ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

دستی از آستین بر نمی آید ... - 1379

دستی از آستین بر نمی آید.

در اوایل سال ۱۳۷۹، چند ماهی پیش از انتشار نخستین مجلد از مجموع کتاب های «تاملی در بنیان تاریخ ایرن»، به بهانه ی چاپ و ویراستاری مجلداتی از مجموعه ی «هنر شرق اسلامی»، مصاحبه ای با مجله ی گلستان قرآن انجام شد که در آن به اشاره و اختصار تقریبا تمام مفاهیم و محتویات بعدی آن مجموعه مندرج است. به عنوان تنوع بد ندیدم این مصاحبه را در این وبلاگ نیز محفوظ نگهدارم، که شاید برای نوپویان عرصه ی تحقیقات غیر یهودی مفید شود. در این جا می خوانید که زبدگان جهان اسلام کوششی در بازشناخت دست نوشته های اسلامی، تا همین یکی دو دهه ی اخیر نداشته و کار را به اجمال و یا اختیار اشخاصی غالبا ناشناخته و از آن عجیب تر، مراکز کنیسه و کلیسایی اسلام شناسی غرب، رها کرده و قصدی نبوده است که سقیم و صحیح دست نوشته های اسلامی و یا شبیه سازی برای آن ها را تعیین و یا لااقل طبقه بندی کنند. این ولنگاری آشکارا عمدی از آن باب اعمال شده که هنوز کسانی بتوانند الفهرست ابن ندیم و تاریخ طبری و انواع سیره و مغازی و بسیاری از نوشته های بی هویت و غالبا مجعول را به عنوان راهرویی به سوی شناخت اسلام باز نگهدارند. اگر مسئولیت این گونه امور را به طور طبیعی متوجه حوزه ی سنتی آموزش های اسلامی بدانیم، پس در صورتی که بی اعتنایی نسبت به باز شناخت دست نوشته های اسلامی را یک روش بشماریم، آن گاه با منظری بس هولناک و در عین حال بسیار امیدوار کننده مقابل خواهیم بود: جز ایمان به حفاظت الهی، که تضمین صریح خداوند بوده است،  چه گونه می توان بقای یکتا پرستی اسلامی و اصالت تنها سند درست آن، یعنی قرآن کریم را، در میان این همه دشمن آشکار و مخفی، ممکن شمرد؟

 

دستی از آستین برنمی آید:

گفت و گو با ناصر پورپیرار، ویراستار فارسی هنر شرق اسلامی

مجله گلستان قرآن، شماره ۴۵، دی ماه ۱۳۷۹

دست نوشته های اسلامی، نمونه ی برجسته ای از هنر و خرد بشری است. هر چند زمان زیادی از کشف اهمیت این دست نگاشته ها در کشورهای غیر مسلمان می گذرد و موسسات خصوصی و دولتی دست کم چهار قرن است که به گردآوری آن ها مشغول اند. اما هنوز هم بیش تر این دست نوشته ها در زادگاه های خود باقی مانده اند. متاسفانه با وجود تلاش گسترده ی چند دولت مسلمان در خاور میانه و دیگر نقاط جهان و نیز کوشش های موسساتی چون «کمیسیون دست نوشته های کشورهای عضو اتحادیه عرب» و نیز برخی کوشش ها که در کشورمان صورت گرفته، هنوز آمار دقیقی از میزان و یا فهرست کاملی از محل بازمانده های این دست نوشته ها موجود نیست. همین قدر می دانیم که تعداد این آثار قابل توجه است و با توجه به پیشینه ی ۱۴۰۰ ساله قرآن نویسی می توان با اطمینان گفت که بخش اعظم این گنجینه به قران با خط های مختلف اختصاص دارد. بیش تر این قرآن های باقی مانده اگرچه نگارش ساده ای دارد اما نمونه های تذهیب شده آن ها، نمادی از شکوه جاودانی هنر خوش نویسی و تذهیب کاری است. اگرچه قرآن را نمی توان به لحاظ متن دسته بندی کرد اما طبقه بندی تاریخی و زیبا شناختی هنر خطاطی نیز در گردآوری این مجموعه ها مد نظر نبوده است. البته جز در برخی از کتاب خانه های غرب که محققان آن به دلیل پژوهش بر روی تمدن اسلامی نیازمند چنین دسته بندی هایی بوده اند.

دکتر ناصر خلیلی محقق صاحب بزرگ ترین و جامع ترین مجموعه از دست نوشته های قرآنی است که تاکنون مجموعه ای با این اهمیت و نفاست و فخامت و گستردگی دیده نشده است. این مجموعه تصویرگر تاریخ کامل کتابت قران کریم از قرن اول هجری قمری تا عصر حاضر است. نمونه هایی که محل نگارش آن ها در منطقه ای به وسعت سرزمین های میان دو نقطه اسپانیا و هندوستان بوده است. از چهار جلدی که در این مجموعه به قران های دست نویس اختصاص یافته، جلد نخست به سبک عباسی پرداخته است. در این جلد از سه سبک اصلی کتابت قران که تا پیش از قرن چهارم متداول بوده بحث می شود. نخستین مجلد از این مجموعه به همراه جلد پنجم از این دوازده گانه از سوی انتشارات کارنگ روانه بازار شده است و از قرار باقی مجلدات نیز در صورت کمک موسسات دولتی که به صورت خرید این مجموعه می تواند صورت پذیرد در حال انجام است. با ناصر پورپیرار ویراستار این مجموعه گفت و گویی انجام داده ایم که می خوانید:

- از چه زمانی به فکر چاپ این مجموعه افتادید و چه گونه از آن مطلع شدید؟

ما در انتشارات کارنگ پیوسته در جست و جوی منابع مربوط به شرق میانه هستیم که از دیدگاه های مختلف ارزشمند باشد. این گونه منابع که عمدتا در مغرب زمین به چاپ می رسد اعم از عرصه ی دین، هنر، معماری، تاریخ، صنایع دستی و غیره به نوعی با فخامت و نفاست نیز دوام و از چاپ های فنی و معتبری برخودار است. چنین کتاب هایی که تولید آن سرمایه های فراوانی می طلبد، معمولا با وسواس های تالیف و ویراستاری نیز توام و بسیار قابل استفاده است. این کتاب ها هم از نظر ظاهری باید دارای جذابیت های ویژه خود باشد و هم از نظر محتوا باید بتواند ارزش های یک کتاب مرجع را ارائه دهد تا عرضه و فروش آن با توجه به قیمت گزاف، سهل تر شود. مجموعه ی «هنر شرق اسلامی» متعلق به آقای ناصر د. خلیلی نیز در زمره ی این کتاب هاست که با توجه به ایرانی بودن مولف و مجموعه دار آن و این که سه مرکز فرهنگی مهم: دانشگاه آکسفورد، نشر آزیموت و بنیاد نور در تولید آن سرمایه گذاری مادی و فنی و تحقیقاتی مشترک کرده اند از زوایای متعدد مجموعه ای است که کمک بزرگی به شناخت هنر و صنعت شرق اسلامی می کند. انتشارات ما در همان اولین برخورد با این مجموعه در دو سال پیش، مصمم شد از میان مجلدات گوناگون آن، ۱۲ جلد را که بیش تر با حوزه ی اسلام و ایران مربوط می شود برای ترجمه و تجدید چاپ برگزیند و اینک بسیار راضی هستیم که جلد اول و پنجم این دوره را به بازار کتاب ایران در کیفیتی قابل قبول عرضه کرده ایم.

- آیا تا کنون کار بر روی قران نگاری در کشور ما در چنین حجم و هیاتی صورت گرفته بود؟

بخش قران نگاری در طی قرون این مجموعه چهار مجلد نخست دوره را دربرمی گیرد که جلد چهارم آن دو کتاب است. جلد اول که اینک متن فارسی آن را منتشر کرده ایم به بررسی قران نگاری تا قرن چهارم هجری قمری منحصر است. به یقین چنین بررسی درباره ی قران نگاری در طی قرون هیچ مرجع جایگزین دیگری نه فقط در زبان فارسی، بل در کل جهان ندارد. این مطلبی است که مولف کتاب نیز در مقدمه به آن اشاره کرده است. این مجموعه از نظر دیداری نیز متمایز و روی هم رفته کاملا جدی و دقیق است و پنجره ای به روی قران نگاری در جهان اسلام گشوده، که به صورت ارائه شده در این کتاب تا کنون بسته مانده بود و کاملا مشهود است که مولفان و ویراستاران و موسسات نشر و سازمان های فنی تولید این مجموعه هر چه در توان داشته اند در جمع آوری و مرتب کردن نمونه ها، عکاسی، لیتوگرافی، آرایش متن، چاپ، انتخاب نوع کاغذ و صحافی به کار برده اند. انتشارات ما به سبب نبود تنوع مواد اولیه در ایران، دست کاری هایی در ظاهر اصلی کتاب به عمل آورده که در عین حفظ یکنواختی شکل ظاهری مجلدات، از نظر فراهم آوردن مواد اولیه یکسان در مضیقه نباشد. در مجموع، تجدید چاپ ما دست کمی از چاپ لندنی آن ندارد شاید هم بتوانیم ادعا کنیم که بر زیبایی و ظرافت کار افزوده ایم و با توجه به قیمت ما که درست یک دهم بهای بین المللی آن است، می توان گفت که کاری استادانه انجام شده و زحمات دست اندرکاران صنعت چاپ و لیتوگرافی و صفحه آرای کتاب و صحافی ایران بی نتیجه نمانده است.

بدین ترتیب می توان گفت که تولید چنین مجموعه ای در ایران بی سابقه بوده و فقط هر چند گاه نمونه هایی آرایشی، با چاپ های نه چندان مرغوب، شبیه کاتالوگ صرف و بدون متن های توضیحی از برخی نسخ قران فراهم شده  که از اصول معینی تبعیت نکرده است، یعنی چنین دوره ای که مرحله به مرحله تنوع خط نگاری، تذهیب و مکان های جغرافیایی قران نویسی در جهان اسلام را پی گرفته باشد نداشته ایم. بدین ترتیب می توان با اطمینان تمام گفت که تهیه ی چنین مجموعه ای در ایران، در سرزمین های اسلامی و در کل جهان یگانه محسوب می شود.

- افرادی که بر روی متن اصلی این آثار در غرب کار کرده اند از چه پایگاه علمی و فنی برخوردار بوده اند؟

در مقدمه و یادداشت های پشت جلد کتاب، مقام و جایگاه علمی و فرهنگی برخی از مولفان و ویراستاران کتاب معرفی شده و بیش از آن اطلاع دیگری در اختیار من نیست ولی با مشاهده ی حاصل کار می توان پذیرفت که مجموعه ی مولفین و ویراستاران کتاب که از هفت نفر کم تر نیستند، علاوه بر علاقه و اشتیاق، در کار خود نیز خبره بوده اند.

- اصولا چاپ این گونه آثار چه تاثیری در شناخت تمدن ها می گذارد؟

برای خود من کار ویراستاری بر روی این مجموعه از جهات متعدد بسیار آموزنده بوده است. مثلا در جلد اول قران نگاری تاکید شده است که تقریبا تمام نمونه های باقی مانده از دو قرن نخستین هجری، متعلق به غرب امپراتوری اسلام است و از شرق اسلامی نمونه های قران نگاری به دست نیامده است و واقعا هم نمونه های ارائه شده را از شمال آفریقا، مصر و بین النهرین می بینیم. پذیرش این مطلب که هنر قران نویسی در شرق جهان اسلام از جمله در ایران و ماور‌اءالنهر رایج نبوده، در وهله ی نخست بسیار تامل برانگیز است. چنین غیبتی در قران نگاری می تواند دلایل متعدد داشته باشد. نخست این که در ایران سنت و صنعت کتاب نگاری در ماقبل از اسلام نداشته ایم. آن چه را عمدتا در سنگ نوشته ها باقی مانده، از خط میخی داریوشی تا خط پهلوی و غیره هیچ یک را به صورت کتاب نیافته ایم تا از بررسی فنی و تکنیکی آن دریابیم که هنر و صنعت تولید کتاب در ایران پیش از اسلام در کدام سطح و مرتبه بوده است و تا زمانی هم که چنین نمونه هایی یافت نشود باید گفت که در ایران پیش از اسلام با این فن آشنا نبوده ایم. از سوی دیگر خط حجازی و عباسی که قران های نخستین را با آن نگاشته اند، برای شرق اسلامی خطی غریب غیربومی و ناشناس بود که تسلط به نگارش ساده ی آن و رسیدن به سبک و متد ویژه زیبانگاری قرانی به زمان بسیار طولانی نیاز داشته است. به این دلیل اگر در قرون اولیه هجری در شرق جهان اسلام و از جمله در ایران، قران هایی نیز نوشته می شده از آن که طبیعتا فقط می توانسته است کپی برداری دقیق از نسخه های غرب امپراتوری اسلام باشد، پس تشخیص آن در میان نمونه های موجود بسیار دشوار و حتی غیرممکن است و به همین دلیل اینک تمامی این مجموعه از نظر ظاهر یکسان را به غرب جهان اسلام نسبت می دهند. می بینید که چاپ چنین مجموعه هایی می تواند به تامل و تفحصی منجر شود که شاید برخی از نا آگاهی های تاریخی و فرهنگی را نیز بزداید و بینش آدمی را گسترش دهد.

ـ شایع بود که این کار قرار بوده است با مشارکت حوزه ی هنری انجام شود چرا این همکاری اجرا نشد و اصولا در حین کار با چه مشکلاتی روبه رو بوده اید؟

در ابتدا ما کوشیدیم نظر وزارت ارشاد را لااقل به ترجمه و چاپ پنج جلد نخست این مجموعه که به تاریخ قران نگاری در طی قرون می پردازد، جلب کنیم. حتی در این باره موافقت های اولیه نیز حاصل شد و قراردادی نیز بستیم ولی احتمالا کمبود بودجه موجب لغو آن قرارداد شد. بعد به حوزه ی هنری روی آوردیم زیرا حقیقتا انجام چنین کار بزرگی با توجه به دیگر تعهداتی که داشتیم از محدوده ی امکانات ما خارج و یا لااقل انجام آن بسیار دشوار بود. حوزه ی هنری نیز در ابتدا از ایده ی کار پشتیبانی کرد و باز هم بین انتشارات ما و حوزه ی هنری قراردادی رد و بدل شد و ما بلافاصله اجرای کار را با شتاب شروع کردیم، اما ناگهان حوزه ی هنری هم با توسل به همان بهانه ی مشکلات مادی اعلام کرد که نمی تواند در این مشارکت حضور داشته باشد و قرارداد دوم هم به سرنوشت اولی دچار شد و بالاخره مصمم شدیم که کار را خود دنبال کنیم و طبیعی است که از سرعت اجرا کاسته شد و چاپ این مجموعه قریب سالی به تعویق افتاد. در حین کار هم با ضعف موسسات لیتوگرافی مواجه شدیم که به خصوص درباره ی کتاب «هنر قلم» از ارائه ی دقیق کار عاجز بودند. ما عملا از سه یا چهار لیتوگراف نمونه ی کار گرفتیم و حتی یک بار از تمامی کتاب فیلم گرفته و بخشی از آن نیز تبدیل به زینک شد اما در چاپ پاسخ دقیقی نداد و تمامی آن هزینه ها و زحمت ها به باد رفت. ناگزیر از طریق واسطه ای دست به دامن مولف و ناشر آن در انگلستان شدیم آن ها برای دادن دیسکت کار به ما بهای گزافی پیشنهاد کردند و با این که ما پرداخت آن را پذیرفتیم ولی سرانجام و عملا کاری انجام نشد. نزدیک بود از ادامه ی کار منصرف شویم ولی بالاخره آقای هوشنگ جاهد مسئول لیتوگرافی سمن را یافتیم و طی مشاورات متعدد بالاخره راه نهایی اجرای کار را پیدا کردیم و حالا معتقدم که نمونه ی ما از برخی جهات نسبت به چاپ انگلستان موفق تر و مطلوب تر از کار درآمده است. دشواری دیگر بی اطمینانی من به کار ترجمه بود. یک ترجمه را به کلی غیرقابل استفاده تشخیص دادیم و کنار گذاردیم و به مترجمان متعدد رجوع کردیم. ظاهرا کار کم جان ترجمه در ایران وقتی متن از احوال پرسی و دیالوگ های عاشقانه درگذرد، دیگر به نفس نفس زدن می افتد. بی جهت نیست که مترجمان نام آور قدیمی هم حالا صرفه را در چاپ کتاب آشپزی و خیاطی یافته اند. باری بالاخره کار ترجمه را به آقای پیام بهتاش سپردیم که به نوعی در رده های متنوع هنر مطالعه و دستی دارند. ترجمه ی ایشان نیز در ویراستاری سخت گیر به علت دشواری متن و اصطلاحات چندان روسفید نبود ولی ایشان با رجوع دوباره و سه باره به متن اصلی بالاخره از عهده برآمدند. آن گاه نوبت ویراستاری متن اصلی اثر بود که در آن قسمت نیز مواجه با نادرستی های چندی در کار مولف و ویراستاران انگلیسی شدیم که تمامی آن ها را در زیرنویس های کتاب «سبک عباسی» تذکر داده ام و بالاخره اینک این کار به اصطلاح از آب و گل درآمده است و تجربه ی آن احتمالا بر انجام نکوتر مجلدات بعد بسیار اثر خواهد گذارد. امیدوارم چندان از عنایت الهی نصیبمان شود که در چند صباح مانده از عمر به اتمام این دوازده مجلد و دیگر تعهدات مان موفق شویم.

- وضع چاپ و انتشار متون قران نگاری در ایران را چه گونه می بینید و چه پیشنهادی دارید؟

با افسوس بسیار، روشن فکری معاصر ایران، کم کار، پر حرف و بی هویت است و در صد سال اخیر که به اصطلاح صاحب قشر روشن فکر ملی شده ایم، هنوز حتی یک مدخل نو، به وسیله ی صاحب اندیشه های ما، در هیچ عرصه ای از دانش و فرهنگ و خرد ملی و یا آگاهی های بشری به جهان عرضه نشده است. کار ما فقط ذوق کردن از دریافت یک تحقیق تازه به وسیله ی دیگران، روس ها، آلمانی ها، فرانسوی ها، انگلیسی ها و آمریکایی ها و غیره و آن هم درست در مقوله هایی بوده است که در مرحله ی نخست به خود ما مربوط می شود. این روشن فکری پر اطوار و کم اندیش، وقتی سخن از کار بر روی متون مذهبی و مثلا قران نویسی باشد، دیگر پیف پیف اش بلند می شود، دماغ اش را می گیرد به شما پشت می کند و همه ی این ها هم برای پوشش دادن به ناتوانایی خودشان است که دیده ایم از عهده ی هیچ کار درستی نه در سیاست و نه در فرهنگ برنیامده اند. دلیل آشکارش این که با دیدن همین مجموعه ی خلیلی چون در غرب غیر اسلامی و حتی ناموافق با اسلام تهیه شده، به به و چهه چهه اش به آسمان می رود. پس سخن از بررسی بر روی قران نگاری در ایران بیش تر به شوخی شبیه است حتی ما برای دریافت مقدمه ای برای همین مجلدات منتشر شده و مجلدهای بعد به یکی از آقایان هنرشناس و هنردوست پر آوازه رجوع کردیم و قول و قرارهایی هم گذاردیم، مقداری وجه رد و بدل شد و با آن نشانی که هر بار برای ادای مقصود رجوع کردیم، سرمان را به نوعی به طاق کوبید و سرانجام بر من مسلم شد که او از انجام این کار عاجز است. سر خود گرفتم و شخصا دست به کار شدم. مقدمه ها را نوشتم که حالا از این که جای مقدمه ی احتمالی او را گرفته است بسیار راضی هستم. حقیقت این که ما در ایران و مثلا در کتاب خانه ی آستان قدس، مجلس، کتاب خانه ی ملی، ملک و چند مرکز دیگر و از جمله در مجموعه های خصوصی گنجینه ی پربهایی از قران هایی داریم که فصل بندی و طبقه بندی دورانی آن ها نباید چندان هم دشوار باشد شاید بتوانیم چندین مجلد بسیار باارزش تر از نمونه های محدود آقای خلیلی فراهم کنیم. من در شگفتم که چرا این اوراق زرین که از نفاست بی نهایتی در هنر و صنعت برخوردار است چنین پراکنده به خود رها شده و دستی از آستین برنمی آید که دوران های اوج و حضیض قران نگاری در ایران را به جلوه درآورد. از این مسیر حتی می توانیم با تب و تاب های تاریخی سرزمین مان بیش تر آشنا شویم. ولی دیده نمی شود که کسی غم این عوالم را بخورد و سرمایه ها به راه هایی صرف می شود که بیش تر نمایشی از فرهنگ شناسی است تا اصالتی از آن.

- با تشکر. اگر ناگفته ی دیگری دارید بیان کنید؟

ما در سرزمینی زندگی می کنیم که نور آفتاب و آب گوارا و طعم خوش میوه ها و طبیعت متنوع و از همه مهم تر مردم شایسته اش، حس خوش ایرانی بودن را در آدمی برمی انگیزد و با وجودی که راه دشوار درازی را، تماما در مصیبت های مکرر ملی، با یکدیگر سربلندانه پیموده ایم، اما جای شگفتی است که اینک به جایی رسیده ایم که گویی همه با هم غریبه ایم. در ۱۵۰ سال اخیر دست هایی در کار بوده است که هویت ملی ما را معیوب کند و به پراکنده گویی و ستیزهای غیر عالمانه با یکدیگر وادارد. بر جوانان امروز ایران است که خود را از زیر بار یاوه های غالبا یهود بافته که به صورت باورهای باسمه ای جدایی افکن ملی ظهور کرده خلاص کنند، به عرصه ی تحقیق و نقد و دانش امروز وارد شوند و جای خالی یک روشنفکری اندیشمند و سخت گیر ملی را پر کنند. باید لشکری از محققان و مولفان و مترجمان در عرصه های مختلف فراهم آوریم و به بازگویی و بازنویسی همه ی آن چیزهایی رو کنیم که دیگران غالبا به غلط درباره ی ما گفته و نوشته اند. یقین من این است که علی رغم بی هویتی ظاهری کنونی، نسل در راه کم کم به خود می آید و ایران فردا به همت جوانان امروز ما، درخشندگی نوینی را در جهان آغاز خواهد کرد.

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در سه شنبه ششم شهریور 1386  

 

 http://wwww.naria.ir/view/1.aspx?id=380

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد