ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

گوساله/بت پرستی،پرستش اصنام،صنم، اوثان،انصاب، ازلام، نصب،رجس شرک

مهدی - مهدی

شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 11:08 AM
جناب رضا،

اگر آیه 194 اعراف را ببینید که می فرماید: "...عِبَادٌ أَمْثَالُکُمْ..."، "...بندگانی چون شمایند..." و مقایسه کنید با بندگانی که در خاک خوابیده اند و نه پایی دارند که با آن راه بروند، نه چشمی و نه گوشی که بشنود ولی امروز بسیاری به آنها دعا می کنند، خواهید دانست که با انتخاب یک آیه و جدا کردن آن از زمینه اصلی اش به نتیجه دلخواه نمی رسید. توجه می دهم که این کار و عوارض آن بسیار دلخراش است: "وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أَوْ کَذَّبَ بِآیَاتِهِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ" ﴿الأنعام: ٢١﴾

موارد دیگری هم که اشاره کرده اید مانند آیات 19 تا 26 سوره نجم نیز مصادره بمطلوب بدون دلیل است. جز تواریخی که یهودیان ساخته اند دلیلی وجود ندارد که لات، عزی و منات نام بت باشد.

یهودیان به قصد اینکه اتهام شرک را که اتهامی سنگین است از خود بزدایند با ساختن ذهنیتی دروغین از بستر تاریخی زمان نزول، سعی کرده اند انگشت این اتهام را از خود دور کنند.

با احترام
مهدی  
 
 
 
 
 
 
 
 
رضا
شنبه 28 اردیبهشت 1392 ساعت 4:25 PM
سلام خدمت جناب مهدی
جناب مهدی، بتها، متناسب با جنس و نوع ساخت خود، اسامی خاصی داشتند؛ مانند انصاب: سنگهای صاف و بی‏شکل. اوثان: سنگهای تراشیده شده و منقوش. اصنام: بتهای ریخته شده از زر و سیم یا تراشیده شده از چوب. ( لطفاً به اسلام و شمشیر 51مراجعه کن که استاد پورپیرار ترجمه ایه 3سوره مائده اورده است و ملاحظه کنید که در ان (وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ ) را چه معنا نموده است؟).
از نظر تعداد و کثرت، بتهای شخصی و خانوادگی و قبیله‏ای به حدی بود که با شنیدن کلمه توحید و پرستش خدای یگانه تعجب می‏کردند که چگونه همه خدایان را وا نهند و جملگی یک خدا را عبادت کنند؛ ﴿أجعل الالهة إلهاً واحداً إنّ هذا لشی‏ء عجاب).
جناب مهدی از اینکه قرآن‏کریم در ایاتی می فرماید: مشرکان ملائکه را دختران خدا می‏دانستند، استفاده می شود که این بتها یعنی لات، عزی و منات نمادی از ملائکه بودند و چون فرشتگان را دختران خدا می‏دانستند از آنها با تأنیث یاد می‏کردند.(لطفاً ایات 18تا23سوره نجم را با هم بخوان نه اینکه فقط ایات18و 19 را بخوانی).
جناب مهدی،مطلبی که مورد ایه 194سوره اعراف اورده اید، اصلاً باورکردنی نیست؟در کجای قران امده است که مشرکین زمان پیامبر انسان مرده را پرستش کرده اند، ایه ای بیاورید؟ تا شما ان را با انسانهای در خاک مقایسه کنید.
مگرطبق ایه صریح قران گروهی از این مشرکین مکه جن را پرستش نمی کردند( یعبدون الجن اکثرهم بهم مومنون)؟ ایا جن های معبود مشرکین زنده بودند، یا مرده؟مگر خداوند در ایه179سوره اعراف در جن و انس نمی فرماید که ﴿لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها و لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها و لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها﴾ ، خب این جن های معبود کفار که زنده هم بودند و چشم و گوش هم داشتند ، ولی ایه 195در مورد چیز دیگری صحبت می کند و شما  ایه را با بندگان در خاک مقایسه می کنید!!!!
هر موجودی  بنده خداست از آن جهت که در پیشگاه فرمان الهی ذلیل است .قرآن کریم در آیات متعددی همه اشیای عالم را مسبح خدای سبحان می‏داند: ﴿وإن من شی‏ء إلا یسبح بحمده ولکن لا تفقهون تسبیحهم).
 
