ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

حجت بر همه‌ی ما تمام است؟!

حجت بر همه‌ی ما تمام است؟!

اینک حجت بر همه تمام است. دیگر می‌دانیم که یهودیان در اواخر دوران داریوش اول، و آن زمان که دفاع جمعی، سراسری و متحدانه‌ی اقوام شرق میانه، متجاوزین هخامنشی را به آستانه‌ی شکست کامل کشانده بود و به تصریح تورات، مردم ممتاز منطقه‌ی ما، پیش شرط این شکست را، قتل عام همزمان یهودیان خزیده در میان اقوام این خطه تشخیص داده بودند، یهودیان و باز هم به تصریح تورات، با سود بردن از شبکه‌ی اطلاعاتی پنهان خویش و پس از آگاهی از این نیت جمعی، تصمیم به پیش دستی می‌گیرند و با کمک عوامل نظامی هخامنشی، در یک یورش و شبیخون برنامه ریزی شده‌ی منظم و کودتا‌گونه‌ی پر از سبعیت، چنان که الگوی تمام کودتاهای پس از پوریم شده است، نخست سازمان‌های رهبری و برجستگان و هدایت کنندگان اقوام و سپس در آشفتگی و هراس به وجود آمده‌ی بعدی، فرد فرد زندگان ساکن سراسر شرق میانه را، در اقدام پلیدی که خود پوریم نام داده‌اند، قتل عام می‌کنند. اینک با ادله‌ی کافی می‌توان عرضه و اثبات کرد که شمار بس اندکی از بومیان ساکن جنوب دریای خزر، لرستان و کردستان و خوزستان، که جغرافیای سکونت‌شان اجازه‌‌ و امکان گریز به اعماق جنگل‌ها، ستیغ کوه‌ها و بن هورها و نیزارها را برای نجات می‌داده ، هرچند از این آدم ‌کشی بی‌قیاس مصون مانده‌اند، اما تا پایان قرن اول هجری، چنان که فقدان کامل یافته‌های باستان شناسی گواهی می‌دهد، هرگز به شهرنشینی و تجمع و تولید بازنگشته‌اند.

تورات نفوس کشتار شده برای بقای قوم یهود را، ۷۷۰۰۰ نفر می‌شمارد ولی تعیین وسعت و شمول این نخستین نسل کشی کامل در زندگی بشری، که هرگز نظیر آن تکرار نشد، از این پس با کاوشگران و نواندیشان نخبه‌ی مسلمان و غیرمسلمان است که نیرو و دانش خود را وقف پرده برچینی از این ماجرای هولناک تاریخی کنند که ۲۰۰ سال صحنه آرایی‌های اخیر مورخین یهود، در تدارک جاعلانه‌ی دو سلسله و امپراتوری با نام‌های اشکانی و ساسانی و ضمائم سرگیجه‌آور آن‌ها، جز پرکردن خلاء کامل تجمع و تمدن و تولید در خطه‌ی ما، که حاصل پوریم بود، با هدف پنهان کردن رد‌پا و عوارض تاریخی آن آدم کشی وسیع نبوده است. آت چه را من به مدد اسناد و قرائن و اشارات و امارات گمانه می‌زنم، امحاء کامل قریب ۳۰ ملتی است که در فهرست مقبره ی کورش نام برده شده است.

اینک حجت بر همگی تمام است. زیرا علاوه بر ده‌ها برهانی که معلوم می‌کند تمام کتیبه ها و دیگر نشانه‌های حضوری که برای اشکانیان و ساسانیان در تاریخ ایران ساخته اند، جاعلانه و جدید است، با عنوان کردن مدخل فقدان کامل تولید در تمام عرصه‌های صنعتی و هنری و نیز نایابی ساده‌ترین لوازم زیستی در فاصله‌ی پوریم تا قرن دوم هجری، می‌توانیم با یقین کامل اعلام کنیم که تمام یافته های باستان شناختی مکشوفه در سراسر شرق میانه، جز دو تاریخ تولید ندارند: یا متعلق به پیش از رخ داد پوریم‌اند و یا از قرن دوم هجری به بعد ساخته شده اند. باستان شناسی جهان در حال حاضر قادر نیست به قدر نعل اسبی شاهدی مغایر با این ادعا ارائه کند.

برای استحکام این نظر کافی است به نخستین دست ساخته‌های اسلامی در شرق میانه و از جمله به نمونه‌ی سفال‌هایی توجه کنیم که در قرن دوم هجری در نیشابور، بغداد و سامره تولید شده اند. این ظروف مصرفی سفالین گواهی می‌دهند که سازندگان آن از هیچ میراث فنی و فرهنگی بهره نبرده اند و ساخته‌های آنان چندان خام دستانه و از نظر اسلوب و آرایه‌های هنری ناشیانه و ناباب‌اند که بدون هیچ مجامله و تعارف می‌توان گفت که حاصل دست سفالگر مسلمان از نمونه تولیدات سفالگر ۵۰۰۰ سال مقدم بر اسلام عقب مانده‌تر است. همین بیان و نشان ساده‌ی قابل تعقیب به صدای بلند اعلام می‌کند که آدم کشی یهودیان در اقدام پوریم تا به آن حد وسیع و عمیق و فراگیر بوده است که تا ظهور اسلام کم‌ترین نشانه‌ی تحرک و تجمع و تمدن و تولید در سراسر شرق میانه قابل شناسایی نیست و ساده‌ترین ابزار حیات جمعی، یعنی یک پیاله‌ی سفال آب‌خوری در منطقه‌ای نیافته‌ایم که مظاهر مختصری از تولیدات انبوه و متعدد و متنوع پیش از پوریم مردم آن، در موزه‌های جهان، از نخستین و عالی‌ترین فرآورده‌های صنعتی و هنری بشر معرفی می شود! آیا متوقف کردن کامل حیات طبیعی و رشد اجتماعی در خطه‌ی پرآوازه‌ی شرق میانه با چه میزان آدم کشی میسر شده و با چه مقیاس و معیاری می‌توان وسعت و شدت آن را محاسبه کرد؟

اینک حجت بر همه تمام است. مورخ حتی می‌تواند نسل کشی کامل پوریم را حاصل وسعت وحشت یهودیان از بازگشت به اسارتگاه های بابل، در اثر شکست هخامنشیان بداند و آن را برآیند ناگزیر چاره اندیشی برای بقا از سوی رابی‌های یهود در دورانی سخت و سرنوشت ساز بشناسد. اما برای تالیفات مورخین و اقدامات جاعلانه ی باستان شناسان یهودی در دوران معاصر، تا حد حک کتیبه‌های ساسانی و ساخت دروغین پاسارگاد، تغییر هویت تخت جمشید، تدارک صد‌ها تالیف قلابی در موضوع تاریخ ایران باستان و صدر اسلام و نیز اختراع دو سلسله و امپراتوری دروغین اشکانی و ساسانی، که تماما برای سرپوش نهادن بر پوریم آماده کرده‌اند و حاصل دیگر آن همین اختلاف درمان نشدنی و بی‌دلیل است که میان ساکنان و مردم ممتاز شرق میانه، میان ترک و ارمنی و ایرانی و عرب تا حد خون خواهی و خون خواری برقرار است، هیچ محمل و بهانه‌ای جز دشمنی فطری یهودیان با فرهنگ و تمدن غیر‌یهود نمی‌بیند که نشان می‌دهد سردم‌داران و رابی‌ها و سران صهیونیستی این قوم، دشمن فرهنگ و آگاهی تمام بشر و مقدم بر همه مسلمین‌اند، کم‌ترین اهمیت و احترامی برای هستی و هویت و جان و مال و دانش و فرهنگ اقوام دیگر قائل نیستند و جای دادن آن ها در خانواده‌ی بشری خطای محض است. من به حال آن گروه یهودیان خردمند و صاحب فرهنگ و ضد صهیونیست افسوس می‌خورم که ناگزیرند مارک قومی را بر پیشانی خود نگهدارند، که تاریخ بشری را با اعمال زشت خویش آلوده‌اند، چنان که با همت مشتی روشنفکر و صاحب منصب سیاسی ارزان بهای داخلی، تمام هویت و دیرینه‌ی این سرزمین و سرگذشت مردم آن را با افسانه‌های نجس شاه‌نامه‌ای به تمسخر گرفته‌اند.

اینک که سعی ۲۰۰ ساله‌ی مورخین دروغ‌پرداز یهود و همدستان خودی آن ها باطل شده و پرده از پی آمد‌های پوریم در منطقه ی ما برداشته شده است، بر خردمندان و عاقبت اندیشان است که پرچم حساب رسی پوریم را برافرازند و در همه جا از آثار آن کشتار موحش بر تمامی روند تاریخ و تمدن بشری سخن بگویند. کم ترین حاصل و درآمد این اقدام جمعی نه فقط نزدیک کردن دوباره‌ی‌ فرزندان اقوام پراکنده شده‌ی شرق میانه است که در ۲۵ قرن پیش درخت تمدن و هستی پدران و پیشیان‌شان نیز در تبرکشی پوریم از ریشه درآمد، بل بر همه‌ی ما به سادگی اثبات می‌کند که تجدید هستی و حیات و تجمع و تمدن و تولید در شرق میانه، به چراغ اسلام فروغی دوباره گرفته و به همت عرب مسلمان سازمان داده شده است و بالاخره ما را نسبت به تدارکات تازه‌ی یهودیان برای اقدام به یک پوریم معاصر و این بار به مدد سربازان اروپایی و آمریکایی، هشیار می کند.

در حال حاضر تعیین تکلیف نهایی تاریخ ایران باستان، منوط و منضم به تعیین تکلیف نهایی با شناخت عوارض رخ‌داد پوریم است. اگر تصفیه‌ی نسل کشانه‌ی پوریم تا میزان توقف کامل تولید و تمدن و تجمع در شرق میانه عمل کرده است، پس انبوه سخن سرایان و افسانه سازان نام‌آور خودی و بیگانه که تاکنون از امپراتوران، پیامبران، آتشکده‌ها، خطوط، کتب، فرهنگ و نیز لشکرکشی‌های پیاپی ایرانیان به یونان و مصر و روم سخن گفته‌اند، همگی به صورت مزد بگیران مستقیم کنیسه برای پنهان کردن حقیقت تاریخ غم‌بار شرق میانه و پرده داران و پنهان کاران ماجرای پوریم در می‌آیند.

اینک حجت بر همه تمام است. برای نواختن در شیپور بیداری و بازساخت وحدت منطقه ای، پرچم بررسی و حساب‌کشی نتایج تاریخی و تمدنی پوریم در شرق میانه و در تمدن بشری را برافرازیم. دشمن دروغ پرداز و جاعل و تاریخ ساز از این نقطه سخت آسیب پذیر است. کوشش جمعی ما ماهیت خون ریز و بی فرهنگ راهبران یهود را در سراسر تاریخ برملا می‌کند و برای این همه مرکز دانشگاهی و سازمان‌های ایران شناسی، که با ادعای دانش و تحقیق عالمانه به ما فخر می‌فروشند، اما تا سرحد حک جاعلانه‌ی کتیبه‌ی ساسانی، اوباشی و بی دانشی کرده اند، آبرویی باقی نخواهد گذارد. اینک زمان یورش فرهنگی به دشمنان دین و آگاهی و تفرقه افکنان میان مسلمین است و مسئولیت دانشگاهیان و حوزه ها و دستگاه های تبلیغاتی و فرهنگی و آموزشی جمهوری اسلامی، به ویژه در دولت آقای احمدی نژاد، از همه بیش‌تر و سنگین‌تر است. حربه‌ی ما در این مدخل، حساب کشی فرهنگی است که بلبل زبانی معمول آن ها را در موضوع تروریسم اسلامی بی‌اثر و ناکارآمد و بی‌کاربرد می‌کند.

برای برقراری دوباره‌ی پیوند باستانی میان ملت های شرق میانه، که اینک تمامی آن‌ها نظر به پرچم اسلام دارند، راهی مستقیم‌تر و نزدیک‌تر از یادآوری سرنوشت مشترکی نیست که یهودیان در ماجرای پوریم برای آنان رقم زده‌اند. از طریق شناخت عوارض تاریخی پوریم، مقابله با آسیب آثار مورخین یهود، که اینک همگی به آن مبتلاییم، میسر و سهل می‌شود. بعون‌الله

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در چهارشنبه دوم شهریور 1384 و ساعت 0:37  

 

 http://wwww.naria.ir/view/1.aspx?id=2 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد