ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
تلویزیون ایران یک نظر خواهی خیابانی در موضوع « یارانه» ترتیب داده بود. پرسشگر از عابری سئوال کرد: «شما میدانید یارانه چیست»؟ و هنگامی که پاسخ منفی شنید، گفت: «منظورم سوبسید است». عابر نفس راحتی کشید و گفت: «هان، بله میدانم».
نزدیک هفتاد سال است که «فرهنگستان زبان فارسی»، که در زمرهی دستک و دست ساخته هایی است، حاصل رسوخ عوامل یهود در دستگاه رضا شاهی، برای جان و هویت دادن زورکی به زبان ناتوان فارسی، عرق ریزان تلاش می کند و بخشی از بودجهی فرهنگی ناچیز این مملکت را به خوش نشینانی می بخشد که در این مدت دراز، حتی ۷۰ واژه، یعنی سالی یکی، برای زبان فارسی تراش نداده اند، تا بگوییم دخل و خرج شان برابر بوده است. انصاف باید داد که در این باره عذر فرهنگستان نشینان موجه است، زیرا با هیچ ترفندی نمیتوان زبانی را که فاقد ساختار اتیمولوژیک است، به زایمان واداشت.
به یک پاکت چهار گوش شیر نگاه می کردم. در میان کادر یکی از اضلاع آن، با حروف و زبان انگلیسی، نوشته شده بود: «pasteurized & homogenized» و در ضلع دیگر پاکت، در کادری مشابه، همین دو واژه را، با همین تلفظ و فقط با حروف فارسی، که در واقع الفبای عربی است، تکرار کرده بودند: «پاستوریزه و هموژنیزه» ! اما در ضلع بعد، که به زبان عرب بود، باز هم در کادری مشابه، آمده بود: «مبستر و متجانس».
حتی در زبان انگلیسی «پاستوریزه» را نمیتوان واژهای با ریشهی زبان لاتین شناخت، زیرا با چسباندن پسوند فعل متعدی به دنبال نام مخترع شیوهی پالایش، یعنی پاستور، لغتی بدون ریشه ساختهاند، اما عرب، با زبان گوهریناش، به سادگی، از ریشهی «ستر»، که به معنای «پاک کردن از پلیدی» است، و فارسی زبانان از آن مصدر بیهویت «ستردن» را ساختهاند، مشتق زیبای «مبستر» را در جای «پاستوریزه» و از ریشهی «جنس» ، به معنای «اصل هر چیز»، مشتق بسیار توانای «متجانس» را قرار داده است. استاد ممتاز و مرحوم، دکتر محمد حسین روحانی، که کارشناس نخبهی هر دو زبان فارسی و عربی بود، در شماره ی نخست مجلهی «بینات» مقالهی مستندی درباب نازایی مطلق زبان فارسی و نوزایی دائمی زبان عرب آورده و مینویسد که در عرصه های فنی و تخصصی هم، لغت بیگانه به زبان عرب ورود نمی کند، زیرا در اندک زمان، آن زبان توانا، جایگزین مناسب و فصیح و زیبایی در جای آن خواهد نشاند. هرچند برای گستردگی و توانایی و خلوص زبان عرب کافی است بگوییم زبان انتخابی خداوند برای بیان قرآن جاویدان است.
صاحبان شعار «فارسی شکر است»، که اگر نیت کنند با آن حلوا هم بپزند، از کاربرد لغت عرب ناگزیرند، با تمام دم و دستگاه «فرهنگستانی» خود بقیهی عمر مرا فرصت دارند، تا به هر ترتیب، برای همین دو واژهی پاستوریزه و هموژنیزه، اگر نه لغت بالغ، بل با توضیح و تفسیر هم که باشد، بدون استفاده از لغت عرب، دو جایگزین مناسب بسازند، که هر کدام از پنج واژه بیشتر نشود و چون این کار نامیسر است، شاید سرانجام خردمندان این سرزمین تسلیم این حرف حساب شوند که هیاهوی تبلیغاتی موجود در باب توانایی های زیان و قوم فارس، چنان که در قضیهی خلیج فارس شاهد شدیم، از ابزارهای مراکز یهودی، برای تولید تفرقه میان بومیان ایران و مردم منطقه است. این گونه ابزارها، قرنی است روشن فکران و ناسیونالیستهای بیریشه و رضا شاه زادهی ایران را دائما تحریک میکند که با اتکاء به زبان ظاهرا شیرین خود و به پشتیبانی دیوانهای شعری که ۷۰ درصد لغات کاربردی آن، که موجب حلاوت آن اشعار است، بهره برده از بنیان کلام عرب است، خود را از تمام فرهنگهای جهان و به خصوص از فرهنگ مردم عرب برتر بشمارد!!! آیا زمان آن نیست که به خردمندی باز آییم، خود را از تور افتخارات قلابی یهود بافته، که موجب درجا زدن و توقف و عطف نظر به پشت سر و جدال بیسبب با فرهنگ همسایگان و بل جهان است، نجات دهیم و به وحدت ملی و منطقهای بیاندیشیم که دستور کار مبرم روز و روزگار آشوب زدهی دنیای کنونی ماست.