 
 
 
 
 
 
منصور
یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 12:33 PM
با سلام
جناب رضا, نمی توان انصاب را بت یا بتها دانست. زیرا این کلمه همراه خمر و میسر و ازلام آمده و حکم تحریم در مورد آنها وجود ندارد. در حالیکه بت پرستی شرک است و شرک گناهی نابخشودنی است. آیه 3 سوره مائده درباره ی پرستش نصب نیست, درباره ی چیزی است که بر نصب ذبح می شود. نمی توان نصب را یک چیز پرستیدنی دانست. همچنانکه خوردن آنچه با ازلام تقسیم می شود را تحریم کرده نه خود ازلام را که در ردیف خمر ومیسر آورده و آن را رجس دانسته است. اگر بخواهیم سخت گیرانه معنا کنیم, باید بت های متعارف مادی را «هم» در زمره ی نصب بدانیم نه اینکه نصب را منحصر به بت کنیم. یک قاب عکس یک پرچم یک بنای یادبود و ... هم نصب محسوب می شود. حتی آنچه جلو پای عروس سرمی برند, ماشین نو می خری حیوان سر می بری و خونش را به چرخ ماشین می مالی یا ...  اگرهم نخواهیم سخت گیرانه معنا کنیم باید بگوییم نصب یک چیزی , موقعیتی یا جایگاهی هست که در آن حیوانی ذبح می کنند و خوردن گوشت آن حیوان حرام است. همین و بس. صحبتی از بت نیست.
اینها, سنگ صاف و سنگ گرانیت و ورق ریخته گری و ... تفاسیر یهود ساخته است برای تحمیل این فکر که مردم زمان پیامبر بت پرست بوده اند. ولی از آیات قرآن چنین چیزی قابل برداشت نیست.
 
 
 
 
 
 
 
 
رضا
یکشنبه 29 اردیبهشت 1392 ساعت 5:56 PM
با سلام
جناب منصور ، خداوند متعال در ایه 33سوره اعراف می فرماید که :(قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبىَ الْفَوَحِش مَا ظهَرَ مِنهَا وَ مَا بَطنَ وَ الاثْمَ وَ الْبَغْىَ بِغَیرِ الْحَقِّ وَ أَن تُشرِکُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنزِّلْ بِهِ سلْطناً وَ أَن تَقُولُوا عَلى اللَّهِ مَا لا تَعْلَمُونَ)، که طبق این ایه ، هر چه مصداق (اثم ) باشد، حرام است.
و در سوره بقره برخی مصادیق اثم چنین امده است:(یَسئَلُونَک عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کبِیرٌ وَ مَنَفِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَکبرُ مِن نَّفْعِهِمَا )، که در این ایه خمر و میسر مصداق (اثم کبیر) معرفی شده اند و معلوم است که خداوند هر چیزی را با عنوان کبیر یا عظیم وصف نمی کند، مگر ان چیز خطیر و مهم باشد؛ مانند مسئله شرک که درباره اش می فرماید:(وَ مَن یُشرِک بِاللَّهِ فَقَدِ افْترَى إِثْماً عَظِیماً).
به هر روی، از ترکیب ایه 33سوره اعراف که در جایگاه کبرای کلی قضیه است، به ایه 219سوره بقره که در حکم صغرای قضیه است، حرمت خمر ثابت می شود:(خمر اثم است و هر اثمی حرام است در نتیجه خمر حرام است). همانطور که می بینید تعبیرات در مورد شرک و خمر و میسر یکسان می باشد.
و  همچنین ایات 90تا 92سوره مائده خیلی جالب است: خمر و میسر از کار شیطان است:(مِّنْ عَمَلِ الشیْطنِ ) و شیطان دشمن اشکار انسان است و هرگز خیر خواه بشر نیست:( إِنَّ الشیْطنَ لِلانسنِ عَدُوُّ مُّبِینٌ)؛ ایا از این ویران کننده تر ایه 4سوره حج می باشد:(کُتِب عَلَیْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلاهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ وَ یهْدِیهِ إِلى عَذَابِ السعِیرِ) پس استفاده از ان ممنوع است.
و همچنین امر( فاجتبوه) در وجوب واضح است و دلالتش بر حرمت خمر و میسر و ...، بیش از دلالت نهی صریح است، زیرا خداوند گاهی مستقیم از کاری نهی می فرماید:(وَ لا تَأْکلُوا أَمْوَلَکُم بَیْنَکُم بِالْبَطِلِ ) و زمانی به جهت اهمیت موضوع، از نزدیک شدن به ان موضوع نهی می کند، نظیر(وَ لا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ ...)یا (وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ کانَ فَحِشةً وَ ساءَ سبِیلاً) و هنگامی هم به اجتناب از ان فرمان می دهد:(فَاجْتَنِبُوا الرِّجْس مِنَ الاَوْثَنِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ). و اثر امر به اجتناب مانند نهی از نزدیک شدن است و این امر قوی تر از نهی مستقیم و نهی از نزدیک شدن است، چون هم بر نهی و هم بر دور شدن دلالت می کند.
و خداوند متعال در ایه 90سوره مائده، پس از بیان مفاسد خمر و میسر ...و تصریح به اجتناب از انها، با تعبیر(لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ) که بیانی موثرتر در نفس است، بر حرمت خمر به شدت تاکید می کند، یعنی رستگاری را برای کسی دانسته است که از خمر و میسر و ... اجتناب ورزد و هر که با وجود این تعبیرها و تاکیدها بر حرمت، از ان دو دوری نکند، امیدی به رستگاری او نیست. و در ایه بعد یعنی ایه 91سوره مائده به اثار تلخ به ویژه اثر اجتماعی و اخلاقی ان دو در قالب اهداف شیطان می پردازد و می فرماید:( شیطان می خواهد با خمر و میسر و ... میان انسانها دشمنی و کینه ایجاد و رابطه مردمی و انسانی را قطع کند و همچنین می خواهد انان را از یاد خدا و نماز باز دارد و راه انسان به سوی خداوند را بنندد؛ و چیزی که خیلی جالب است خداوند در اخر ایه می فرماید:(فَهَلْ أَنتُم مُّنتهُونَ). و بالاخره در ایه 92 خداوند متعال با این ایه تاکید برای (فاجتنبوه) در ایه 90 و با واو عطف بر جمله(فَهَلْ أَنتُم مُّنتهُونَ) در ایه پیشین و در حکم تمام کننده ان است، زیرا اطاعت خداوند و رسولش ترک خمر ، میسر،انصاب و ازلام  و دیگر موارد امتثال امر و اجتناب از نهی را فرا می گیرد.
جناب منصور ، ایا به این استدلال در مورد حرمت موارد مذکور نقدی دارید، ذکر کنید. و همچنین در پست قبلی ذکر نمودم که استاد پورپیرار عبارت(وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ) را چنین معنا نموده اند:(نیز آن چه براى بتان ذبح شده باشد ). و خوب بود که اگر نقدی دارید همه مطلب را نقد کنید. و  مطلب اخر اینکه یادمه شما در نظرات قبل تر گفته بودید که (از نظر قرآن بت پرستی به معنی مورد نظر شما فقط تا زمان حضرت ابراهیم بوده است. (چه اجرام دست ساز زمینی چه اجرام سماوی) و پس از آن شعور بشر بالاتر از آن بود که به آن شکل غیر خدا را بپرستد. چنانچه وقتی بنی اسرائیل از موسی خواستند که به آنها اجازه دهد بت ها را بپرستند موسی جواب داد واقعا بی شعور هستید)؟ که بنده در ان موقع ارسال نمودم که با توجه به ایه مورد اشاره شما یعنی ایه138سوره اعراف می باشد . پس در زمان حضرت موسی(ع) نیز قومی بودند که بت را پرستش می کردند .(فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلى أَصنَامٍ لَّهُمْ ). ایا شعور این قوم نیز بالا نرفته بود؟ در نتیجه حرف شما که می گویید، از نظر قرآن بت پرستی به معنی مورد نظر شما فقط تا زمان حضرت ابراهیم بوده است، پوچ می باشد. فاصله بین حضرت ابرهیم و موسی فاصله طولانی می باشد.(البته ان موقع نظر علنی نشد)!!!
 
 
  
 
 
 
 
منصور
دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 08:48 AM
جناب رضا
منظورعدم بت پرستی بشر تحت هدایت بود, الآن هم بت و بت پرستی وجود دارد. حتی به پیامبر اسلام هم توصیه شده که بر دین حنیف ابراهیم باشد. دقت نکرده اید. استدلالتان در مورد خمر و میسر هم قوی نیست و اگر حواشی خودتان را بدور بریزیم, از آیاتی که آورده اید نتیجه دلخواه شما گرفته نمی شود. اجتناب از خمرومیسروازلام و انصاب یک توصیه است همین و بس. اینها «می توانند» منجر به گناه شوند. (فیها اثم). خداوند برعدم دوستی با یهود و نصاری هم توصیه کرده است یا موارد دیگر. حالا شما بفرمایید چطور متوجه شده اید در زمان پیامبر مردم بت های صیقلی یا ریخته گری یا... می پرستیده اند! اصلا چطور نصب را بت می دانید.
 
 
 
 
ساده دل
دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 4:40 PM
قصد تهمت ندارم ولی..

صحنه ای که هرچند وقت یک بار توسط کامنتگذار؛منصور؛ و حریفانی دیگر با اسامی جدید به نمایش گذاشته میشود و عمدتا حول محور تفسیر قرآن میچرخد ناخوداگاه من را یاد بحثها و شبه افکنی های یهود در قران میندازد که نمونه بسیار بارزش بقول استاد در تفسیر عتیق نیشابوری قابل مشاهده است.
گویی قصد تلقین عدم مبین بودن قران را دارند و هربار با مساله ای جدید...
 
 
  
 
 
 
 
 
رضا
دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 5:55 PM
با سلام
جناب منصور از تحریفتان در ترجمه ( قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کبِیرٌ ) مشخص است که باید عقاید خودتان را بر قران تحمیل کنیدکه خیلی راحت کلمه (می توانند) را به ترجمه ایه اضافه می کنیم، بدون اینکه اندکی از خداوند ترس داشته باشیم. معنای لفظ (فیه) که مشخص است و معنای(هما ) که تثنیه هست یعنی ان دو(خمر و میسر) . حالا اینکه کلمه(می توانند) از کجا امد ، خدا می داند!!!!
جناب منصور ایا خداوند خمر و میسر را مصداق اثم دانسته است یا نه؟ اگر دانسته است حکم اثم را خداوند در ایه 33سوره اعراف اورده است.
ایات 90تا92سوره مائده، دربردارنده انواع تاکید و دلالت بر حرمت خمر و میسر و مانند ان اند: در ایه 90 خمر و میسر و مانند ان به رجس وصف شد-- خمر و میسر از کار شیطان شمرده شد-- به گونه صریح به اجتناب از این ها امر شد--رستگاری منوط به اجتناب از انها شد-- طیق ایه 91 خمر و میسر مفاسد عام دارد که سبب عداوت و بعضاء و مانع ذکر خدا و اقامه نماز می شود. در حالی که مومنان وظیفه دارند که طبق ایه(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ ) با هم مهربان و دلسوز باشند، اما شیطان با خمر و میسر این برادری  و محبت را به قهر و عداوت و تجاوز به حریم یکدیگر و... می کشاند. مومنان باید به ذکر خدا و اقامه نماز بپردازند:(یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تُلْهِکمْ أَمْوَلُکُمْ وَ لا أَوْلَدُکمْ عَن ذِکرِ اللَّهِ وَ مَن یَفْعَلْ ذَلِک فَأُولَئک هُمُ الْخَسِرُونَ) و نماز نیز از مصادیق ذکر الله است(وَ أَقِمِ الصلَوةَ لِذِکرِى )است، اما شیطان با خمر و میسر انها را از یاد خدا منصرف می سازد:(وَ یَصدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ ). و در ایه 92 به اطاعت خدا و رسول او امر و از مخالفت نهی شدند و در صورت سرپیچی و مخالفت با نواهی به غذاب تهدید شدند(وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسولَ وَ احْذَرُوا فَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلى رَسولِنَا الْبَلَغُ الْمُبِینُ).
جناب منصور از این قوی تر و صریح تر چه جوری باید خداوند نهی بفرماید.
جناب منصور ، گفتید که خداوند به به پیامبر اسلام هم توصیه نموده که بر دین حنیف ابراهیم باشد. و همچنین از یاد نبریم که در ایات دیگر نیز فرموده که هر که از ایین ابراهیم روی گردان باشد سفیه است.(وَ مَن یَرْغَب عَن مِّلَّةِ إِبْرَهِیمَ إِلا مَن سفِهَ نَفْسهُ وَ لَقَدِ اصطفَیْنَهُ فى الدُّنْیَا وَ إِنَّهُ فى الاَخِرَةِ لَمِنَ الصلِحِینَ).
خداوند  در ایه 51سوره مائده از  دوستی با یهود و نصاری نهی و در اخر ایه نیز فرموده که (وَ مَن یَتَوَلهَُّم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِینَ) با توجه به این قسمت از ایه خداوند نتیجه دوستی گرفتن یهود و نصاری را بیان می کند که اگر هر مومنی دوستی یهود و نصاری را بپذیرد، از انان است:( فانه منهم) نه من الله: (لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَفِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَن یَفْعَلْ ذَلِک فَلَیْس مِنَ اللَّهِ فى شىْءٍ إِلا أَن تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَ یُحَذِّرُکمُ اللَّهُ نَفْسهُ وَ إِلى اللَّهِ الْمَصِیرُ=افراد با ایمان نباید به جاى مومنان ، کافران را دوست  خود انتخاب کنند، و هر کس چنین کند، هیچ رابطه اى با خدا ندارد ، مگر اینکه از آنها به پرهیزید . خداوند شما را از  خود، بر حذر مى دارد، و بازگشت به سوى خداست ). یعنی خدای سبحان درباره مسلمانانی که محبت یهود را در دل دارند و با انان هم پیمان اند، گاه با تاکید می فرماید که اینان در حقیقت از یهود و نصارایند، گرچه به ظاهر مسلمان اند:(وَ مَن یَتَوَلهَُّم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنهُمْ) و گاهی با تعبیر منفی(فَلَیْس مِنَ اللَّهِ فى شىْءٍ ) انتساب و اضافه چنین افرادی را به خود نفی می کند. و خداوند در اخر ایه 51سوره مائده چنین افرادی را ظالم دانسته است.
و در اخر اینکه گفتید که :(چطور متوجه شده اید در زمان پیامبر مردم بت های صیقلی یا ریخته گری یا... می پرستیده اند! اصلا چطور نصب را بت می دانید).
جواب واضح است همانطور که استاد پورپیرار، متوجه شدند که (وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ) یعنی (نیز آن چه براى بتان ذبح شده باشد ). همانطور که شما متوجه شدید که اگر سخت گیرانه بگیریم معنا چنین می شود و اگر سخت گیرانه نگیریم چنان می شود.
 
  
 
 
 
 
 
منصور
سه شنبه 31 اردیبهشت 1392 ساعت 01:17 AM
جناب رضا
آن «فیهما» سهوا «فیها» شده بود. اینهمه داد و هوار راه انداخته ای. نتوانستی بت پرستی قوم پیامبر را ثابت کنی حالا بحث خمر ومیسر را شلوغ می کنی که تهی دستی شما از اندیشه بنیانی را نشان می دهد.
جناب ساددل
هرچند پاسخ شما خاموشی است ولی مفسر آن است که چیدمانی از آیات قرآن فراهم می آورد تا نظر خود را قالب کند.
این هم نظر استاد در مورد خمر و میسر:
شنبه 4 تیر ماه سال 1390 ساعت 4:34 PM
نوشته اید: «زیرا در قرآن اگر چه شرب خمر حرام شمرده شده است». چنین حکمی در قرآن نیست و فقط توصیه به اجتناب شده است.
جناب ساده دل
  
 
 
 
 
 
رضا
سه شنبه 31 اردیبهشت 1392 ساعت 7:01 PM
با سلام
جناب منصور چرا حاشیه می روید. من در کجای متن ارسالی از شما غلط املایی گرفتم که شما ان را مطرح می کنید، بلکه گفتم که خداوند در ایه219سوره بقره فرموده که :( قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کبِیرٌ ) و معنای ان می شود که :(بگو ان دو گناه بزرگ است) و شما از خودتان کلمه (می توانند ) را اضافه نمودید ، که معلوم نیست از کجا ان را به ترجمه اضافه نموده اید. مترجم های قبلی کلمه اضافه می کردند، حداقل پرانتز ان را می گذاشتند، شما ماشاالله پرانتز نمی گذارید و از خود معنی به ایه قران تحمیل می کنید.
درباره بت پرستی قوم پیامبر به شما در دو کامنت قبل گفتم که اگر نقد داری کل مطلب را نقد کن.
مطلبی که اوردم مشرکان ملائکه را دختران خدا می‏دانستند، استفاده می شود که این بتها یعنی لات، عزی و منات نمادی از ملائکه بودند و چون فرشتگان را دختران خدا می‏دانستند از آنها با تأنیث یاد می‏کردند. (ایات 19تا23سوره نجم)که جوابیهایی مثل بدون دلیل است و ...
بحث خمر ومیسر هم واضح است، نیازی به نوشتن مطلب دیگر نیست، مثل شما مانند یک بنده خدایی بود به ایه 74سوره انعام استدلال می کرد و فرق بین دو واژه اب و والد را بلد نبود، بعد می گفت ، ازر پدر حضرت ابراهیم می باشد و بت پرست است.
اگر در مسائی قرانی این بنیان اندیشی است ، خداوند به لطف خودش ان را برای شما روز افزون کند، ان شا الله.
 
 
 
 
آمون : امکان دارد ادامه آتی بحث ها در همین پست گنجانده شود.  
31 / 2 / 92 : سه پست جدید اضافه شد. و نیز یک پست دیگر.   
1 - 3 - 92 : یک پست اضافه شد و نیز بنگرید به :  
 
 
برای بخش دیگری از کامنت افزوده شده : رضا سه شنبه 31 اردیبهشت 1392 ساعت 7:01 PM