سلسله حملات دول سرمایه داری غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا به افغانستان و سپس به عراق،به بهانه مبارزه با تروریسم و بر چیدن حکومت های استبدادی، تحولات جدیدی را در تاریخ جهان و منطقه خاور میانه رقم زد و از آن مهم تر و قابل تامل تر تحلیل های رسمی متعدد و یک جانبه ای را درباره ی علل آن اقدامات و چرایی سقوط حکومت عراق پدید آورد .
تقریبا تمامی تحلیل ها و اظهار نظر های روشنفکران و صاحب نظران ایرانی در داخل و خارج از کشور مبتنی بر این محور اصلی است که حکومت صدام حسین نظا م استبدادی متکی بر اقتدار نظامی محض و سرکوب و شکنجه آزادی خواهان بوده است و به همین سبب در یک فرآیند تدریجی درونی و تاریخی به سوی فروپاشی و سقوط پیش رفت .
تا همین جا،چشم بر بستن آگاهانه یانااگاهانه برنحوه ی سقوط حکومت عراق دراثریک هجو م خارجی و نسبت دادن آن صرفا به مسائل داخلی نظیر استبداد و ظلم حکومت،البته چیزی جز تحریف تاریخ و تحریف واقعیت نیست. گویی که هرگز حکومت و مردم عراق مورد هجوم یک نیروی نظامی بیگانه قرار نگرفته اند و به واقع فارغ از یک تهاجم نظامی،حاکمیت صدام بر اثر ظلم و ستم بیش از حد و فساد درونی و به دست مردم عراق بر چیده شده است.در گذشته نیز مورخان و وقایع نگاران درباره ی علل و نحوه ی بروز برخی ازقضایا،بنا به خواست قدرت های حاکم و بر حسب منافع مادی و یا ترس از جان به تحریف تاریخ دست می زدند و در بیان چگونگی پاره ای رخ داد ها،علل واقعی آن ها را پنهان کرده و عوامل واهی و ساختگی را به جای آن ها عرضه کرده اندکه نمونه ی برجسته آن واقعه قتل میرزا تقی خان امیر کبیر در اثر توطئه درباریان و با فرمان ناصرالدین شاه قاجار است که عمده مورخین آن دوره علت آن را به بیماری امیر منتسب و داستا ن های ساختگی چندی را در مورد نوع آ ن بیماری و نحوه ی مرگ وزیر قاجار به هم بسته اند.
در مورد صدام حسین هم موج تبلیغاتی ساخته شده علیه او،که از یکی دو دهه پیش آغاز شده،در طی حمله نظامی ایالات متحده به این کشور تداوم و فزونی یافت و این مسئله در کنار خاطره نا خوشایند و لطمات بر جای مانده از جنگ تحمیلی ایران و عراق و همچنین وجود گرایش های عرب ستیزی و اسلام ستیزی در میان روشنفکران ایرانی،باعث شد تا با وجود ساختگی و مجعول از کار درآمدن برخی باورها پیرامون حکومت استبدادی صدام در نتیجه سقوط این حکومت،همچنان روند صدام ستیزی یک سویه و تکرار تبلیغات رایج درباره ی غیر مردمی بودن محض حکومت عراق از سوی به خصوص صاحب نظران ایرانی ادامه یابد. (1) به عنوان مثال از سال ها پیش همه شنیده بودیم که صدام صاحب یک کاخ زیر زمینی بسیار مجهز است و قادر است در مقابل هر تهاجمی برای چند سال صحیح و سالم در درون آن کاخ قدرت و زندگی خویش را حفظ کند،اما سقوط حکومت او و اشغال نظامی عراق و عیان شدن امکانات حکومتی صدام به وضوح آشکار کردآن داستان ها که صرفا برای نشان دادن و اثبات غیر مردمی،دیکتاتور و فرد گرا بودن حاکمیت صدام ساخته و پرداخته و رواج داده شده بود،در هیچ اندازه ای صحت نداشته و اشغال گران ظاهرا صدام را نه در یک کاخ دربسته غیر قابل نفوذ،بل در یک حفره محقر دو متری در زیر زمین می یابند. به علاوه تصاویر تازه منتشر شده از درون عراق مستنندی از کاخ و امکانات آن چنانی که یک دیکتاتور باید برای خود فراهم کرده باشد،با خود ندارند. ضمنا پس از گذشت یک سال از اشغال نظامی این کشور،حتی مستندات تجهیزات نظامی کشتار جمعی حکومت عراق هم که بهانه جنگ برای حفظ صلح جهانی بود،یافت نشده اند و در صورت یافت شدن فرضی آن ها در آینده نیز مطمئنا کسی چنان ادعایی را باور نخواهد کرد و همگان چنین کشفی را توطئه اشغال گران برای اثبات ادعای مجعولشان و توجیه هجو م خود به عراق خواهند دانست .
اما از سوی دیگر،بر خلاف تبلیغات صدام ستیزانه رسانه های غربی و وابستگان آن ها در دیگر نقاط جهان و نیز تبلیغات منفی مطبو عات ایران و روشنفکران ایرانی به طور اعم،افکار عمومی جهان راه واقع گرایانه و متعهدانه دیگری را در برخورد و قضاوت با موضوع حکومت عراق و ماهیت حاکمیت صد ا م حسین برگزیده اند که جای تامل و بعد احترا م بسیار دارد؛ در آستانه حمله امپریا لیسم جهانی به رهبری آمریکا به عراق،اتفاقی در مقیاس بین المللی رخ داد که تا آن روز در تاریخ جهان نظیر و مانندی نداشت. مردم سراسر جهان،صرف نظر از تفاوت های مذهبی،نژادی،قومی و ملیتی در یک اتحاد بی مانند و در قالب تظاهرات خیابانی و اقدامات مشابه دیگر به مخالفت با حمله ی ایالات متحده و هم پیمانانش به عراق و بر چیدن ظاهرا بساط دیکتاتوری و خفقان و شکنجه! پرداختند و در این راه متحمل زحمات،درگیری ها و آسیب های بسیاری شدند. چنان که در بعضی کشورهای دمکرات منش اروپایی دولت ها اجازه راهپیمایی و مخالفت علیه جنگ را به تظاهرکنندگان ندادند و در خود ایالات متحده و قلب دمکراسی،بعد از شروع جنگ دولت هر یک از مردم مخالف جنگ و تظاهر کنندگان در واشنگتن را ده هزار دلار جریمه کرد !
ممکن است برخی این مخالفت جهانی با حمله به عراق را تنها به مخالفت با پدیده جنگ تعبیر کنند اما باید توجه داشت که به فرض درستی این برداشت نتیجه ناگزیر ومحتو م مخالفت با جنگ وحمله به عراق حمایت از حکو مت صدام ونیز حمایت از تداو م یک نظا م استبدادی ظالم وتداو م حکومت یک رهبر دیکتاتور بوده است،ضمن آن که در طی آن مخالفت ها وتظاهرات شواهد متعدد ازحمایت مستقیم از شخص صدام دیده شد که از جمله می توان به در دست داشتن عکس صدام از سوی تظاهرکنندگان اروپایی ونا م گذاری یک پسر تازه متولد شده به نا م صدام حسین ازسوی پدرش در اندونزی واجاره یک بیلبورد تبلیغاتی در استرا لیا از سوی یک پیر زن خدمتکار با پس انداز چند ساله پایان عمرش برای نوشتن شعارهای ضد جنگ،و موارد کوچک وبزرگ دیگر ا شاره کرد. (2) ( گرچه شایان ذکر است که متاسفانه مردم ایران در این ابراز مخالفت جهانی نقشی بسیار حاشیه ای داشتند . )
استفاده از امکانات اطلاع رسانی جدید امروزین نظیر اینترنت نیز در تحکیم پیوند مخالفان جنگ البته تاثیر داشت اما این عوامل هم نمی توانند اصلی و انگیزه بخش باشند زیرا تنها قادرند تبادل اخبار واطلاعات را سرعت بخشند.بنا بر این برای پیدا کردن دلایل عمیق و واقعی چنان مخالفتی که هنوز هم به اشکال مختلف ادامه دارد و نشان دادن ضرورت باز نگری در صدام ستیزی انفرادی رایج در میان نظریه پردازان ایرانی،می باید دلایل دیگری را جست و جو نمود.
برای همگان آشکار بوده و هست که امپریالیسم جهانی در حمله به سرزمین عراق منافع استعماری کوتاه مدت و دراز مدت خود را مد نظر دارد؛ دردست گرفتن مستقیم منابع نفتی عراق و تاراج آن ها (3)،حضور مستقیم در منطقه حساس خاورمیانه،و تهدید کشورها و نیروهای مخالف آمریکا و اسرائیل در منطقه را می توان به عنوان اصلی ترین عوامل تجاوز سرمایه داری جهانی به عراق دانست. افزون بر این ها دشمنی سرسخت میان حکومت اسرائیل و حکومت عراق را هم می باید جدا گانه در نظر گرفت. برای نشان دادن میزان این دشمنی اشاره به نقل قول های رایج از زبان صدام حسین درباره دشمنی با یهودیان و خطاب کردن صدام با نا م بخت النصر از سوی اسرائیلی ها به مقدار زیادی کافی است. صهیونیست ها کینه تاریخی خود نسبت به عراق ( = بابل قدیم ) را فراموش نکرده اند و به علاوه وجود یک حکومت قدرتمند و دشمن سرسخت اسرائیل در منطقه را تحمل نمی کنند. آگاهی افکار عمومی جهان نسبت به این موضوع و باقی ماندن جدی تمایلات یهود ستیزی در میان اروپائیان و به مقدار کم تر در میان روس ها،در کنار عوامل پیشین،بی شک در ابراز مخالفت بین المللی علیه حمله به عراق و بر آورده شدن خواسته های اسرائیل سهم به سزایی داشته است.
آن چه تا به حال ذکر شد را می توان به عنوان عوامل بیرونی تهاجم به عراق در نظر گرفت. اما مهم تر از آن ها یا عوامل داخلی که حمایت بی تردید از صدام حسین را موجب شده و می شود، می باید در نوع بینش،مدیریت،رهبری و تصمیم گیری های برجسته صدام دانست؛صدام حسین با آینده نگری در مورد در خواست های نا مشروع قدرت های جهانی و اشراف نسبت به نیات واقعی آن ها در استعمار و تسلط بر ارکان سیاسی ـ اقتصادی کشور های منطقه،سیاست ایستادگی جدی و مقاومت بی حد و مرز در برابر آنان را در پیش گرفت.
بی شک اگر صدام نیز مانند بسیاری از رهبران کشورهای منطقه،اندیشه ها و شیوه های ضد امپریالیستی نداشت،می توانست همچون غالب سیستم های حکومتی عربی و غیر عربی آسیایی و آفریقایی حکومت و حاکمیت خود را حفظ کند و دقیقا به خاطر همین عدم سازش با امپریالیسم جهانی از سوی آنان تحمل نشد و مورد هجوم قرار گرفت. چنین اقداماتی از سوی یک حاکمیت ماهیتا نمی توانند ویژگی های یک دیکتاتور و یک نظا م استبدادی مطلقه با شند،زیرا در نظا م های دیکتاتوری،فقط منافع دیکتاتور و حفظ قدرت او به هر بهای ممکن ملاک است و هیچ گاه با لجاجت در مقابل درخواست های نامشروع بیگانگان قدرت و حاکمیت و زندگی دیکتاتور و خانواده او به مخاطره و نابودی نیافتاده است .
به علاوه مقاومت ملی و بومی مردم عراق با تجاوز اشغال گران به صورت رسمی و سپس به صورت چریکی را که هنوز هم ادامه دارد،می توان دلیلی بر رد این برداشت دانست که حکومت صدام از پشتوانه حمایت مردم عراق در مقابل مهاجمان بر خوردار نبوده است. ضمن آن که در کنار تصاویر آن چند لمپن اجیر شده ای که به صورت نمایشی عمل می کردند و مجسمه صد ا م را پایین می کشیدند،تصاویری نیز حمایت مردم عراق و دیگر کشور های عربی از صدام را نشان می داد.
صدام،شجاعانه ماهیت اصلی سرمایه داری جهانی را به چالش طلبید وبا بر ملا کردن هویت واقعی امپریالیست ها در این چالش پیروز شد. مصیبتی که او و مردم عراق در طی حمله ایالات متحده به عراق تحمل کردند سهم بسیار زیاد و درخشانی در بیداری وجدان بشری مردم جهان بر عهده داشت. امروز پس از گذشت یک سال از حمله آمریکا و متحدانش به عراق و انتشار روزافزون مستندات و عکس های اقدامات غیر انسانی متجاوزان در درون این کشور،و نیز مشاهده مقاومت های کوچک و بزرگ مردم در مبارزه با اشغال گران به اشکال مختلف،آخرین پرده های عملکرد اصلی امپریالیسم جهانی آشکار شده است. در سال روز اشغال این کشور و آزاد سازی مردم عراق از دست ظاهرا یک دیکتاتور ظالم ! کسی سالگرد ورود این به اصطلاح آورندگان دمکراسی و آزادی را جشن نگرفت و مردم آن روز را با جنگ و مبارزه وسیع تر و خشن تر علیه متجاوزان برگزار کردند .
امپریالیسم بین المللی در اثر نابخردی در حمله به عراق آخرین مایه های ضدانسانی پنهان خود را عیان کرد و با این اشتباه خود را به مرحله نابودی نهایی نزدیک تر نمود. همچنان که ایالات متحده نیز گویا در یک باتلاق دیگر مانند ویتنا م فرو رفته است و با نابخردی های مکرر در حال غرق نمودن هرچه بیش تر و وسیع تر خود است.
( 1 ) حال بماند که گروه های سلطنت طلب و اپوزیسیون خارج از کشور به صراحت نه تنها از حمله ایا لات متحده به عراق و بر چیدن بساط دیکتاتوری فرضی صدام حمایت می کردند، بلکه با خوشحا لی و اشتیاق بسیار حمله آمریکا به ایران را نیز تشویق می نمودند تا بتوانند در آینده نزدیک به عنوان دست نشاندگان گوش به فرمان غرب و آمریکا وبا کمک آن ها در ایران به قدرت برسند. اینک که بیش از یک سا ل از آن قضایا می گذرد و آشکار شدن اقدامات آمریکائیان در شکنجه فرزندان عراق خشم و نفرت عمومی مردم جهان را برانگیخته است وماهیت واقعی امپریا لیسم و آن آورندگان دمکراسی و آزادی را عیان کرده است، نمی دانم آیا مشوقان حمله آمریکا به ایران به ساده لوحانه بودن تصورات خود باور یافته اند یا خیر ؟!
( 2 ) در همین اواخر هم هنر مندان هندی با ساخت مجسمه هایی از شکنجه های مردم عراق از سوی نیروهای نظامی آمریکا، سهم انسانی خود را در ثبت ابدی آن جنایات و مخالفت با جنگ و تجاوز و کشتار ادا کردند.
(3) برای دریافت اهمیت موضوع نفت برای آمریکا، سخن هنری کیسینجر وزیر خارجه اسبق ایا لات متحده را به یاد آورید که همین اواخر گفت: اهمیت نفت برای آمریکا تا اندازه ای است که آمریکا نمی تواند اجازه دهد کنترل آن در دست اعراب باشد ! از آن گذشته کیسینجر تلویحا اعراب را فاقد صلاحیت لازم برای در اختیار داشتن منابع نفتی دانست !
+ نوشته شده در شنبه، 23 خرداد، 1383 ساعت 14:19 توسط عارف گلسرخی
http://wwww.naria.ir/view/1.aspx?id=354
افزوده شده در جمعه 5 آبان 1391 و 26 Oct 2012
ستیز تمام عیار فرهنگی توام با تندگویی و رفتار بی ترحم و فحاشانه
تجدید رابطه با مردم به جای آمریکا (روابط ایران با آمریکا و مردم)
صدام حسین و مقاومت در برابر حمله امپریالیسم و یهودیان-فارس ستیزی
محاکمه صدام حسین به عنوان جنایتکار جنگی و عامل حمله به ایران
صدام حسین و نگاهی بین المللی به او - صدام حسین از زاویه ای دیگر
معرفی استاد فحاشی؛سام و دکتر پروفسور فاروق صفی زاده- دشمن حقیقت
سراسیمگی به اصطلاح اساتید- اتهام زنی و فحاشی و توهین به حقیقت مصاحبه یعقوب آژند با کتاب هفته شماره ی ۱۷۴
متن از نوار پیاده شده توهین مدعیان ایرانشناسی؛مرکز گفتگوی تمدنها : دکتر پرویز رجبی، دکتر طاووسی ، دکتر مستوفی در مرکز گفتگوی تمدنهای دکتر سید عطاء الله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سید محمد خاتمی رئیس جمهور دولت ایران ، مبدع نظریه گفتگوی تمدنها
قسمتی از نیمه پنهان دکتر مهاجرانی(سید عطاء الله مهاجرانی،دکتر)
خاکساری اساتید بین المللی و توحش مزدوران دست چندم
گفتگو با مسئول ممیزی اداره ارشاد- ضاله نامیدن کتاب های هدایتگر
خاطرات هاخام(خاخام) یدیدیا شوفط(شوفیط)و فرقه سازی یهودیان آنوسی
آسمانی و غیر زمینی بودن قرآن و اثبات وجود داشتن خداوند و توحید
تخت جمشید؛ نیمه کاره طبق نظر سازمان نظام مهندسی
فهرست ادله و اسناد وقوع رخداد پلید پوریم توسط یهودیان و اختفا آن