ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 5

  

توضیح ضروری: لینک مربوط به بخش های قبل و بعد، در انتهای همین یادداشت موجود است.

  

 

 

ایران شناسی بدون دروغ، 268، نتیجه 76، قلم 5 . 

 

 

آشنایی با ادله و اسناد رخ داد پلید پوریم 


مدخلی بر ایران شناسی بدون دروغ و بی نقاب، ۲۶۸ 

 

 
اندک اندک کار بر بنیان اندیشان سهل تر می شود و پیراستن دروغ و اسراییلیات از تاریخ ایران و تالیفات اسلامی و این جدال پر جذبه که صرف کشف دیرینه نگارش بر مواد و با وسائل گوناگون می شود، از مجرای نوینی می گذرد که زمان آشنایی با کاربرد نی به عنوان قلم، از اصولی ترین آن هاست. در واقع گذشته از آن سئوالات پیشین که چون آزمایشگاه ویژه و مجهزی مکتوبات مانده از دوران قدیم را شناسایی و غالب آن ها را با امعان نظر به ابزار نگارش، به صف اوراق جاعلانه هدایت کرد، اینک برابر مدعیانی که ابواسود دوئلی و ابن بواب و ابن مقله را پیشگام اختراع انواع خطوط پخته عرب می گویند، مجهز به استدلال تازه ای شده ایم  و حجت بالغه ای داریم که گریز از برابر آن برای هیچ کس ممکن نیست. زیرا می پرسیم این حضرات مبدع انواع خطوط خوش به زبان و خط عرب، قرن ها مقدم بر کشف قلم نی، با استفاده از کدام وسیله نگارش، دست به ابداع زیبا نویسی پر غمزه و اطوار خطوط زده اند، در حالی که بدون قلم نی حتی نوشتن دو  حرف عین یکسان ناممکن و خود عالی ترین دلیل است که خطاطان و خطاطی و تولید تابلوهای رنگین با نمایه های الفبایی، بر اساس عمر تولید قلم دان های مورد نیاز، مطلقا دورتر از سه قرن پیش نمی رود. در واقع، با توجه به نمونه های بازمانده از خط عرب،  این ابن بواب نیست که قلم نی را به عنوان ابزار کارآی نگارش در قرن سوم هجری تراشیده و به کار گرفته است، بل کشف توانایی های نی به عنوان ابزار قدرتمند نگارش، در قریب سه قرن پیش، ظهور انواع ابن بواب ها و ابن مقله ها را ممکن کرده است. 
ورود به این مدخل، در بطن خود، حامل این حقیقت است که اوراق و پوست نوشته های قرآنی که با خط ناپخته و محدود عرب، از اوائل قرن دوم هجری فراوان است، بدون هرگونه حاشا و خلاف نویسی، قدیم ترین پرچم برافراشته از متون دینی است که بی کم ترین لغزش و خدشه، هنوز هم بر بام های بسیاری در سراسر جهان همچنان در اهتزاز است. در واقع تنها مسلمانان اند که در ارائه آیات ثابت و بی تغییر قرآن، از ۱۳۰۰ سال پیش گشاده دستی نشان می دهند، حال آن که در سوی مشرکان اهل کتاب، مکتوبی با هر شمایل و متن و بر هر عنصر و مواد، از جمله انجیل و تورات و هرگونه نوشته تاریخی و فلسفی و غیره، با عمر بیش از ۵۰۰ سال، مگر با توسل به مکر و جعل پیدا نمی شود، و آن گاه که تا دوران معاصر در جبهه غرب، ابزار ضرور نگارش، جز پر پرندگان معرفی نشده و هیچ شیء دیگری شهرتی به عنوان قلم ندارد و نمونه ای از وسیله نگارش یک هزاره پیش اروپا در موزه ای نگه داری نمی شود، پس چند برداشت بسیار مهم از این مقدمه کوتاه میسر است: نخست این که در غرب وجود مقوله معمول آموزش به علت نبود ابزار ابراز نظر، فقدان و یا گرانی صفحات لازم برای نوشتن، اعم از پوست یا پاپیروس و انحصار عمدی آموزش در حیطه فراگیری انجیل و تورات های مخلوق خاخام و کشیش،  تنها در سده های متاخر ممکن شده است و درست به همین دلایل است که کنیسه و کلیسا متون قدیم تورات و انجیل را در اختیار ندارند و لاجرم از قدمت و قداست کتب پایه ی اعتقادی خود محروم مانده اند. بر این قرار و اساس در سوی مسلمین نیز ادعا در باب دیرینه هر قطعه نوشته ای با ابزار قلم نی، دورتر از سه چهار قرن پیش، فاقد منطق کاربردی است. از غرایب مدخل این است که ابزار نی نیز تا مدت ها تنها در کتابت قرآن و متون ادعیه به کار برده شده، چنان که نخستین کتاب ها با متون غیر دینی و مذهبی نیز تلفیق بسیار فریبنده ایُ از خطاطی تازه سربرآورده، بر قدیم ترین مواد نگارش یعنی قطعات سنگ است تا با انجام عملیاتی هر قطعه سنگ را بخشی از لوازم تکنیک تکثیر قرار دهند که به درستی چاپ سنگی نام گرفته است.
نزدیک به دو قرن قبل، در اروپا مداد ساخته شد که نمونه های دورتر از ۱۵۰ سال پیش ندارد. این که کاربرد قلم نی مورد استقبال کنیسه و کلیسا قرار نگرفت را می توان از طرفی انسداد مجرای نفوذ دانش غیر کلیسایی و از سوی دیگر ناکاربردی قلم نی در تحریر حروف لاتین گرفت که امکان تحریر یکدست حرف ام، یا دبلیو و اچ و کیو را ندارد و نیازی به اثبات این ادعا نیست که تولید کتاب در غرب با سود بردن از ابزار مداد، نخست به علت سهولت در تغییر متن و نیز بی دوامی نقوش و خطوط حاصل از آن، فاقد نمونه قابل ارائه است.
درست در حوالی این تغییرات و پیدایش بارگاه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی رو به توسعه، ناگهان جهش بزرگی در تولید ابزار نگارش در حوالی ۱۳۰ سال پیش پیدا شد و شاید هم به تقلید از قلم نی، چوب پایه های نی سانی به بازار عرضه شد که در گلوگاه فراز آن استوانه فلزی کوتاهی در درون چوب نصب شده بود که در میان دو حلقه قابل ارتجاع، سرقلمی فلزی نصب می شد که قابل تعویض بود. سرقلم های فلزی خوش استیلی که هم از آغاز به قلم فرانسه مشهور شد و فقط دوگونه وسیله نوشتار را در جایگاه مخصوص خود می پذیرفت: سر قلم درشت نویس با سر پهن و سرقلم ریزنویس، با سر تیز.    
  

 

اختراع انواع قلم های فرانسوی سر چاک دار به تقلید از قلم نی عرب

 

 
از این جاست که وجود و وفور این قلم های فرانسوی که درست با تولید صنعتی و فراوانی کاغذ همزمان شده بود، جهش بزرگی در حوزه نگارش عمومی پدید آورد و قلم های فرانسوی دنیای دانش و فرهنگ و مکاتبات دولتی و رسمی را تصرف کرد. اگر درست به یاد آورم شخصا نخستین اوراق را با این گونه سرقلم ها در حوالی ده سالگی سیاه کردم و در دستمال بسته ای که در آن زمان کار کیف مدارس را به عهده داشت، علاوه بر چند کتاب و لقمه بسته ای از نان و پنیر، بدنه قلم و چند سر قلم فلزی فرانسوی همراه خود به مدرسه می بردم. در حالی که دوات لبریز از لیقه و مرکب را ناگزیر در کف دست حمل می کردم.  
   

 

نمونه های نوشتاری با سرقلم آهنی فرانسوی به تقلید از قلم نی عربی

 


  

 

 

نمونه های نوشتاری با سرقلم آهنی فرانسوی به تقلید از قلم نی عربی

 

 
دو نمونه نگارش با سرقلم آهنی درشت نویس 


این نمونه یک نامه دولتی و غیر دولتی است که با سرقلم آهنی و فرانسوی درشت نویس، که شباهتی با نی نویسی دارد، متعلق به ۸۵ سال پیش است که چون متن آن ارتباطی با کمال الملک دارد، برای بی نصیب نماندن از فن جعلی که لزوما به همه چیز نقاش وصل است، در این جا نیز با اضافات قربانت شوم در صدر و نیز امضای نظام الدین، در ذیل نامه مواجهیم که هر دو را با قلمی دیگر نوشته اند.
   

نمونه نگارش با سر قلم فرانسوی ریزنویس

 


نمونه نگارش با سرقلم آهنی ریز نویس 


این هم یک نامه دیگر که به علت نداشتن تاریخ و شماره، رسمی نیست و بر آن مطلب خانوادگی و گلایه هایی از حیدر قلی فرزند احتمالی کمال الملک و جواب کمال الملک به او در حاشیه آمده است. بدون ورود به علت انتخاب این سرنامه وزارت دارایی فعلا غرضم نمایش نمونه نگارش با سرقلم فرانسوی ریز نویس است که به خوبی تفاوت با سرقلم درشت نویس را نشان می دهد. این که این نامه را به نام کمال الملک با سرقلم ریزنویس فرانسوی و بر سرکاغذ وزارت دارایی ترتیب داده اند از آن است که وجود فرزند کارمند دارایی مشهد نقاش را مستند کرده باشند و این سعی زمانی بر باد می رود که می بینیم برابر مرسوم مکاتبات اداری، نقاش جواب نامه فرزند را، منطبق با روال معمول مکاتبات رسمی و دولتی، در حاشیه نامه فرزند نوشته است!!!!؟ به راستی که جاعلان را می توان در زمره احمق ترین خلایق روزگار سیاهه کرد! به هر حال عمر این سرقلم های فلزی، چندان به درازا نکشید زیرا نوک آهنی آن، که فاقد الیاف قابل ارتجاع و اسفنج واره قلم نی بود، فقط مدت کوتاهی مرکب و جوهر را در خود نگه می داشت و در فاصله هر چند کلام، نیاز به بارگذاری مجدد داشت. که با نمونه بالا فاصله گذاری میان کلمات را از فورم یکنواخت خارج می کرد.
در عین حال سر قلم های آهنی ریز نویس، به سبب زمختی ماتریال، در گردش های قلم چندان هموار نبود و همراهی نمی کرد و به خصوص در موارد بسیاری که به سرعت در نگارش احتیاج بود، نوک تیز قلم به داخل کاغذ فرو می رفت و نوشته را باطله می کرد. این مطلب که کار تحریر را به درازا و دشواری می کشاند، اندیشه ساخت قلم خود نویس را فراهم کرد که جریان نازک و مداومی از مرکب درون مخزن خود را، به سر قلم می فرستاد. نخستین خود نویس ها با مخازن لاستیکی و فنر تخلیه هوا و تغذیه جوهر که بسیار هم یی قواره و زمخت و از نظر ظاهر مانند چوب دستی کوچکی بود، در حوالی پایان جنگ جهانی دوم در خانه ما پیدا شد و بلافاصله بر سر تصاحب آن چنان آشوبی میان برادران به راه افتاد. که صلاح را در خارج کردن آن از خانه دیدند. از آن پس صاحب قلم خود نویس را، بی پرس و جو، به جای ملا بنویس و صاحب اعتبار فرهنگی می گرفتند.    


«امروز کاغذی از آقای شکوه (حسین شکوه الملک) داشتم که عینا درج می کنم و نیز جواب آن را: شخصی و خصوصی، ۱۲ اردیبهشت ۱۳۲۷ شخصی.
هو
خدمت ذی شرافت حضرت آقای دکتر قاسم غنی سفیر کبیر شاهنشاهی در قاهره دام اجلاله العالی مشرف شود.
قربانت شوم مرقومه محترمه که چندی قبل به وسیله جناب آقای ساعد ارسال شده بود، واصل و زیارت شد. از تأخیر عرض جواب خجلم و از این که هیچ وقت ارادتمند را فراموش نمی فرمایید، کمال تشکر را دارم. با شخصیت برجسته ای که حضرت عالی در عالم علم و ادب و فضایل اخلاقی و معنوی دارید، مریدین و معتقدین در نظر شریفتان از حیث شمول مرحمت البته باید مساوی باشند. ولی تصور می کنم بین مریدها ممکن است کسانی باشند که به اقتضای بستگی به مقام معنوی حضرت عالی بتوانند به خود اجازه دهند که در عالم ارادت روش خاصی اختیار نموده و مطلب خود را بی پرده و به اصطلاح صاف و پوست کنده به عرض عالی برساند، و صف دیگری در زمره ارادت کیشان تشکیل دهند. قبل از مسافرت به امریکا و مصر حضرت عالی گاهگاهی هدایایی از قبیل کتاب و بعضی خوراکی ها و تنقلات ولایتی برای بنده ارسال می فرمودید و بنده هم قبول می کردم و البته متشکر بوده و هستم، ولی خیال نمی کردم که تحف و هدایای حضرت عالی هیچ وقت از این ردیف خارج بشود. قلمی که در امریکا تهیه شده و به عنوان بنده ارسال فرموده اید، بسیار خوب و عالی است، اما از ردیف اختراعی بنده خارج است و قبول آن مخالف با روش و سلیقه و عهد قلبی ارادتمند خواهد بود. استدعا دارم این عرض را با حسن تشخیص که مخصوص وجود عزیزتان است تصدیق و مخلص را بیش از پیش در عالم ارادت مستظهر و امیدوار بفرمایید. قلم را این جا به کسی بسپارم یا به قاهره بفرستم، موکول به دستور است. زیارت مرقومات و رجوع فرمایشات و خدمات و همیشه انتظار دارم. زیاده تصدیع نمی دهد. ارادتمند حسین شکوه». (خاطرات دکتر قاسم غنی، ص ۱۸۳) 


در سال۱۳۲۷ شمسی و دو سه سالی پس از پایان جنگ جهانی دوم، که قلم خود نویس وارد بازار نیازهای فرهنگی شده بود، قاسم غنی که در آن زمان سفیر ایران در قاهره بود، خود نویسی را به رسم سوقات و یا هر منظور دیگر، برای حسین شکوه وزیر دربار آن زمان با دست ساعد مراغه ای می فرستد. چنین هدیه ای چندان اشراف منشانه و غیر معمول و نامنتظر بود که وزیر دربار، شاید هم برای تعطیل زبان های وصله ساز و بسیار دراز، از قبول آن صرف نظر می کند. این مطلب می رساند که یک خود نویس خوب حتی در دستان وزیر دربار نیز جلب توجه می کرده است. سازندگان سر قلم برای خود نویس، کوشیده اند با تعبیه یک برجستگی فلزی ظریف، در انتهای نوک قلم، قدرت گردش آن را در پیچ و خم های فراوان حروف عربی، که حالا فارسی می نامیم، آسان تر کنند، اشتیاقی که تنها به دنبال تدارک قلم خودکار برآورده شد، که با فراهم آوری ساچمه گردان آغشته به جوهر، در جای سرقلم، هر آرزوی کاتب را در تدارک انواع زاویه ها و کمان ها و شکستگی های حروف، به هنگام نگارش برآورده می کرد. بدین ترتیب چرخه و تاریخچه ظهور قلم در گذران فرهنگ بشر، به دوران های نگارش بر سنگ با ابزار قلم حجاری، نگارش بر پاپیروس و پوست و پارچه های ظریف، با هر وسیله ممکن از جمله پر، نگارش با قلم نی، بر قطعه کاغذهای دست ساز و گران قیمت اولیه و سپس کاغذهای صنعتی که از قریب یک قرن و نیم پیش به فراوانی در بازارها عرضه می کنند و در نهایت نگارش با سرقلم های فرانسوی، نگارش با قلم خود نویس و سرانجام نگارش آسان و  حتی شعف انگیز با خودکارهای امروزین.
برای هر یک از این ادوار نگارش، مبتنی بر نمونه های یافت شده می توان تاریخ ظهور و غروبی قائل شد. نگارش بر سنگ تا ظهور عیسای پیامبر، نگارش با ابزارهای گوناگون و متفرقه و ناکارآمد تا قریب سه قرن پیش، نگارش با قلم نی در جهان اسلام، در سده های اخیر، نگارش با سرقلم های آهنی معروف به فرانسوی، از اوائل قرن بیستم، نگارش با خود نویس از پایان جنگ جهانی دوم و بالاخره نگارش با خود کار در پنجاه سال اخیر. تفکیک هر نوشته و تعیین ابزار فرآوری آن، برای صاحب نظر آگاه با مراجعه به قدرت قلم در نمایش گوشه ها و زاویه های هر حرف در هر متن نمونه، بی خطا میسر است و تقریبا در یک نگاه می توان ابزار نگارش در هر برگ نوشته و مکتوب دست نویس قدیم و جدید را معین و با تکرار همان پنج سئوال تعیین کننده اصلی، راه را بر هر جاعل شنگولی مسدود کرد: در چه زمان، بر چه مواد، با چه خط و زبان، با چه وسیله و ابزار نوشته شده و آیا نمونه ارژینالی از آن یافت شده است؟  


  

نامه کمال الملک نقاش به قلم خودنویس ابداع شده در ده سال پس از مرگش

 

 


حالا با داشتن این مکاشفات، به استنطاق نامه های کمال الملک و از جمله نمونه بالا می رویم که با مراجعه به قضایای فنی، قاطعانه با خود نویس نوشته شده است، ابزار نگارشی که قریب ده سال پس از مرگ نقاش، اندک اندک به جریان افتاده بود! هرکس که حوصله دارد، نامه های کمال الملک را از نظر ابزار نگارش و انواع خطوط منتسب به او، مقابله کند تا بر همگان معلوم شود که تمامی آن ها مجعول اند. ماجرایی که به نامه های کمال الملک منحصر نیست و مدعی می شود هر برگ نوشته رسمی، از ۴۰۰ سال پیش، تا پایان جنگ جهانی دوم، با هر متن و موضوع، اعم از وصیت نامه، بنچاق، اعتراف نامه و اوراق اجاره و واگذاری لقب و مقام و از این قبیل، که با قلم نی، یا سر قلم های ریز و درشت فرانسوی نوشته نشده باشد، بدون اندک مجامله و خلاف، مجعول است! (ادامه دارد)


 

 

 

 

فهرست کامل یادداشتهای قلم: 

   

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 1

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 2 

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 3 

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 4 

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 5 

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 6

 

 مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 7

 

مجموعه یادداشتهای قلم و نگارش کتاب و متون از ناصر پورپیرار،بخش 8

 

چند یادداشت مرتبط: 

 

 

 

 

  

 

هواخوری14،اعتبار قرارداد الجزایر و تحرکات و تحریکات منجر به آغاز

 

درماندگی دانشگاه شیکاگو، پرآوازه ترین مرکز ایران شناسی

      

غم نامه مکعب نقش رستم-نمونه دستکاری و جعل کتیبه در آثار باستانی

  

 ملا نصرالدین هایی در کار معرفی تمدن ایران باستان!!! بخش اول (بررسی اصالت نامگذاری "خلیج فارس" یا "خلیج العربی" بر خلیج واقع در جنوب ایران)  

 
 

 ░▒▓۩ خاکساری اساتید بین نخستین و وسیع ترین هالوکاست تاریخ جهان و نسل کشی هخامنشیان-ایران 

 

       مدعیان در قضاوت،نماد فروهر و اهورامزدای زردشتی و باستان پرستی 

    

 فردوسی بیرون از شاهنامه، اول تا 14 - نقدی بر هویت شخصی فردوسی

 

«گاف»‌های حکیم «فردوسی» در «شاهنامه»- سوتی های تاریخی حکیم طوسی

 

 ساسانی شناسی بر مبنای هیچ! فقدان اسناد و مدارک دوران ساسانیان

 

 هویت و زبان ایرانیان پس از اسلام و پوریم یهودیان (بازبینی شده) 

  
   آسمانی و غیر زمینی بودن قرآن و اثبات وجود داشتن خداوند و توحید 
 
بحثی کوتاه در باب احکام قرآن، زن، شراب، ... 
 
 لیلة القدر، شب قدر،نزول قرآن،درک معنا،شب زنده داری و احیا، تفسیر

 

حربه ی خوش دست حقوق بشر !!!     

     

  تاملی در مدخل اجرای عدالت،استقرار تساوی و برابری و حقوق انسانها 

 

نوعی مباهله و هل من مبارز طلبی فرهنگی در بحث پوریم و عجز مخالفان 

  

چند پاسخ در مورد پوریم،پاسخهایی به ابهام و تناقضات نظریه نسل کشی 

    

  تلاش برای انکار پوریم توسط رئیس جامعه یهودیان ایران؛فرزندان استر 

   

  خاطرات هاخام(خاخام)  یدیدیا شوفط(شوفیط)و فرقه سازی یهودیان آنوسی
  
    در مورد جهود آنوسی(یهودیان متظاهر به اسلام)و مارانوسی(به مسیحیت) 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد