ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

برای احقاق حقوق مسلم مردم آذربایجان، ترکها و آذری های آذربایجان

 

در پاسخ آقای مرندلی

آقای مرند لی. مدتی است که کوششی برای درست اندیشی تاریخی در جریان است. مدعی هستیم که سطر به سطر آن تصوراتی که در موضوع تاریخ ایران، در دوران اخیر، و از زمان نشت فرهنگ رضا شاهی، به خورد و خیال مردم ما و به ویژه روشن فکران داده اند، در مکتب دانشگاه های تابع کلیسا و کنیسه با جعل و دروغ و اتکا به اسناد نادرست و دست ساز تدوین شده، هدف نخست آن گم کردن رد پای جنایت وسیع و نسل کشی اندازه ناگرفتنی یهودیان، در 2480 سال پیش و در رخ داد پلید پوریم، سپس انتقال مسئولیت این نابود سازی به حاملین اسلام و سرانجام ایجاد دشمنی و کینه ورزی بی سبب تاریخی میان ترک و فارس و عرب و عجم بوده است.

اینک ما با دست های پر و اسناد غیر قابل تردید و مطمئن، در هر تجمع آکادمیک و در هر سطحی، می توانیم اثبات کنیم که از پس فاجعه ی پوریم، هیچ یک از قریب سی مرکز تجمع و تمدن و تولید بر پا نمانده و سراسر خطه ی پوریم زده در شرق میانه، از هستی و حیات تهی شده است. هیچ استدلال و سند تاریخی و از جمله باستان شناسی نه فقط قادر نیست کوچک ترین معارضی در این باب عرضه کند، بل چنان که در تجمیع عالمانه ی آقای فیض خواه در ماه نامه ی شماره ی 15 دیلماج خواندیم، اکتشافات مختصر تاکنون نیز، با صدای رسا و به صورتی کاملا مستدل، بیان می کند که تمامی حوزه ها و نشانه های جغرافیایی حضور انسان پر تلاش و تولید گر و هنرمند، در شرق میانه، از اوایل حضور هخامنشیان به ویرانه ی کامل بدل شده و نشان گرفتن از ساکنان کهن آن، به دنبال پوریم تا طلوع اسلام، نامیسر است.

این آشنایی تازه با سرشت و سرنوشت مردم این خطه، ما را به درک تازه ای از هویت بومی و قومی کنونی راه نمایی و معلوم می کند که فروخفتن مطلق هیاهوی حضور در سراسر شرق میانه، از پی نسل کشی کامل یهودیان، تا چه حد مردم این خطه و بل تمامی جهان را، از حاصل ۵۰۰۰ سال تلاش پیشین ساکنین این حوزه، برای پیشرفت و هماندیشی و حل معادلات حیات مسالمت جویانه ی جمعی محروم، و چنان برهوتی را در این خطه برقرار کرد که در آغاز اسلام هیچ سنت و سرمایه ای از توانایی های کهن به جای نبود و صنعتگر و سفال ساز و معمار و هنرمند مسلمان پایه های بدون پیشینه و پشتوانه ای از تمدن و تولید را بالا برد، در حدی که به حکایت و گواهی نمونه های به جای مانده، در قرن دوم هجری هم، تولیدگر مسلمان، از تدارک و تهیه ی یک کاسه ی سفالین ساده نیز عاجز بوده است.

آیا این تصویر واقعی از گذشته تا چه حد با داده ها و پذیرفته های کنونی مغایر است و قبول این سرنوشت مشترک تا چه اندازه در شناخت اسلام به عنوان پلی محکم برای عبور مردمان به هستی پیش از پوریم و نیز به ایجاد زمینه های تازه برای احساس یگانگی ناشی از تعلق به فرهنگ ممتاز اسلامی در منطقه ی ما کمک می کند، که در حال حاضر به صحنه ی تفاخرات احمقانه و تعارضات طلب کارانه ی بی دلیل ناشی از تلقینات کثیف مستشرقین و مورخین دروغ گو و دغل کار غربی بدل شده است. آن چه اینک در آن غرقه ایم لجنزار بد بوی عمیقی از ساخته های تاریخی جاعلانه است که در جای گودال خوفناک ناشی از پوریم انباشته اند، تا اندازه گیری چاله ی بی انتهای حاصل از ویرانگری یهودیان، در آن حادثه ی غیر بشری، نامیسر و دشمن و دوست غیر قابل شناخت شود.

آقای مرند لی. بدون ذره ای تردید آن چه درباره ی مراحل عبور و گذر تاریخی در ایران، از پس حکومت مشترک داریوش اول و خشایارشا، که زمان اجرای آدم کشی پوریم بود، اعم از ادامه ی سلسله ی هخامنشیان، حضور امپراتوری اشکانیان و ساسانیان، بروز زردشت و مزدک و مانی و کتاب اوستا و جنگ های ایران و روم و ایران و یونان و حفر کانال سوئز در زمان داریوش اول و باور قوم و جغرافیایی به نام و نشان پارسیان و دنباله ی کثیف آریایی آن و جنگ های قادسیه و جلولاء و نهاوند و دانشگاه ها و آتشکده ها و سربری و کتاب سوزی و نهر خون سازی سرباز مسلمان و کتاب سازی های پس از اسلام تا قرن چهارم هجری، از قبیل الفهرست ابن ندیم و ده ها ورق پاره ی مجعول و هزاران خرده ریز دیگر، یکسره زباله هایی در زمره ی تدارکات تمدنی کاذبانه ی یهودیان برای انباشتن و پوشاندن گودال گود و حفره ی بی انتهایی است که پوریم در تمدن و تحرک و تجمع و تولید منطقه به وجود آورده است. از شما می پرسم آن روشن فکر در جست و جوی آگاهی آذربایجان امروز، که این پرده های تازه گشوده ی فهم حقایق تاریخی را در برابر خود دارد، آیا هنوز می تواند پرچم خرم دینی را برافرازد و از یک مجعول ساخت اندیشه و نوشته های یهودیان، که ظاهرا خیال و آرزوی بازگشت به باورهای پیش از اسلام را داشته، دست آویزی برای تقاضاهای بر حق قومی خود بتراشد؟ آیا این عوام فریبی و آلودن یک مبارزه ی فرهنگی - سیاسی معاصر با بهانه های منحرف کننده ی غیر قابل دفاع نیست که در عین حال گزک را به دست مرتجع ضد حقوق قومی می دهد که ادعا کند این ها خیال جنگ با اسلام را دارند؟ و اگر آن روشن فکر ظاهرا علم دار حقوق قومی در آذربایجان، حوصله و صلاحیت و علاقه ی ورود به این ادراک تازه ی تاریخی را ندارد و با نمونه ی عملیات قلعه ی بابک حتی دوستدار بقا و باور همان افسانه های تاریخی یهود ساخته است، آیا صحیح است که پرچم یک درخواست قومی حساس و سرنوشت ساز را به دست گیرد؟ و آیا بی توجهی به این مسئولیت و ساده گیری و تحریک های عوامانه، از قبیل تدارک تجمع در یک مخروبه ی بی نشان، به گمان پایگاه مقاومت بابک خرم دین، در این عصری که هر مبارزه ای به مجموعه ای از آگاه ترین و خردمند ترین ذخیره های مردمی نیازمند است، به بهای بروز فاجعه ی دیگری در آذربایجان تمام نخواهد شد، آن هم در حالی که نخبه اندیشان بیدار دل، اما بی میدان، در میان جوانان و مردم آذربایجان کم نیستند؟ اعتقاد دارم آنان که پی گیری مسائل عمده را در مطالبات مردم آذربایجان کنار گذارده و جوانان احساساتی را به نمایشات غیر تاریخی و انگ بردار و مشکوک و موقت تجمع قلعه ی بابک هدایت می کنند، سوداهای دیگری در سر می پزند و مسلما دوستان مردم آذربایجان و خواستار استقرار و دست یابی به حقوق بر حق قومی آنان نیستند.

به گمان من راه درست برون رفت از مشکلات ایجاد شده ی کنونی در مسیر درخواست های بر حق قومی مردم آذربایجان، مجبور کردن پی گیرانه و جدی مسئولین به باز خوانی اسناد تاریخ ملی ایران است که درخواستی فرهنگی و عمومی و متضمن هویت و دیرینه شناسی ملی است. الصاق هرگونه برچسبی به این درخواست ممکن نیست و با اثبات سهل و ساده ی فقدان هر تمدن و تجمعی در ایران پیش از اسلام، در درجه ی نخست باستان پرستان را خلع سلاح و ثابت می کنیم که هستی ملی کنونی ایران از تبعیت دین دوران ساز اسلام و پذیرش فرهنگ ممتاز قرآنی آغاز می شود. بدین ترتیب تمام ادعاهای امتیاز و افتخار فارسیان را، که یهودیان در دوران رضا شاه به فرهنگ ملی ما تزریق کرده اند، به دور می ریزیم و خواستار برابری قومی برابر آموزه های تاکید شده ی اسلام می شویم. مخالفان و مقاومان در مقابل این نیاز به سرعت منزوی و متهم و محکوم می شوند و حاصل آن برقراری یک تفاهم اولیه ی ملی و منطقه ای، در مقاطع اصلی و آغازین و سرپلی برای حرکت بعدی به سوی اتحاد اسلامی است.

آقای مرندلی. ترکان این امتیاز و افتخار را دارند که از غزنویان تا قاجار گرداننده ی تاریخ و فرهنگ و سیاست ایران بوده اند، بی این که در این مسیر دراز و هزار ساله ی حاکمیت، حتی اندکی به حقوق و مظاهر دیگر اقوام ساکن این سرزمین تجاوز کنند و آن را ندیده بگیرند. حاکمان ترک هرگز دیگران را، همانند دوران کوتاه حاکمیت فارسیان بی ریشه، مجبور به ترک زبان و لبلس و آداب و رسوم بومی خود نکرده اند و در زمان تسلط آن ها ایران پیوسته تجمعی از «ممالک محروسه» با حقوق برابر قومی شناخته می شده و جایی ثبت نیست که گفتن و نوشتن و یا لباس پوشیدن و رقصیدن به زبان و شیوه ی ترکی امتیاز ویژه ای شمرده شود. آن ها در مقاطعی پایه های عالی ترین فرهنگ و تولید و هنر اسلامی را در رده ها و زمینه های مختلف و به ویژه معماری ریخته اند و ترکان عثمانی تا استقرار حکومت جهانی مسلمانان فاصله ی چندانی نداشته اند و می توان گفت که مفهوم ملی و حقوقی سرزمین ایران، که امروز پذیزفته ایم، حاصل سیاست زیرکانه ی متحد کردن ده ها ملت و قوم مختلف در زیر پرچمی واحد در زمان صفویه است که یک حاکمیت مطلقا ترک شناخته می شود. ترکان می توانند این الگوی هزار ساله را در برابر مسئولین سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی قرار دهند و به آن ها یاد آوری کنند که مبارزه با خراب کاری های بنیادین رضا شاهی با زیر و رو کردن مقبره ی او و برگرداندن چادر بر سر زنان معنا نمی گیرد، در حالی که کتاب های درسی کودکان ما هنوز از همان فرهنگ رضا شاهی تغذیه می شود و همان تمدن ممتاز دروغین ایران پیش از اسلام و برتری طلبی فارسیان را تبلیغ می کند. این ها آقای مرندلی مطالب قابل اثبات و قابل دفاع موثری است که برای ساختن فضای مسالمت و هماندیشی و سرانجام برقراری یک برابری قومی و استقرار فدرالیسم ایرانی، از مسیری عالمانه و مدبرانه، و تدارک هیئتی برای پی گیری رسمی این درخواست ها، در مراجع سیاسی و فرهنگی و حتی مذهبی حوزه ها، بسیار کار ساز و آسان است و هیچ ربطی به اجرای نمایش جمع شدن بی حاصل و پر تنش، در یک محوطه ی ناشناس کوهستانی ندارد، که زیر پرچم بابک دروغین و باور به خرم دینی دروغین تر انجام می شود. مختصر این که قبول حضور بابک خرم دین در تاریخ، با پذیرش تمام تمدن ایران باستان، از ریز و درشت، برابر می شود.

و درباره ی تاریخ معاصر آذربایجان و از جمله ماجراهای مشروطه و فرقه به تر است تا انتشار بررسی های معاصر تحت عنوان «برآمدن مردم» حوصله به خرج دهید.

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در یکشنبه یازدهم دی 1384 و ساعت 2:5 
 
 
 http://wwww.naria.ir/view/1.aspx?id=43
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
افزوده شده در سوم آبان ۱۳۹۱
  
چند مطلب مرتبط، تمام لینک ها در صورت کلیک ساده، در صفحه جدید باز خواهند شد.
  
 
  
  
  
  
  
 
  
 
  
  
 
 
 
 
 
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد