ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

ناگفته ها

منصور

جمعه 18 شهریور 1390 ساعت 10:21 PM
سلام بر استاد گرامی
«در واقع  گفتارهای عرضه نشده چندان تکان دهنده است که مواجهه با آن ذهن کاملا غیر گرفتار می طلبد. » (ناصر پورپیرار شنبه 22 مرداد)
کافیست هر کس به اطراف خود نظر کند تا هم به عمق فاجعه و صدق گفتار جنابعالی پی برد و هم خود را برای مواجهه با هر حقیقتی آماده کند. اینجا با حالتی شبیه ساختن کاخهای کورش مواجهیم. وقتی خاطرات نه چندان دور پدرانمان را به یاد می آوریم پذیرش آنچه گفته نشده برایمان سهل است. اینها تنها حدود 60 سال پیش هیچ پای افزاری نداشته اند و با لاستیک ماشین برای خود دمپایی می ساخته اند. آبریزگاهی نداشته اند و در میان تل خاک ها و درخت ها قضای حاجت می کرده اند، همین الان هم بسیاری پیرزنان نماز خواندن بلد نیستند. باید برای مواجهه با واقعیات گفته نشده آماده بود، وقتی که سرهنگ انگلیسی برای مردم بر روی منبر در لباس روحانی روضه می خواند. وقتی که شخص مسیحی برای روضه خوانی و تازه کردن زخمهای بی ریشه در مناطق سنی نشین هزینه می کند. در واقع همانطور که چند کامیون ستون و پایه ستون در شبی برای ساختن کاخ کورش خالی کرده اند، به همان شکل چندین کامیون آدم در نقاط مختلف ایران خالی کرده اند، در جنوب بسیاری خانواده ها ترکمن هستند و حدود 100 سال پیش به این ناحیه آمده اند. چهره آنها هم کاملا این موضوع را ثابت می کند. قدیمی ترین قبرها دارای تاریخ مرگ حدود 100 سال پیش هستند و معلوم نیست آنها در کجا بدنیا آمده اند. آب انبارها و نخلستان ها حداکثر دارای قدمتی در همین حدود هستند. اسم قدیم این منطقه «تراکمه» است. در واقع اینها به بدبختی و فلاکت از صفحات شمالی ایران به این منطقه به یک منطقه برهوت (تبعید) شده اند. جالب است که ترکمن ها سنی هستند اما این مهاجران ترکمن شیعه دو آتشه هستند و جالب تر اینکه می بینید یک گروه مهاجر به دسته های مختلف تقسیم شده و هر کدام مذهبی برگزیده و در نقطه ای ساکن شده است. حتی چند برادر یکی شیعه شده یکی سنی و در نقطه ای ساکن شده است. چه به روز این مردم آورده اند. باز می بینید که آنها همیشه برای تهیه لباس و پارچه محتاج دوره گردهای یهودی بودند. در قدیمی ترین آبادیها شما باز هم کهن ترین مراکز سکونت را به شکل قلعه می بینید. قلعه هایی با چند برج در اطراف آن و جنگهایی که بین قلعه های مختلف روی می داده و اکثرا بر سر آب یا قنات بوده است (راستی جای مطلبی مستقل در مورد قناتها در مطالب حضرتعالی خالیست. قناتها یکی از صحنه های مانور برای مدعیان تاریخ جعلی است). می بینید که زندگی حالت تجمعی داشته و چندین خانواده در یک قلعه زندگی می کرده اند. بسیاری از آبادیهای قدیمی همین الان هم اسم قلعه بر روی خود دارد، قلعه محمد علی، قلعه عبدالرضا، قلعه مظفر ، قلعه حسن خان ، قلعه ملا، قلعه خان، .... مردمی در نهایت مسکنت که با حداقل امکانات یعنی آب و خاک یا سنگ و چوب درختان اطراف سعی کرده اند در کوتاهترین زمان ممکن برای خود سرپناهی بسازند آنها تمدن را از صفر مطلق شروع کرده اند. در قریب به اتفاق اتاقها از گچکاری خبری نیست.
از کسانی که این نشانه های آشکار را در همسایگی 100 سالی خود نمی بینند و سراغ زندیه و افشاریه از شما می گیرند انتظاری نمی رود. کسانی که بنیان مسائل را در نمی یابند. استاد گرامی، کتابهای بسیاری خوانده ایم و کتابها و سایتهای بسیاری هم نخوانده ایم. اما می دانیم هر ورقی که می خوانیم همانقدر هم در لجنزار دروغ فرو می رویم. فقط یک راه داریم، "زمین" همانگونه که فرموده اید "تاریخ از زمین می روید".  بی تردید همه ما چند دهه بیشتر نیست که ساکن شهرهای مختلف هستیم و خاستگاه دیگری داریم. که همان خاستگاه اولیه هم قدمتی بیش از چند دهه ندارد. هر کس محیط زندگی خود را بررسی کند می بیند که شهرها فرآیندی ثانویه هستند که با جمع آوری ساکنین روستاهای اطراف موجودیت یافته اند. خوب است دوستان در اقدامی عملی این تحقیقات خود را در اختیار یکدیگر قرار دهیم. ببینید آیا کسی را می یابید که مدعی باشد 100 سال قبل هم در همین مکان فعلی سکونت داشته است. قدیمی ترین حمام ها ، حسینیه ها ، قلعه ها، مساجد و مزارع دارای عمری حداکثر 140 ساله هستند. حسینیه ریز 1292 ، قلعه ترمان 1310 ، مزرعه حسین آباد 1290 ، مسجد خرموج 1300 ، مسجد نارستان 1290 ، حمام جم 1292، طاحونه حاجی مظفر جمی 1290. تاریخهای مذکور هجری قمری می باشد و مربوط به استان بوشهر است و از کتابی موسوم به منشآت فاضل جمی (1256-1319 ق.) گرفته شده که وجود چنین شخصی هم مورد تردید است ولی به کلیت موضوع خدشه ای وارد نمی کند. اگر هر کدام از دوستان چنین اطلاعاتی از ناحیه ای از ایران گردآوری کنند کمک بزرگی به بنیان اندیشی خواهد بود.
استاد عزیز، ما بیشتر از حال شما به حال خودمان هراسانیم. وقتی می بینیم در پهنه ی وسیعی از جنوب خلیج تا نواحی ایران و عراق انسانهایی را بر زمین بکر رها کرده اند می فهمیم چقدر حقایق هولناکی هنوز گفته نشده من شخصا از یکی از نزدیکان شنیده ام که آنها به گله های بز کوهی حمله کرده و با دست آنها را گرفته و شکار می کرده اند یا آمار خرسهایی را که شکار کرده اند از صدها در می گذرد. همه اینها از بکر بودن طبیعت طی قرنها خبر می دهد. اکنون می بینیم که تمام مناطق ایران را برای بقای نسل آن حیوانات قرق کرده اند، همه اینها درس است، درس بنیان اندیشی. ما منتظریم، بیش از این ما را در حیرانی و اضطراب رها نکنید. مطالب گسسته ای که در موضوعات مختلف تقریر می فرمایید کاملا بجا و لازم است ولی می توان آنها را لابلای مطالب اصلی بعنوان زنگ تفریح و تنفس گنجاند.
هم اکنون متن قرآن ، تورات و اناجیل اربعه و انجیل برنابا در دست است و بنیان اندیش می تواند در هر زمان گرایش مکتوبات باصطلاح کهن را با تطبیق آنها با قرآن یا تورات و انجیل دریابد و اثبات کند که تمام آنها پشت به قرآن و متوجه به تورات و انجیل هستند. شما شخصیت سامسون و داستانهای او در تورات را بوضوح در قهرمان های شیعه می یابید. بسیاری داستانهای تورات و انجیل با کمی تغییر به تاریخ قلابی اسلام منتقل شده است. انجیل برنابا که دید بزرگان شیعه اصح آنهاست (بهجت) در تضاد مستقیم با قرآن است. یا کتاب لهوف که بعنوان معتبرترین کتاب در باب داستان کربلا شناسانده شده مملو از مطالب مهوع است. همین دیدگاه تورات راجع به خدا را می توانید در دیگر ادیان قلابی و داستانهای جعلی آنها نظیر زردشتی یا مانوی بیابید. و مطالب بسیار دیگری که واقعا مجال وبلاگ جداگانه ای را می طلبد. شما در تورات می بینید که همه شاعرند از موسی و داوود و سلیمان و مریم گرفته تا مردم عادی. در لهوف هم می بینید که همه شاعرند از حسین و سجاد و عمر سعد و یزید گرفته تا مردم عادی. در حالیکه در قرآن قویم نه تنها تاییدی بر شعر و شاعری نداریم که قویا آن را نکوهش کرده و شاعران را ظالم و دیوانه و پیروانشان را گمراه خوانده است. کافی است شما از هر منبر داری بخواهید در حرفهایش از گفتن دو چیز  پرهیز کند، شعر و حدیث، ببینید آیا یک کلمه برای گفتن دارد!
از خدای متعال خواستارم که آن ساعت معینی را که برای شما تعیین کرده است به عقب بیاندازد آنقدر که نور حقیقت را به کمال به گم‌گشتگانی بتابانید که کورمال کورمال به دنبال حقیقت می گردند. (بقول "کشف الاسرار" و یا "کاشف‌الغطاء"، خداوند "بداء" کند یعنی تصمیمش را عوض کند!!!)


پاسخ:
آقای منصور. از حکیمیه تهران پارس که به سمت شمال برویم و از دماوند و شهرهای شمال شرقی و منطقه کلاردشت بگذریم و به گیلان و مازندران و گرگان سری بکشیم و از مسیر نیشابور به خراسان و شهرهای آن عبور کنیم و کنجکاوانه از عقاید و ایمان ساکنان آن بپرسیم به حق خدا که مسجد را نمی شناسند و نمونه پنجاه سال پیش آن را ندارند و در عوض همه جا حسینیه و خانقاه علم کرده اند و خود را نه مسلمان پیرو خداوند واحد، که خاکسار علی و اصطلاحا «اهل حق» می خوانند و  قسمی از آنان حتی آداب درست وضو گرفتن را نمی دانند و یا حتی ابدا وضو نمی گیرند و پیرانی خانقاه گردان دارند که کس قادر به توصیف ظاهر آنان نیست، چه رسد به باطن شان. مگر در پناه خدا بتوان در محاصره این همه دشمن خودی ادای وظیفه کنیم. موفق باشید.