ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

برداشت از مفاهیم قرآنی

محمدرضا نیسی
پنجشنبه 17 تیر ماه سال 1389 ساعت 01:50 AM
ناظر:

در مورد آیه زیر چه نظری دارید؟
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَلْیَکْتُب بَّیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ یَأْبَ کَاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْیَکْتُبْ وَلْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَلْیَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئًا سوره ۲: البقرة - جزء ۳
اى کسانى که ایمان آورده‏اید، هر گاه به وامى تا سررسیدى معین‏، با یکدیگر معامله کردید، آن را بنویسید. و باید نویسنده‏اى (صورت معامله را) بر اساس عدالت‏، میان شما بنویسد. و هیچ نویسنده‏اى نباید از نوشتن خوددارى کند؛ همان گونه که خدا او را آموزش داده است‏. و کسى که بدهکار است باید املا کند، و او (=نویسنده‏) بنویسد.

به آیه زیر هم التفات بفرمایید:
وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ کِتَابًا فِی قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِینٌ سوره ۶: الأنعام - جزء ۷
و اگر مکتوبى نوشته بر کاغذ بر تو نازل مى‏کردیم و آنان آن را با دستهاى خود لمس می‏کردند قطعا کافران مى‏گفتند این جز سحر آشکار نیست

و این هم آیه ای دیگر:
فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا فَوَیْلٌ لَّهُم مِّمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا یَکْسِبُونَ سوره ۲: البقرة - جزء ۱
پس واى بر کسانى که کتاب با دستهاى خود مى ‏نویسند سپس مى‏گویند این از جانب خداست تا بدان بهاى ناچیزى به دست آرند پس واى بر ایشان از آنچه دستهایشان نوشته و واى بر ایشان از آنچه به دست مى‏آورند

یه نفر:

من در حداقل 30 کامنت اخیر بارها خدمت خوانندگان گفتم که میزان پیشرفت بشر در تولید قلم کارآمد تا همین چند دهد اخیر به تکامل نرسیده و قبل از ان با پر،قلم فلزی برای نوشتن بر سنگ، قلم نی و ... به ترتیب زمانی استفاده می کرده است که 100 البته استاد پورپیرار به تفصیل و دقت و استدلال تمام تاریخچه رشد و تکامل قلم را تشریح کرده اند.

درباره آیه اول خدمت عرض کنم که خدا گفته بده و بستان هایتان را بنویسید نه گفته برید کتاب بنویسید و نحوه ثبت معاملات را برای جلوگیری از اختلاف بین مسلمین تشریح کرده نه اینکه برید کتاب برای ابن ندیم، این خلدون، ابن قطیبه، حکیم بی نظیر!!! فردوسی، فارابی و ... جعل کنید که ملت های مسلمان چنان توی سر هم نزنند که هیچ افق مشخصی برای اصلاح حال و روزشان متصور نبود.
نه کنه می خوای بگی خدا گفته بنویسید و ما گفتیم کسی چیزی نمی نوشته؟ برای اینکه خیالت رو راحت کنم و دیگه دراین باره زور علکی نزنی برو کتاب پاپیروس ها از انتشارات استاد پورپیرار یعنی کارنگ رو بخون و ببین چند سند تاریخی درباره نوشتن و ثبت معاملات در این کتاب وجود دارد و از اون مهمتر ببین قدرت و توانایی قلم بشر در گذشته دور چگونه بوده و روی این اسناد با چه کیفیتی نوشته شده است.

در آیه دوم هم؛ بله اگه خدا این کار رو می کرد ما هم می گفتیم سحر است. خداوند می داند که قدرت بشر در کتابت چقدر بوده که کتاب نوشته برکاغذ بر پیامبر نازل نکرد چون بشر آنروزی همچون چیزی را ندیده بود و در نتیجه از دید بشر یک کار خارق العاده میشد و به آن سحر میگفت. فکر کردی از این آیه میتونی برای تأیید جعلیات تاریخ باستانیت استفاده کنی! ما هم یه زمانی مسحور تاریخ میرالعقول باستانیتان بودیم اما به لطف تحقیقات ارزشمند استاد پورپیرار سحر و کید دانشگاههای شیکاگو، کمبریج و ... باطل گردید و شماها همچنان مسحورید و هر روز برایتان حفاری های باسانی در محوطه های باستانی شیکاگو انجام میدن و الواح باستانی را 300 تا 300 تا کشف میکنند!!!! فکر کردی حکمت خداوند مثل حکمت فردوسی است که سوتی بدهد!!!

و اما آیه سوم؛ نمیشه یه خورده فکر کنی؟! تو که باز خبت کردی در اینحا کتاب باز هم یک مفهوم شیئی و مادی نیست چون هدف از نوشتن ثبت یک مفهوم معنوی و غیر شیئی است که به آن عینیت داد. ما شعر مینویسیم، شیمی، فیزیک،ریاضی، خاطرات و .. را می نویسیم و تبدیل به کتاب به مفهوم امروزی میشود نه اینکه شعر،فیزیک،ریاشی،خاطرات و... را کتاب بدانیم. وقتی امروزه میگوییم کسی کتاب مینویسد منظور تألیف و تبدیل یک مفهوم غیر شیئی به یک مفهوم شیئی است. به زبان بسیار ساده یعنی بشر مفاهیمی غیرشیئی مانند شعر و .. را می نویسد و کتاب را تولید میکند. در اینجا باز هم مراد از کتاب آنچه خداوند گفته و قانون و صحیح است میباشد که عده ای می خواستند با احترامی که مسلمانان برای آن قائل بوده اند تجارت کنند.

و باز هم آن تعبیر خنده دار از "یعلمهم الکتاب" را تکرار میکنی و باز ازتون می پرسم آموزش کتاب یعنی چی؟ مگر کتاب آموزش دادنیست؟ به ما بگید شاید بتون ایمان اوردیم. از همه باستان پرستان عزیز میخواهم برای توجیه جعلیات باستانیتون دست به دامن قران نشوید چون موفق نخواهید شد. فقط یک راه دارید سراغ خدای خود و کتاب او بروید و رو به قبله او نماز بگذارید. دنیا فقط شیکاگو
پاسخ:
آقای نیسی. مطالعه دقیق و به قصد بهره وری از قرآن، شبیه معجزه ای بر تفکر و تمایلات آدمی اثر می گذارد. مثلا می توان از الیس الصبح بقریب برداشت آرمانی کرد و یا این که صبح را دمیدن روشنایی هر روزه گرفت. در باب ن والقلم و ما یسطرون هم چیزی شبیه اذا السماء انفطرت و اذا الکواکب انتثرت است، به قلم و حاصل کار با آن که نشر اندیشه و علم است در تمام دوران ها سوگند خورده می شود و نه به قلمی که در دست پیامبر در حال نوشتن است! اشاره دیگر قرآن به تبدیل تمام درختان به قلم نیز، گواه روشنی است که تراشه های چوب درختان را به عنوان قلم به کار می برده اند.
بی هوده اوقات تان را تلف جماعتی نکنید که ده سال است به قدر حشره ای فهم اشارات نکرده اند. راستی گمان می کنید کسانی را که از سه مستند روشنگر برداشتی نداشته اند، با ارائه ادله و آیات متنبه خواهید کرد؟! عناد آن ها موضوع انجام وظیفه ای مقرر و با برنامه است.  به تر این که آنان را به کار خود واگذارید.  
 
 
 
آمون : متن فوق بخشی از چند کامنت ارسالی دوستی بود که صرفا کامنتی که نتیجه نهایی و نظر آقای پورپیرار را داشت، منتشر می شود. متن کامل در لینک زیر واقع است :