ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

مشابهت های اعتقادی بین منجی آخر الزمان یهودیت، مسیحیت، اسلام، آیین های اسلامی و زرتشتی/زردشتی و تزریق و انتقال خرافه بین ادیان

نیسی

یکشنبه 24 شهریور 1392 ساعت 03:58 ق.ظ
در هیچ جای قرآن اشاره به یک شخص منجی در آینده نشده است

اینکه بیشتر خصوصیات شخصی که یهود در نتظار اوست به طرز مرموزی با دیگر منجیان مشترک است!! و این می‌رساند که فرهنگ انتظار تا حد زیادی طبق شواهد و قراین از بین یهود به دیگر ملل سرایت کرده است

مسیح مزعوم یهود در آن روز دو سوم جهان را می‌کشد (همان کاری که منجی شیعیان انجام خواهد داد!! ) ... و بقیه ملت‌ها بردگان یهود گشته و گوسفندان آنها را می‌چرانند (الکنز المرصود د. روهلنج ص 65)

یهود معتقد است که شخصی در آخرالزمان بر دنیا حکومت می‌کند در اصل مسلمان (فرزند شیطان) است و در سوریه متولد می‌شود (دجال شیعه نیز از اهل سوریه است!! ) ... جنگ نهایی بین مسیح (منجی یهود) و مخالفان (دجال) به جنگ آرماگدون مشهور است که این روزها بسیار در مورد آن می‌شنویم!!

وقوع جنگ آرماگدون، جنگى که در صحراى مگیدو در اسرائیل به وقوع خواهد پیوست

در این بحث به بررسی کلمات انتظار، موعود، منجی و ... پرداخته شده است. قرآن کریم در بیان آمدن منجی آخرالزمان در کتاب‌های آسمانی می‌فرماید:
"وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ یا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَینَ یدَی مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ" (صف 6)
این آیه به شخصی اشاره دارد که بعد از عیسی از طرف خداوند بر مردم نازل می‌شود و منجی آنها می‌باشد. در هیچ جای قرآن اشاره به یک شخص منجی در آینده نشده است. به جز این آیه که آن هم اختصاص به گذشته دارد و نه آینده. عیسی علیه‌السلام به مردم خود می‌گوید که مصدق لما بین یدی من التوراة است که منظورش کل توراة نیست. چون "من التوراة" یعنی بخشی از تورات و این هم به خاطر تحریف این کتاب در دست یهودیان بسیار طبیعی است. به هر حال معلوم است که نه فقط عیسی بلکه تمام پیامبران قبل از او هم بشارت منجی.

وارد شدن به بحث شباهت‌های منجیان بسیار شیرین است و چیزهای زیادی را برای ما روشن می‌کند. مثلا اینکه بیشتر خصوصیات شخصی که یهود در نتظار اوست به طرز مرموزی با دیگر منجیان مشترک است! این خصوصیات بسیار زیادند و اشاره کوتاهی هم به آنها زمان زیادی می‌‌خواهد. برای بررسی بیشتر این خصوصیات مشترک، خواندن کتاب "*** موعود *** موهوم" خالی از فایده نیست. کتاب بسیار ناقصی که کمی از خصوصیات مشترک بین یهود و یکی از مذاهب منتسب به اسلام را بررسی کرده است.

همه اقوام در انتظار شخصی به سر می‌برند که از طرف خدا برای نجات قوم خود نازل می‌شود. این شخص در هر قومی خصوصیاتی دارد که بسیار شبیه شخص مورد نظر یهود است و این می‌رساند که فرهنگ انتظار تا حد زیادی طبق شواهد و قراین از بین یهود به دیگر ملل سرایت کرده است. برخی خصوصیات منجی یهودیان اینها هستند:

همه ملل جهان را زیر سلطه و در خدمت یهود درآورده و همه کشورها مطیع آنها خواهند بود (همجیة التعالیم الصهیونیة بولس حنا مسعد ص 57) و اینکه یهودیان همچنان در جنگ‌هایى سخت با بقیه ملت‌ها خواهند بود تا مسیح حقیقى آنها قیام کند (الکنز المرصود فی قواعد التلمود ص 65 د. روهلنج) و بر این پندار هستند که این مسیح مزعوم بعد از قیام خودش آنها را دربیت‌المقدس جمع کرده و برای‌شان دولتى تشکیل داده ودنیا را از غیر از آنها خالى نموده و تا مدتى طولانى مرگ به سراغشان نمی‌آید (افحام الیهود ص 125)

یهودیان تا امروز بر این باور هستند که که وقتی که مسیح موعودشان قیام می‌کند همه یهودیان متفرق در دنیا را گرد آورده و از آنها ارتش بزرگى تشکیل داده و مکان اجتماع آنها کوه‌هاى صهیون در اورشلیم خواهد بود! (سفر أشعیا اصحاح 66 فقره 20 و60/1-4). و این تجمع حتى شامل مردگان شده و از قبرها بیرون آمده تا به ارتش مزعوم یهود به رهبرى مسیح مزعوم بپیوندند، و در سفر حزقیال این پندار با تفصیل بیشترى آمده است (سفر حزقیال اصحاح 37 فقره 9-12)

به همه این مزاعم اکتفا ننموده بلکه جثه و جسم گناه‌کاران از غیر بنى‌اسرائیل را در آورده تا تماشاگر عذاب وشکنجه آنها گردند (سفر زکریا اصحاح 10 فقره 9-6 وسفر حزقیال اصحاح 66 فقره 24).

این منجی بعد از گردآورى یهود شروع به گردآورى بقیه مللى می‌نماید که بنا به زعم آنها ستمى بر یهود روا داشته‌اند تا همه آنها را محاکمه و قصاص نماید (سفر یوئیل اصحاح 13 فقره 8). و اما نتیجه این محاکمه را سفر زکریا (اصحاح 13 فقره 8) توضیح داده است که مسیح مزعوم یهود در آن روز دو سوم جهان را می‌کشد (همان کاری که منجی شیعیان انجام خواهد داد!!! ) و تلمود نیز با تأیید این امر اضافه می‌کند که یهودیان هفت سال تمام اسلحه‌هایى را که غنیمت گرفته‌اند می‌سوزانند، و در آن وقت است که یهودیان برجهان مسلط شده و بقیه ملت‌ها بردگان آنها گشته و گوسفندان آنها را می‌چرانند (الکنز المرصود د. روهلنج ص 65).

در عهد این مسیح مزعوم بنا بزعم آنها از کوه‌ها جوی‌هاى شیر و عسل و از زمین خمیر تازه و لباس پشمى بیرون می‌آید (سفر یوئیل اصحاح 3 فقره 18 و سفر اشعیا اصحاح 7 فقره 17-22 والکنز المرصود ص 64 د. روهلنج و اسرائیل و التلمود ص 67 ابراهیم خلیل احمد). روش و سیاست حکومت او چنین است که درمیان مردم بر اساس دلیل و بینه حکم نمی‌کند بلکه برخلاف همه بشر و حتى انبیاء بر اساس الهام و معرفت الهى! محاکمه می‌کند (سفر أشعیا اصحاح 11 فقره 2و3)

این نمونه‌ای بود از پیش زمینه‌های قوم یهود برای منجی‌شان. این بینش، باعث شده تا سیاست‌های رجال یهودی در سراسر جهان بر پایه چنین تعلیماتی شکل گیرد. همچنین برای آماده کردن بقیه یهودیان با استفاده از ابزار تبلیغات در قرن اخیر کارهای بسیار زیادی انجام داده‌اند که فیلم‌های هالیوودی و حتی غیرهالیوودی از جمله آنهاست. بدون تردید هر فیلمی که در مورد مصائب و مشکلات عده‌ای باشد که در ادامه شخصی به عنوان منجی این قوم را نجات می‌دهد از این دسته فیلم‌های هستند. فیلم‌هایی مانند ماتریکس یا مرد عنکبوتی یا سوپرمن که نمونه‌های هالیوودی و یا افسانه جومونگ! که نمونه‌ای ظاهرا غیرهالیوودی است و 100% یهود سازند و همه آنها در راستای تحقق اهداف سران یهود جهت سامان دادن به بینش منجی یهودیان در سراسر دنیاست. جالب این است که این گونه فیلم ها همیشه با هزینه های هنگفت تولید شده و با تبلیغات در سراسر دنیا فروش باور نکردنی به دست می‌آورد.

یهود معتقد است که شخصی در آخرالزمان بر دنیا حکومت می‌کند در در اصل مسلمان (فرزند شیطان) است و در سوریه متولد می‌شود (همان مشخصاتی که شیعیان برای دجال ذکر می‌کنند!! ). پس از فلاکت زیادی که بر سر مردم جهان می‌آید مسیح یهودیان ظهور کرده و با این شخص مبارزه می‌کند و او را شکست داده و پس از آن 1000 سال خوشی در دنیا حاکم خواهد شد. جنگ نهایی بین مسیح (منجی یهود) و مخالفان (دجال) به جنگ آرماگدون مشهور است که این روزها بسیار در مورد آن می‌شنویم!! مراحل (هفت‌گانه) که در کتاب مقدس پیشگویى شده و اینان به آن اعتقاد دارند عبارتند از:

1. بازگشت یهودیان به فلسطین؛

2. ایجاد دولت یهود

3. موعظه شدن انجیل به بنى‌اسرائیل و دیگر مردم دنیا و در تمامى دنیا

4. به بهشت رفتن کلیه کسانى که به کلیسا ایمان آورده‌اند

5. دوران فلاکت. این مرحله هفت سال طول خواهد کشید. در این مرحله یهودیان و دیگر (به اصطلاح) مؤمنان ظلم خواهند دید. اما سرانجام صالحان با پیروان دجال به نبرد خواهند پرداخت

6. وقوع جنگ آرماگدون، جنگى که در صحراى مگیدو در اسرائیل به وقوع خواهد پیوست

7. شکست لشکریان دجال و استقرار پادشاهى مسیح (منجی یهود). پایتخت این پادشاهى اورشلیم (قدس) خواهد بود. این پادشاهى به وسیله یهودیان اداره شده و یهودیان به مسیح خواهند پیوست و یا مسیحى خواهند شد.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
علی
یکشنبه 24 شهریور 1392 ساعت 10:46 ق.ظ
اقای نیسی، خیلی چیز تشریف دارید.
اقای پورپیرار در اسلام و شمشیر 14 در قسمتی فرمودند که:(تمام مطالب قرآن، در باب مسائل یهود و کتاب تورات، در قالب خطاب به بنی اسرائیل انجام می شود و نه چون انجیل و قرآن، با خطاب عام به آدمیان! ما در قرآن با حضور دیگر رسولان قومی، چون اقوام عاد و ثمود و لوط و هدایتگرانی چون نوح و یونس و صالح هم مواجهیم، اما تفاوت درجات آن ها با موسای پیامبر در ارسال کتاب است، که انبیاء پیش از او نداشته اند).
اقای نیسی، این نوشته استادت را خوب بررسی کن و به ادامه مطلب دقت کن: خداوند در ایه 213سوره بقره می فرماید که :(کانَ النَّاس أُمَّةً وَحِدَةً فَبَعَث اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشرِینَ وَ مُنذِرِینَ وَ أَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَب بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَینَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَ مَا اخْتَلَف فِیهِ إِلا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَت بَغْیَا بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ یَهْدِى مَن یَشاءُ إِلى صِرَطٍ مُّستَقِیمٍ). ظاهر ایه دلالت دارد که ضمیر معهم به النبین بر می گردد یعنی هر پیامبری کتابی دارد و در آن کتاب حقایق بیان شده چه کتاب بزرگی بوده و یا کوچک باشد و خواه مدون باشد و یا مدون نبوده باشد و معجزه بوده باشد و یا نبوده باشد .
جناب نیسی با توجه به توضیحات جناب پورپیرار که در بالا اوردم و از سخنان ایشان برداشت می شود که اگر در ایاتی مثل آیه 213سوره بقره یا ایه184سوره ال عمران سخن از اعطای کتاب به همه پیامبران است، به اعتبار مجموع انهاست، نه جمیع انها. بدین معنا که در میان مجموع رسولان الهی بعضی از انان دریافت کننده کتاب بودند، نه انکه به فرد فرد انها کتاب داده شود. و از مفسران شیعه نیز کسانی مثل علامه طباطبایی نیز چنین رایی دارند یعنی همه پیامبران دارای کتاب نیستند، بلکه فقط پیامبران اولو العزم دارای کتاب هستند. و کتاب یعنی مجموعه ای که حاوی خطوط کلی معارف و شریعت و احکام و قوانین است به پنج پیامبر اولوالعزم داده شده است.(شرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِى أَوْحَیْنَا إِلَیْک وَ مَا وَصیْنَا بِهِ إِبْرَهِیمَ وَ مُوسى وَ عِیسى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبرَ عَلى الْمُشرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یجْتَبى إِلَیْهِ مَن یَشاءُ وَ یهْدِى إِلَیْهِ مَن یُنِیب ).
جناب نیسی به هر روی، از ترفیع بعثت انبیا و انزال کتاب بر امت واحده معلوم می شود که منظور از ناس انسانهایی هستند که در فاصله زمانی میان حضرت ادم و حضرت نوح زندگی کرده اند(ایه13سوره شوری را نیز در نظر داشته باش). یعنی مردم امت واحد بودند و اختلاف کردند، انگاه خداوند بعثت پیامبران صاحب کتاب و شریعت جامع را پدید اورد. ایه 19 سوره یونس نیز ان را تایید می کند:(وَ مَا کانَ النَّاس إِلا أُمَّةً وَحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لا کلِمَةٌ سبَقَت مِن رَّبِّک لَقُضىَ بَیْنَهُمْ فِیمَا فِیهِ یخْتَلِفُونَ).
جناب نیسی تا همین جا فعلاً کافی است، چون احتمال دارد که جناب پورپیرار علنی نکند، اگر علنی نمود ، نظرت در مورد این مطالب اظهار کن تا اصل مطلب را بازگو کنم.
 
 
 
 
 
علی
یکشنبه 24 شهریور 1392 ساعت 11:20 ق.ظ
جنابی که با نام (قرآن بدون کمک احادیث حرفی برای گفتن ندارد!!!!!!!!!!!!!!)نظر دادید و گفتید که :(اینها معتقدند این است که" قرآن را فقط امام معصوم می فهمد ولاغیر؟!!! ).
ایا منظورت کل شیعه ها هستند یا نه؟ حالا کسانی هستند که مشرب اخباری گری دارند و این اعتقاد را دارند، ولی همه این طوری نیستند. مثلا آقای جوادی املی در کتاب قران در قران می گویند که : تبیین قران از سوی پیامبر تبیین درونی است نه تبیین بیرونی، به این معنا که قران فاقد هر گونه حجاب است و پیامبر به عنوان معلم حجاب از چهره مردم کنار می زند؛ گفتار ایشان در این باره چنین است:( تبیین ان حضرت برای ان نیست که در قران، نقاط مبهم و تاریک معما گونه وجود داشته و حضرت مامور باشد مشکلات و موانع را رفع کند تا ظاهر ان معلوم گردد، بلکه قران نور محض و بین بالذات است و نه تنها خود واضح و روشن است، بلکه مبین و تبیان همه چیز است.کار معلم اول یعنی رسول اکرم و اهل بیت این نیست که پرده از روی قران بردارند، بلکه پرده ها را از روی دل ها و افکار مردم منحرف و الوده بر می دارند. قرانی که خود تبیان کلی شی است و همه چیز را بیان می کند، چگونه می شود ابهام داشته باشد و نیازمند تبیین از خارج خود باشد؟).
یا علامه طباطبایی نیز چنین نظری دارند و در تفسیر المیزان ج3ص77در مبحث تفسیر به رای می فرمایند که :(نتیجه انکه انچه بر اساس این روایات از ان نهی شده ، استقلال در تفسیر قران و تکیه کردن مفسر به خود، بدون مراجعه به غیر قران است. لازمه این گفتار ان است که در تفسیر قران، ناگریزیم از غیر استمداد جوییم).
ایشان این غیر را منحصر در قران و سنت دانسته، آنگاه سنت را منتفی شمرده است:( و این غیر، ناگریز یا خود قران است یا سنت. اما اینکه این غیر ، سنت باشد، با قران و خود سنت که به مراجعه به قران و عرضه روایات بر ان فرمان داده، منافات دارد. بنابراین ، تنها منبع برای مراجعه به ان و یاری جستن از ان در تفسیر قران، خود قران است).
علامه در پاسخ به این اشکال که : به استناد ایه شریف 44سوره نحل تبیین و تفسیر قران، به پیامبر واگذار شده و ایشان نیز تفسیر را به صحابیان اموخته است؛ بنابراین ، عدول از روش و سیره ایشان بدعت است، با اشاره به ایه ( فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِندِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَفاً کثِیراً) اورده است:( ایه در مقام هماورد طلبی است و معنا ندارد که در چنین مقامی ، ما را برای فهم معانی قران، به فهم صحابیان و شاگردان ایشان ارجاع داده باشد، حتی معنا ندارد که ما را به بیان پیامبر(ص) ارجاع داده باشد، زیرا آنچه پیامبر در تفسیر و تبین قرآن بیان داشته از دو حال خارج نیست، یا موافق ظاهر قرآن است که در این صورت،به همان مفادی که ظاهر قران به ان رهنمون است؛ هر چند این مفاد، پس از تدبر و تامل و جستجو به دست امده باشد، را پیدا کرده است؛ و یا با ظاهر قرآن هماهنگ نبوده، مفاد نهایی قران به ان رهنمون نیست که در این صورت با هماورد طلبی منافات دارد و چنان چه هویداست، برهان با آن تمام نیست).
یعنی علامه، شان پیامبر را شان تعلیم قران دانسته و افزوده که کار معلم اسان کردن راه و نزدیک کردن مقصد است، نه ایجاد راه و آفرینش مقصد.
 
 
 
 
  
 
 
  
 
 
 
 
نیسی
یکشنبه 24 شهریور 1392 ساعت 07:27 ب.ظ
سلام علیکم

جناب آقای علی

این همه صغری کبری کردن برای چیست؟ شما که هنوز مفهوم " کتاب " را در کلام الله المجید متوجه نشده اید و همان خزعبلات آنوسیانی ( یهودیان مسلمان نما) همچون علامه مزعوم تان یعنی طباطبایی و یا الهی قمشه ای را تکرار می کنید؟

چیز ناگفته ای را در درون دل خویش باقی نگذارید چون ممکن است دچار مشکل شوید، البته اگر از جنس تفاسیر ترجمه های نوشته شده توسط آنوسیان نزد فرقه شیعه است بگذارید در جای خود باقی بماند!

جناب علی؛ بی خودی دست و پا نزنید و همه فرقویان چه شیعه و چه سنی در منجلاب حدیث و روایت و اصطلاحا " عن عن " دست و پا می زنند و اصولا کار چندانی با کلام الله ندارند سعی شما در تبرئه فرقه تان از ضدیت با قرآن کمکی به شما نمی کند و باعث بیشتر فرو رفتن تان در چاه گمراهی می شود.

آماده نبودن شرایط است که مانع ارائه تفاصیل عقیده انحرافی فرقه شیعه درباره ناقص بودن کلام الله مجید می باشد و گرنه سال هاست که متولیان فرقه شیعه شیون و زاری به راه انداخته اند که قرآن نوشته شده توسط علی و فاطمه نزد امام زمان مزعوم است.

این ادعا خود بخشی از برنامه وسیع آماده سازی اذهان برای صدور نتیجه نهایی یعنی اعلام ناقص بودن قرآن است و اکنون چند سالی است گفتگوها برای حساسیت سنجی در این باره علنی شده است.

به هر حال پیش از هر سخنی بهتر است شما در ابتدا مفهوم " کتاب " در کلام الله مجید را در یابید و بعد اظهار نظر بفرمایید، شاید بدین ترتیب افق تازه ای به غیر معلومات منحرف فرقوی بر شما باز شود.
 
 
  
 
 
 
 
 
 
 
 
 
علی
یکشنبه 24 شهریور 1392 ساعت 10:18 ب.ظ
جناب نیسی واقعاً برات متاسفم که فقط کارات شده تهمت زدن.
عنوان کتاب در قران برای چند مصداق به کار رفته است:
1) جایگاه ثبت عقاید و اخلاق و اعمال انسانها:(وَ کلَّ إِنسنٍ أَلْزَمْنَهُ طئرَهُ فى عُنُقِهِ وَ نخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَمَةِ کتَباً یَلْقَاهُ مَنشوراً)
2)حقیقتی که همه امور نظام هستی در ان ثبت شده است:(وَ مَا تَکُونُ فى شأْنٍ وَ مَا تَتْلُوا مِنْهُ مِن قُرْءَانٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلا کنَّا عَلَیْکمْ شهُوداً إِذْ تُفِیضونَ فِیهِ وَ مَا یَعْزُب عَن رَّبِّک مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فى الاَرْضِ وَ لا فى السمَاءِ وَ لا أَصغَرَ مِن ذَلِک وَ لا أَکْبرَ إِلا فى کِتَبٍ مُّبِینٍ)
3)مجموعه قوانین و احکامی که ره آورد رسالت پیامبران اولوالعزم است (فَبَعَث اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشرِینَ وَ مُنذِرِینَ وَ أَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَب بِالْحَقِّ )
4)گاهی به همراه قرینه، به قباله نکاح یا تجارت یا دست نوشته های بشری نیز کتاب گفته می شود؛ مانند:(...وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّکاح حَتى یَبْلُغَ الْکِتَب أَجَلَهُ ...)(فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَب بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ ...)(قَالَت یَأَیهَا الْمَلَؤُا إِنى أُلْقِىَ إِلىَّ کِتَبٌ کَرِیمٌ).
سلول های خاکستری مغرت رو به کار ببر تا بفهمی در ایه 213سوره بقره منظور کدام است؟
بنابراین تو لازم نکرده که معنای کتاب را به من یاد بدهی.
واقعا برایت متاسفم که از خودت چرت و پرت می بافی به همه نسبت می دهی.
اما در نوشته ات گفتی که :(آماده نبودن شرایط است که مانع ارائه تفاصیل عقیده انحرافی فرقه شیعه درباره ناقص بودن کلام الله مجید می باشد و گرنه سال هاست که متولیان فرقه شیعه شیون و زاری به راه انداخته اند که قرآن نوشته شده توسط علی و فاطمه نزد امام زمان مزعوم است).
علامه عسکری در این باره می فرماید که :( برخی دیگر از نویسندگان تهمت دیگری را به شیعه متوجه ساخته و می گویند که آنان قران دیگری دارند، به نام مصحف فاطمه، زیرا نام کتاب فاطمه مصحف است و برخی از مسلمانان نیز در اغاز به قران مصحف می گویند). یا امام صادق در توصیف مصحف فاطمه می فرماید که :( به خدا سوگند نزد ماست ، مصحف فاطمه و در ان حتی یک آیه قران نیست).
بنابراین واقعاً اگر می خواهی کسی را نقد کنی ، لطفاً از خودت چرت و پرت ننویس و به دیگری نسبت دهی.
و انقدر بی صفت هستی که اسلام و شمشیر استادت را فراموش نمودی و افاضه فرمودی که :(عیسی علیه‌السلام به مردم خود می‌گوید که مصدق لما بین یدی من التوراة است که منظورش کل توراة نیست. چون "من التوراة" یعنی بخشی از تورات و این هم به خاطر تحریف این کتاب در دست یهودیان بسیار طبیعی است. به هر حال معلوم است که نه فقط عیسی بلکه تمام پیامبران قبل از او هم بشارت منجی). خب این نتوشته ات را با قسمتی از بیانات اقای پورپیرار در اسلام و شمشیر 33مقایسه کن:(گروهی بر مبنای این آیات و چندین آیه ی دیگر، که در زیر خواهم آورد و مرتبط با تحریف کتاب نیست، مدعی می شوند که موضوع تحریف تورات در قرآن مجید ثبت است و اجرای آن را گروه دیگری از زمان موسا و عیسای پیامبر می گیرند، حال آن که آیات بالا از تحریف درکلمات قرآن، وسیله ی یهودیان می گوید، نه تورات. عملی که در رویارویی خصمانه ی اهل کتاب، در سال های میانی طلوع اسلام، چندان طبیعی می نماید که خداوند حکم چشم پوشی بر آن را صادر می کند. اگر تورات و انجیل را تحریف شده ی قدیم و از زمان موسا و عیسای پیامبر و یا حتی در زمان مراوده ی اهل کتاب با رسول مکرم اسلام بگیریم، پس این همه آیاتی که پیامبر و قرآن را مصدق کتاب های پیشین می شناساند، از اعتبار انداخته ایم).
جناب نیسی در کامنت قبل مگر نگفتی که منجی شیعیان همان کاری را انجام می دهد که منجی یهود انجام می دهد. لطفا مدارک این سخن را بگو.
در ضمن در کامنتی که به شما ارسال نمودم ، کجایش استفاده از حدیث یا روایت بود، بلکه از شما پرسیدم که با توجه به نظر جناب پورپیرار در اسلام و شمشیر14 در مورد داشتن کتاب برخی از پیامبران و ایه213سوره بقره چیست تا اصل مطلب را بنویسم.
ایا طبق ایه 213سوره بقره ضمیر معهم که به النبین بر می گردد، ایا منظور این که تک تک پیامبران کتاب دارند که در این صورت بیانات استادت نقض می شود؟ یا اینکه مجموع پیامبران دارای کتاب هستند؟ کدامش؟
قای پورپیرار،امیدوارم تا اخر مثل کامنت قبل نظر رو علنی .
 
 
 
 
آمون : حتما طولانی خواهد شد ولی احتمالا بخشی از بحث در همین کامنت پیگیری خواهد شد!  
 
 
آمون : بحث بسته شدن و ادامه در این یادداشت میسر است :  
 
 
 
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد