ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

اهداف تشکیل، مدیریت، نفوذ،جاسوسی،عضویت و رهبری فراماسونری ازBBC

شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 8:22 PM
مقاله ای در باب فراماسون در بی بی سی

*عرفان ثابتی، پژوهشگر جامعه شناسی دین در دانشگاه لنکستر است.

در باب خاستگاه، ماهیت و اهداف فراماسونری هیچ اجماعی وجود ندارد ولی می توان گفت فراماسونری یکی از کهن ترین انجمن های اخوت سکولار در جهان است که اعضایش به وجودی متعالی موسوم به معمار اعظم آفرینش عقیده دارند.

هر مرد بالغ نیکنامی فارغ از نژاد، دین و زبان می تواند به عضویت فراماسونری در آید مشروط به این که دلمشغول ارزش های اخلاقی جهانشمول باشد و در شعایر تمثیلی این انجمن شرکت جوید، شعایری متاثر از فرهنگ مصری-یهودی-مسیحی که حول داستان قتل هیرام ابیف، معمار معبد سلیمان شکل گرفته اند.

هر چند عضویت در لژهای فراماسونری منحصر به مردان است ولی تعداد اندکی از سازمان های فراماسونری مدرن، زنان را هم به عضویت می پذیرند.


گرچه فراماسون ها باید به خدا یا همان معمار اعظم آفرینش عقیده داشته باشند ولی فراماسونری نه دین است و نه جایگزینی برای دین بلکه انجمنی داوطلبانه مبتنی بر سه اصلِ اخوت، اعانت و صداقت است که از ابتدای پیدایش خود نقش اجتماعی فعالی داشته و به رغم مخالفت شدید بسیاری از رهبران ادیان، از جمله پاپ ها و مراجع تقلید، درهای خود را به روی پیروان ادیان گوناگون گشوده است.

هرچند پیشینۀ برخی از متون ماسونی به قرن چهاردهم میلادی می رسد و شواهدی مبنی بر تاسیس لژهای ماسونی در انگلستان و اسکاتلند در قرن شانزدهم میلادی وجود دارد ولی شکوفایی فراماسونری در قرن هجدهم میلادی رخ داد که یکی از علل آن رواج ایدۀ اخلاقیات جهانشمول در عصر روشنگری بود.

در نیمۀ نخست این قرن، چهار لژ موجود در لندن به هم پیوستند و لژ اعظم را تشکیل دادند که به هیئت حاکم فراماسونری انگلستان بدل شد.

در نیمۀ اول قرن هجدهم تعداد لژها در اکثر کشورهای اروپایی، آمریکای شمالی و هند به سرعت افزایش یافت و اولین اساسنامه های فراماسونری منتشر شد.

قرن هجدهم شاهد تغییر ترکیب اجتماعی اعضای لژها بود. در ابتدای این قرن، اکثر فراماسون ها تاجر و صنعتگر بودند و تنها اقلیتی از آنها را اشراف تشکیل می دادند، در حالی که در اواخر این قرن اکثریت اعضا از اشراف به شمار می رفتند.

ترکیب نژادی اعضا نیز به تدریج تغییر یافت. در قرن نوزدهم در پی تحکیم اصل جهان وطنیِ اخوت همگانی، سفیدپوستان اروپایی و آمریکایی اعضای جدیدی از جمله زرتشتیان و مسلمانان هندی و ایرانی را در میان خود پذیرفتند، لژهای مختلط نژادی بیش از پیش رواج یافتند و در بعضی کشورها لژهایی مختص اهالی بومی تاسیس شدند.

گسترش فراماسونری و ماهیت جهانشمول آن کلیسای کاتولیک را چنان نگران ساخت که در سال ۱۷۳۸ میلادی پاپ کلمان دوازدهم، فراماسونری را تکفیر کرد.

به رغم این دشمنی ها فراماسونری به رشد خود ادامه داد و بر تعداد لژهای اعظم افزوده شد. تنوع و تکثر به جایی رسید که تا سال میلادی ۱۸۱۵ بیش از دو هزار مسلک فراماسونری تاسیس شده بود که البته اکثر آنها دیری نپاییدند و بسیاری از آنها فقط روی کاغذ وجود داشتند ولی برخی از آنها دوام آوردند و رشد کردند.

در انگلستان، نظام سلطنت مشروطه تا اوایل قرن نوزدهم به فراماسونری ظنین بود ولی پس از اتحاد لژهای اعظم لندن و تشکیل لژ اعظم متحد، روابط حسنه ای با این لژ برقرار کرد و حتی این لژ به انتصاب استادان اعظمِ سلطنتی پرداخت.

اما در بسیاری از دیگر کشورها بخت یار فراماسون ها نبود و جنگ ها، آشوب های سیاسی و استقرار رژیم های غیر دموکراتیک به تضعیف یا نابودی لژهای فراماسونری انجامیدند زیرا فراماسون ها عامل بسیاری از مصائب اجتماعی به شمار رفته و قربانی شدند.

برای مثال می توان به پیدایش جنبش ضد ماسونی در آمریکای دهۀ ۱۸۲۰ اشاره کرد که فراماسون ها را به قتل عدۀ بسیاری متهم ساخت، اتهام بی اساسی که افول سی ساله فراماسونری در این کشور را در پی داشت؛ در آلمان، فراماسونری مقصرِ شکست این کشور در جنگ جهانی اول شمرده شد؛ و در بسیاری از کشورهای مسیحی و مسلمان به عنوان سازمانی ضد مسیحی و ضد اسلامی تکفیر شد.

اکثر این حملات ناشی از سوتفاهم درباره شعایر ماسونی، حسادت به موفقیت لژهای فراماسونری یا یهود ستیزی بوده است.

انتصاب به سه رتبۀ اصلی لژهای فراماسونری یعنی مبتدی، همکار و ماسونِ استاد نه تنها با فراگیری تعالیم اخلاقی بلکه با اجرای شعایر تشرّفی پیوند یافته که مبتنی بر داستان بنای معبد سلیمان است.

افزون بر این، رتبه های دیگری هم با القاب وعناوینی پرطمطراق وجود دارد که نیل به هریک از آنها با آیین های رنگارنگی همراه است که هدفی جز فهم بهتر تعالیم فراماسونری ندارد.

فراماسونری در ابتدا انجمنی سرّی بود ولی امروز چنین نیست و فقط بعضی از شعایر آن در خفا انجام می شود که این امر ریشه در سنت رازورزانۀ غربی دارد و در ادیانی همچون آیین مورمون نیز به چشم می خورد.

فراماسونری مروّج وحدت جهان است ولی نه خواهان سلطه بر دنیا است و نه چنین توانی دارد زیرا نه تنها در نظر، وحدت را در عینِ کثرت می جوید بلکه در عمل هم فاقد یک هیات حاکمۀ جهانی واحد است.

هر یک از لژهای اعظم فقط بر لژهای ناحیۀ جغرافیایی محدودی نظارت دارند، روابط میان لژهای اعظم مبتنی بر سلسله مراتب نیست بلکه بر تصدیق و احترام متقابل استوار است.

با این حال، رواج توطئه پنداری در میان عامۀ مردم در کشورهای در حال توسعه فراماسونری را در مظان اتهامات بی اساس قرار داده است.

به رغم حملات گوناگون، فراماسونری در طول همه این سال ها دوام آورده و بیش از شش میلیون عضو در سراسر جهان دارد که از آموزه های اصلی آن یعنی باور به وجودی متعالی، محبت به هم مسلکان و خدمت به کل جامعه بشری حمایت می کنند.
 
 
 
 
 
 
 
آمون : نیز می توانید این مطلب را هم بنگرید :