ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

هواخوری 19 : روابط زن و مرد در تورات و قرآن؛ ارتجاع و تحجر عقاید توراتی، تساهل و تسامح در اسلام و قرآن

 

 

 

هوا خوری 19

چهارشنبه 30 اسفند 1391 ساعت 11:27 AM

هوا خوری 19

مقدم بر هر گمانه ای در مراتب و نحوه ارتباط درست با قرآن قویم، آشنایی با نهاد و فصول و مراتب آیاتی است که هر یک به گونه ای آراسته و پی گیر، با خواننده تعیین تکلیف می کند. دنبال کردن شیوه و روش بیان این مدرک اولیه و نهایی اسلام دشوار نیست، اگر به جای همراهی با متن، جلد آن را نبوسیم و چنان که عادت مان داده اند، نپنداریم که نزدیک شدن به گفتار خداوند آسان نیست و جز عالمان عالی مقام را به فهم آن راه نمی دهند تا مثلا تشخیص دهند که معنای ترکیب لفظی ما ملکت ایمانهم کنیز است!

حالا و در موضوع برخورد با شیوه برداشت های مستقیم از اشارات قرآن قدرتمند با کسانی و از جمله اقای توحید مواجهیم که تعبیر صریح از ترکیب ماملکت ایمانهم در آیات گوناگون را به عنوان موجود زنده و همراه جنسی ادمیان نمی پذیرند و فرحناک ان جاست که معنای من دراوردی کنیز را هم برای این ترکیب قرانی رد می کنند تا این کلمات به کلی بی کاربرد بمانند. ایشان با ارسال ای میلی با محتوای آیه 55 سوره احزاب می نویسند: «ابهام بزرگی در درک تعریف شما از ماملکت ... برایم وجود دارد که طبق این آیه چه طور همسران پیامبر می توانند دارای ماملکت ... باشند»؟

حتی با فرض صحت برداشت معنایی از متن این ایه، اقای توحید هم گرفتار همان مشکل بزرگ و سرگرم کننده ای شده اند که به سعی معاندان قران اینک شیوه جاری برخورد با کلام خداوند شده است. با این توضیح که عدم تطبیق تذکرات قرآن کبیر با دستورات فقهی جاری را نقص می دانیم و بد تر و عوامانه تر هر ایه را، مثلا در موضوع تنبیه بدنی زن، که با اخلاقیات و رسوم متعارف و موجود همخوان نباشد ضعف ره نمودهای قرانی می گیریم و حتی مجازات مذکور زانی و زانیه را از حد قرآنی به سنگسار می کشانیم تا دق و دل خود خالی کرده باشیم.

«من یهوه هستم. عورت پدر خود یعنی عورت مادر خود را کشف منما، او مادر توست. کشف عورت او مکن. عورت زن پدر خود را کشف مکن. آن عورت پدر تو است. عورت خواهر خود، خواه دختر پدرت، خواه دختر مادرت چه مولود بیرون، عورت ایشان را کشف منما. عورت دختر پسرت و دختر دخترت، عورت ایشان را کشف مکن، زیرا که این ها عورت تو است. عورت دختر زن پدرت که از پدر تو زاییده شده باشد، او خواهر تو است کشف عورت او را مکن. عورت خواهر پدر خود را کشف مکن، او از اقربای پدر تو است. عورت خواهر مادر خود را کشف مکن، او از اقربای مادر تو است. عورت برادر پدر خود را کشف مکن، و به زن او نزدیکی منما. او عمه ی تو است. عورت عروس خود را کشف مکن، او زن پسر تو است. عورت او را کشف مکن. عورت زن برادر خود را کشف مکن. آن عورت برادر تو است. عورت زنی را با دخترش کشف مکن. و دختر پسر او یا دختر دختر او را مگیر، تا عورت او را کشف کنی. اینان از اقربای او می باشند و این فجور است. و زنی را با خواهرش مگیر، تا هیوی وی بشود، و تا عورت او را با وی مادامی که او زنده است، کشف نمایی و به زنی در نجاست حیض اش نزدیکی منما، تا عورت او را کشف کنی. و با زن همسایه ی خود همبستر مشو، تا خود را با وی نجس سازی. و کسی از ذریت خود را برای مولک از آتش مگذران و نام خدای خود را بی حرمت مساز. من یهوه هستم. و با ذکور مثل زن جماع مکن، زیرا که این فجور است. و با هیچ بهیمه ای جماع مکن، تا خود را به آن نجس سازی، و زنی پیش بهیمه ای نایستد تا با آن جماع کند، زیرا که این فجور است. به هیچ کدام از این ها خویشتن را نجس مسازید، زیرا به همه ی این ها امت هایی که من پیش روی شما بیرون می کنم، نجس شده اند. و زمین نجس شده است، و انتقام گناه اش را از آن خواهم کشید، و زمین ساکنان خود را قی خواهد نمود... و کسی که با زن دیگری زنا کند یعنی هر که با زن همسایه خود زنا نماید، زانی و زانیه البته کشته شوند. و کسی که با زن پدر خود بخوابد، و عورت پدر خود را کشف نماید، هر دو البته کشته شوند. خون ایشان بر خود ایشان است. و اگر کسی با عروس خود بخوابد، هر دو ایشان البته کشته شوند. فاحشگی کرده اند. خون ایشان بر خود ایشان است. و اگر مردی با مردی مثل با زن بخوابد هر دو فجور کرده اند. هر دو ایشان البته کشته شوند. خون ایشان بر خود ایشان است.و اگر کسی زنی و مادرش را بگیرد، این قباحت است. او و ایشان به آتش سوخته شوند، تا در میان شما قباحتی نباشد. و مردی که با بهیمه ای جماع کند، البته کشته شود و آن بهیمه را نیز بکشید. و زنی که به بهیمه ای نزدیک شود تا با آن جماع کند، آن زن و بهیمه را بکش. البته کشته شوند خون آن ها بر خود آن هاست. و کسی که خواهر خود را خواه دختر پدرش خواه دختر مادرش باشد بگیرد، و عورت او را ببیند و او عورت وی را ببیند، این رسوایی است. در پیش چشمان پسران قوم خود منقطع شوند، چون که عورت خواهر خود را کشف کرده است. متحمل گناه خود خواهد بود. و کسی که با زن حایض بخوابد و عورت او را کشف نماید، او چشمه ی او را کشف کرده است و او چشمه ی خون خود را کشف نموده است، هر دوی ایشان از میان قوم خود منقطع خواهند شد. و عورت خواهر مادرت یا خواهر پدرت را کشف مکن، آن کس خویش خود را عریان ساخته است. ایشان متحمل گناه خود خواهند بود. و کسی که با زن عموی خود بخوابد، عورت عموی خود را کشف کرده است. متحمل گناه خود خواهند بود. بی کس خواهند بود. و کسی که زن برادر خود را بگیرد، این نجاست است. عورت برادر خود را کشف کرده است. بی کس خواهند بود». (عهد عتیق، لاویان، 18: 6-26 و 20: 10-22)

چنین است برخورد تورات با ماجرای نیازهای جنسی و طبیعی انسان که تنها یک راه حل می شناسد: هر دو را بکش و یا بسوزان اما خداوند نازل کننده قران تذکر دیگری دارد.

«اراده الهی چنین است تا بر انسان ناتوان آفریده شده اسان گیرد» (ساء، 28)

تجلی این اسان گیری بر ادم ضعیف که غالبا و بر اساس طبیعت و قوی ترین حکم خلقت یعنی رفتارهایی در اساس با هدف تولید مثل، گشودن راهی برای تسکین و آزام کردن روال زندگانی بندگان است تا از سر ناچاری با بهائم نزدیکی نکنند و در این باب در صورت نبود امکان ازدواج، انتخاب یک همراه جنسی با حفظ حقوق و احترام و قبول طرفین و عنایت مالی مرد نسبت به زن صورت می گیرد که خداوند وی را اشنایی در اطراف توصیف کرده است. این مسلمی بی چانه زنی است که ذات باری روابط آزاد و آراسته و متکی بر حقوق انسانی بین زن و مرد را هرگز در قران تابو نشناخته است.

 

 

 

 

 

لینک مستقیم یادداشت :  

 

http://naryna.blogsky.com/1391/12/30/post-129/

 

نظرات 9 + ارسال نظر
عرفان دوشنبه 14 مهر 1393 ساعت 01:42 ب.ظ

با سلام
ممنون از روشنگری های عالمانه شما

اگر در حالت ما ملکت ایمانکم فرزندی برای طرفین حاصل شود آیا همانند فرزند حاصل از ازدواج طرفین ملزم به نگهداری و پرورش فرزندشان خواهند بود؟ و چنان که روشن است ما ملکت ایمانکم برای حالتی است که طرفین قدرت مالی بر ازدواج ندارند و نمی توانند خانه مشترک و لوازم مشترک و درامد کافی برای ادامه اش را داشته باشند ،پس چگونه فرزندشان را نگهداری می کنند؟

سوال دووم در مورد شرایط تحقق زنای غیر محصنه است
خیلی ممنون ، سرفراز باشید

جواب این سوال را به نظرم با نگاه به زندگی مردم اندونزی می شود داد. اگر در روابط دوستی دختر و پسر فرزندی به وجود آید هر دو خانواده دختر و پسر جلسه ای ترتیب می دهند و برای سرنوشت بچه تصمیم گیری می کنند. اگر امکانش باشد دختر و پسر ازدواج می کنند و اگر نه سرپرستی بچه را یکی از طرفین با کمک و مشارکت طرف دیگر به عهده می گیرد.

عرفان دوشنبه 14 مهر 1393 ساعت 05:13 ب.ظ

بنظرم راه حل درست و عاقلانه هم همینه ، به این دلیل که در راهی که قران به عنوان ما ملکت ایمانکم بیان فرموده نزدیک ترین شیوه به ازدواج رسمیست، تنها عامل اختلاف اینه که در ازدواج خانه ای مستقل و لوازم مستقل و درامدی مستقل که کفاف نیازهای یک زندگی دو یا چند نفره رو بده لازمه ، و اگر ازدواج رو تنها راه قران بدونیم قبول این نکته است که خداوند از احوال زندگی بندگانش در قرن بیست و یکم خبرنداشته ، خداوندی که می فرماید از رگ گردن به شما نزدیکترم ، قبول اینکه قران برای همیشه و همه حال نیست. اما وجود این امکان که به عنوان ماملکت ایمانکم بیان شده تمام این شبهه ها رو برملا میکنه.
هدف خداوند از منع زنا دوری انسانها از معاشرتهای پنهانی و دور از چشم خانواده و جامعه بوده، نه محدود کردن روابط جنسی میان دو جنس مخالف ، که یک نیاز اساسی و مهم هر انسانیه .
تا پیش از خواندن مجموع مقالات اسلام و شمشیر به دلیل اینکه معنای روشن آیه ٢٤ سوره نثاء بر من روشن نگشته بود، با وجود آشوب و نفرت درونی درمقابل اعمال ارتکابی داعش در شنگال که ٥٠٠ دختر و زن رو گرفته بودن و به عنوان کنیز به فروش می رساندند ، این کار غیر انسانی اونها رو به آیه ٢٤ سوره نثاء ارجاع می دادم که در تفسیر فی الظلال اینگونه بیان شده بود: زنان شوهر دار بر شما حرام هستند مگر زنانی که در جنگ به دست شما افتانده اند و مال شما شده اند. و از روی نا آگاهی بیان می کردم که داعش نمود واقعی اسلامه و در حال اجرای همان اعمالی هستند که در حمله نخستین به ایران مرتکب شده بودند.
به یاری خداوند با آشنایی با مطالب شما حقیقتی که از روز روشنتره برام عیان شد در ترجمه کاملا مربوط و درست آیه که شما بیان کردید و نادرستی ترجمه ها و تفسیرهای سرگیجه آوری که به روشنی قصدی ندارند جز پوشاندن حقیقت ، زیرا که خداوند اگر می دانست بیان متن قران شفاف و کامل نیست آیا قادر به بیان الفاظ دیگری نبود که بیان آیه را چنین وارونه نشان ندهد؟ که پاسخ بر هر عاقل ایمان داری روشن است.
اما در بحث قبل سوالی مطرح کردم که اگر ترجمه آیه را اینگونه بگیریم پس اسباب زنای غیر محسنه چیست ؟
پاسخ خودم به سوال اینه که در صورتی که دختر و پسری بدون اطلاع و سندی مکتوب که نشان دهد آنها به صورت ما ملکت ایمانکم با هم رابطه دارند مرتکب زنای محسنه شده اند زیرا که سبب لازم برای زنای غیر محسنه یعنی مخفی بودن در عمل آنها وجود دارد. به نظر شما پاسخ را صحیح دریافته ام یا خیر ؟
باز هم ممنون از شما و پیروز باشید انشالله

آقای عرفان این اعمالی که به داعش نسبت می دهند واقعیت ندارد. داعش پشتوانه مردمی در عراق و در میان اعراب دارد که البته این موضوع احتیاج به یادداشتی جداگانه دارد.
جنگ ایران و عراق هم تقصیر صدام حسین نبود.
دوم این که وقتی معنی آیه ای را متوجه نمی شوید برداشت و حدسیات خود را به جای ان قرار ندهید. چرا که قرآن مسلمین را از این کار منع کرده است.

عرفان سه‌شنبه 29 مهر 1393 ساعت 12:02 ق.ظ

با سلام خدمت استاد عزیز
گفته شما کاملا درسته باید بر شناخت خودم در زبان عربی بیفزایم، بی صبرانه چشم به راه مطلب شما در باب داعش می مانم .
سوالی هم خدمت شما داشتم ، در کتاب دیدار از اندونزی بیان فرمودید که آنها پیروی از دو امر را الزامی می دونن، قرآن و قانون. سوال اینه که آیا قانون همان قراردادهای عرفی میان انسانهاست یا سنتی برگرفته از قرآن( البته در اندونزی).

منظور قانون اساسی وضع شده توسط دولت است. اما برای روشن تر شدن مطلب به مجموعه یادداشت های دیدار از مالزی - قسمت چهارم- در وبلاگ "نگاهی دوباره به زندگی" به آدرس
teresaath.blogsky.com رجوع کنید. اسلام در مالزی نیز شرایطی شبیه اندونزی دارد. در قسمت آخر آن یادداشت، شرح مفصلی از مسئله قانون و قران در اندونزی و مالزی وجود دارد.
در ضمن در همان وبلاگ یادداشتی به نام "عینک حیا" نیز وجود دارد که مکمل این بحث است.

عرفان پنج‌شنبه 1 آبان 1393 ساعت 01:13 ق.ظ

سلام استاد
آرزوی قلبیم سلامتی و بهبودی شماست که از خداوند مهربان درخواست برآورده شدنش رو دارم

سوالی دارم خدمت شما
آیا در مواردی که در قرآن از زنانی به عنوان زنان آزاد یاد شده منظور زنانی نیست که خودشون رو در قید کسی نگه نداشته اند تعهد متقابل به ازدواج به کسی نداده اند؟ چیزی شبیه به قراداد نامزدی . زیرا که شاید امری بدیهی بوده باشه که زنی که شوهر داره نمیتونه شوهر بکنه و این امر نیاز به بیان نداشته. ممنون از لطفتون که به سوالات من پاسخ دادید

چیزی با اصطلاح زنان آزاد در قرآن نداریم.
لطفا ترجمه فارسی قرآن را نخوانید. چون به شدت اشتباه و هدف دار ترجمه شده.
اصطلاح عربی ان را ذکر بفرمایید.

عرفان پنج‌شنبه 1 آبان 1393 ساعت 07:49 ب.ظ

سلام
منظورم آیه ٢٥ سوره نساء بود که در ترجمه آیتی زنان آزاد بیان شده برای محصنات
وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلاً أَنْ یَنْکِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ مِنْ فَتَیاتِکُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإیمانِکُمْ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَیْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ25
شماره صفحه : 82 حزب : 17 جزء : پنجم سوره : نساء

کاش ترجمه قابل اعتمادی بود از قرآن که همه می تونستن مراجعه کنن

حقیقت این است که ما هنوز نمی توانیم به طور قطع تعیین کنیم که منظور خداوند از کلمه زنا و محسنه در قرآن چیست؟هر گونه اظهار نظر در این موارد تنها بیان دید و نظر شخصی است که آن هم توسط خداوند نهی شده است.

عرفان جمعه 2 آبان 1393 ساعت 08:33 ب.ظ

پس راه چاره چیه
این از مواردی نیست که بتونیم بگیم معنیش رو نمی فهمیم و برای زور آخرت روشن می شه برامون بلکه خداوند این موارد رو به عنوان روش زندگی یک مسلمان بیان کردن . باید چاره ای باشه

عرفان جمعه 2 آبان 1393 ساعت 08:41 ب.ظ

مقاله ای عربی رو دیدم چند روز پیش ، نویسنده سوالی رو مطرح کرده بود که چرا باید نکاح رو هم معنی با تزویج بگیریم و آیا نکاح امری جدا از تزویج نیست ؟
کل مقاله رو براتون می فرستم شاید به کار بیاد.
النساء لیسوا هم الاناث – لطیفة الحیاة

فی الصفحة الحرة 25 فبرایر 2010 32 تعلیقات / 32 أسئلة 3,591 زیارة

جمیع الآراء الواردة فی هذا الموضوع تعبر عن رأی کاتبها، ولیس بالضرورة أن تکون متوافقة مع آراء الدکتور محمد شحرور وأفکاره

النساء لیسوا هم الإناث

لطیفة الحیاة

جاء فی سورة النساء {واتو الیتامى أموالهم ولا تتبدلوا الخبیث بالطیب ولا تأکلوا أموالهم إلى أموالکم انه کان حوبا کبیرا وان خفتم ألا تقسطوا فی الیتامى فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنى وثلاث ورباع فان خفتم ألا تعدلوا فواحدة أو ما ملکت أیمانکم ذلک أدنى ألا تعولوا} الآیات: 2 – 3

قبل أن نخوض فی تفکیک وتحلیل هذه الآیات من البلاغ المبین ینبغی أن نعی أمرا هاما وأساسیا بل، نرکز علیه جیدا فی تأملاتنا داخل سورة النساء منذ بدایتها حتى نهایتها، ألا وهو أن الخطاب فی السورة موجه للناس عامة. الناس الدین عرفتهم بدایة السورة بأنهم رجالا کثیرا ونساء بثهم الله من زوج خلقه من النفس الواحدة {یأیها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة وخلق منها زوجها وبث منهما رجالا کثیرا ونساء} الآیة:1 ولکوننا نضع اللا ترادف قاعدة فی فهم ألفاظ القرءان الکریم ومن ثمة عدم الاشتراک اللفظی بین مفرداته فإنه یحق لنا طرح هذه الأسئلة على سورة النساء خاصة والقران عامة: هل الرجال هم الذکور؟ وهل النساء هم الإناث؟

نذکر بأن موضوع سورة النساء – کما مر معنا فی الحلقة الأولى – هو تحدید تقوى الناس لله فی علاقتهم بالأرحام. هؤلاء الأرحام الذین استفتحت السورة الحدیث عنهم بالیتامى کفئة مستضعفة فی المجتمع. فعن أی یتامى تتحدث الآیات؟ وکیف یتقى الناس الله فی الیتامى؟ وما علاقة الیتامى برجالاً کثیراً؟ وما علاقتهم بالنساء؟

سنحاول أن نقارب الإجابة على هذه الأسئلة من خلال الآیات نفسها، وذلک بالتتبع البسیط لمضامینها التی تحدد تقوى الناس لله فی الیتامى فی ثلاث حالات:

1 – الحالة الأولى:

{واتو الیتامى أموالهم ولا تتبدلوا الخبیث بالطیب ولا تأکلوا أموالهم إلى أموالکم انه کان حوبا کبیرا}

أن یؤتی الناس الیتامى أموالهم.

- ولا یتبدل الناس الخبیث بالطیب.

- ولا یأکل الناس أموال الیتامى إلى أموالهم لأنه کان حوبا کبیرا.

2 – الحالة الثانیة: خوف الناس ألا یقسطوا فی الیتامى.

{وان خفتم ألا تقسطوا فی الیتامى فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنى وثلاث ورباع}

- فلینکح الناس ما طاب لهم من النساء مثنى وثلاث ورباع.

3 – الحالة الثالثة: إن خاف الناس ألا یعدلوا فی الیتامى.

{فان خفتم ألا تعدلوا فواحدة أو ما ملکت أیمانکم ذلک أدنى ألا تعولوا}

انکاح الناس واحدة من النساء.
أو انکاح الناس من ما ملکت أیمانهم.
ذلک (انکاح واحدة من النساء أو ما ملکت الإیمان) أدنى ألا یعول الناس.
هنا یحق لنا طرح الأسئلة الآتیة، والتی على أساسها سیتم حل کثیر من الغموض الذی یلف الآیات فی أذهاننا، وربما کان سببا فی منزلقات القراءات السلفیة السابقة إذ، ذهبت تتحدث عن تعدد الزوجات وتشرع له مستندة إلى هذه الآیات من سورة النساء.

لماذا لم یرتبط الحدیث عن الیتامى الذین ورثوا أموالا بالانکاح والإعالة؟
ما علاقة القسط فی الیتامى بانکاح ما طاب للناس من النساء مثنى وثلاث ورباع؟
ما هو القسط المطلوب هنا؟
لماذا أمر النص الناس بمفردة {فانکحوا} ولم یقل فتزوجوا؟
هل انکحوا تعنی تزوجوا هؤلاء الیتامى أم اعملوا على تزویجهم؟
ما معنى ما طاب لکم؟
لماذا قال النساء ولم یقل الإناث؟
لماذا قال مثنى وثلاث ورباع ولم یقل اثنتین أو ثلاثة أو أربعة؟
ما علاقة القسط فی الیتامى بالنساء وبالانکاح وبالإعالة؟
ما علاقة العدل فی الیتامى بالنساء وبالا نکاح وبملک الیمین وبالا عالة؟
لماذا ارتبط القسط فی الیتامى بمثنى وثلاث ورباع بینما ارتبط العدل بواحدة أو ما ملکت إیمان الناس؟
ما معنى ملک الیمین؟
هل ملک الیمین هم إناثا أم ذکورا أم هما معا؟
ما علاقة النساء بالیتامى؟
هل الیتامى فی النص هم من فقد آباءهم؟
ما هو الفرق بین الناس وبین الیتامى؟
من هم الناس؟ هل الناس هم الذکور کما حددتهم القراءات السلفیة؟
هل کل الناس سیهتمون للیتامى أم هناک تمثیلیات لهم فی المجتمعات حسب تطورات أنساقها المعرفیة؟
هل دوما بیت مال المسلمین هو الشکل الوحید لکفالة الیتامى؟
إذن، هذه مجموعة من الأسئلة البسیطة، التی اطرحها هنا کدعوة للتأمل والتفکیر الجماعی الذی یجعلنا نتفاعل تفاعلا إیجابیاً مع هذه الآیات ونقاربها لتحدید تقوى الله المطلوب فی الیتامى ذکورا کانوا أو إناثا، یتامى الأب أو الأم أو هما معا، إذ لم یرد أی شیء یجعلنا نتحدث بالتخصیص ها هنا. لکن من یکون هؤلاء الیتامى حسب الحالات الثلاث؟ هل الیتامى فی الحالة الأولى هم أنفسهم یتامى الحالة الثانیة وهل هم أنفسهم یتامى الحالة الثالثة؟

یتبین أن الیتامى فی الحالة الأولى هم الذین ورثوا أموالا، حیث ارتبط الحدیث عنهم بالمال بینما فی الحالة الثانیة ربطوا بالقسط والانکاح، وفی الحالة الثالثة بالعدل والانکاح. هذا القسط والعدل الذی جاء لتحقیق الإعالة المادیة التی حرموا منها لعدم توفرهم عن المال الموروث کما فی الحالة الأولى.

فبالنسبة لتقوى الله فی علاقة الناس بالیتامى فی الحالة الأولى تحدد فی إیتاءهم أموالهم وعدم تبدل الخبیث بالطیب وعدم أکل أموالهم. فالغرض هو الحفاظ على أموال الیتامى حتى تسلم لهم کما هی، إذ نلاحظ هنا أن النص لم یتحدث عن الإعالة لکنه حذر من أکل أموالهم قائلا: {انه کان حوبا کبیرا}. أما فی الحالة الثانیة فیتحدد التقوى (القسط) فی انکاح ما طاب من النساء مثنى وثلاث ورباع بینما عدل الناس المرتبط بالیتامى فی الحالة الثالثة یتحقق بانکاح واحدة من النساء أو من ملک الیمین. ونلاحظ هنا:

1 – أن النص ختم الحدیث عن الحالتین الثانیة والثالثة بـ {ذلک أدنى ألا تعولوا} على عکس الحالة الأولى مما یبین أن تقوى الناس الله فی الیتامى فی هذه الآیات له علاقة بالمال والإنفاق، وأن العدل والقسط المطلوبان لهما علاقة بالمال، یحصلان بوجوده ویغیبان بغیابه.

2 – أن النص فی الحالة الثالثة (العدل) ربط النکاح بالنساء أو بملک الیمین {فواحدة أو ما ملکت أیمانکم}. مما یعنی أن هناک خیار فی الانکاح بین النساء وبین ملک الیمین. فلو کانت النساء هنا تعنی الإناث من الیتامى أو أمهاتهم لما وقع الخیار فیها مع ملک الیمین، إذ ما علاقة ملک الیمین بالیتامى؟ وما وجه القرابة التی تجعل انکاح ملک الیمین یحقق التقوى فی الیتامى؟

3 – وجود ملک الیمین هنا فی الآیات یدل على أن الانکاح المقصود لیس هو الزواج من الیتامى أو من أمهاتهم وإنما تزویجهم هم مثنى وثلاث ورباع باعتبارهم جزء من النساء.

إذا اعتبرنا هنا بما تقول به هذه القراءات السلفیة من أن النساء هم الإناث فإننا نفهم من النص ما یلی:

أن المقصود بالیتامى هم الذین فقدوا آباءهم الذکور فی حین ما زالت أمهاتهم على قید الحیاة (النساء).
أن النص همش یتامى الأمهات وتناول یتامى الآباء فقط.
أن الإناث (النساء) خارج دائرة الناس الذین وجه لهم الخطاب فی السورة وبالتالی فخطاب الله ذکوری، أی انه موجه للذکور.
أن الرجال تعنی الذکور.
أن النساء (الإناث) غیر معنیات بالقسط والعدل فی الیتامى وبالتالی غیر معنیات بتقوى الله.
أن الأسلاف جعلوا النکاح مرادف للتزویج.
إن خطاب القران ضد سعادة الأزواج وذلک لان هناک الکثیر ممن یبغی القسط فی الیتامى لکنه لا یرید التزوج من النساء.
أن الإسلام یحقق سعادة أفراد على حساب تعاسة أفراد آخرین، فما ذنب الزوجة التی یتزوج علیها زوجها ثانیة وثالثة ورابعة فقط لیعدل ویقسط فی الیتامى؟
استنتاج:

إذا کان الخطاب هنا موجه للناس فمن الطبیعی أن تکون الإناث جزء من الناس وضمن الناس ولیس خارج دائرتهم، ولهذا فلا یجوز القبول بکون النساء هم الإناث من جهة العقل والمنطق أولا ومن جهة اللا ترادف فی القرآن الکریم ثانیة.

وعلیه فالخطاب هنا موجه للناس ذکورا وإناثا بتحمل مسؤولیة الیتامى، وتحقیق القسط والعدل فیهم المرتبطان بالإعالة المادیة. وعلى هذا الأساس یتوجب علینا إعادة فهم مفردة (النساء) بعیدا عن الاشتراک اللفظی بینها وبین (الإناث) – کما فعلت القراءات السلفیة – کما یجب إعادة قراءة القران عامة وسورة النساء خاصة وفق هذا الطرح. حینذاک قد تنجلی أمامنا الکثیر من الحقائق التی غابت عنا فی النص بسبب هذا الاشتراک اللفظی بین النساء والإناث.

هذا یجعلنا نفهم أن النص یلفت انتباه المؤمنین (الرجال بمعنى الإناث والذکور) فی المجتمع الإسلامی إلى إعالة الیتامى (جزء من النساء) کفئة مستضعفة، وذلک بإیتائها أموالها فی حالة ارثها لأموال والعمل على انکاحها أی تزویجها فی حالة عدم ارثها لأموال. فتحقیق القسط والعدل بمفهوم الإعالة المادیة یمکن أن یأتی بطرق عدیدة حسب تطور المجتمعات وتقدمها ولیس بالضرورة أن نفهم النص بفهومات القراءات السلفیة، التی ربطت تحقیق العدل والقسط فی الیتامى بالزواج من هؤلاء الیتامى أو الزواج بأمهاتهم(النساء) مثنى وثلاث ورباع بل، اتخذت هذا النص سندا لها فی القول بتعدد الزوجات. مما أدى بها إلى تحویر موضوع الآیات من القسط والعدل فی الیتامى إلى القسط والعدل فی الزوجات الأربع، ومن إعالة الیتامى إلى تعدد الزوجات. فلو کان النص یقصد بالنساء الإناث لقال اثنتین وثلاثة وأربعة بدل من مثنى وثلاث ورباع التی أدخلت بعض القراءات فی مضاعفة العدد.

فإذا کانت رعایة الیتامى فی مجتمع الیوم صارت من اختصاص جمعیات وهیئات ومؤسسات ولم تعد بالشکل التقلیدی لمجتمعات الأمس فکیف إذن، ستتمکن هذه المؤسسات من تحقیق تقوى الله فی الیتامى بحالاتهم الثلاث عن طریق انکاح النساء ( الإناث) أی الزواج منهم؟

بالنسبة للحالة الأولى التی یرتبط فیها التقوى بإیتائهم أموالهم فلا إشکال فیها، لکن المشکلة تظهر حینما نقبل بالترادف فی القران فنفهم مفردة النساء على أنها الإناث، وعلیه فکل من یرید تحقیق القسط فی الیتامى یتوجب علیه انکاح الإناث مثنى وثلاث ورباع، أما إذا أراد تحقیق العدل فعلیه انکاح أنثى واحدة أو ما ملکت إیمانه.

هنا ستظهر مشاکلنا مع النص إذا نحن ارتهنا فی فهمه للقراءات السلفیة السابقة، فالجمعیات والهیئات المکلفة بالیتامى تضم إناثا وذکورا فکیف للإناث بانکاح الإناث مثنى وثلاث ورباع؟ وهل کل من یرید تحقیق القسط والعدل ذکرا کان أو أنثى ملزم بانکاح الإناث بمعنى الزواج منهم؟ کیف یتصرف ذکر یحب زوجته وتحبه زوجته ویریدان تحقیق العدل والقسط فی الیتامى؟ هل هو مجبر على انکاح مثنى وثلاث ورباع من الإناث؟ أین القران من سعادة الزوجة الأولى التی تنقلب تعاسة بمجرد زواج زوجها من أنثى أخرى؟ ألیس التعدد فی الزوجات سببا لإنتاج یتامى جدد بما یخلقه من مشاکل عائلیة؟

اعتقد انه إذا نحن قبلنا بان النساء ترادف الإناث فان هذه الآیات من سورة النساء تدعوا لشیء مخالف لتعالیم وقیم القرآن، التی تقف ضد العلاقات الجنسیة المثلیة من سحاق ولواط. إذ لا مفر هنا من القبول بانکاح الإناث – کجزء من الناس الذین وجه لهم الخطاب – للإناث(النساء) مثنى وثلاث ورباع من اجل تحقیق القسط والعدل فی الیتامى. کما یجرنا هذا، إلى طرح السؤال على مفهوم ملک الیمین، إذ ربط الحدیث عنها بالیتامى والانکاح والنساء. فهل هن دوما إناثا کما أفهمتنا ذلک القراءات السلفیة؟ فتوجیه الخطاب للناس ذکورا وإناثا إضافة إلى ارتباط مفردة النکاح بالنساء وبملک الیمین فی هذه الآیات لکاف أن یجعلنا نقتنع بما یلی:

1 – النساء لیسوا هم الإناث.

2 – ملک الیمین فئة مستضعفة مثلها مثل الیتامى.

3 – إذا لم یستطع المؤمنین تزویج مثنى وثلاث ورباع من النساء فعلیهم بتزویج واحدة من النساء أومن ملک الیمین.

4 – ملک الیمین إذا تتبعناها فی القران وجدناها واسعة الدلالة فعمال المصنع ملک یمین صاحب المصنع.

5 – یدخل فی مفهوم ملک الیمین الذکور والإناث مثلها مثل الیتامى، وبالتالی فملک الیمین لیسوا دوما إناثا، ولیسوا هم الجواری والإماء.

وختاما نرى انه دون هذا الفهم (النساء لیسوا إناثا) یبقى السؤال مطروحا، هل یدعوا القران للارتباط المثلی وبالتالی للعلاقات الجنسیة المثلیة کالسحاق؟

عرفان شنبه 3 آبان 1393 ساعت 12:27 ق.ظ

سلام استاد
امیدوارم سلامت باشید
تو فیسبوکم یک آیه قرآن رو پست کرده بودم و این آیه قرآن باعث شد که معلم دبیرستانم بیاد در بحث و کامنت بزاره. که شرحه بحث خودم با ایشون و آیه ای که آورده بودم رو براتون قرار می دم خیلی دوست دارم شما هم ببینید.


145)بگو: در میان آنچه بر من وحی شده است چیزی را که خوردن آن حرام باشد نمی یابم، جز مردار یا خون ریخته یا
گوشت خوک که پلید است یا حیوانی که در کشتنش مرتکب نافرمانی شوند و جز با گفتن نام الله ذبحش کنند. اگر کسی ناچار به
خوردن گردد هر گاه بی میلی جوید و از حد نگذراند بداند که خدا آمرزنده و مهربان است.( 146 )و بر یهود حرام کردیم هر
حیوان صاحب ناخنی را و از گاو و گوسفند پیه آن دو را جز آنچه بر پشت آنهاست یا بر چرب روده آنهاست یا به استخوانشان
چسبیده باشد. به سبب ستمکاریشان اینچنین کیفرشان دادیم، و ما راستگویانیم سور انعام
پس غیر از این چهار مورد هرچه را که گفتن حرام است بدونید از زبان یهودیان می گویند و بر مسلمانان حرام نیست
Like


و کامنتها
استاد: در یهودیت هم گوشت خوک حرام است... پس شراب حرام نیست نه ؟

من :
استاد عزیزم این آیه در مورد غذاهاست نه نوشیدنی ها
13 hrs · Like
استاد:آقا عرفان یعنی تحریم گوشت خوک که مشترک اسلام و یهودیت هست اشتباهه؟ و در ثانی در قرآن در کنار خوردنی های حرام نوشیدنی حرام هم آمده مگر خوردن و آشامیدن با هم بیان چه اشکالی داره؟

استاد: اگه این آیه 4 تا هستن پس بقیه اش اضافیه و یهودیت اضافه نموده؟ حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّیَةُ وَ النَّطیحَةُ وَ ما أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَکَّیْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً فَمَنِ اضْطُرَّ فی‏ مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ

من:
استاد من از فرم استدلال شما خیلی متعجبم.
١در این آیه چیزی وجود نداره که بگیم تحریم گوشت خوک در اسلام و یهود مشترک است.
٢ این آیه در حال بیان غذاهای حرام است.
٣ من نگفتم در قرآن چیزی در مورد نوشیدنی ها بیان نشده و حکمی صادر نشده.
1 hr · Like
من: این آیه که بیان فرمودید کدام آیه و در کدام سوره هست ؟
1 hr · Like
من : استاد شما آیه ٣ سوره مائده رو بیان فرمودید که الان براتون ترجمه ش رو میارم
1 hr · Like
استاد: به به کاک عرفان شما هم متاسفانه مثل بعضیا سو ته آیات را میزنید عزیز من ادامه همین آیه خودته که آوردی!!! سوره مبارکه مائده آیه سه ... چطور از زیر حرف در میری از این حرف شما اینطور استدلال میشه که هرچی از حلال و حرام یهودیت هست اگه در اسلام هم باشه مورد اشکاله. اینطور نیست؟

من:
حرام شد بر شما مردار و خون و گوشت خوک و هر حیوانی که به هنگام کشتنش نام دیگری جز الله را بگویند، و آنچه خفه شده باشد یا با سنگ زده باشند ویا از بالا در افتاده باشد یا به شاخ حیوانی دیگر بمیرد یا درندگان از آن خورده باشند، مگر آنکه ذبحش کنید. و نیز هرچه بر آستانه بتان ذبح شود و آنچه به وسیله تیرهای قمار قسمت کنید که این خود نافرمانیست. و امروز کافران از بازگشت شما از دین خود نومید شدند. از آنان مترسید از من بترسید. امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم. پس هر کس در گرسنگی بیچاره بماند بی آنکه قصد گناه داشته باشد، بداند که خدا آمرزنده و مهربان است.
1 hr · Like

من: خب فقط کامنتهاتون رو حذف نکنید تا تحلیل کنم
1 hr · Like

من:
آنچه خفه شده باشد، یا به سنگ زده باشند، یا از بالا در افتاده باشد یا به شاخ حیوانی دیگر بمیرد یا درندگان از آن خورده باشند مگر آنکه ذبحش کنید.

آیا اینها اگر ذبح نشوند همان مردار نیستند؟ بله همان مردار هستند، پس چیزی افزوده نشده .
و نیز هر آنچه بر استان بتان ذلح شود و آنچه به وسیله تیرهای قمار قسمت کنید...
آیا اینها غذا هستند یا روش ذبح و تقسیم غذا. بله روش ذبح و روش تقسیم غذا هستند . پس باز می بینید که غذاهای حرام همان چهار مورد بودند و روشهای حرام غیر از غذای حرام است .
1 hr · Edited · Like

من: بله همان چهار مورد هست و فقط همان چهار مورد هست.
1 hr · Edited · Like

استاد: کاکه گیان( در زبان کوردی یعنی برادر جان) اگه اینطوریه دیگه چه نیاز به بیان موارد متعدد بود همان ابتدا بطور کلی میگفت میدار... ضمنا آنچه که سنگ انداختن انتخاب میکردند که هنوز نمرده بود


من : چی؟

استاد: راستی من مجبورم دوباره به حدیث نبوی پناه ببرم یعنی تحریم های دیگه ای که حدیث بیان فرموده مثل تحریم لحم حمر اهلی ( گوشت الاغ اهلی ) را شما قبول نداری ؟

من: یعنی شما می فرمایید پیامبر حق داشتن چیزی بر قرآن بیفزایند؟

من: از قرآن به حدیث پناه می برید ؟ :)

استاد : کاک عرفان بازهم می پرسم هدف از بیان چنین مطالبی چیست چون من نفهمیدم اگه منظورت روشنگریه خدا اجرت بده ولی اگه دنبال ضعف و مچ گیری و تخریب سنت میگردی من دیگه با شما حرفی ندارم و اصلا از اول نباید وارد می شدم

من :
استاد عزیزم من دارم قرآن روشن رو بیان می کنم. تنها متن وحیانی و تنها متنی که از سوی خداوند به پیامبر وحی شده . من قرآن رو قبول دارم .

استاد: بله من هم به قرآن و هم هم به حدیث مطابق با نص صریح قرآن پناه میبرم؟ آیه میخوای؟

من:
بله اگر آیه ای هست که من ندیدم بیاورید اگر بود با جان و دل قبول می کنم
1 hr · Like

استاد: و ما کان لمومن و لا مومنه اذا قضی الله و رسول امرا ان یکون لهم الخیر من امرهم و من یعص الله و رسول فقد ضل ضلالا مبینا 36 احزاب ............ خدا نگهدار من دیگه راجع به اهویت جایگاه حدیث نمی توانم با شما بحث کنم

من : خب الان معنی آیه شما رو میارم

استاد: عرفان آقا خواهش میکنم منم تقریبا معنی آیه را میفهمم

من :
برای شما نه میدونم شما معنی قرآن رو می فهمید ، شما استاد قرآن خودم بودید و همیشه برای من محترم هستید
1 hr · Like

من :
آیه ٣٦ سوره احزاب
هیچ مرد مومن و زن مومنی را نرسد که چون خدا و پیامبرش در کاری حکم کردند آنها را در آن کارشان اختیاری باشد. هر که از خدا و پیامبرش نافرمانی کند سخت در گمراهی افتاده است
1 hr · Like

استاد: ببخشید من دیگه حرفی ندارم ونظراتم را حذف میکنم گفتم شاید به نتیجه برسیم

من:
خب شما از بیان این آیه قصد داشتید که به بنده بگید که حدیث لازم الاجراست.
١ کجای این آیه فرموده که اگر پیامبر خودشان نبودند و کسی گفت که پیامبر چنین گفته قبول کنید.
٢ آیه کاملا روشن است و مربوط به زمانیست که پیامبر زنده بودند.
٣ و به سوال بنده اگر می توانید جواب دهید ، آیا پیامبر می تواند چیزی غیر از قرآن را اجرا کند و چیزی بر قرآن بیفزاید؟
گفته شما این رو می رسونه که خداوند اشتباه کرده که گفته اگر از تو پرسیدند که غذاهای حرام چیست بگو چیزی حرام نیست مگر اینهای که می گویم، گوشت مردار و....
1 hr · Like

من:
و یک امر دیگر
آیا نمی بینید که وقتی از پیامبر چیزی پرسیده میشه خداوند خودشون به پیامبر وحی می کنند که چه چیزی باید بگی.
پس بر پیامبر نیست الا ابلاغ
59 mins · Like
من :
خواهش کردم نظراتتون رو حذف نکنید
55 mins · Like
من : این هم آخرین نظر استاد 12 mins · Like

Akbar Rostami
ببخشید من دیگه حرفی ندارم ونظراتم را حذف میکنم گفتم شاید به نتیجه برسیم
7 mins · Like
55 mins · Like

من :
برای اینکه دوستان سر در بیارن چی شده من از همه کامنتها عکس گرفتم و الان عکسها رو آپلود می کنم
52 mins · Like

ههههه میدونستم حذفش می کنه برای همین از همه کامنتا عکس گرفت ، خیلی داغون شد ببینید چکار کرد بعدش

استاد:
اگه میخوایی بگی تو بیشتر میفهمی باشه قبول من تسلیمم....ضمنا کارت خیلی درسته!!!!!!!!!
48 mins · Like

استاد:
آقا عرفان شاگرد ناخلفی هستی به چه جراتی کامنت های من را میگذاری درحالی که من راضی نیستم چون من خودم نظراتم را حذف کردم
46 mins · Like

من :
استاد قصدم بحث با شما نیست. شما استاد منی و حرمت شما روی چشم من. در حقیقت آیات قرآن آنقدر روشن بیان شده که همه ما یک چیز ازش می فهمیم مگر اینکه قصد داشته باشیم چیز دیگری ازش برداشت کنیم که خداوند خودشون ما رو از این کار منع کردن. یعنی گفته اند که حق تاویل آیات رو ندارید. این قضیه مردود بودن استناد به احادیث برام خیلی مهم بود و برای این کامنتها رو برداشتم. و کار خوبی نیست وقتی با کسی حرف زده میشه حرفهای خودت رو پنهان کنی. من حق داشتم برای اینکه از گفته های من برداشت غلط نشه این کار رو بکنم.
44 mins · Like

استاد:
از جسارتت خوشم نیامد وچون آب ما به یک جو نمیر ود من شما را همانطور که به دوستی پذیرفتم الان حذف میکنم تا در بیان نظر کمی هم ادب را چاشنی کلام نمایی...
44 mins · Like


من:
اگر بحث در مورد آیات قرآن جسارته من از شما طلب عفو می کنم. در ضمن باور کنید قلبا شما رو دوست دارم. انسان بسیار با کمالات و خوش اخلاقی هستید. امیدوارم خداوند همه ما رو به راه راست هدایت کنه. دوستی با شما برای من افتخاره
40 mins · Like


این هم پایان کار آنفرند گردیدیم :)

عرفان پنج‌شنبه 8 آبان 1393 ساعت 06:30 ب.ظ

سلام استاد
امیدوارم که سالم و شاداب باشید

استاد چرا در این آیه ما ملکت ایمانکم باید در آن سه هنگام که بیان شده برای ورود اجازه بخواهد و همراه کودکان نابالغ آمده است؟

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ الَّذینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلى‏ بَعْضٍ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ

نور 58

ممنون از راه نمایی های شما

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد