ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

ویژگی عکسهای مظفرالدین شاه قاجار و اشاره به نکته مبهم عکسهای مظفری قجری با دو سیمای ثابت دوران جوانی و میان سالی

آزاده قنبری

سه‌شنبه 3 دی 1392 ساعت 07:37 ق.ظ
تصویراول - پایه منبت شده صندلی در پس پاچه شلوار مظفرالدین شاه به قول نویسنده این یادداشت فاقد پا به خوبی دیده می شود .
من پایه صندلی رو می بینم . چطور با ریز شدن در چین خوردگی شلوار ، تشخیص داده شده پای چپ وجود ندارد و احتمال میرود که سرتاسرش مقوای کاغذی ست، نمی دونم .
کفش ها لنگه به لنگه نیستند ، اتفاقا با روغن خوب جلا خورده و برق انداخته برخلاف تصویر دوم که انگار همگی تا یکساعت پیش گل لگد می کردند . مهم ، صندلی سلطان – البته سلطان دیکته شده به ما _ در تصویر اول زیادی برای یک مرد پر سن و سال گوشتالو کوچیکه . بعد بپردازیم به صندلی و قالیچه و همچنین دست های سلطان .
خب تا زمان جناب آقای مظفرالـــدین شاه علاوه بر دوربین فتوگراف ، فیلمبرداری هم اضافه شد، یعنی علم در زمینه مصور سازی پیشرفت کرده بود . پرسش اینجاست چه حاجت به پرتره هایی تکراری در استودیو و آتلیه های زیرزمینی یا بهتره بنویسم کالسکه ای با نور مصنوعی، و بک گراندهای گل و بلبل نقاشی شده ، وقتی که در عصر مدرنیته تشریف داشتند سلاطین قجر هم دوره مشروطه مشروعه ؟
دوربین جعبه‌ای (به انگلیسی: Box camera)‏ یک نوع دوربین عکاسی است که پس از دوربین سوراخ سوزنی ساده‌ترین گونهٔ دوربیناست. شکل سنتی این نوع دوربین‌ها شامل یک عدسی یا لنز در قسمت جلو و فیلم عکاسی در انتهای دیگر آن است. که لنز آن‌ها دارایفوکوس ثابت و معمولا فاقد کنترل دیافراگم و سرعت شاتر است و که این ویژگی‌ها، تنها امکان عکسبرداری در روز از اجسام ایستا و ساکن در فاصلهٔ متوسط را به عکاس می‌دهد. – برداشت از ویکی پدیا _
اجسام ایستا و ساکن در فاصلهٔ متوسط
اجسام ایستا و ساکن در فاصلهٔ متوسط
اجسام ایستا و ساکن در فاصلهٔ متوسط
مرمت آخرین فیلم سفر مظفرالدین‌ شاه به فرنگ در فرانسه – سایت آفتاب
این ایستا و ساکن مهمه فرانسه مهم تر
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آزاده قنبری
سه‌شنبه 3 دی 1392 ساعت 09:26 ق.ظ
در پرده دوم پشت آقای مظفرالدین شاه و چاکران، درباریان ، ندیمان و خواص ، خنده دارترین خطای فاحش آقایان رام کننده زمین که ما بهشون می گیم جهان گیر صورت گرفته .
این تصویرزمینه ، صحنه ای از روز جشن . پرچم های برافراشته سردر دو سفارت خانه ، و یک فانوس کاغذی ( کاغذ کشی ) ویژه جشن مناسبت های خاص ، پشت سر مرد قد بلندی که ملبس به البسه قزاقی تزاری و همچنین سیم های برق .
سیم های برق !! چه اتفاقی افتاده ؟ از نقاشی قلم مو و گواش های ترکیبی گل ها در پس زمینه تصویر اول آقای مظفرالدین شاه در آتلیه یهو با فتوی دومی روبرو شدیم که پس زمینه اش هم یه عکس برگردونه . اونهم چه تصویری ! تیرچراغ برق و کابل .. عکاس اون پس زمینه باید لنز دوربین را رو به افق بالا تنظیم کرده احیانا این تنظیمات با دوربین های ابتدایی که نبوده ؟ _اجسام ایستا و ساکن در فاصلهٔ متوسط ، اجسام ایستا و ساکن در فاصلهٔ متوسط _
وانگهی ، مگه امکانات چاپخانه در آن عصر مثلا رنسانس ویکتوریایی چه میزان بوده ؟ که با هر شاتر از اشیاء از شیشه عکاسی روی پرده هایی با سایز بزرگ برای پردازش ، چاپ و توسه در آن عصر منتقل بشه ؟
در ویکی پدیا ( بماند که حالا ما دو تا سه تا ویکی داریم ، هی باهاشون ور می رن ) ادعا شده واژه اطو از قرن دهم وارد لغت نامه و بیت بیت شعر و نثر فارسی شده ، خب . پس در هر عمارتی اطوی زغالی در صاف و صوف کردن البسه پر بخار بوده . دیگه چه برسد به بارگاه تخت طاووس و فراشباشی های سخت گیر که دست به فلک شان جهانی بوده . از رخت شوی خانه تا میز اطوکاری ، حتما که چند قدمی بیشتر فاصله نبوده .
کنار سلطان مظفرالدین شاه مردی ایستاده که حالا با توجه به فاصله کم ما حدس می زنیم از خواص باشد . چرا باید یه درباری اینقدر شلخته و بی ملاحظه باشه که توجهی به سرو وضعش نداشته و کنار سلطان روبروی دوربین ایستاده . آیا دربار شاه وقت ، تهی از ندیم تشریفات از بر مقررات دربار بوده که در امر چک کردن و تذکر به البسه ملازمین و همراهان سلطان هم نبوده ؟ یه لباس تنگ که حتی فرصت نکرده دکمه هاشو ببنده ... چروک مثل اینکه از دهن گاو درش آوردن . برخلاف نفر سمت راست سلطان که لباس زیادی برای جثه نحیفش بزرگ و گشاده
بنظر میاد یه اتاق لباس بوده نزدیک آتلیه سیار عکاس باشی ، همه شون هول زدند برای برداشتن البسه و به تنگ و گشادیش توجه نکردند می خواستند سریع شاتر بخوره ، برن صحنه بعدی و تصویر بعدی .
کنار آقای قزاق یه آقایی با فرنچ مخصوص ایستاده با همون ستاره و گلمیخ های مخصوص هشت پر . چرا باید این مرد که یونیفرم و اون مثلا نشانه های فراماسونری با حمایل مخصوص رو کتش نصب شده ، اون گوشه پرت افتاده . چنین شخص ویژه ای باید همنشین سلطان باشه نه اینکه فراشباشی و بقیه پادشاه را محصور کرده باشند .یعنی سیاهی لشکره ؟ برای پر کردن متن . کارگردان از یادش رفته که سلسله مراتب افراد و درجه ها رو رعایت کنه برای چنین عکس هایی که سند تاریخی یک سلطنت با کیا و بیا از سفیران روس تا بریتانیا برای یک نسل به شمار می آیند ؟
"The Cow Boy", این عکس در داکوتای جنوبی گرفته شده به سال 1887 گرفته شده است.عکاس John CH Grabil
برای این عکس وقت گذاشتند به شرح جزییات نقطه به نقطه آن . یعنی یه عکس کاملا حقیقی که بنظر میاد مایه مباهات بوده برداشت این عکس . که حتی کپی رایت ها رو هم می تونند متمایز کنند از تصویر اصلی و برای هر قطعه یه خلاصه پرونده تشکیل دادند . بنشینیم به مقایسه با تصاویر فله ای از دربار قاجار تا راجه ها .
|( در این تصویر وصله پینه شده و سراپا خطا و اشتباه که از جمله عوامل سمت چپ ان را برای پوشاندن – سطر یازدهم این متن ) از من به جنابعالی نصیحت ، وصله پینه ها را هم باید دقیقا نشان داده و دقیقا شرح بدی نه اینکه فقط با اشاره گذرا ، رد میشی و میری . حالا یا تو کارتو بلدی و جزء همون فاسقینی هستی که دست به قلم شدند و در پوشش بنیان اندیش می خوان ماله بکشند به دسترنج حقیقت یاب های نسخه اصلی . و مرتب به بقیه تنه می زنند . یا اینکه تازه کاری فقط داری دست می جنبونی دو تا کتاب خوندی ، شک برت داشته که عالم به محیط شدی . با توضیحات سرسری که نمیشه رفت به جنگ ارتش غدار قدر قدرت که خودشان رو منور النور می نامند و بقیه رو ظلمت تاریکی شب |
پاسخ:
گفتم شاید شما هم تکانی به مغز خود بدهید، چنان که بنیان اندیشی نگاه دقیق به اسناد را به شما اموخته است، هرچند هنوز پایه یادداشت اخیر را پیدا نکرده اید که چرا فقط دو چهره از مظفرالدین شاه ارائه می دهند: یا جوان است و یا پیر و با دو تیغه دماغ متفاوت.