ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

ادعای کپی برداری آقای ناصر پورپیرار از منابع دیگر و معرفی کردن به نام خود در روند بنیان اندیشی و افشا توسط مجتبی غفوری مستندساز

نیسی

چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت 06:11 ق.ظ
السلام علیکم

همانگونه در نوشته های قبلی اشاره کردم مسافرین و کروی کشتی پرنده " غفوری و دوستان " مرتبا مشغول سوتی دادن هستند. بخش هایی از نوشته اخیر کاپیتان غفوری:

" عمق خیانت ناصر پورپیرار به عنوان یک "ناشر" وصف نا شدنی است. گویا خیانت درس اولی بوده است که در حزب توده آموزش می دادند. تا جایی که پیروان این حزب به همه چیز خیانت کرده اند جز به خیانت !خیانت به مردم ، خیانت به همرزم ،خیانت به هم بند، خیانت به دوست و از همه بدتر خیانت به حق و خیانت به صبر

به جرات میتوانم بگویم تا آخر عمرم این بزرگترین خدمتی ایست که به بنیان اندیشی خواهد شد ،مسئله فراتر از حد تصور است دوستان بعد از دیدن این اطلاعات قضاوت خواهند کرد. البته برای اطمینان از اینکه اتفاقی برای بنده بیافتد این اطلاعات را با دیگر دوستان به اشتراک گذاشتم

عرضه این اطلاعات ممکن است مدتی طول بکشد ولی با فرمتی مشخص که قابل استفاده همگان باشد بصورت کاملا رایگان و بدون هیچ مخفی کاری منتشر خواهد شد .ضمنا درحال تهیه مستندی برای شروع یک بحث طولانی تر هستیم

به تدریج مطالب استاد در سایش با اطلاعات وسیعی که از آن بی خبرید رنگ خواهد باخت و مانند آن حزب برای منتشر کننده آن چیزی باقی نخواهد گذاشت . درنهایت دردناک است مطلبی که میگویم ولی از بین تمام دعا ها انسان های عاقل عاقبت بخیری را انتخاب میکنند استاد به دلیل خیانت های بیشمار متاسفانه به این یکی هم نخواهند رسید "

با نگاه اولیه و بدون تعمق فراوان به نظر میرسد:

1- چنان از عمق خیانت استاد در زمینه نشر صحبت می شود،  گویی تمام نابسامانی های حوزه نشر از انتشارات کارنگ و نیل سرچشمه می گیرد! پس در آن صورت متولیان حکومتی نشر چگونه خیانتی مرتکب شده اند؟!

این بخش از نوشته کاپیتان غفوری حکایت از شدت سوزش حامیان حکومتی و غیر حکومتی نامبرده از مستند " زخم نشر " می کند.

2- در تبلیغات تجاری غربی قبل از ورود محصول جدید به بازار چنان از محاسن آن و ضررها و خسارت های ناشی از عدم خریداری محصول جدید گفته میشود که شخص سود خود را در خریداری کالای جدید می بیند. کاپیتان غفوری نیز با این روش سعی در بازار گرمی و تشنه سازی خواننده دارد.

3- کاپیتان غفوری سعی دارد با پیش کشیدن تهدید جانی خویش، از بار منفی حامیان حکومتی بکاهد و از بار مثبت مخالف با محافل حکومتی نیز بهره مند شود.

4- کاپیتان غفوری نقشه راه خویش را برای تبدیل شدنش به محور بنیان اندیشی و 100 البته زیاد کردن تعداد فاکتورها و به تبع آن افزایش درآمد مالی را رسما اعلام می کند و همانا ارائه قطره چکانی اطلاعات است.

وگرنه افشای خیانت نیازی به زمان زیادی ندارد و فقط ارائه مدرک و اثبات محکمه پسند مد نظر است.

5- تاکید بر رایگان بودن ارائه این اطلاعات! از حمایت مالی کافی این پروژه و مطرح شدن اتهامات مالی علیه استاد حکایت می کند و گرنه افشای خیانت هیچ گاه پولی نبوده که حالا کاپیتان غفوری بخواهند با منت گذاری بر دوش بنیان اندیشان، به صورت رایگان افشاگری نمایند!!!

6- مهمترین ادعای مطرح شده توسط کاپیتان غفوری رنگ باختن مطالب بنیان اندیشی در سایش با افشاگری های ایشان است و این نقطه دقیقا هدف اصلی حامیان حکومتی و غیر حکومتی " غفوری و دوستان " است یعنی " نابودی بنیان اندیشی " که بدون شک آرزوی خاموش کردن خورشید حقیقت، به گور بردنی خواهد بود.

7- قسمت مضحک قصه پایان آن است که کاپیتان غفوری نه تنها به نقش دادستانی قناعت نکرده بلکه پیشاپیش نقش قضاوت را هم به نام خویش مصادره کرده و ( نعوذ بالله) استاد پورپیرار را از عاقبت به خیری بی نصیب می دانند!!!

و السلام علی من التبع الهدی
پاسخ:
با این همه کتیبه بیستون نوساز و شنا س نامه تاریخی کاپیتان باطل است و باید به دنبال بابای دیگری باشد.

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 

 

 

منصور

پنج‌شنبه 22 اسفند 1392 ساعت 04:00 ق.ظ
استاد بزرگوار لطفا اینو تایید کنید
جناب استاد غفوری نازنین (تکیه کلام آقای پورپیرار درمورد مجتبی)! فرموده اید:
«قصد دارم به تدریج نشان دهم که آنچه تحت عنوان «حرف نو» در وبلاگ و کتاب ها زده شده نه تنها نو نیستند، بلکه دهه هاست که این مطالب دست به دست می شده است»
بسیار خوب, همه منتظر می مانیم و آقای پورپیرار هم دست نگه داشته اند ببینیم این مطالب در دهه های گذشته از اندیشه ی که گذشته و بر خامه ی چه کسی جاری شده است. اکنون دو ماه است که منتظریم ولی جز چند خط از کتاب ایگناسیو اولاگوئه که ناظر بر مقدمه ی کتاب برآمدن هخامنشیان است چیزی جز وعده های آینده ارائه نکرده اید. خود استاد در مطالب خود از منابع بسیاری نام برده است. زمانی من سعی کردم (قبل از کتاب برآمدن مردم) تنها برای یادداشت های وبلاگی ایشان فهرست منابع تهیه کنم, حدود 300 مورد از کتاب و مجله و لینک اینترنتی قابل شمارش بود. این منابع که در صدر آنها علامه عسکری قرار دارد و استاد بارها از ایشان به نیکی یاد کرده است در بهترین حالت این حرف های نو را نیمه کاره و مخاطب را در حیرانی رها کرده اند. انسجامی که در کتابها و آثار استاد می بینیم در این منابع دیده نمی شود. مثلا منابعی که در مورد شاهنامه تشکیک کرده اند هیچ یک اصل موضوع را زیر سوال نبرده اند. نو بودن مطالب استاد به نو بودن دیدگاهی است که ارائه می دهد. فورمول هایی بدست می دهد که به کمک آنها هر شیادی فرهنگی را به راحتی می توان نقش برآب کرد. شما بهتر بود بجای این همه شلوغ کاری, چند یادداشت محکم و خردکننده طی این دو ماه مسلسل وار ارائه می کردید.
استاد گرامی پورپیرار نازنین, طرح مسائل مادی, جز اتلاف انرژی خودتان و وقت خوانندگان و تحریف اذهان از اصل موضوع سودی نداشت. ولی حال که مطرح کرده اید لطفا اتهامات علیه آقای غفوری را با سند متقن ارائه دهید. شاید کسانی منتظر چنین روزی بودند که شما را رودرروی یکدیگر ببینند. ولی برای کسانی که تعریف و تمجیدهای شما از آقای غفوری ملاک ارزش گذاری شخصیت ایشان نبود اکنون هم ابراز نارضایتی شما دلیل انحراف ایشان تلقی نمی شود. چطور شد که این 18 میلیون که فرموده اید به مرور به ایشان داده اید را اکنون مطرح می کنید؟ آیا اگر ایشان موضع فکری خود را چند سال بعد برملا می کرد شما هم موضوع مالی را به تاخیر می انداختید؟ در حالیکه فرموده اید بنیان اندیشی چیزی برای پنهان کاری ندارد.
بارها فرموده اید که چرا کسی نمی آید آگاهانه و نه متعصبانه نقدی برآثار شما بنویسد و مثلا بعنوان پایان نامه دانشگاهی ارائه دهد. اکنون این اتفاق افتاده است و این نقد بنیان کن قرار است از سوی نزدیک ترین دوست شما و کسی که بیشترین خدمت به شما کرده است اجرا شود. کسی که بیش از ده سال در کنار شما بوده و از افکار و آثار شما آگاه است. اتفاق میمونی است. ولی اگر این موضوع به درازا بکشد یعنی نه آقای غفوری به وعده های خود عمل کند و نه شما یادداشت های خود را ادامه دهید, باید جستجو کرد و یک توافق پنهان را پشت این دعوای زرگری یافت!!!
پاسخ:
اصل پرداخت 18 میلیون مورد نظر نیست.زیرا من در مجموع برای آماده سازی مستندهای تصویری از نخست تا کنون افزون بر 40 میلیون تومان به غفوری پرداخته ام . وتا زمانی که این بودجه صرف تهیه سی دی ها می شد اعتراضی نداشتم. اینک مطلب بر سر این است که چرا آخرین دریافت ها به جای این که صرف تهیه مستند قلم شود به ربا پرداخته که موضوع این تحقیقات نیست . شما هم به جای حرص و جوش از خود سوال کنید آیا هرگز دیناری برای تسهیل امور بنیان اندیشی صرف کرده اید؟

 

 

 

 

  

 

 

 

 

 

 

منصور

پنج‌شنبه 22 اسفند 1392 ساعت 04:43 ب.ظ
استاد بزرگوار
من برای مستند مجعولات مجلل یک میلیون تومان به حساب شما واریز کردم. همان موقع قصد داشتید این موضوع را در وبلاگ علنی کنید ولی موافق نبودم. یک ترجمه و دوبله به زبان آلمانی هم برای تخت گاه هیچ کس آماده کردم که فرمودید تحویل آقای غفوری بدهم که حدود 700 هزارتومان هزینه کرده بودم. سی دی ها و دی وی دی های بسیاری هم تهیه و در سطح جامعه ی علاقه مند حتی در خارج از ایران منتشر کردم. حتی مستقیما به دست وزیر ارشاد قبلی آقای حسینی دادم. چند ویدئوی شما را در یوتیوب قرار داده ام. چند سری کامل کتابهای شما را نیز خریداری و به کتابخانه ها اهدا کردم. چند تن از کسانی که هم اکنون در این وبگاه کامنت می گذارند از طریق من با اندیشه های شما آشنا شدند و هم اکنون از دوستان مشتاق شما هستند. کارهای دیگری هم انجام شده که تا به نتیجه رسیدن آنها چیزی نمی توان گفت.
در قبال حقی که بنیان اندیشی به گردن من دارد هیچ است و بعنوان وظیفه باز هم ادامه خواهم داد.
با آرزوی سلامتی و طول عمر برای شما و دیگر خدمتگزاران بنیان اندیشی و ادامه یادداشت های شما.
پاسخ:
به مبلغ کمکی که ذکر کرده اید و به یاد نمی آورم و هر مبلغ قابل ذکر دیگری از سوی هر کس بوده، با جملاتی نظیر از مرحمت شما ممنونم، چنانچه خود معترفید در وبلاگ متذکر شده ام. چنان که عدم تذکر واریز شما بنا به درخواست خودتان بوده است.این که در این آشوب مطلبی را که به دلخواه شما ذکر نشده علنی می کنید اندکی غیر عادی به نظز می رسد. با این همه و با توجه به ارقام دیگری که به نام کمک دریافت شده مسلما و مجموعا در طول این 12 سال از 5 میلیون تومان بسیار کمتر است.هر کس که از بذل و بخشش خود سند دارد و پشیمان است می تواند برای برگشت و پرداخت مرحمت خود رجوع کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

آمون : بازگشتی به این مطلب همین وبلاگ است :  

 

http://purpirar.blogsky.com/1392/12/18/post-5054/نقش-آقای-ناصر-پورپیرار-در-ساخت،-گسترش-و-تداوم-بنیان-اندیشی-و-محورهای-مطالب-تاملی-در-بنیان-تاریخ-ایران-و-بازگرداندن-اهمیت-قرآن