ناصر پورپیرار ، یکی از مورخین و محققین دگراندیش تاریخ ایران ، و مؤلف مجموعه کتاب های جنجال برانگیز « دوازده قرن سکوت » ، صبح روز پنجشنبه ، 18 اسفند ماه 1384 ، در نشست بررسی « ملی شدن صنعت نفت ایران و دلائل سقوط مصدق » که در مجتمع دانشگاهی حضرت ولی عصر دانشگاه آزاد تهران برگزار شد ؛ ضمن اعلام ضرورت تطهیر تاریخ ایران از تحریف و تحقیر اظهار داشت : « علت وقوع کودتای 28 مرداد ، نه صرفا ممانعت از ملی شدن صنعت نفت در ایران ، بل ترس کشورهای غربی از جمله دولت های آمریکا و انگلیس از قدرت گیری نیروهای چپ متمایل به شوروی در ایران و در نهایت ورود این کشور به اردوگاه کشورهای سوسیالیستی بود . »
پورپیرار بحث خود را با اشاره به ضرورت بیان پیشوندهای تاریخی ، در خصوص حوادث روزگار مصدق دنبال کرد و گفت : « موضوع تاریخ معاصر ایران به اجمال بیان شده و فاقد هرگونه وضوح منطقی است . بنابراین برای ورود به تاریخ معاصر ایران که بخش کوچکی از آن مربوط به ملی شدن صنعت نفت است ؛ توجه به اوضاع تاریخی بعد از دوره صفویه امری ضروری است . مثلا برای مورخ محقق ، همیشه این سؤال وجود داشته است که چگونه در ایرانی که هزار سال اسلام سنی ، مذهب رسمی بود ؛ ناگهان طی بیست سال با ظهور شاه اسماعیل صفوی ، مذهب ملتی عوض می شود ؟! البته برخی از مورخان می گویند که صفویه با اعمال زور موفق به تغییر مذهب ملت ایران شد که سطحی بودن اینگونه نقالی ها بر هیچکس مخفی نیست . به نظر من هدف نویسندگان این قبیل افسانه های کودکانه ، تقویت سطحی نگری در تاریخ نگاری و همچنین افسانه نگاری در جای تاریخ نگاری بوده است . »
وی سپس افزد : « تاریخ سرزمین ما فاقد محقق و مورخ ملی است . تاریخ کنونی ایران محصول نگارش های بیگانگان و نسخه برداری مستمر مترجمین و نویسندگان متعدد داخلی بوده که عموما نیز توسط دولت های وقت مورد حمایت و تقویت قرار گرفته اند و بدون هرگونه نقدی وارد مناسبت های ملی و نیز کتب مدارس و دانشگاه ها شده و توسط رسانه های گروهی وسیعا تبلیغ شده اند . حیرت انگیز آنکه این قبیل نوشته های تاریخی به رغم آنکه توسط افراد مختلف و البته اکثرا یهودی اما از کشورهای مختلف نوشته شده اند ؛ همه یکسان هستند و اختلاف اساسی با هم ندارند ؛ درحالیکه همین نویسندگان در مورد مسائل معاصر اروپا و مثلا وقایع جنگ دوم جهانی ، با یکدگر اختلاف نظرهای جدی دارند . »
پورپیرار در تالار شهید باکری مجتمع دانشگاهی حضرت ولی عصر اظهار داشت : « متأسفانه حتی در مورد تاریخ معاصر ایران هم تنها به بیان حوادث و پرهیز از تحلیل جدی آنها پرداخته ایم . مثلا اطلاعات ما در خصوص وقایع دوران رضاخان بسیار اندک است و در واقع تقریبا تلاش شده تا این حوادث بسیار کوتاه ، بدون تحلیل جدی ، و البته توأم با تحسین خارق العاده بیان شوند . »
سپس پورپیرار ، با اشاره به انقلاب عظیم مشروطیت گفت : « چگونه در کشوری که فاقد نظام کامل ارتباطی بوده ؛ هنوز در دوران ماقبل فئودالیته زندگی می کرده و حداکثر 10 میلیون جمعیت داشته که تنها پنج درصد آنها با سواد بودند ؛ انقلابی به عظمت مشروطیت به وقوع می پیوندد ؟! این در حالی است که درست همزمان با انقلاب ایران ، در روسیۀ تزاری با آن روشنفکری غول آسا و نیروهای عظیم سیاسی ، انقلابی بوقوع پیوست که واجد تقاضاهای مشابه انقلاب مشروطه ایران بود اما ناکام ماند . روسیۀ آن روز بر خلاف ایران از رشد درخشان فکری ، نیروهای تولید کننده و طبقه ای از آریستوکرات های قدرتمند برخوردار بود و می توانست در انقلاب کامیاب شود ؛ ولی انقلاب آن بطور کامل شکست خورد و عاملین و معتقدین به آن یا اعدام شدند و یا سر از سیبری در آوردند . در مقابل ، رعیت های ایرانی نه تنها توانستند مظفرالدین شاه را وادار به صدور فرمان تاریخی مشروطیت کنند ؛ بلکه بعد از پیروزی نیز شروع به عرضۀ آمال تاریخی خود کردند . »
پورپیرار برای رسیدن به پاسخ این سؤال ها بر ضرورت پیدایش محققین شجاع و ملی تأکید کرد و خواستار تطهیر تاریخ ایران از دروغ گوئی ها و تحقیرها و تحریف های رایج شد .
او گفت : « مورخین دروغ پرداز کار را به جائی رسانده اند که امروزه فارس ، به عرب بد می گوید ؛ عرب ، با ترک دشمنی می کند ؛ ترک به آنها ناسزا می گوید و ... . »
او افزود : « متأسفانه ، این تاریخ آلوده به دروغ را وارد کتاب های درسی مدارس کرده اند ؛ کتاب هائی که از دوران رضاخان تا کنون تفاوت خاصی با یکدیگر نداشته اند . وقتی به مسئولین کنونی می گوئیم که چرا این دروغ ها را در مدارس به کودکان معصوم می گوئید ؛ در جواب فقط سکوت می کنند ! مثلا تخت جمشید که یک بنای نیمه کاره ، رها شده و مطلقا فاقد سقف بوده و مهندسین و متخصصین معماری سازمان نظام مهندسی ایران نیز این موضوع را تأئید کرده اند ؛ به چه دلیل بصورت یک بنای ملی در کتاب های درسی توصیف می شود و تاریخ پرشکوه مردم ایران به رغم قدمت 7000 هزار ساله ، 2500 ساله معرفی می شود و ... ؟! »
سپس ناصر پورپیرار با بازگشت به موضوع نفت گفت : « مجموعه ای که برای اولین بار درخواست ملی شدن صنعت نفت را مطرح کرد از نظر اجتماعی ناشناخته است . به نظر من این درخواست می تواند بازتاب آمال استقلال خواهانه باشد . روشنفکران استقلال طلب معتقد بودند که استقلال واقعی زمانی به دست خواهد آمد که نفت ملی شود ؛ همانگونه که روشنفکران دوران مشروطیت فکر می کردند به صرف احداث شوارع و انتشار نشریات می توان کشور را مترقی کرد . چنین اوتوپیائی در دوران ملی شدن صنعت نفت نیز ظهور کرد . وقتی تقاضای ملی شدن نفت در مجلس طرح شد ؛ رزم آرا در پشت تریبون مجلس سخنانی گفت که دلیل خیانت او به کشور تلقی شد . او اظهار داشت : " شما چه می خواهید ؟! می دانید صنعت نفت یعنی چه ؟! شما که یک آفتابه نمی توانید درست کنید ؛ چطور می توانید یک قطره نفت استحصال کنید ؟! " و این یعنی رزم آرا معتقد بود که قبل از ملی شدن صنعت نفت می بایست فرهنگ و علم این صنعت را داشته باشیم . »
پورپیرار گفت : « من با بخش هائی از صحبت رزم آرا موافقم . وقتی به اسناد نگاه می کنیم کاملا مشهود است که دولت بریتانیا مخالف ملی شدن صنعت نفت نیست ؛ بلکه دولت لندن مایل به ادامه کار در صنعت نفت ایران و لغو سهم 14 درصدی تهران و امضای قرارداد جدید با سهم 50 به 50 است . در واقع خروج انگلیس از ایران سبب خوابیدن صنعت نفت ایران می شد که عملا نیز تا کودتای 28 مرداد چنین بود . البته این امر نمی تواند مجوز غارت ثروت های ملی توسط عوامل بیگانه تلقی شود . بسیاری از روشنفکران با پیشنهاد 50 درصد موافق بودند و حاضر به اتمام تنش ها شدند . آنها معتقد بودند که اگر خودمان اقدام به استخراج و استحصال و فروش نفت کنیم ؛ کمتر از این مقدار درآمد خواهیم داشت . اما برخی که شعارهای تند ملی می دادند و مدام بر آتش ناسیونالیسم می دمیدند ؛ با این امر مخالفت کردند و نتیجه آن تضرر شدید ملت ایران شد . در واقع کنسرسیومی که بعد از کودتای 28 مرداد شروع به کار کرد با قانون ملی شدن صنعت نفت مخالفت نکرد . چرا ؟! چون از همان ابتدا دولت بریتانیا با ملی شدن صنعت نفت ایران مخالف نبود و کودتای 28 مرداد نیز برخلاف ادعاءهای ملیون ، هرگز به خاطر ملی شدن صنعت نفت بوقوع نپیوست . در واقع این کودتا ناشی از تنازعات شدید اجتماعی و نیز حضور روز افزون نیروهای چپ متمایل به شوروی در ایران بود . از اینرو غرب به وحشتی عمیق دچار شد و جهت پیش گیری از وقوع یک تحول چپ در ایران اقدام به طراحی و اجرای کودتای 28 مرداد کرد و همانطور که دیدیم عملا پس از پیروزی کودتاگران ، این سردمداران و هواداران نیروهای چپ بودند که به شکل وسیع مورد سرکوب قرار گرفتند . »
ناصر پورپیرار در خاتمه با اشاره به تاریخ به شدت کذب دوران باستان ، و امتداد آن تا به روزگار معاصر ، خواستار توجه جدی و عمیق محققین ، به فاجۀ « پوریم » در عهد هخامنشی ، و دروغ پردازی های وسیع مورخان عموما یهودی مذهب غرب در خصوص هویت ملی ایران شد . وی خروج از تاریخ دروغین کنونی را ضرورتی برای درک حوادث تاریخ معاصر و همچنین تداوم حیات ملی ایران امروز دانست .
در حاشیه :
لازم به ذکر است که سمینار مذکور از طرف مسئولین دانشگاه آزاد ، نخست برای بعدالظهر روز چهارشنبه در نظر گرفته شده بود که بدون اطلاع رسانی کافی ، از طرف دکتر غلامرضا محمودی رئیس دانشگاه به صبح روز پنجشنبه موکول شد و بعدالظهر چهارشنبه به برگزاری همایش چهارشنبه سوری و نمایش فیلم چهارشنبه سوری اختصاص یافت !
+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار
گفتگو با مسئول ممیزی اداره ارشاد- ضاله نامیدن کتاب های هدایتگر
تجدید رابطه با مردم به جای آمریکا (روابط ایران با آمریکا و مردم)
هواخوری13،هشت سال جنگ تحمیلی ایران و عراق،دفاع مقدس،امپریالیسم
قسمتی از نیمه پنهان دکتر مهاجرانی(سید عطاء الله مهاجرانی،دکتر)
فردوسی بیرون از شاهنامه، اول تا 14 - نقدی بر هویت شخصی فردوسی
«گاف»های حکیم «فردوسی» در «شاهنامه»- سوتی های تاریخی حکیم طوسی
درماندگی دانشگاه شیکاگو، پرآوازه ترین مرکز ایران شناسی
هواخوری12،باستان شناسی جعل-«دروغی که بزرگ شد»اسکار وایت موسکارلا
هواخوری۱۱،فروش آثار جعلی و تقلبی به عنوان آثار باستانی به موزها