ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یادداشت برای ولگرد
جناب ولگرد، که انتخاب نامی غریب کرده اید، فهم مباحث قران نیازمند تسلط بنیادین به زبان و محتوای آن است. ایراد کار شما این است که هر جا به آیه ای ارجاع می دهید قسمتی از آن را یادتان نیست یا مکان دقیق آن را نمی دانید و به این ترتیب اصل مطلب را به تاریکی می سپرید. بارها گفته و دیگر بار تاکید می کنم جایز نیست برای فهم و درک قران، به چیزی از خود یا به نقل از دیگران و بر حسب حدس و گمان متوسل شویم. قران کتابی آسمانی و برخاسته از مرجعی فوق و فرای طبیعت علیل انسانی است که کلام و اسلوب ویژه دارد و درک آن تا حدی که عقل بشر یاری کند، از مطالعه عمیق حاصل می شود. گروه محاربان با خداوند که حکم قرانی رفتار با ایشان معلوم است، مختصات تعریف شده ای دارد چنان که می دانیم منظور از مومن و کافر و مشرک کدام گروه و دسته اند. بنا بر این و به استناد آیات، قرآن را با الفاظ و اوصاف مختلف می شناسیم که از آن جمله، لغت ذکر است، که خود معانی گوناگون دارد. موضوع آیه آخر سوره قلم که به آن اشاره می کنید پیرو آیه قبل آمده که به این شرح است:
و ان یکاد الذین کفروا لیزیقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر و یقولون انه لمجنون. و ما هو الا ذکر للعالمین. کافران به سبب شنیدن مطالب قران، گویی نزدیک است تو را با نگاه به زیر کشند و می گویند که همانا این دیوانه است. هرچند جز تذکری برای عالمیان نیست.
گرچه امروز کاربرد این آیه برای رفع چشم زخم است و تابلوی کوچک و بزرگ آن را بر دیوار دکان کسب و یا پلاک گردن نوباوگان می آویزند، اما موضوع سخن آیه متفاوت است و کنایه ای است از نحوه ی برخورد دشمنان نادان آن گاه که با حقیقتی رو به رو می شوند. خداوند می فرماید کافرانی که آیات خداوند را می شنوند در حالی که می خواهند او را با نگاه سرنگون کنند، فریاد می زنند او دیوانه است. حال آن که تذکری برای عالمیان است. درباره نیمه آیه ای هم که به آن اشاره کرده اید بگویم در سه آیه ابتدایی سوره دخان چنین آمده است:
حم. والکتاب المبین. انا انزلناه فی لیله مبارکه انا کنا منذرین. حم. و این کتابی مبین است. ما آن را در شبی مبارک نازل کردیم و هشدار دهنده ایم.
می بینید که مرجع ضمیر اشاره "ه" در آیه قبل معلوم است و می توان به یقین گفت که منظور از آن، نزول قران در شبی مبارک است. به سبب تکرار کلمات انا انزلناه فی لیله تصور می کنید در این سوره و سوره قدر به موضوع واحد اشاره شده حال آن که در سوره قدر موضوع نزول، ملائکه و روح برای تنظیم امور عالم و تا زمانی معین یعنی مطلع الفجرند که ماهیت دقیق مجموع این اشارات بر ما ناروشن است و با حدس و گمان هم حل نمی شود. به یاد داشته باشید که در قرآن لفظ نزول منحصر و مخصوص آیات قرآن نیست و به نزول عذاب، رحمت، باران، ملائکه، روح، شیاطین و غیره نیز بر می خوریم. در عین حال باید موضوع نزول در آیات ابتدایی سوره دخان را قرآن گرفت چرا که صراحت دارد و با صراحت دیگری در همین باب که می گوید: شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن مرتبط است و می توان چنین برداشت کرد که نخستین آیات قرآن در شب مبارکی در ماه رمضان بر پیامبر نازل شده است، اما صراحت دیگری نداریم تا گمان کنیم این شب مبارک در ماه رمضان، شب قدر در سوره قدر و یا شب ضربت خوردن امام علی در همان ماه است. بنا بر این خود مرجع بودن قرآن به معنای مرتبط کردن دو بیان قرآنی، که به صراحت دور از هم است، نمی شود.
http://mobina46.blogfa.com/post-116.aspx
اضافه شده در ۹ نوامبر ۲۰۱۲
تغییر نام از «برداشت از قرآن» به «برداشت از قرآن در باب نزول قرآن در شب قدر ماه رمضان و دیگر آیات »
در مورد : سوره قدر
تلاش برای انکار پوریم توسط رئیس جامعه یهودیان ایران؛فرزندان استر
«گاف»های حکیم «فردوسی» در «شاهنامه»- سوتی های تاریخی حکیم طوسی
درماندگی دانشگاه شیکاگو، پرآوازه ترین مرکز ایران شناسی