳- همین جا به موضوع دیگری اشاره کنم . مطالبی که استاد در وبلاگ ارائه داده اند تنها بخش کوچکی از مطالبی است که ایشان در نشست های صمیمانه-- که با یزرگواری بسیار اجازه حضور به شاگردان خود می دهند --مطرح کرده اند.موضوع ۲۰۶ و اتفاق را آقای اتفتق تایید و یا تکذیب نکرده اند که این مسئله شک بر انگیز است  ولی لاقل این موضوع را خود آقای اتفاق به بواسطه شاهدی چون خود بنده می تواند اعتراف کند که هر چه می گوید و هرچه دارد و هرچه در آینده خواهد گفت همه و همه تاثیر در مطالب استاد دارد برای مثال فقط کافی است به فایل ارسالی ایشان با محور نیمه کاره بوده طاق بستان نگاهی کنید تا ببیند از نوع نگارش گرفته تا نوع بررسی و حتی نوع رفرنسها و ... متد چه کسی را دنبال کرده و از نظریات چه کسی بهره گرفته و اصولا این اشاره را از کجا آورده  و اگر ابلهی اینرا نمی فهمد بدین جهت است که همانطور که گفته شد به جای خون مدفوع جلوی چشماش را گرفته . لا اقل همه در این موضوع مشترکند که اگر امروز بر روی این مسائل بحث در گرفته تنها و تنها یک دلیل دارد و آن هم بودن استاد است. 
 
  
 
 
 
 
دُردانه
سه شنبه 5 بهمن ماه سال 1389 ساعت 01:14 AM

و سلام علی عباد الله الصالحین


آقای مجتبی غفوری

اولاً : با عرض معذرتِ فراوان ، این فقیر نامِ شما را برای اولین بار در جوابیه ی آقای پورپیرار به عنوانِ مصاحبه کننده ی مستندِ "زخم نشر" شنیده ام و شما را نمی شناسم .

ثانیاً : بنده در نشرِ ایران دارای هیچ مقام و منصبی نیستم - حتی به عنوانِ یک فروشنده ی کتاب - و  تا به حال با احدی - حتی به عنوانِ یک عابر در خیابان - مصاحبه انجام نداده ام .

ثالثاً : از محیطِ دانشگاهِ تهران فقط حصار و دربِ نمادینِ آن را دیده ام .

با اطمینان اعلام می کنم که شما این فقیر را با شخصی دیگر اشتباه گرفته اید .


و من الله التوفیق
پاسخ:
آقای دردانه. این که می گویید استاد غفوری را نمی شناسید حکایتی است در این باب که مستندهای ساخت ایشان در موضوع تاریخ و فرهنگ ایران را ندیده اید. پیشنهاد می کنم که مستندهای ساخت ایشان را ملاحظه کنید که داروی موثری برای رفع ساده اندیشی اند. موفق باشید.  
 
 
 
آمون : این سه کامنت علیرغم فاصله ، به علت توالی محتوی ، یک جا درج می شود.