ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

تلاش برای فهم معنی آیات قرآن و کسب مفهوم و فیض از کتاب مقدس قرآن و آموزش زبان عربی و مراجعه به تفاسیر انسان نوشته خاخام مسلک

یکشنبه 27 مرداد 1392 ساعت 01:15 ب.ظ
سلام. استاد وقتی به قرآن رجوع میکنیم و نمی توانیم مفهوم آیات گره دار را بفهمیم، منظور اصلی قرآن را نفهمیده و اینجاست که تاویلات شروع می شود. برای اینکه دچار تاویلات نشیم چکار باید کرد؟
پاسخ:
باید به دستورات ایه 7 سوره ال عمران و یا به قرآن دست نوشته خاخام ها رجوع کنید.  
 
 
 
 
آمون : مراجعه اشاره به این آدرس است :  
 
 
نظرات 6 + ارسال نظر
علی پنج‌شنبه 31 مرداد 1392 ساعت 05:01 ب.ظ

سلام
یک سوال داشتم:
اقای پورپیرار در اسلام و شمشیر19 اورده اند که :(«انا انزالنا التورات فیها هدی و نور یحکم بها النبیون الذین اسلموا للذین هادوا و الربانیون و الاحبار بما استحفظوا من کتاب الله و کانوا علیه شهداء فلا تخشوا الناس و اخشون و لا تشتروا بآیاتی ثمنا قلیلا و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون. فرو فرستادیم تورات را که در آن نور و هدایت است تا به آن حکم کنند انبیای یکتا پرست، بر به توبه بازگشتگان و ربی های (یهودی) و احبار (مسیحی) که حفظ کنند کتاب خدا را و بر آن گواه باشند. پس، از مردمان بیم نکنید و بترسید از خدا و نشانه های مرا نازل نفروشید و هرکس بر اساس فرو فرستاده های خداوند حکم نکند، از کافران است». (مائده، ۴۴).
یعنی اقای پورپیرار گفتند که در واقع این ایه به سه گروه اشاره می کند : به هادوا، روحانیون یهود و روحانیون مسیحی.
ولی این نظر ایشان نا تمام است چونکه خداوند متعال در قران کریم از دانشمندان یهود و نصارا به رهبان و احبار یاد می کند:( اتخذوا احبارهم و رهبانهم ارباباً من دون الله)،( ان کثیرا من الاحبار و الرهبان لیاکلون اموال الناس بالباطل)
لیکن در ایه مورد بحث به ربانیون و احبار یاد کرده است:( و الربنیون و الاحبار).
عنوان ربانی و احبار هم بر علمای یهود اطلاق می شود و هم بر عالمان نصاری. و هیچ یک از این دو عنوان به یکی از این دو گروه اختصاص ندارد. و شاهد هم اینکه قران کریم نیز ربانیان و احبار را به هر دو طایفه یهود و نصارا اطلاق کرده است:( لولا ینههم الربنیون و الاحبار عن قولهم الاثم و اکلهم السحت. ایه 63سوره مائده.
همچنین در ایه خداوند تورات راکه برای حضرت موسی (ع) نازل شده بود را دستور العمل پیامبران بین حضرت موسی و حضرت عیسی می داند. و تا قبل از حضرت عیسی صحبت از عالم مسیحی بی معنا است(ادامه ایات را بخوان تا به ایه46و47سوره مائده برسی ). و در این ایه عالم ربانی و احبار یهود مورد نظر است.

سلام. بحث آن یادداشت، اصولا نفی یکی بودن فعل هادوا و یهود است، نه حاشیه های لغت شناسی. /آمون/

علی جمعه 1 شهریور 1392 ساعت 06:45 ق.ظ

سلام
جناب امون ، من هم می دانم که موضوع ان یادداشت نفی یکی بودن هادوا با یهود است؛ و جناب پورپیرار هم برای رسیدن به این هدف در ایه الربانیون را ربی های یهودی و احبار را روحانی مسیحی ترجمه نموده است ، یعنی مطلب ایشان وقتی درست که ترجمه ایشان درست باشد. در حالی که قران در ایه 63سوره مائده ربانیان و احبار را به هر دو طایفه یهود و نصاری اطلاق نموده است. و با توجه به خود ایه44سوره مائده که خدواند می فرماید: تورات که دارای احکام الهی است و نور و هدایت را به همراه دارد ، به حضرت موسی(ع) که از انبیای اولواالعزم است ، وحی شده است و افزون بر انکه خود ان حضرت برابر ان حکم می کرد، همه انبیای پس از او تا بعثت حضرت عیسی(ع) و همچنین ربانیون و احبار پیرو شریعت حضرت موسی(ع)هستند. و طبیعتاً در ایه 44سوره مائده عالم ربانی و احبار یهود مورد نظر است نه اینکه ما بخواهیم ربانیون را روحانی یهود و احبار را روحانی مسیحی اطلاق کنیم.

سلام. آیه 63 مائده، بازگشت به آیه 59 دارد که خطاب به اهل کتاب، مطالبی بیان می شود تا در آیه 63 پرسیده می شود چرا روحانیون این دو دین، مانع این کارها نشده اند. جایی هم گفته نشده علمای مسیحی حق قضاوت بر مبنای تورات ندارند. نمی دانم عبارت«همه انبیای پس از او تا بعثت حضرت عیسی(ع) » را چگونه یا از کجا برداشت کرده اید؟ /آمون/

علی جمعه 1 شهریور 1392 ساعت 02:18 ب.ظ

با عرض سلام
جناب امون، احسنت به شما به خاطر این عبارت:(ایه 63 مائده، بازگشت به آیه 59 دارد که خطاب به اهل کتاب، مطالبی بیان می شود تا در آیه 63 پرسیده می شود چرا روحانیون این دو دین، مانع این کارها نشده اند).
بله من هم با شما تا اینجا موافقم که خداوند در ایه 63
سوره مائده از روحانیون یهود و نصاری به ربانیون و احبار یاد کرده است. حال سوال این است که به چه مجوزی جناب پورپیرار در ایه44سوره مائده ربانیون را روحانی یهود و احبار را روحانی مسیحی معنا کرده است؟ یا این ترجمه تضاد با ایه 63سوره مائده نیست؟
و از طرفی اگربه ایه 43سوره مائده دقت کنی در ان خداوند یهود را به کتاب اسمانی تورات ارجاع می دهد. و این ایه بعد یعنی ایه44 به معرفی ان پرداخته و انان را به داوری با تورات تشویق می کند ، چنان که پیامبران بنی اسرائیل و علمای ربانی و احبار بر اساس ان حکم و از احکام ان پاسداری می کردند.
و عبارت(همه انبیای پس از او تا بعثت حضرت عیسی(ع))
از این قسمت ایه برداشت می شود:(انا انزالنا التورات فیها هدی و نور یحکم بها النبیون الذین اسلموا للذین هادوا ..) یعنی فرو فرستادیم تورات را که در آن نور و هدایت است تا به آن حکم کنند انبیای یکتا پرست، بر هادوا. و در ایه بعد در پی فراخوانی اهل تورات به عمل برابر احکام تورات ، به بیان نمونه ای از احکام حقوقی و اجتماعی ان می پردازد که حکم الهی قصاص می باشد. و جواب شما در ایه 46و 47 می باشد که این ایه عطف بر ایه44سوره مائده می باشد. در ایات پیشین از اعراض اهل تورات از حق و روی گردانی آنان از هدایت ها و احکام نورانی تورات سخن به میان امد و در این ایات یکی دیگر از انحراف های یهود از حق گوشزد شده است که تکذیب حضرت عیسی و نپذیرفتن انجیل است. یعنی خداوند حضرت عیسی(ع) را در پی انبیای بنی اسرائیل اورد در حالی که تصدیق کننده احکام و معارف نسخ نشده تورات بود و کتاب اسمانی انجیل به او داد ، یعنی کسانی به تورات ایمان داشتند باید به انجیل ایمان بیاورند و گرنه کافر هستند. همانطور که یهود و نصاری نیز باید به پیامبر اسلام ایمان بیاورند.
ایات دیگر در سوره ال عمران نیز شاهد هستند:(وَ مُصدِّقاً لِّمَا بَینَ یَدَى مِنَ التَّوْرَاةِ وَ لاُحِلَّ لَکم بَعْض الَّذِى حُرِّمَ عَلَیْکمْ وَ جِئْتُکم بِئَایَةٍ مِّن رَّبِّکمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ(50)
إِنَّ اللَّهَ رَبى وَ رَبُّکمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صرَاطٌ مُّستَقِیمٌ(51)فَلَمَّا أَحَس عِیسى مِنهُمُ الْکُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصارِى إِلى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نحْنُ أَنصارُ اللَّهِ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ اشهَدْ بِأَنَّا مُسلِمُونَ(52)
با توجه به این ایات حضرت موسی و پیامبران بعد از او مثل حضرات داود و سلیمان و همچنین پیامبری که در زمان طالوت بود ، موظف بودند که طبق تورات حکم کنند و با امدن حضرت عیسی، باید طبق انجیل عمل کنند. پس همانطور که می بینید در ایه 44سوره مائده ربانیون و احبار یهود مد نظر است نه ترجمه جناب پورپیرار. و مهمترین دلیل ایشان برای نفی یک بودن هادوا با یهود نا تمام است.

إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِینَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن کِتَابِ اللّهِ وَکَانُواْ عَلَیْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلًا وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ-44-لَوْلاَ یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالأَحْبَارُ عَن قَوْلِهِمُ الإِثْمَ وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ-63- با سلام، اولا این دو آیه مبارکه خدمت شما، در اولی خداوند می گوید تورات برای حکم دادن است من جمله ربانیون و احبار. در دومی هم می گوید آنان که در آیه 44 مورد خطاب بوده اند، به وظیفه خود (احتمالا) عمل کرده اند الا ربانیون و احبار. تضاد ترجمه در کار نیست. چرا بدون دلیل، اصرار می کنید که حرفتان درست است؟! در آیه 43 دقت کردم، در واقع از اختلاف خونین دو پسر آدم (ع) که سرانجام خداوند می گوید برای گروه هادوا، تورات مرجع است، اما چرا به آن عمل نمی کنند و برای قضاوت سراغ تو می آیند؟ اگر آمدند، یا اعراض کن، یا به درستی قضاوت کن، بعد می گوید خودشان تورات دارند که، پس چرا سراغ تو می آیند؟! خداوند در آیه 43، نه یهود، بلکه هادوا را به تورات ارجاع می دهد. انبیای پس از تورات تا عیسی (ع) محصول فکر شماست. قرآن هادوا را خطاب قرار داده است و دکمه توقف تورات بر عیسی را هم قرار نداده است بلکه تا زمان پیامبر هم آن را معتبر و قابل رجوع می داند و از عدم رجوع به آن هم متعجب است. در مورد نقل شما که «حضرت موسی و پیامبران بعد از او مثل حضرات داود و سلیمان و همچنین پیامبری که در زمان طالوت بود ، موظف بودند که طبق تورات حکم کنند و با امدن حضرت عیسی، باید طبق انجیل عمل کنند. پس همانطور که می بینید در ایه 44سوره مائده ربانیون و احبار یهود مد نظر است نه ترجمه جناب پورپیرار. و مهمترین دلیل ایشان برای نفی یک بودن هادوا با یهود نا تمام است» فقط به این مطلب اشاره می کنم که اگر با آمدن عیسی، بنی اسرائیل باید طبق انجیل حکم می کردند، پس چرا خداوند حتی در زمان قرآن، خواستار اجرای احکام تورات و همچنین انجیل است؟ از عبارت «در این ایات یکی دیگر از انحراف های یهود از حق گوشزد شده است که تکذیب حضرت عیسی و نپذیرفتن انجیل است» این حس به من دست می دهد که نه فقط کتاب «اسلام و شمشیر» را نخوانده اید، بلکه قرآن را هم نخوانده اید که آیه تولید می کنید و چون حس می کنم می خواهید مثل خرگوش بدوید و من را به دنبال خود بکشانید. پس بر اساس چراغ درخشان «وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن یَفْتِنُوکَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللّهُ إِلَیْکَ» در میانه همین مباحث ما در این آیات، بحث را همینجا مختومه می کنم و باقی سوالات خود را شخصا لطف نموده و از آقای پورپیرار بپرسید. آدرس وبلاگ ایشان هم در بخش لینکها، موجود است. به سلامت. /آمون/

علی شنبه 2 شهریور 1392 ساعت 04:01 ب.ظ

با عرض سلام
جناب آمون ، از طرفی شماها ادعا دارید و ادعا دارید که دوست و دشمن ، موافق و مخالف نظر خودشان را اعلام کند و از طرفی پاسخ قانع کننده ندارید ، شروع به توهین کردن و طرف مقابل را به خرگوش و امثال ذالک تشبیه می کنید و در پایان هم می گویید به سلامت.
اما من جواب شما را می دهم و تا تناقضاتتان روشن شود و خواستی علنی کن یا نه ، اختیار با خودتان.
نمی دانم چرا باید تکرار مکررات کنم، از طرفی خودتان در ایه 63سوره مائده قبول دارید که خداوند روحانیون هر دو گروه یا به قول شما هر دو دین را به ربانیون و احبار یاد کرده ولی از طرف دیگر ادعا دارید که در ایه 44سوره مائده ربانیون یعنی روحانی یهودی و احبار یعنی روحانی مسیحی. وقتی خداوند در ایات قران علمای یهود و نصاری را هر دو را هم ربانی و هم احبار می خواند ، چرا باید بر خلاف قرآن در ایه 44سوره مائده بگوییم : ربانیون یعنی روحانی یهودی و احبار یعنی روحانی مسیحی.
مهمترین دلیل جناب پورپیرار برای رد هادوا بودن یهود مخالف قران است، چون ایشان برای این منظور باید حتماً احبار را فقط روحانی مسیحی معنا کند، در حالی که مخالف آیه 63سوره مائده است.

جناب آمون به بنده خطاب کردید که انبیای پس از تورات تا عیسی (ع) محصول فکر شماست. نه خیر بر عکس از آیات قران قابل برداشت و شما به ایات 46و 47 سوره مائده دقت نمی کنید. عبارت(وَ قَفَّیْنَا عَلى ءَاثَرِهِم بِعِیسى ابْنِ مَرْیَمَ مُصدِّقاً لِّمَا بَینَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ ) یعنی چه؟ اصلاً معنای قَفَّیْنَا را می دانی؟
خداوند در این آیه می فرماید که حضرت عیسی را در پی آثار انبیای بنی اسرائیل در آوردیم :(وَ قَفَّیْنَا عَلى ءَاثَرِهِم بِعِیسى ابْنِ مَرْیَمَ). و در قران با سه تعبیر از تفقیه(به دنبال هم فرستادن) انبیا یاد شده است:
1) گاهی حضران نوح و ابراهیم را سر سلسله انبیا معرفی کرده و ذریه های آنان را دارای نبوت و کتاب دانسته و در پی آنان پیامبران دیگر و حضرت مسیح را که با انجیل مبعوث گشته است، نام می برد:(وَ لَقَدْ أَرْسلْنَا نُوحاً وَ إِبْرَهِیمَ وَ جَعَلْنَا فى ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَ الْکتَب فَمِنهُم مُّهْتَدٍ وَ کثِیرٌ مِّنهُمْ فَسِقُونَ(26)ثمَّ قَفَّیْنَا عَلى ءَاثَرِهِم بِرُسلِنَا وَ قَفَّیْنَا بِعِیسى ابْنِ مَرْیَمَ وَ ءَاتَیْنَهُ الانجِیلَ وَ جَعَلْنَا فى قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبَانِیَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَهَا عَلَیْهِمْ إِلا ابْتِغَاءَ رِضوَنِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَایَتِهَا فَئَاتَیْنَا الَّذِینَ ءَامَنُوا مِنهُمْ أَجْرَهُمْ وَ کَثِیرٌ مِّنهُمْ فَسِقُونَ(27)

2) زمانی حضرت موسی مبدا قرار می گیرد و از تفقیه پیامبران دیگر سخن می گوید، ان گاه از حضرت عیسی با تعبیر ایتای بینات یاد می شود که ظاهرش این است که آن حضرت هم جزو رسولانی است که در قفای حضرت موسی آمده اند:(وَ لَقَدْ ءَاتَیْنَا مُوسى الْکِتَب وَ قَفَّیْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسلِ وَ ءَاتَیْنَا عِیسى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَتِ وَ أَیَّدْنَهُ بِرُوح الْقُدُسِ أَ فَکلَّمَا جَاءَکُمْ رَسولُ بِمَا لا تهْوَى أَنفُسکُمُ استَکْبرْتُمْ فَفَرِیقاً کَذَّبْتُمْ وَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ).

3) گاهی هم می فرماید پس از حضرت موسی انبیای دیگری فرستادیم که پیرو آن حضرت بوده و بر اساس تورات حکم می کنند؛ آنگاه در پی آنان حضرت عیسی معرفی می گردد؛ مانند آیات مورد بحث یعنی ایه44سوره مائده:(إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَ نُورٌ یحْکُمُ بهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسلَمُوا لِلَّذِینَ هَادُوا وَ ....×وَ قَفَّیْنَا عَلى ءَاثَرِهِم بِعِیسى ابْنِ مَرْیَمَ مُصدِّقاً لِّمَا بَینَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَ ءَاتَیْنَهُ الانجِیلَ...) .
خیلی واضح است که پیامبرانی که پس از حضرت موسی و پیش از حضرت عیسی آمدند، مانند داود ، سلیمان، زکریا و ...همگی عامل به تورات و مبلغ آن بودند.
و در پی پیامبران گذشته حضرت عیسی آمد که انجیل را آورد.
مگر محتوا و پیام حضرت عیسی چه بود جز اینکه تصدیق تورات یعنی معارف ، اخلاق و احکام و حقوق مدون تورات را تصدیق می کند و اینکه انجیل اضافات ویژه خود را نیز دارد (وَ لاُحِلَّ لَکم بَعْض الَّذِى حُرِّمَ عَلَیْکمْ ) که این نشان می دهد که شریعت حضرت عیسی ناسخ بعضی از احکام شریعت حضرت موسی بوده است، زیرا برخی از محرمات شریعت حضرت موسی در شریعت حضرت عیسی حلال شده که احتمالاً همان محرماتی هستند که پیش تر برای ان کسانی که مکلف به تورات بودند حرام گشته بود. یعنی با ظهور حضرت عیسی دوام استقامت صراط انها بستگی به تسلیم به شریعت حضرت عیسی دارد و در صورت نپذیرفتن آن حضرت ، نه تنها آنان حظی از صراط مستقیم پیشین ندارند، بلکه سر از کفر در خواهند آورد.
حضرت عیسی مگر به بنی اسرائیل نفرمود که من با معجزه از نزد خدا نزد شما آمده ام و به دو چیز فرمان می دهم: مراعات تقوای الهی و اطاعت از من.
آیات 52سوره آل عمران و 14سوره صف را کنار هم بگذار با دقت بخوان که در ان خداوند می فرماید که وقتی حضرت عیسی کفر آشکار دشمنانش را دید و به توطئه آنان آگاه شد،گفت :(قَالَ مَنْ أَنصارِى إِلى اللَّهِ) و حواریین گفتند: ما یاوران خدا هستیم و در ایه14سوره صف خداوند می فرماید که : در این هنگام گروهى از بنى اسرائیل ایمان آوردند و گروهى کافر شدند، ما کسانى را که ایمان آورده بودند در برابر دشمنانشان تاءیید کردیم و سرانجام بر آنها پیروز شدند.
جناب آمون از عبارت:(فقط به این مطلب اشاره می کنم که اگر با آمدن عیسی، بنی اسرائیل باید طبق انجیل حکم می کردند، پس چرا خداوند حتی در زمان قرآن، خواستار اجرای احکام تورات و همچنین انجیل است؟ ).
این حس به من دست داد که کتاب آسمانی شما اسلام و شمشیر است نه قران نازل شده از طرف خداوند.
خداوند در ایه 66سوره مائده می فرماید که :( وَ لَوْ أَنهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَ الانجِیلَ وَ مَا أُنزِلَ إِلَیهِم مِّن رَّبهِمْ لاَکلُوا مِن فَوْقِهِمْ وَ مِن تحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَ کَثِیرٌ مِّنهُمْ ساءَ مَا یَعْمَلُونَ). خب در این ایه اقامه یا به قول شما خداوند خواستار اجرای تورات و انجیل است. و اقامه کتاب آسمانی غیر از ایمان به آن هاست و مراد از اقامه کتاب همانا عمل و اجرای دستورهای آن است . اگر بنی اسرائیل بخواهند تورات را اجرا کنند ، تورات انها را به انجیل(چونکه انجیل تصدیق کننده تورات است)و انجیل هم انها را به پیامبر اسلام و کتاب وی قران فراخوانده است(وَ إِذْ قَالَ عِیسى ابْنُ مَرْیمَ یَبَنى إِسرءِیلَ إِنى رَسولُ اللَّهِ إِلَیْکم مُّصدِّقاً لِّمَا بَینَ یَدَى مِنَ التَّوْرَاةِ وَ مُبَشرَا بِرَسولٍ یَأْتى مِن بَعْدِى اسمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَیِّنَتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ(6)).

آراسته سخن گفتن، عمل شیطان است به طوری که ترجمه روان من از قرآن را با مشتی لفاظی، خلاف قرآن جلوه می دهی و به خودم تحویل می دهی و مرا تکفیر می کنی!! /آمون/

علی شنبه 2 شهریور 1392 ساعت 05:40 ب.ظ

واقعاّ گفتگو با شما و امثال شما بی فایده است و طاقت نقد مطلب را ندارید و به جای جواب درست و حسابی خرگوش ما را خطاب نمودید ، نوشته های ما را بدون دلیل عمل شیطان دانستید.
واقعاً ترجمه روان شما محشر است.!!!
لطفاً حرف در دهان بنده قرار نده، بنده در کجای جملاتم شما را تکفیر نمودم. و اگر احیاناً از نوشته های بنده چنین چیزی را برداشت نمودید ، از شما عذر خواهی می کنم. و از خداوند متعال طلب عفو و گذشت می کنم . بنده در جایگاهی نیستم که کسی را اعتقاد به وحدانیت خداوند و ایمان به پیامبر اسلام و قران را دارد ، تکفیر کنم. بلکه فقط با شما اختلاف دیدگاه در مورد فهمیدن ایات قران داشتم، همین تضارب باعث شد که از شما سوال کنم . همین والسلام.

من که نفهمیدم چه کسی کتاب آسمانی من را به جای قرآن، اسلام و شمشیر گفت! /آمون/

علی شنبه 2 شهریور 1392 ساعت 06:18 ب.ظ

سلام
جناب آمون اگر از آن عبارت ، حکم تکفیر را برداشت می کنید، دوباره از شما طلب عفو می کنم و از خداوند یگانه نیز طلب عفو گذشت می کنم.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد