ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

استفاده از لغت عکس پیش از اختراع دوربین عکاسی (سوتی!)

یکی دیگر از بسیار دم های خروس جعل!!؟

به علت چند سئوال پریشانوارانه، در مورد رسوایی کاربرد متعدد لغت عکس، به جای تصویر و نقش، در دیوان حافظ، که مدافعان صحت و قدمت اشعار آن شاعر ساختگی را پریشان احوال کرده، نتوانستم بر وسوسه نصب این پست کوتاه، در میان بحث بس کلان تاریخ معاصر هند، غلبه کنم که به طرز شگفتی، درست همانند مستند تختگاه، با صراحت و نورانیتی غیر قابل مقابله، به قبول حقیقت و دور ریختن توهمات دروغین و حاصل سعی یهود، دعوت می کند.

خون دل عکس برون می دهد از رخسارم
گر فتد عکس تو بر لعل نگین ام چه شود؟
مگر آن که عکس روی اش به ره ام چراغ دارد
عکس روی تو چو بر آینه ی جام افتاد
عکس خود دید گمان برد که مشکین خالی است (?!)
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
می نماید عکس می در رنگ و روی مهوش ات
اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد
کاتش ز عکس عارض ساقی در آن گرفت
کز عکس روی او شب هجران سرآمدی

این ها ده نمونه از مصارعی در دیوان حافظ است که واژه ی عکس در آن به جای تصویر و نقش آمده است. در دراز گویی های بد آموز مثنوی  و نقالی های ممتد شاه نامه این لغت دیده نمی شود و در کلیات سعدی هم لفظ عکس فقط دو بار و تلویحا با همان معنای تصویر آمده است:
طارم خضرا از عکس زمین حمرا شد
آب از گل رخساره ی او عکس پذیرفت
و هر دو هم بیرون از ردیف معمول گفتار در کلیات!

لغت عکس در فارسی، به جای فتو در زبان انگلیسی نشسته و برداشته ای از طرز کار آینه و انعکاس وارونه ی شمایل سوژه ی مقابل لنز، در اتاق تاریک جعبه ی عکاسی است. لفظ عکس و هیچ گونه از ابواب و مشتقاتی از آن در قرآن فصیح نیامده و در شیوع عمومی و امرورین زبان عرب، به معناهای مختلف زیر دیده می شود:
«وارونه کردن معنایی در سخن و یا شیئی از جای خود. برگرداندن مسیر شتر. منصرف شدن از کاری. ریختن شیر در طعامی. بیزاری، نفرت و کراهت». واضح است که در زبان جاری و کنونی عرب هم لغت عکس نه با معنای تصویر و نقش، که با مفهوم سر و ته شدن مصداق دارد، تا بدانیم انتخاب این لغت، به علت آن واژگونگی تصاویر در جعبه دوربین است، نه در بازتاب اشیاء و از جمله رخسار یار، در جام شراب!  

بدین ترتیب از هیچ مسیر و با هیچ تمهید و بهانه و توجیهی نمی توان قبول کرد که حافظ، پیش از ورود صنعت فتوگراف به ایران و نام گذاری عکس بر حاصل عمل آن، به جای تصویر و نقش در اشعار خود، لفظ عکس را به کار برده باشد، چرا که عکس یک مفهوم مخصوص است و با تصویر بدون وارونگی در اشارات این اشعار منطبق نمی شود. این که فردوسی به جای تصویر از نقش استفاده کرده و نه عکس، راه نمای عقل اندیشان به سمت این حقیقت است، که نوسرایندگان شاه نامه کار خود را پیش از عمومی شدن صنعت عکاسی، و نوسازندگان دیوان حافظ، و هر منبع نظم و نثر دیگر فارسی، پس از آن آغاز کرده اند!

در دفتر شعر حافظ، تا این جا که یافته ام، لااقل پنج گاف بزرگ لو دهنده در همین ردیف دیده می شود که دوستان و دشمنان را به جست و جوی بیش تر برای یافتن دم های دیگری از این خروس بد صدای جعل دعوت می کنم. موفق باشید.

این لینک کمکی را هم، که آقای عادل فرستاده، برای آن متعصبان از شب یلدا بازگشته و فراوان فال حافظ گرفته، اضافه می کنم تا بدانند حضرات خود می دانند که عکس لغت تازه واردی به زبان فارسی است ولی از خود نپرسیده اند در شعر کهن فارسی چه می کند!!؟

http://www.loghatnaameh.com/dehkhodasearchresult-fa.html?searchtype=0&word=2Lnaqdiz

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد