آن گاه که رواج فضولی هایی با نام «شان نزول» هم نتوانست مراد یهود را برآورد و موجب تخفیف و انحراف در برداشت درست از آیات قرآن شود، دکان تفسیر را گشودند که در وجه عام به معنای رفع نقص از متن ظاهرا دشوار فهم کلام خدا است و بر آن مبنا آشوبگران و ریز بینانی ظاهر شدند که با پرچم داری عتیق نیشابوری، بی اعتنا به تذکرات الهی، ره سپار کشف و افشای نقش هر حرف واوی در آیات الهی و جست و جوی لوازم و نحوه اجرای تذکرات عذاب و عقاب و یا لطف و مرحمت، در پشت صحنه وعده های خداوندی شدند.
«هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَ مَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ. او کسى است که این کتاب را بر تو فرستاد، پاره اى محکم که زیربنا و بخشی که متشابهات است. دارندگان قلوب منحرف، فتنه جویانه برای متشابهات تاویلاتی تراشیده اند حال آن که علم تاویل فقط در اختیار خداوند است. دانایان پا برجا اعلام می کنند که بر مجموع ان چه خداوند فرو فرستاده مومنیم و جز خردمند کسى متذکر نمىشود». (آل عمران، ۷)
به نظر می رسد گروندگان به تفاسیر و اضافات دیگر، این آیه و ره نمود صریح و بی آرایش احکام آن را جدی نمی گیرند، فرصتی را در محاکمه نحوی و صرفی و کلامی مطالب مندرج در قرآن از دست نمی دهند و بی تامل مشغول تاویل و تفسیر آیات الهی اند!؟ برخورد بی تعارف خداوند با بندگان در مواجهه با لغزش ها و ناتوانی های نهادینه آدمی، تا حدی که بی بهانه جویی و یا مخفی کاری، پیامبر را در اجابت و رعایت محدودیت های امر وصلت با زنان، استثنائا آزاد می گذارد و برای اجابت هر امری قانون و امکانات «کن فیکون» را در اختیار دارد و بر میزان خام خیالی آدمیان در برداشت از مطالب قرآن چنان آگاه است که هرکجا تصویر بیان از امور عوام فاصله می گیرد، ترکیب «و ما ادراک» را به کار می برد و حتی با نصب حروف مقطعه در ابتدای برخی از سوره ها، ناتوانی ظاهرا ابدی انسان در گشودن این گونه گره ها را به دوست و دشمن یادآوری می کند.
«قالت الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَى عَلَىَ شَیْءٍ وَ قَالَتِ النَّصَارَى لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَى شَیْءٍ وَهُمْ یَتْلُونَ الْکِتَابَ کَذَلِکَ قَالَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ. یهودیان گفته اند که مسیحیان بر حق نیستند و مسیحیان گفته اند که یهودیان بر حق نیستند، هرچند هر دو کتابی برای خواندن و رجوع دارند و چنین است قول گروهی دیگر که چیزی نمی دانند. خداوند در روز قیامت به مسائل مورد اختلاف آنان رسیدگی و داوری خواهد کرد». (بقره، ۱۱۳)
مفسران و مترجمین و آنوسی های مبدع تفسیر و شان نزول و غیره، به نظر می رسد از فراوانی چنین آیاتی بی خبر مانده اند که خداوند برداشت نهایی از برآورد مطالب معینی را موکول و محول به روز حساب می کند، هرچند این گونه یادآوری های قرآن نیز مانع ورود بی مجوز مفسرین به چنین حوزه های قرآنی نبوده است و انعکاسی جز این ندارد که مفسرین در برداشت سریع تر از مفاهیم این گونه آیات خبره تر از خداوندند! در واقع عمل کرد مفسرین موجود یادآوری به بارگاه الهی است که پاسخ به این مقوله ها محتاج چنین صبر بزرگی نیست!
«إِذْ قَالَ اللّهُ یَا عِیسَى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَ جَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ. خدا گفت اى عیسى من تو را برگرفته، به سوى خویش بالا مىبرم و تو را از آنان که کفر ورزیدهاند پاک مىگردانم و تا رستاخیز کسانى را که از تو پیروى کردهاند فوق کسانى قرار خواهم داد که کافر شدهاند. آنگاه فرجام شما به سوى من است پس در مسائل مورد اختلاف، میان شما داورى خواهم کرد». (آل عمران، ۵۵)
در این جا نیز وعده کشف اشارات و درک کامل داده های این آیه به روز واپسین محول شده تا بندگانی بی قرار، در جای صبر دراز مدت معین شده از سوی خداوند، به صفحات تفاسیر رجوع کنند. آیا با وجود صراحت این گونه آیات، مفسران مجازند برای رفع بی حوصلگی و کم صبری برخی از مومنین، وعده خداوند را ملغی کنند و به روز رسانند؟
«وَ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ فَاحْکُم بَیْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَکِن لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَآ آتَاکُم فَاسْتَبِقُوا الخَیْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ. و ما این کتاب به حق را سوی تو فرستادیم که تصدیق کننده کتاب هاى پیشین و حاکم بر آن هاست. پس میان آنان بر وفق آنچه خدا نازل کرده حکم کن، پیرو هواهای آنان مباش. براى هر یک از شما شریعت و روشى قرار دادهایم و اگر خدا مىخواست شما را یک امت قرار مىداد، ولى شما را با داده ها آزمایش می کند. در کارهاى نیک بر یکدیگر سبقت گیرید. بازگشت شما به سوى خداست آن گاه در باره آن چه در آن اختلاف مىکردید آگاه تان خواهد کرد» (مائده، 48)
کلمات این آیه نیز از عزم خداوند برای پرهیز از ورود بی هنگام به منطق برخی از امور خلقت و احاله آن به قیامت خبر می دهد. به راستی آن مفسرانی که با ورود ماهوی به تذکرات این گونه آیات برای خداوند هم شیرین زبانی می کنند، انتقال درک مفاهیم چنین آیه هایی را نیازمند صرف حوصله تا روز قیامت نمی دانند، و بی اعتنا به وعده های الهی نیت و برداشت خود را اعلام می کنند، علم خود را از کجا برداشته اند!؟
«وَ لَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ فَمَا اخْتَلَفُواْ حَتَّى جَاءهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ. به راستى بنی اسرائیل را در جایگاه مناسبی منزل دادیم و روزى پاکیزه بخشیدیم پس به اختلاف نپرداختند مگر پس از آن که علم براى آنان حاصل شد همانا پروردگار تو در روز قیامت در باره آن چه بر سر آن اختلاف مىکردند میان شان داورى خواهد کرد». (یونس،۹۳)
دقت در آیاتی که خداوند کشف منظور و معانی آن را نیازمند گذر زمان تا مقطع قیامت می داند، عالمانه معلوم می کند که بیش تر این آیات پیرامون دسته بندی های درونی اهل کتاب، یعنی یهود و نصارا می گردد، که می توان از انشعاب و دو دستگی درون مسیحیت و مقاومت در برابر کشیشان منادی تثلیث اشاراتی سربسته یافت.
«إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِینَ اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَیَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَختلفون. شنبه بر کسانى که در باره آن اختلاف کردند مقرر شد و قطعا پروردگارت روز رستاخیز میان آن ها در باره چیزى که در مورد آن اختلاف مىکردند داورى خواهد کرد». (نحل،124)
چنین اشاراتی که بیرون از جمع مسلمانان معنا می گیرد، توجه را به این ماجرا جلب می کند که خطاب های خداوند به یهود و نصاری حاوی مطالبی است که بیش تر اشاره به پیش آمدهای ماقبل بعثت پیامبر و بیرون از نیازهای ذهنی مسلمانان است.
«اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ . خدا روز قیامت در مورد اختلافات شما داورى خواهد کرد. (حج، 69)
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ. در حقیقت پروردگار تو خود روز قیامت در آنچه با یکدیگر اختلاف مىکردند، داورى خواهد کرد». (سجده، 25)
به راستی وفور آیاتی که دریافت قضاوت نهایی خداوند در باب مضامینی را، متضمن و موکول به حضور در پیشگاه عدل الهی می داند، شاید هشداری برای هر یک از ما شناخته شود که همانند مفسرانی تازه سربرآورده با التجا به جرح و تعدیل آیات الهی معلوم نیست به دنبال رد پای کدام حقیقت گم و یا تعدیل شده در قرآنیم. کتابی که نادانسته های بندگان را یا به صورت «و ما ادراک» و یا بستن سدی در مقدمات برخی از سوره ها به صورت حروف مقطعه و بالاخره گفتار در باب ناتوانی بندگان، با این یادآوری که تا روز میعاد نمی توان راز بسیاری از اشارات قرآن را گشود.
«قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِّن قَبْلِکُمْ ثُمَّ أَصْبَحُواْ بِهَا کَافِرِینَ. پیش از شما نیز اقوامی سئوال ساز بوده اند که از کفر سردرآوردند». (مائده، 102).
ایا عتیق نیشابوری را از یاد برده اید که دو هزار مورد از انواع سئوالات را با توسل و بهانه نفسیر در برابر قرآن قرار داده بود!؟ (ادامه دارد)