ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
موزهی بریتانیا و بنیاد میراث ایران، در نظر دارند، در اواخر سپتامبر ۲۰۰۵، مشترکا یک کنفرانس بینالمللی برای بازشناخت هخامنشیان در لندن برگزار کنند. و در سایت www.iranheritage.com تقاضای ارسال مقالههایی در یازده بخش را کردهاند، دعوتی که با این مقدمه آغاز می شود:
«۱. ابهامات موجود در تاریخ هخامنشیان: دادههای تاریخی موجود از دوران هخامنشیان، سرشار از گره های ناگشوده و بسیاری گوشههای آن نیازمند تحقیقات جدید است. این تحقیقات می تواند درباره ی هویت کورش، شورش گئومات و نسب شناسی داریوش انجام شود».
ملاحظه میکنید که مطلب بهگونهای وانمود می شود که گویا باز هم اروپاییان «علمی اندیش» گام دیگری در خدمت به دانایی شرقیان برمیدارند و بدون کمترین اشاره به تحقیقات ملی انجام شده در همین موضوعات، ظاهرا به نیازهای تازه ای در تصحیح دادههای قدیم درباره ی ایرانیان پی بردهاند و در سرفصل دیگری، بیتوجه به تلقینات پیشین درز کرده از دانشگاههای کنیسهای و کلیسایی خودشان، به بازنگری در دین هخامنشیان دعوت میکنند!
«۵. دین و مراسم تدفین: هنوز دین شاهان هخامنشی معین نیست که آیا اهورا مزدا را میپرستیدهاند یا به خدایان متفاوت و متعدد دیگری معتقد بوده اند؟ برخی به خدایان مختلف مذکور در الواح تخت جمشید و برخی به مراسم مذهبی متعدد در دوران هخامنشیان اشاره میکنند و از دلایل عدم اطمینان، از جمله به شیوهی تدفین شاهان هخامنشی توجه میدهند که با آیین اصیل زردشتی مطابق نیست».
آیا صدای شکستن ستونهای سقف باستان پرستی و ایران شناسی کهنه را از میان این وزوزهای غربیان نمیشنوید؟ آنها همانند همیشه و با حیلهگری معمول و روباهوار خود، مشغول اروپاییزه کردن تزهای مجموعهی «تاملی در بنیان تاریخ ایران»اند. تزهایی که همان اندازه به شناخت شکوه شرق میانهی کهن مدد داده است که توطئههای بنیانی یهودیان را برملا و میزان جعل و بیسوادی و اخلال دانشگاههای غربی در معرفی هویت واقعی مردم این منطقه را علنی کرده است. حالا باید نشست و دید که چهگونه و با چه شگردی و البته بدون اشاره به این مطلب اصلی که سرانجام اندیشه ورزی شرقی وردهای ساحرانه و طولانی دانشگاه های ظاهرا معتبر آنان را باطل و بیآبرو کرده، پی های همان عمارت دروغ ایران شناسی را، که خود در مدت صد سال بالا بردهاند، اندک اندک، اما با طلب کاری تمام، برمیچینند، تا ناگهان بر سرشان فرونریزد. آنها حتی آماده مینمایند که خود زنی و شمشیرکشی به روی خویش را تا چنین ابعادی از تعارفات فریب کارانه گسترش دهند:
«۱۰. قدرت و سیاست: ایرانیان به خودرایی و استبداد مشهور و نقطهی مقابل رفتارهای دموکراتیک غربی معرفی شدهاند. با نظر به رخ دادهای اخیر در شرق میانه، شایسته است به این ادعای کلیشه ای و کهنه نظر دوباره ای بیاندازیم».
مبارک باد این رسوایی عام و عمیق برای شرق شناسان مزور و شاگردان و دست نشاندگان داخلی و مزدوران آنها.
نوشته شده در چهارشنبه، 19 اسفند، 1383 0:10 توسط ناصر پورپیرار