ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

هواخوری1:تانیا گریشمن،ستاره داوود بنی اسرائیلی در مکتوبات اسلامی

 

هوا خوری، ۱

می خواستم از حاشیه ایران باستان خارج شوم، برخی از ناگفته ها را به فرصتی دیگر بسپارم، که انتشار کتاب تازه ای در حوالی بهمن و اسفند سال پیش، با نام من هم باستان شناس شدم، که خاطرات تانیا گریشمن در همراهی با شوهرش، در حفاری های شوش و جند نقطه دیگر ایران است و در آن تلاش گسترده ای برای ترمیم و تکمیل دروغ های شیادانه گیرشمن به کار رفته، وادارم کرد که پرسش نیش دار و کوچک خود را با قصد انتقال اندکی از آن به کالبد مسئولین فرهنگی فرو برم و بپرسم چرا فقط نسبت به یادداشت های این مورخ تا آن جا که یازده کتاب مرا بی ذکر دلیل توقیف کرده اند، حساسیت نشان می دهند، اما منعی در انتشار دروغ نویسی های باستان شناسان خائن و جاعل، از جمله گیرشمن و همسرش نمی بینند؟! از دو حال بیرون نیست، یا این حضرات از وفور عرضه کالاهای ماهیتا اسلام ستیز سر در نمی اورند، که در شنبه بازار ماموران کنیسه در باب هستی و هویت و تاریخ مشرق زمین بساط دائما بزرگ تری پهن می کنند، که  در این صورت مناسب تر است صندلی کم مسئولیت تری را به زیر ران درآورند و یا فرمان گرفته اند به هر بهانه و در هر فرصت برای دریدن ناممکن گلوی حقیقت خنجر بفرسایند. اگر نمونه می خواهید تانیا گیرشمن در کتاب اش از نوکری به نام کاظم، در شوش نام می برد که فرمان بر حفاران هیئت فرانسوی است و اشتها و اشتهاری در زن گرفتن و طلاق آن ها دارد.

«کاظم خوش پوش که همچنان در خدمت ما بود، روزی سرافکنده نزد ما آمد. وی پس از بازگشت از نیشابور همسر دوم اختیار کرده بود و اتاقی را برای او کرایه کرده بود... کمی پس از آن کاظم همسر دوم اش را هم طلاق داد و دوباره با تمام علاقه به سوی همسر اول خود برگشت. البته داستان همسران کاظم به همین جا ختم نمی شود او بعدها ظریفه را هم ترک کرد و زن دیگری گرفت». (تانیا گریشمن، من هم باستان شناس شدم، ص ۱۸۱)

تانیا گریشمن، به ضرورتی، که نمی توان پایه آن را شناسایی کرد، عکسی هم از این کاظم در صفحه ۵۱۶ کتاب خود دارد که در زیر می بینید.

 

گویی معاش این حضرات بی رو کردن به جعل تامین نخواهد شد. این همان کاظم شیک پوش خانم گیرشمن است. آیا به ضرورت و رعایت چه نیاز و رازی، تانیا نمایش کاظم را در تصویر کاملا معیوب و مجعول فوق ضرور دیده و چرا عقول این حضرات، که الگو و نمونه روشن فکری و محصول دانشگاه های کنیسه و کلیسایی غرب اند، جز به تحمیق ملت هایی عمل نمی کند که با توسل به کنیسه اجازه ورود به احوال و آثار آنان را در شرق میانه به دست گرفته اند. در عکس بالا کافی است به زمینه و زمین محو شده، سایه کاظم، شلوار با ماژیک ساخته شده، پیش سینه گردنی مثلث شکل، سایه بی ثمر خط فاصل سر و گردن و جمجمه بی ارتباط با سفال کلی کاظم توجه کنید تا روشن شود مامور دست بردن در عکس کاظم، همان مکتب جعل را گذرانده است که مجری تغییر در عکس بر دار شیخ فضل الله نوری به پایان رسانده بود.

به سئوال های بیش از میزان معمولی برمی خورم که در باب ستاره داود و نمایش آن به عنوان سمبول تاریخ و هویت یهود، در پرچم اسراییل آمده است. سئوالاتی که از دیرینگی این نقش و صحت انتساب آن به داود پیامبر می پرسند و عقیده مرا می خواهند که ایا این دو مثلث معلق و درهم، با چه اعتبار و اعتمادی ستاره داود خوانده شده و چه ارتباطی با یهودیان دارد که توضیح قابل عنایت برای آن در امکانات موجود و از جمله در وب، حد اکثر شما را به آدرس زیر حواله می دهد.

http://www.mfa.gov.il/MFA/MFAArchive/1990_1999/1999/2/King%20Solomon-s%20Seal

در این جزوه از دعای انعام شریف که به ختم انعام نیز مشهور است، ستاره مزبور را به عنوان نگاره ای گرافیکی چاپ کرده اند. توجه به خط عربی کاملا بالغ و آراسته متن، زمان این کارکرد را از صورت تاریخی خارج می کند و به زمان حال می کشاند.     

در این دفترچه آموزشی در باب نحوه درست خواندن عهد عتیق نیز ستاره داود را در میانه یک فرم هندسی می بینیم که متنی به زبان عبری را در مرکز خود عرضه می کند و حتی نمونه مستقل آن در زیر نیز پاسخی بر این پرسش ندارد که ستاره داود از چه زمان و با چه بهانه به تصرف یهودیان درآمده است. در این مورد با نگاه دقیق در عبری نویسی های یکدست اطراف و درون مثلث، که نیازمند ابزار تحریر پیش رفته ای است، عمر طراحی و اجرای این لوگو را هم دورتر از دو قرن پیش نمی برد.   

 

اینک برای نخستین بار مستند محکمی را در این باب عرضه می کنم که قریب شش سال پیش نزد مجموعه داری از مهرهای قدیمی در شهر بن آلمان یافته ام. مهری سنگی است از رخام بسیار دشوار تراش، که به کلی اطلاق نام ستاره داود بر آن را به دلایلی که می آورم، باطل می کند و پرچم اسراییل غاصب را بی نمایه می گذارد.                

                                         

این مهر که با وجود علائم معینی بر دسته، ظن تعلق آن، از نمایه ای شخصی به دستگاه حکومتی را افزایش می دهد، به دلایلی قدیم ترین نمونه قابل شناختی است که از زمان کارکرد آن ستاره خبر می دهد. مرکز مهر نقش کامل و تمامی از ستاره داود را بر خود دارد و در حواشی چهار سوی ستاره، این اشاره قرآنی با وضوح تمام حک شده است: فسیکفیکهم الله که هویت مهر را اسلامی می کند. وجود الف زائده دار به سمت راست در نگاره الله و شکل بدوی حرف کاف و نیز نبود نقطه بر حروف ف و ی عمر مهر را لااقل تا قریب دوازده قرن به عقب می برد و تا زمانی که نقش دیگری و با عمر بیش تر نیافته ایم، این مهر اسلامی دارای قدیم ترین نقش ستاره شش پر است. بدین ترتیب همه چیز جامعه یهود از لوگوی قومی آن ها تا سرزمین فلسطین، غصبی می شود. آیا حضرت داود را پیامبر یهودیان بدانیم؟
صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ.
(ادامه دارد) 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد