ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

تردید زایی و ابهام آفرینی در محتوای قرآن به عنوان کتاب آسمانی یا ترکیبی از متن آسمانی با نظرات چند مومن خداترس و تشکیک در آیات

یک مسلمان

سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 07:18 ب.ظ
دیر زمانی است که بشر سیستم اعداد را شناخته و مدت زمان زیادی صرف شده تا بشر به شناخت قوانین حاکم شده از سوی خداوند متعال بر جهان هستی ، نائل آمده است. قوانینی که هرگز در آنها تبدیل و تغییری دیده نخواهد شد.
حال بشر به مرتبه ای رسیده است که میخواهد به شناخت اسرار خلقت و درک صحیح از ماهیت ماده و انرژی ورود کند. جهت نیل به این امر مهم و به تبع رشد شعوری انسانها ، بازخوانی قرآن که تنها کلام الهی دست نخورده و مانند روز اول خود میباشد ، لازم و ضروری است. اعتقاد به وجود و حضور فرشتگان و نیز تاثیر آنها بر زندگی انسانها ، دارای چنان درجه ای از اهمیت است که شناخت جایگاه و نحوه ارتباط آنها با پیامبر اکرم و شناسائی شکل حضور آنها در قرآن کریم ، امری واجب به نظر میرسد.
به عنوان مثال ، اگر با چشم بسته ، هر جا در قرآن ، کلمه رسول را دیدیم ، پیامبری معنی کنیم که بر وی وحی میشود بیگمان باید ابتدا به این سئوال پاسخ دهیم که چرا قرآن تعداد اندکی از این رسولان را نبی معرفی کرده است. بر این اساس سئوال بزرگتری مطرح میشود که چرا قرآن کریم پیامبر عزیزمان را خاتم النبیین معرفی میکند و نه خاتم الرسل؟
پس با این وصف باید بین رسول و نبی فرقی موجود باشد ، به این معنی که هر نبی رسول است ولی هر رسولی نبی نیست و چون مطابق نص صریح قرآن ، با خاتمه ظهور انبیا ، ارسال وحی نیز خاتمه یافته و بعداز حضرت محمد ، نبی دیگری ظهور نکرده و نخواهد کرد ، لذا مبتوان گفت نسل رسولانی که بر آنها وحی نمی شود ، میتواند ادامه داشته باشد. چنین رسولانی میتوانند از جنس ملائک و یا انسانهائی باشند که به صورت هدایت تکوینی و بدون اطلاع خودشان ، در مسیری قرار می گیرند که عملکردشان منجر به اصلاح جامعه می شود و اینها با وقف زندگی خویش ، تمام تلاششان صرف آگاهی نسل بشر و خروج آنها از ظلمت نادانی به نور دانائی می شود.
مثال فوق نشان میدهد که باید با نگرشی نو به قرآن ، آنرا همچون نوری بر مسیر زندگیمان بتابانیم و بدون تعصب و با تکیه بر کلام وحی در جهت فهم آن بکوشیم.
جناب بنیان اندیش ، بدور از شعار ، لطفا به شکل منطقی ، اشکال وارده بر سخنان بنده را بیان فرمائید تا صیقلی شود بر فکر این حقیر والا اگر بازهم بخواهید شعار بدهید مراکزی هستند که برای شعاردهندگان حقوق هم پرداخت میکنند.  
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
علی
سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 08:06 ب.ظ
سلام علیکم
جناب یک مسلمان بنده چندین بار نظرات ارسالی شما را خواندم ، حرف خود را زیرکانه به این صورت بیان نموده اید:(بنده به این نتیجه رسیده ام که در قرآن آیاتی که مستقیما مربوط و منسوب به ذات اقدس الهی باشند بسیار نادر و کم هستند و اکثریت آیات مربوط به سوم شخصهائی است که در بیشتر حالات بر مبنای عقل و منطق خود با پیامبر اکرم سخن گفته اند).
جناب یک مسلمان به خصوص به خصوص این جمله شما خیلی سنگین است:(اکثریت آیات مربوط به سوم شخصهائی است که در بیشتر حالات بر مبنای عقل و منطق خود با پیامبر اکرم سخن گفته اند).
جناب مسلمان، خداوند در ایه27سوره انبیا در مورد فرشتگان می فرماید که :(لا یَسبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ)(که هرگز در سخن بر او پیشى نمى گیرند، و به فرمان او عمل مى کنند). در این ایه خدا می فرماید که فرشتگان به فرمان او عمل می کنند، حالا من می دونم که در کجای قران خدا فرموده که فرشتگان یا شما بگو کارگزاران بر مبنای عقل و منطق خود با پیامبر سخن گفته اند؟(قَالُوا سبْحَنَک لا عِلْمَ لَنَا إِلا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّک أَنت الْعَلِیمُ الحَْکِیمُ=فرشتگان عرض کردند: منزهى تو!، ما چیزى جز آنچه به ما تعلیم داده اى ، نمى دانیم تو دانا و حکیمى ).
جناب یک مسلمان در قران، خداوند این نکته را مورد تاکید قرار داده که این کتاب (کلام الله) است :(وَ إِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشرِکِینَ استَجَارَک فَأَجِرْهُ حَتى یَسمَعَ کلَمَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِک بِأَنهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ=و اگر یکى از مشرکان از تو پناهندگى بخواهد به او پناه ده تا کلام خدا را بشنود .سپس او را به محل امنش برسان چرا که آنها گروهى ناآگاهند). در این آیه در این باره گفتگو شده که اگر کافران در لابلای مبارزه از شما فرصتی بطلبند تا سخن خدا را بشنوند، به انان مجال دهید. پیداست که مقصود از کلام الله در این ایه قران است. حالا می خواد که توسط فرشتگان یا تو بگو کارگزاران یا بگو سوم شخص ها یا بگو ماها نازل شده باشند یا مستقیماً نازل شده باشند؟ در هر صورتی که بر پیامبر اسلام نازل شده باشند خداوند در ایه6سوره توبه بر آن کلام الله اطلاق کرده است. همچنین ایه 15سوره فتح:(سیَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطلَقْتُمْ إِلى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْکُمْ یُرِیدُونَ أَن یُبَدِّلُوا کلَمَ اللَّهِ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا کذَلِکُمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسیَقُولُونَ بَلْ تحْسدُونَنَا بَلْ کانُوا لا یَفْقَهُونَ إِلا قَلِیلاً).
جناب مسلمان در ضمیر متکلم مفرد و ضمیر متکلم مع الغیر به این دو آیه توجه کنید:(إِنى جَاعِلٌ فى الاَرْضِ خَلِیفَةً )(إِنَّا جَعَلْنَک خَلِیفَةً فى الاَرْضِ ) ؛ با توجه به این دو ایه مشخص است که در مواردی که خدای سبحان، ضمیر متکلم مع الغیر می اورد که وسایطی در کار باشد. در این گونه موارد خداوند، فعل را با توجه به وجود وسایط ، به صورت جمع می اورد( افزون بر نکته تفخیم و تعظیمی که در برخی موارد لحاظ شده است). اما در مسئله خلافت انسان که هیچ واسطه ای از فرشتگان در کار نیست(به ویژه این که همه فرشتگان مخاطب این خطاب هستند) جمع اوردن ضمیر متکلم وجهی ندارد.
اما جایى که سخن از عبادت بندگان و پرستش خداوند است، ضمیر متکلم وحده آمده است مانند: (ایاى فاعبدون) یا (لا اله الا أنا فاعبدون)یا (اننی انا الله) و نکته مهم و دقیقى است. آنجا که سخن از عبادت است خداوند فقط از خودش سخن مى‏گوید تا بندگان عبادت را خالص براى او بجا آورند اما آن‌جائى که سخن از عبادت نیست بلکه سخن از خالقیت و رازقیت و اماته و احیاء است ضمیر به صورت جمع آورده شده که نشانگر وجود کارگزاران خدا در اداره جهان است که آنان همگى مأموران الهى اند و به فرمان او عمل می‌کنند. ( نه مثل گفته شما که با مبنای عقل و منطق خود ).
سخن اخر اینکه به ایه51سوره شوری توجه کنید:(وَ مَا کانَ لِبَشرٍ أَن یُکلِّمَهُ اللَّهُ إِلا وَحْیاً أَوْ مِن وَرَاى حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسولاً فَیُوحِىَ بِإِذْنِهِ مَا یَشاءُ إِنَّهُ عَلىُّ حَکیمٌ)
در این ایه هر سه نوع تکلمى که در آیه ذکر شده ، یعنى وحى و تکلم از وراء حجاب و ارسال رسول ، نوعى از تکلم با بشر است که خداوند هر سه را سخن خود دانسته است. نکته دیگرى که در این آیه هست این است که این سه قسم را با کلمه او عطف به یکدیگر کرده ، و ظاهر این کلمه آن است که سه قسم مذکور با هم فرق دارند، اما قسمت سوم مورد سوال شما است یعنی(یُرْسِلَ رَسولاً فَیُوحِىَ بِإِذْنِهِ مَا یَشاءُ ) عبارت است از وحی به رسول که همان فرشته وحی است که پیام خدا نخست به او داده مى شود و او هر چه را خداى سبحان اذن داده باشد به پیامبر وحى مى کند(نه با مبنای عقل و منطق خود ).
همچنان که قرآن کریم در این باره فرموده : (نزل به الروح الامین على قلبک ) و نیز فرموده : (قل من کان عدوا لجبریل فانه نزله على قلبک باذن اللّه ) و در عین حال وحى کننده خداى سبحان است ، همچنان که فرموده : (بما اوحینا الیک هذا القرآن ).  
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
علی
سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 09:08 ب.ظ
با سلام
جناب یک مسلمان شما اول از قران ثابت کن که هر نبی رسول است ولی هر رسولی نبی نیست . بعد برو سراغ ایه خاتم النبین. چونکه اونوقت کسی که اعتقاد دارد که هر رسولی نبی هم هست اما هر نبی رسول نیست می تواند استدلال کند که در ایه خاتم النبین با توجه به اینکه ختم نبوت اعلام شده است در نتیجه رسولی هم دیگر تا قیامت وجود ندارد. در نتیجه مشکلاتی که شما ذکر کردید، به وجود نمی اید.
در ضمن خیلی جالبه خودت یک سوال غلط طراحی می کتی بعد شروع می کنی به خودت پاسخ دادن:(به عنوان مثال ، اگر با چشم بسته ، هر جا در قرآن ، کلمه رسول را دیدیم ، پیامبری معنی کنیم که بر وی وحی میشود بیگمان باید ابتدا به این سئوال پاسخ دهیم که چرا قرآن تعداد اندکی از این رسولان را نبی معرفی کرده است).
جناب یک مسلمان کار خاصی انجام ندادی که همه می دانند که در قرآن کلمه نبی فقط برای انبیاء الهی به کار رفته، اما لفظ رسول به غیر پیامبران هم اطلاق شده است، مثلاً فرشتگان، باد و طوفان و ... .  
 
 
 
یکی
سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 10:58 ب.ظ
محمدا رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم.
ما کان محمدا ابا احدا من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین

توجه کنید که قرآن مبارک به هر دوی رسول بودن و نبی بودن محمد ( ص ) اشاره صریح دارد.  
 
 
 
 
 
 
یک مسلمان
چهارشنبه 15 آبان 1392 ساعت 12:23 ق.ظ
با تشکر از نظرات دوستان عزیز
آقای علی ، خدا مرا و نسل مرا همین امشب از زمین بردارد اگر مصداق این سخن باشم که " حرف خود را زیرکانه به این صورت بیان نموده اید....." برادر گرامی ، بنده چه کاره ام که مدعی قرآن شوم. من فقط نتیجه مدتی مطالعه را در خصوص قرآن در معرض نقد شما و سایر دوستان قرار میدهم تا عیب و ایراد فکریم برطرف شود.
لطفا مرا با خاخام های مشرک یکی نکن و اگر قدری لحن کلامم مناسب نبوده به درگاه خدای منان توبه میکنم ، بهر حال از شما ممنونم.
آقای علی فرموده اید که
" شما اول از قران ثابت کن که هر نبی رسول است ولی هر رسولی نبی نیست "
و خودتان پاسخ داده اید که

"همه می دانند که در قرآن کلمه نبی فقط برای انبیاء الهی به کار رفته، اما لفظ رسول به غیر پیامبران هم اطلاق شده است، مثلاً فرشتگان، باد و طوفان و ... ."
و من اضافه میکنم که در قرآن نبی نیز رسول است .

به عنوان مثال اگر به آیات زیر توجه کنیم :
وَٱذۡکُرۡ فِی ٱلۡکِتَٰبِ مُوسَىٰٓۚ إِنَّهُۥ کَانَ مُخۡلَصٗا وَکَانَ رَسُولٗا نَّبِیّٗا

و در کتاب موسى را یاد کن به راستى او خلوص یافته و فرستاده‏اى پیامبر بود ﴿51﴾

وَٱذۡکُرۡ فِی ٱلۡکِتَٰبِ إِسۡمَٰعِیلَۚ إِنَّهُۥ کَانَ صَادِقَ ٱلۡوَعۡدِ وَکَانَ رَسُولٗا نَّبِیّٗا
و در کتاب اسماعیل را یاد کن، که او درست وعده و فرستاده‏اى پیامبر بود ﴿54﴾

پس معلوم میشود که هر نبی رسول است . در ضمن به کامنت جناب "یکی" هم توجه فرمائید.

حال اگر به وصف بهشت و جهنم در قرآن توجه کنیم ملاحظه میشود که :

بهشتی که کارگزاران الهی تصویر میکنند ، عمدتا به شکل آیات ذیل است :
به طور مثال در سوره الرحمن:

در آن دو [باغ‏] دو چشمه روانند ﴿50﴾ آسترهایش از ابریشم ستبر باشد و میوه آن دو باغ دسترس است ﴿54﴾ پس کدامیک از نعمتهاى پروردگارتان را دروغ مى‏انگارید؟ ﴿55﴾ در آن [کاخها حوریانى‏] دیده فروهشته هستند که پیش از آنان دست هیچ انس و جنّى به آنها نرسیده است ﴿56﴾ پس کدامیک از نعمتهاى پروردگارتان را دروغ مى‏انگارید؟ ﴿57﴾ گویى آنها یاقوت و مرجان‏اند

جهنمی که کارگزاران الهی تصویر میکنند عمدتا به شکل آیات ذیل است:
به طور مثال در سوره توبه:

روزى که در آتش جهنم آن [اندوخته‏ها] تافته شوند، آن گاه پیشانى آنها و پهلویشان و پشتهایشان را با آن داغ بگذارند [و بگویند:] این است آنچه براى خود اندوختید، پس [سزاى‏] آنچه را که مى‏اندوختید، بچشید ﴿35﴾

و در نهایت ، بهشت و جهنمی که ذات اقدس الهی معرفی میفرمایند آیات ذیل است:
در سوره کهف:

این است سزاى آنها به آنکه کفر ورزیدند و آیات مرا و رسولانم را به ریشخند گرفتند، جهنّم است ﴿106﴾ به راستى آنان که ایمان آورده‏اند و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، برای آنهاست جنات فردوس ﴿107﴾ در آنجا جاودانه‏اند. از آنجا تغییر و تحوّلى نجویند ﴿108﴾

حال سئوال این است که چگونه میتوان بهشتی را تا ابد تحمل کرد که شامل باغهائی با نعمتهای فراوان و لباسهای زیبا و خوراکیهای مطبوع و حوریان زیباروی و جویهای روان است؟ آیا این همان کمالی است که متقیان بدنبال آن هستند؟ یا این کارگزار الهی از سر خلوص نیت میخواهد با زبان مورد فهم عوام ، آنها را در طلب چنین مکانی به انجام کارهای شایسته تشویق کند.

یا کارگزار دیگری از سر خشم یا دلسوزی بی حد ، چنان جهنم سوزان و گدازه های آتشی را به تصویر میکشد و بارها و بارها انسانهای خطاکار را میکشد و زنده میکند که گوئی مملو از کینه و نفرت است و میدانیم که اینها از صفات سلبیه هستند و بدور از ذات باریتعالی.

اما جهنم معرفی شده از سوی خداوند تصویری ندارد ولی معلوم است که جایگاه مناسبی نیست که خداوند آنرا به کافران آیاتش وعده میدهد و بهشت معرفی شده از سوی خدای رحمان ، تصویری ندارد و فردوسی است که بندگانش از آنجا طلب انتقال ندارند و آیا این غیر از قرب الهی ، میتواند چیز دیگری باشد؟

در پناه حق باشید.
پاسخ:
اگر قران را نازل شده از اسمان و خداوند مالک کائنات می دانید این گونه پرسش ها بسیار کودکانه می شود. و اگر قرآن را آسمانی نمی دانید پس سئوالات تان را از مبداء دیگری آغاز کنید.  
 
 
 
 
  
 
 
 
 
حنیف
چهارشنبه 15 آبان 1392 ساعت 12:38 ق.ظ
دوست عزیز جناب بنیان اندیش
نتیجه گیری های جناب «یک مسلمان» به خودش مربوط است و نظر بنده نیست. نظر بنده تنها مخرج کلمات قرآن بود و بس که آقای پورپیرار پاسخ دادند. بررسی قرآن از جهات و جنبه های مختلف در جهت هرچه کاربردی کردن آن مفید است, به شرطی که برآیند این بررسی ها در تقابل با محکمات قرآن نباشد. مثلا خود استاد هم با مطابقه و مرتب کردن آیات مربوطه, سیر مباحثه ی قرآن با اهل کتاب را شرح دادند که چگونه از همزیستی مسالمت آمیز تا نجس خواندن آنان تغییر می کند.
امیدوارم سوء تفاهم رفع شده باشد.
جناب یک مسلمان, مساله رسول و نبی را قبلا هم مطرح کرده بودید که دوستانی نظیر منصور و علی به شما پاسخ هایی دادند. با این حال معلوم می شود طی این مدت هنوز هم درجا می زنید و به قول علی یک سوال غلط طرح می کنید و بعد خودتان پاسخ می دهید. از این پیچ نمی توانید گذر کنید پیداست مرحله ی بعد رسول خواندن «باب» و «بهاء» و ... است.
 
 
 
 
 
آمون : حلقه پیشین این زنجیره بعید الختامه، این است :