ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

چند پاسخ در مورد پوریم،پاسخهایی به ابهام و تناقضات نظریه نسل کشی

یادداشت برای R134a

تاریخی کردن ماجرای پلید پوریم و آشکار سازی آثار ضد تمدنی آن، برای نخستین بار، در قسمت سوم ساسانیان، از مجموعه کتاب های «تاملی در بنیان تاریخ ایران»، چنان زمزمه ای در عرصه ی یهود شناسی به راه انداخته است، که یکی یکی آنوسی ها را مجبور می کند نقاب از صورت بردارند و بی توجه به بنیان نظریه، که با ارائه ی اسناد تردید ناپذیر مدعی است پوریم رشد تمدن بشری را لااقل برای یک دوره ی ۱۵ قرنه متوقف کرده، چنان که مجموعه ی فاکتورهای زیستی در زمینه های تمدن، همانند صنعت و هنر و قانون گذاری و روابط اجتماعی و معماری و حکمت، نزد بشر ۱۰۰۰ سال پیش، نسبت به تمدن ۳۰۰۰ سال قبل شرق میانه بسیار وامانده تر و حقیرتر و عقیم تر است، می کوشند با طرح خرده سئوالات موذیانه، که از این جا و آن جا جمع آوری و یا دریافت می کنند، به گمان خود، در اساس این سئوال قابل درک و بحث و مقایسه، خلل وارد و اصل ماجرا را از صورت جلسه ی مباحثه خارج کنند، که حالا خطاب من با یکی دیگر از آن هاست که نام من درآوردی R134a را بر خود گذارده است!

با این همه من موظفم تا آن جا که، مانند مواردی دیگر، سمت مقابل وادار و وارد به لج بازی های بی خردانه و از سر فقدان استدلال نشده، بکوشم ابهام هایی را که عرضه می شود و صورت سنگ اندازی دارد، از سر راه بردارم و با این هدف برای خرده گیری ها و خیالات این تازه وارد R134a نام، پاسخ های لازم را برای یک بار عرضه می کنم، آن هم با این هدف که جست و جوگران بی غرض را نیز که در مباحثات روزانه با باستان ستایان، با نظایر این سئوالات برخورد می کنند، به کار آید.

۱. می گویید که هنوز منتظر پاسخ درباره ی سیاه سرانید. گمان می کنم که پیش تر پاسخ شما را آوردم و گفتم که در موخره ی قانون نامه ی حمورابی به ترجمه ی کامیار عبدی و از انتشارات میراث فرهنگی، اشاره ای بر سیاه سران آمده که به وضوح منظور بردگان است و این خود می رساند که انتقال نیروی کار ارزان و بی مدعی، به صورت برده، از شمال و شرق آفریقا، چنان که از اسناد و حجاری های دیگر بین النهرین نیز برمی آید، از دیرباز معمول بوده و از شما خواستم که موارد دیگر را با ذکر شماره ی قانون بیاورید که نتوانستید، اما اگر منظورتان تکرار ذکر این عنوان در بند اول مقدمه است، باز هم اشاره به بردگان دارد، زیرا که می گوید:

«من، حمورابی، شاه زاده ی خدا ترس پارسا، تا عدالت را بر زمین برقرار کنم، شرارت و بدی را براندازم، دست قوی را از سرضعیف کوتاه کنم و همچون خورشید بر زندگی سیاه سران بتابم».

در این متن نیز، همانند آن که در موخره آمده، خطاب حمورابی به ضعفای جامعه است و چون در موخره توصیف به گونه ای است که حمورابی سیاه سران را در زمره ی دارایی های خود و از بخشش های خدای «ان لیل» می شمرد، پس بدون ابهام می توان پذیرفت که منظور از سیاه سران بردگان آفریقایی است که نام گذاری سیاه سر بر آنان، تنها یک توصیف ظاهری شناخته می شود. حجت دیگری که چنین دریافتی را مطمئن و محکم می کند، این که اشارات به سیاه سران در مقدمه و موخره ی قانون نامه آمده که ققط متضمن کلیات خود ستایانه است وگرنه در متن قانون، که عموم را در بر می گیرد و نه بردگان را، تا آن جا که دیده می شود، اشاره ای به سیاه سران نیست.

۲. می پرسید چرا تاکنون هیچ کس و از جمله یونانیان به پوریم اشاره ای نکرده اند؟ اگر قصد روشن شدن ابهامات خود را دارید، پس به آن چه از این پس می آورم دقت تمام کنید که فقره ای از حکمت ناب و دریچه ای به سوی انوار روشنگر حقیقت محض است. این که برای نخستین بار، کسی از مشرق زمین تابناک، علی رغم این همه وحشیگری فرهنگی و گل مالی حقیقت و جلا اندازی جعلیات، که مورخین و باستان شناسان غربی و عمدتا یهود مرتکب شده اند، به کشف غموض و رموز تاریخ این منطقه موفق شده، از افتخارات زدوده ناشدنی مردم ما و مسلمین است که زمانی خردمندان جهان را در این مورد به ستایش خاضعانه از آن ها ناگزیر خواهد کرد، اما بدانید که یونان پس از ارسطو و افلاطون و سقراط، باز هم بر اثر توطئه گری های انتقام جویانه ی یهود، که از حمله ی اسکندر آسیب دیده بود، چنان سرگرم ستیزه ها و مخاصمات نسبتا طولانی با رومیان بود، که فرصت و فراغتی برای رسیدگی به جهانی نداشت که کم ترین توجهی به آن نمی کرد و دنیای توحش می پنداشت. زیرا که افسانه ی جنگ ها و ارتباطات میان ایران و یونان، که عمدتا برای دوران پس از داریوش، یعنی پس از پوریم ساخته اند، به قدر بال مگسی واقعیت تاریخی ندارد و مانند دنباله ی هخامنشیان و تمامی اجزاء سلسله های اشکانیان و ساسانیان و اوستا و زردشت و مانی و مزدک و غیره، در زمره ی تدارکاتی قرار می گیرد که خدمت گذاران یهود در سیمای مورخ و مفسر تاریخ، و درست برای پوشاندن رد پای جنایات پوریم، ساخته اند. با این همه اگر بخواهیم تصور کنیم که گریختگان از پوریم و بنیان گذاران اکدمی، از جمله سقراط و ارسطو و افلاطون، باید که یادگارهایی از توحش پوریم با خود به غرب برده باشند، آن گاه چند عامل را می توان موجب نابودی این یادگارها شمرد: یکی ویرانی کامل آتن در یورش نهایی رومیان که به سوزانده شدن و تخریب آتن و محو تمدن کهن یونان باستان انجامید، دیگری پاک سازی فرهنگ بشری از آثار و اشارات پوریم، در دوران اسلامی و به ویژه در دو سده ی اخیر، که با دست صاحب نظران یهود، یعنی سازندگان افسانه های شاه نامه و الفهرست و زردشت و دانشگاه و آتشکده و کتاب خانه ها و هشتاد امپراتور قلابی اشکانی و ساسانی برای ایرانیان، صورت گرفته است و سرانجام یونانی که پانصد سال پس از تخریب و آتش زدن آتن سر بلند می کند، یونانی مسیحی و با فرهنگ کلیسایی است که تا امروز هم کم ترین توجهی به تاریخ و فرهنگ یونان هلنیستی پیش از مسیحیت ندارد. با این همه در اسناد باستانی هندیان، از جمله در وداها و اوپانیشاد و ریک ودا، اشاره های صریحی به این قتل عام گسترده در میان همسایگان غربی هند وجود دارد، که وفور اسناد بنیادی دیگر، مرا از توسل به آن ها، که پیشاپیش محتاج پالودگی است، بی نیاز می کند.

۳. می پرسید که یهودیان ایران چه شدند؟ گواهی های متعدد تاریخ می گوید که آن ها به زمان مغولان و پس از فروپاشی عباسیان، که در تسلط آن ها، به نشانی هایی که بنجامین تودولایی و کل تاریخ اسلام ارائه می دهد، رابی های یهود همدوش خلیفه سروری می کردند، به ارض های دیگر و از جمله اروپا و شمال آفریقا و حتی هند گریخته اند، یا ناگزیر به صورت واقعی یا آنوسی مسلمان شده اند، یا در کلنی های کوچک تر و پراکنده تر و دور از دید تر، در ایران و افغانستان و خراسان شمالی و قفقاز مانده اند و سرانجام از زمان پیدایش اسراییل و سپس بر اثر حوادث انقلاب ایران به سرزمین فلسطین غصب شده گریخته اند و باز هم شاهدیم که هنوز هم، رسمی و غیر رسمی، آشکار و پنهان، یهودیان بسیاری در ایران اقامت دارند که لااقل در حد معرفی نماینده ای به مجلس شورای اسلامی، کثیرالعده اند!!!؟

۴. و بالاخره اشکال می تراشید که اگر پوریم موجب نابودی تمدن و یادگارهای شرق میانه شده، چرا چند واژه ای از آن دوران باقی مانده است؟ اتفاقا وجود این چند واژه، خود نشان دهنده ی وقوع ماجرای بنیان برافکن و پلید پوریم است، زیرا آن چند کلمه ای که امروز از تمدن بی نهایت گسترده ی شرق میانه ی پیش از پوریم به دست داریم، جز همین فارس و بابل و آشور و ایلام و اور و غیره نیست، که در تورات پیش از پوریم ثبت مانده و در دوران اخیر به فرهنگ و ادبیات و تاریخ منطقه، باز هم به وسیله ی یهودیان، تزریق شده است. پیش تر و در یادداشت دوم برای آقای محمدی یادآور شدم که تقریبا تمام نام های اشخاص و امکنه و اقوام، که در اسناد پیش از پوریم و عمدتا در کتیبه ی بیستون آمده، امروز بی کاربرد و غریبه است. باید توجه کنیم که از میان آن سی قومی که داریوش در کتیبه ی بیستون معرفی می کند، ارمنیان و سغدی ها و خوارزمی ها و چند قوم دیگر، عینا و در همان حوزه های کهن، قابل شناسایی اند. ما از این طریق می توانیم اولا گستره ی جغرافیایی عملیات پوریم را معلوم کنیم و در ثانی مدعی شویم که اگر نام های کهنی، هرچند مبهم و مختصر، از حوزه ی بیرون از پوریم به جای مانده، پس این که کم ترین امکان شناسایی از فرهنگ دیگر اقوام، اعم از نام اشخاص و اماکن و ادوات و ابزار کار و زندگی را نداریم، خود گواه روشنی است که یهودیان تمام آثار حیات اقوامی را که در حوزه ی نسل کشی پوریم قرار داشته اند، از بیخ و بن برانداخته اند.

اینک برای آنان که در جست و جوی حقیقت اند، سئوالات و نشانه های عمده ای را که مستقلا بروز آدم کشی سفاکانه و نسل کشی کامل مردم شرق میانه و براندازی ممتازترین دست آورد تمدن بشری را، در ماجرای پلید پوریم یهودیان، با قدرت تمام اثبات می کند، بار دیگر می آورم:

الف: چرا از پس داریوش، یعنی بنا بر اطلاعات تورات، از پی حادثه ی پلید پوریم، هیچ نشانه ای از تجمع و تمدن و تحرک و تولید در منطقه ی ما پدیدار نیست و دوران شناسی تمام یافته های باستان شناسان در شرق میانه ، جز به اقوام پیش از پوریم و یا دست ساخته های اسلامی تعلق ندارد؟

ب. چرا تولیدگر مسلمان از سنت و توانایی های صنعتی ماقبل خویش کم ترین بهره و میراثی نبرده است و سفال سازان اسلامی در نیشاپور و بغداد و سامره و دمشق، در قرن دوم هجری هم، گویی کار خود را از صفر آغاز می کنند و اندک توان فنی در تولیدات آن ها دیده نمی شود که در سه هزاز سال پیش از اسلام چرخ کوزه گری داشته اند، از اعقاب آن ها طراحی های ممتاز در صنعت سفال مانده است، لعاب کاری می دانسته اند و کارهای شان را با تزیینات ممتاز رنگ و نقش می آراسته اند؟

ج. چرا فآغاز گسترش تمدن در جهان، از جمله در یونان و چین و هند و آسیای جنوبی، از پس پوریم و به تقریب از ۲۳۰۰ سال پیش آغاز می شود؟ آیا نمی توان این تحول بزرگ را، چنان که درمورد یونان قابل اثبات است، حاصل انتقال دانش به وسیله ی اندک خردمندان گریخته از منطقه ی شرق میانه، بر اثر آسیب پوریم دانست؟

د. چرا تمدن شرق میانه و اروپا در هزار سال پیش، بسیار عقب مانده تر از دانش و حکمت و تولید در شرق میانه ی سه هزاره پیش است و عامل این پس رفت تمدن انسانی را، جز در نسل کشی پوریم، در کجا جست و جو کنیم؟

و سرانجام این که در مجموعه ی دوران ساز «تاملی در بنیان تاریخ ایران»، تزهای مختلف و متعددی، تنها به صورت مدخل ارائه شده است، روشن کردن و رمز گشایی کامل اجزاء این مدخل ها به تک نویسی ها و تدارکات محققانه ی نوینی نیازمند است که ادامه ی آن به زمان کافی و تربیت نسل تازه ای از محققین سخت گیر و آگاه موکول می شود، وظیفه ای که خواه ناخواه بر گرده ی جوانان خردگرای فارغ از تعصبات قومی، از میان تمام ملل شرق میانه، اعم از ترک و فارس و عرب و کرد و لر و غیره باقی می ماند. کاری که بی شک و به خواست الهی حاصل عمده ی آن بازگرداندن وحدت از دست رفته میان مردم شرق میانه خواهد شد، که اینک تمامی آن ها سرسپرده ی اسلام اند. والسلام.

+ نوشته شده توسط ناصر پورپیرار در یکشنبه پانزدهم آبان 1384 و ساعت 21:40 
 
http://wwww.naria.ir/view/1.aspx?id=31 
 
 
 
 
 
افزوده شده در تاریخ 9 نوامبر 2012 
تغییر نام از «چند پاسخ در مورد پوریم» به «چند پاسخ در مورد پوریم،پاسخهایی به ابهام و تناقضات نظریه نسل کشی» 
 
  

 

اهمیت انتشار پوریم و تلاش یهودیان برای اختفای آن با جعل تاریخ  

  

   

عرفان، تصوف، صوفیگری، درویشیگری درویشان، توطئه یهودیان و آنوسیان  
 
 در مورد جهود آنوسی(یهودیان متظاهر به اسلام)و مارانوسی(به مسیحیت)
 
خاطرات هاخام(خاخام)  یدیدیا شوفط(شوفیط)و فرقه سازی یهودیان آنوسی  
 
 مختصری در باب اورارتو ، ترک و آذری،سومریان، اشکانیان، ایلامیان
 
   نمایش بد طراحی شده لوحه های ایلامی تخت جمشید-بی وطن بودن یهودیان 

غم نامه مکعب نقش رستم-نمونه دستکاری و جعل کتیبه در آثار باستانی

 

نامه ی سرگشاده به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بزرگداشت شاهنامه  

  

ستیز تمام عیار فرهنگی توام با تندگویی و رفتار بی ترحم و فحاشانه

  

چند یادداشت قدیمی که به عنوان پاسخ برای دوستان نگاشته شده بود

 

 هواخوری14،اعتبار قرارداد الجزایر و تحرکات و تحریکات منجر به آغاز

 

تجدید رابطه با مردم به جای آمریکا (روابط ایران با آمریکا و مردم) 

   

 
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد