ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
بیشترین کوشش دشمنان اسلام در کار پیوند دادن اندیشهی اسلامی با کارآیی تیغهی شمشیر گذشته است. ابزار دست این دشمنان حیله گر و در موارد بیشتری دوستان سهلانگار و آسانگیر، توسل به آیه های «قتال» در قرآن عظیم است که عمدتا در سوره ی بقره دیده میشود.
اینک در گمان و بیان بسیاری از غیرمسلمانان و نیز مسلمانانی که داستانهای رسوخ اسلام بهجهان از مسیر شمشیرکشیهای سرباز مسلمان عرب را پذیرفته اند، اسلام دین خونریزی، مکافاتدهی، دست بری، گردن زنی، رجم و تخریب جاهلانهی فرهنگ ماقبل خویش شناخته میشود! در این میان، با حیرت بسیار، ناسیونالیسم عرب در القاء چنین باوری به جهان، از همه حریص تر است. آن ها که در حال حاضر از ظهور تزهای جدید تاریخی برای شرق میانه هراسان شده اند و مثلا بدون امپراتوری ساسانیان دیگر قادر به تکرار افسانههای فتوح قادسیه و جلولاء و نهاوند نیستند و شمشیر فرضیشان را از کار افتاده می بینند، علیه کتابهای تاملی در بنیان تاریخ ایران، در منطقه تبلیغ میکنند، چنانکه مراکز دانشگاهی باکو، پایتختآذربایجان، لحظهای از پریشانپراکنی دربارهی اینکتابها کوتاه نمیآیند. در راسکشورهای عرب، که ورود جدید به مسایل صدر اسلام را غیرضروری، مجرمانه و اندکی آنسوتر کافرانّه میبینند، صاحبنظران رسمی دولت عربستان سعودی نشستهاند. برای من این موضعگیری آنها چندان هم ساده پندارانه، افسانه پرستانه، بیدلیل و غیرقابل فهم نیست. یک کشور اسلامی که در پرچم رسمیاش، شعاراصلی و اعتباری اسلام، یعنی «لااله الاالله، محمد رسول الله» را با نمایش تیغه شمشیری در زیر آن تخریب می کند، نوع و ماهیت نگاهاش به اسلام قابل درک است و از میان این همه صاحب نظر و روشن فکر عالی جاه مسلمان کسی نیست تا از آن ها بپرسد: میان بیان لا اله الا الله با اشاره به شمشیر چه سنخیت و تناسبی است؟ آیا همین افزودن تیغهی شمشیر بر شعار بنیانی مسلمین، شک رسوخ آن تفکر دست ساخت بیگانکان را در سرزمین کنونی کعبه برنمیانگیزد که یک هزاره است هدایتهای اسلام را با هراس از شمشیر مسلمین درهم میآمیزند و تبلیغ میکنند؟ ابزاری که امروز با نام تروریسم اسلامی در دست یهودیان میگردد و تفکری که بهکلی ساختهی کرسیهای تفرقه افکنی و ترس میان مسلمین و میان مسلمان و غیرمسلمان است. و نباید از یاد برد که پرچم دار بزرگ تفکر شیعی، یعنی علی ابن ابی طالب را نیز مالک نوع دو دم همین شمشیرهای ساختگی کرده اند، آن هم در حالی که اثبات وجود ساده ترین آلت حرب نیز در صدر اسلام از نظر باستان شناسی ممکن نیست و بار دیگر بگویم که مورخ تنها و تنها بر سند همزمان با دورهی تاریخی آن اعتبار میگذارد و تابع هیچ قول و بیان و روایتی نمیشود که غالبا با زمان خویش صد ها سال فاصله دارد.
حقیقت این که نه فقط در قرآن عظیم، چنان که در اندازه ی امکان بازخواهم گفت، اشارهی مستقیمی به جنگهای فراوان نیست، بل آن آیات «قتال» نیز غالبا اندازهی مهربانی و تفاهم و تحمل تاثیرگرفته از سفارشات اکید قرآن عظیم را معلوم میکند و نشان میدهد که مراعات دیگران و پرهیز از کینتوزی و مقابله بهمثل تا آن جا از سوی پیامبر بزرگوار توصیه و تبلیغ میشده، که حتی اقدام به دفاع شخصی نیز پیشاپیش نیازمند صدور اجازه و مجوزی از سوی قرآن بوده است.
«و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین. و اقتلوهم حیث ثقفتموهم و اخرجوهم من حیث اخرجوکم و الفتنه اشد من القتل و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتی یقاتلوکم فیه فان قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاء الکافرین. فان انتهوا فان الله غفور رحیم و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین الله فان انتوا فلا عدوان الا علی الظالمین. الشهر الحرام بالشهر الحرام و الحرمات قصاص فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتقوا الله و اعلموا ان الله مع المتقین و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه و احسنوا ان الله یحب المحسنین. آن که قصد فتنهگری، قتل و نفی شما را دارد، بکشید و نفی کنید، هرکجا که باشد، مشروط بر این که در راه خدا و بدون زیاده روی انجام شود، که خداوند زیاده روی را نمی پسندد. در کنار مسجدالحرام کسی را نکشید مگر این که در همان محل قصد قتل شما را داشته باشند و اگر آن ها حرمت ماه های حرام را نگه نداشتهاند شما هم نگه ندارید. این مقابله تا مرحله ای است که آنها از فتنه افروزی دست بدارند، آنگاه شما نیز دست بدارید. برای استقرار دین خدا، فقط به آن اندازه مجاز به مقابله اید که به شما ستم میشود. از خدا پروا کنید و پرهیزکاری را از یاد نبرید. تمام این مراتب باید در راه و برای دین خدا باشد، نباید خود را در معرض مهلکه قرار دهید و فراموش نکنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد». (بقره، آیات ۱۹۰ تا۱۹۵ )
چکیده و روح این فرامین فقط به شرایط مقابله به مثل و دفاع از خویش باز می گردد، که با قید احتیاطهای لازم، و چند اما و اگر، در قرآن عظیم می گذرد. معلوم است عمل به این دستورات نمی تواند شامل حوادثی شود که در آشفتگی یک جنگ رسمی بزرگ و عمومی میگذرد. در جنگ رعایت انصاف میسر نیست و نمیتوان ملاحظه کرد و منتظر بود تا دشمن ضربه را وارد کند تا برابر دستورات درخشان این آیهها به همان میزان تلافی شود. در جنگ رعایت و پرهیز از زیاده روی معنا نمی گیرد و بل مرسوم و واجب است هرچه بیشتر، حتی اگر خالی هم بر صورت شما ننشانده باشند، دشمن بکشید. تمام این آموزه های عالی، با شروط لازم، فقط اجازهی دفاع از خویش بههنگام تبلیغ دین تا مرحلهی قتل فتنهگر و متجاوز، حتی در اطراف خانهی خدا و در ماه های حرام را میدهد و نمیتوان اینگونه آیات قتال را به جنگ عمومی تعبیر کرد. چنین است که در بررسی من هیچ یک از آیههای قتال به یک میدان جنگ رسمی باز نمیگردد. این آیات فقط تکلیف فرد را دربرخورد با معاندین و فتنهگران معلوم می کند و اجماع و شمول جاری در نبردی همگانی را ندارد.
چنین دستورهایی از ظهور دوران جدیدی، که دوران مقابله با متعدیان است، خبر میدهد. آیهی ۳۹ سورهی حج اجازهی کشتن به کسانی داده است که مورد ستم قرار میگیرند و خداوند آنان را به حمایت خود دلگرم میکند. در آیهی ۱۲ سورهی آلعمران یادآوری میشود که کافران قریبا به زانو درمیآیند و به درک واصل میشوند. آیهی ۱۱۱ همان سوره تاکید میکند که مخالفان قادر به عرض اندام زیاد نیستند و برای توسل به قتل از سوی مردم پشتیبانی نمی شوند، چنان که در آیهی ۲۲ سورهی فتح از ذلت و ناتوانی کافران در رویارویی با مسلمین خبر میدهد و سرانجام آیهی ۱۹۵سورهی آلعمران تذکر میدهد که خداوند زنان و مردانی را که در راه خدا تارانده شده، آزار کشیده و کشته شده اند به پاداش شایسته خواهد رساند. بدین ترتیب مرتبط کردن آیات «قتال» با جنگ رسمی نیازمند بازبینی و باریک اندیشی بیشتری است تا در هر دستور مقاومت فردی، پای شمشیرکشی و جنگهای وسیع بهعرصهی اسلام باز نشده باشد. درعینحال خداوند در آیات ۸ و ۹ سورهی ممتحنه سفارش میکند که بیجهت نباید همه را دشمن فرض کرد و حتی رافت و ملاطفت و دوستی با غیرمومنی که عملا درمقابله با اسلام نکوشیده را سفارش میکند و حساب آنها را از دشمنان کافر و مخالفان سیاسی و نظامی جدا نگه میدارد و این است نگاه واقعی اسلام به جوامع انسانی و سفارشات مکرر قرآن به رعایت دیگران و اجابت انصاف و بسط مهربانی و هماندیشی و پرهیز از جدال و خونریزی، تا آن جا که ممکن باشد.
لغت «جنگ» در قرآن نه «قتال» که «حرب» است و نیاز به گفت و گوی دیگری دارد، که به توفیق الهی در پی خواهد آمد. (ادامه دارد).
بازگشت به صفحه اسلام و شمشیر