ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
در وبلاگ داروگ، مطلبی مربوط به یادداشتام در موضوع کیهانیان خواندم، برای ایشان سلام دارم، سپاسگزاری میکنم و توضیح میدهم که:
موظفم توجه شما را بستایم. زیرا دیگر ریش گفتوگوهای ولنگارانهی محفلی و سراپا نان پاره ای در آمده، هنگام است که با توجه کامل، با خود، با فرهنگ و با مردم بیریا باشیم.
1. تیتر یادداشت من، «درود بر شرف فرهنگی کیهانیان» بود. قید فرهنگی، که شما در یادداشتتان ذکر آن را فراموش کردهاید، نمایش محدودهی آن یادداشت و بستن روزنهی ورود به مسائل سیاسی به روی خودم و به روی دیگران بود.
2. با این همه و به نظر من، آن چه در ربع صفحهی کیهان و زیر نام نیمهی پنهان میآید، نه پرونده سازی، که پرونده خوانی است. پروندهای که حتی پیش از بازگشایی کیهان نیز قابل خواندن بود. این چه هراسی است از خودمان داریم، هر انگشتی را که به سویمان اشاره کند، گاز میزنیم، تاب تحمل هیچ پرسشی را نداریم و پرسشگر را چه پورپیرار باشد، چه روزنامهی کیهان به تازیانه ی اتهام می رانیم؟
3. به نظرم تمام آن چه را به عنوان برچسب و بار اتهامهای سیاسی میتوان برگردانندگان اصلی کیهان گذارد، بر تمامی دیگر گردانندگان نشریات صبح و عصر نیز گذاردنی است و نه فقط استثنا ندارد، که برچسب دیگران شاید هم که پهنتر و چنان که میگویند، به خون رنگینتر باشد، اگر کسی در کیهان، بازجوی اوین بوده است، کسانی در مدیریت نشریات دیگر، تمام وزارت اطلاعات را میگرداندهاند، اگر بهانه این است چرا دیگر نشریهها تحریم نمیشوند؟ پس گمراه نبودهام، اگر سبب اصلی را نقدوارهی «نیمه پنهان» گفتهام.
4. آیا «نیمهی پنهان» با تمام ضعفهای اش، تمایلات نا آشکار آن گروه گرایی را معرفی نمیکند که در یک همآوایی کامل، که حتی شامل نشریهی موظف کتاب هفته نیز میشود، سکوت دربارهی مطالبی را میپراکنند که خود شما گفتوگو از آن را نیاز میدانید؟ این چه گروهبندی همسو و هدایت شده و یکپارچهای است که از مدیران روزنامهها تا رؤسای دانشگاهها، حتی در هنگام مراجعهی مستقیم به دادخواهی از حقوق بیان، باز هم ساکت میمانند و داد رسی را مسکوت میگذارند؟ از من اگر بپرسید روش اینها در حوزهی اندیشه، هزار بار بدنامتر و به قول شما غیر اخلاقی و غیر عقلانی و غیر کاربردیتر از روش کیهانیان در نیمهی پنهان است، پس چرا زبان «نیمهی پنهان» زیبندهشان نباشد؟
5. به ذهن بسپارید که من فقط در حوزهی وظایف فرهنگی حرف میزنم. حساب کشی سیاسی و مسئولیت پذیری آن، در حوزهی جداگانهای بررسی میشود، که خودتان از ورود به آن پرهیز میدهید. اما به راستی بگوئید، شیوهی ناشایست و ناباب برخورد این آقایان غیر کیهانی، با پیشنهاد من برای دوباره خوانی تاریخ، تا چه حد به کینهکشیهای سیاسی با ناریای نویسندهی جزوههایی در ارتباط با حزب توده در 2۲ سال پیش مربوط میشود؟ در این صورت چه کسی مسئله را سیاسی کرده است؟
6. و بالاخره دوست عزیز، کیهان هم بلندگو و صدای کسی است. حتی اگر واجد تمام توصیفات شما باشد. خفه کردن و تحریم و توصیه و توجیه، روش مقابله در حوزهی گفتوشنید نیست، زیرا همانی می شود که در دیگران نمیپسندیم. باید توانایی و شجاعت پاسخگویی به کیهان را نیز داشته باشیم و مثلاً با اسناد مغایر ثابت کنیم که «با گفتن چند خاطره و ارائهی چند سند اغلب بیارتباط با محتوای مورد نظر وواکاوی زندگی خصوصی و تحقیر و دشنام» نمیتوان مثلاً شخصیت جلیلی چون سیدعلی صالحی شاعر را از مردم گرفت!!! زیرا برای معرفی او کافی بود شعر بودای او را چاپ میکردند، تا معلوم شود شاعر پرآوازهی بسیاری از محافل عمدتا توده ای، دست آمریکاییان را، به علت کشتار جمعی افغانیان در آن شعر بوسیده و آن کشتار قرن را حاصل نفرین بودا دانسته است. نه، دوست من به گفتوگوی خود دربارهی تاریخ بازگردیم. با این روشنفکری، گمانم که باید با همان زبان کیهانیان سخن گفت، چرا که میبینید دعوت به گفتوگوی چاره ساز را، هم به علت ناتوانی و هم به سبب کینهکشی سیاسی، چهگونه جواب میدهند؟
+ نوشته شده در شنبه، 25 مرداد، 1382 ساعت 13:5 توسط ناصر پورپیرار
/td>