ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

فقدان آوار دلیل نبود بنایی تمام شده، نیمه کاره بودن تخت جمشید، پرسپولیس، پارسه و رسوایی باستانشناسان بین المللی

 

فقدان آوار

بعد از ظهر به مطالعه شکافهای عمیق اطراف تپه گذشت و نشانه ای نیافتیم که ما را راهنمایی کند. نمی دانیم حمله باین تل خاک را از کجا باید شروع کرد. قلعه شوش کتابی بسته است که شروع بخواندن آن مشکل به نظر میرسد. مع هذا مارسل از پیش احساس می کند قسمت ورودی آپادانا که لوفتوس از اطراف ستونهای آن خاک برداری کرده است در سمت جنوب قرار دارد و باید بیش از ستونی مشابه با ستونهای مدخل((ویس دهیو-دروازه ملل)) تخت جمشید قرار گرفته باشد. وضع قرار گرفتن سنگ نوشته سه زبانی بر سطح سنگ شرقی و جنوبی است و زیر سازی چهار ستون مرکزی و فاصله شمالی میان آنها برای او جای تردید باقی نمیگذارند که در ورودی تالار بارگاه مشرف به قلعه بوده است.به این جهت تصمیم گرفت جهت حفاری را کاملا مغایر انگلیسی ها انتخاب کند و به جستجوی درها و پله ها بپردازد. او مطمئن بود که اگر در طی قرون و پس از انقلابات آثاری از قصر باقی مانده باشد می تواند بوسیله این آثار پله ها را کشف کند. این تشخیص او را وادار کرد که تپه را از بالا با خطی مورب بشکافد و این خط را با موقعیت درهای آپادانا در تخت جمشید تطبیق دهد.این ترانشه چهار متر عرض و شصت متر طول خواهد داشت (ص 83 کتاب و زمانی که ژان و مارسل دیولافوا قصد کوبیدن اولین کلنگ حفاری بر تل های باستانی شوش را دارند(28 فوریه 1885))


از آنجا که مبحث عدم وجود آوار در بعضی از قسمتهای تخت جمشید را در راه دارم، این مقدمه را آرودم تا خواننده را با فضای یک بنای باستانی و کهن و نحوه ی خاکبرداری از آن، که در ابتدا جز یک تپه ی خاکی، چیز بیشتری از آن قابل تشخیص نیست، آشنا کنم، تا در انتهای این مقاله به دروغ گویان بزرگ تاریخ و فرهنگ ایران، لعنت بفرستد، که چگونه و با چه توان و امکانی توانسته اند بناهای فاقد هرگونه دیوار را با عنوان کاخهای مجلل و تشریفاتی بزرگترین امپراطوران تاریخ بشر(؟) جا بزنند.  

 

خزانه ی تخت جمشید در حال خاکبرداری

 

در این تصویر شما می توانید ارتفاع و حجم خاکی که برای رسیدن به کف اصلی بنا برداشته اند را از قامت فیلم بردار حدس بزنید. چیزی حدود 3 متر. و یا در این تصویر  

 


هر کجا که دیواری روی زمین بوده، از تخریب آن در طول زمان آواری جمع شده است که می توان گفت در بعضی موارد مقدار زیادی از ارتفاع دیوارها را هم در میان خود مدفون کرده است. همین امروز هم اگر شما از شهری به شهر دیگر در سفر باشید، خرابه های روستاهایی که به هر علت، خالی از سکنه شده است را در بین راه میبینید که بعضا به صورت تپه هایی خود را نشان می دهند.

پس آوار جزء جدا نشدنی بناهای خشت و گلی است.  

 


ترجیح می دهم که صحبت را از کاخ آپادانا آغاز کنم که در دل خود، ناگفته های بسیاری از دروغ و فریب تاریخی جدید را نهفته دارد. میگویند آپادانا بنایی است تشریفاتی با ستونهای به ارتفاع 20 متر و دیوارهایی به ضخامت تقریبا 5 متر که گویا میهمانان مهم از نقاط مختلف دنیا در این بنا به حضور شاهنشاه ایران تشریف فرما می شده اند. اگر تا به حال فیلم شکوه تخت جمشید را تماشا کرده باشید، میبینید که به صورت کامپیوتری، بر آن سقف زده اند، فرشهای رنگارنگ کف بنا پهن کرده اند، پرده های رنگارنگ به دیوار آن آویزان کرده اند و حتی طرح پرده ی پشت سر شاه را هم می دانسته اند و برایمان کشیده اند، چه قدرت تصوری! مگر چه متاعی و چقدر مصرف می کنند؟!

 در مورد کف سازی این بنا در مقاله ی (کف سازیهای نیمه تمام) صحبت کرده ام، و حالا میرسیم به دیوار آپادانا، پس در این تصویر، به ضخامت دیواری که در حال حاضر موجود است دقت کنید.  

 

 

همانطور که گفتم، پهنای این دیوار حدود 5 متر و ارتفاع کنونی آن حدود 20 سانتیمتر است  که در تصویر به وضوح می توان دید. در اینجا بحث من این نیست که همین دیوار کم ارتفاع را هم تازه برای این کاخ تدارک دیده اند. حالا ببینید که این دیوار در اصل باید چه ارتفاعی میداشته:  

 

 

آیا ارتفاع یک آپارتمان 4 الی 5 طبقه این انداره نیست؟ بله. نکته ی مهم این است که طول و عرض آپادانا به 60 متر میرسد. یعنی شما با بنایی 60 متر در 60 متر روبرویید.  

 

 

حالا به نظر شما این بنا بعد از تخریب چه تپه ای از آوار را باید از خود به جای می گذاشت؟ اگر سقف این بنا را آنچنان که گفته اند، از چوب فرض کنیم، با این حساب ، حجم آواری که تنها از دیوارها باید درست می شد ، 25750 مترمکعب خواهد بود که اگر آنرا بر مساحت تالار ، یعنی 3600 مترمربع تقسیم کنیم ، تپه ای به ارتفاع 7 متر درست خواهد شد که 7 سانتیمتر هم از آن وجود ندارد !!!  

 

 

و همچنین این تصویر که یکی از قدیمی ترین تصاویر گرفته شده از آپادانا است.  

 

 

هیچ کسی در هیچ منبعی به وجود حتی یک وجب خاک در این تالار اشاره نکرده است، حتی نیبور که 250 سال پیش از آن بازدید کرده است! اوضاع در کاخ آپادانا به حدی از منطق به دور بوده است که بعضی از باستان شناسان گفته اند گویی کف این تالار را جاروب کرده اند.

خوب، حالا کمی در آپادانا درنگ کنیم تا گمانه هایی را که در مورد بدون آوار بودن آپادانا به ذهن من میرسد را بنویسم (البته اینها را به منظور سهولت در درک موضوع می آورم و نه حجت تمام، دوستان نیز می توانند دلایل دیگری را ذکر کنند):

1. دیوار این بنا ممکن است از چوب بوده باشد.

از آنجا که بحث را باید با دلیل و منطق پیش برد، باید بگویم که وجود دیوار چوبی برای این بنا به چند دلیل امکان ندارد. اول اینکه اگر این دیوار چوبی بوده پس باید این دیوار چوبی بلند ارتفاع، به وسیله ی سنگ، ساروج، پایه های آهنی و یا حفره هایی که در دل زمین کنده شده باشد، محکم شده باشند که شما هیچ یک از این آثار را در اطراف این بنا نمیبینید. ثانیا اینکه سنگ درگاه های این بنا نیز مانند دیگر بنا های تخت جمشید، برای دیواری از خشت یا ترکیب سنگ و ملات  آماده شده است و در غیر این صورت باید بر دیگر بنا ها نیز حکم دیوار چوبی را پیاده کنیم. و ثالثا، بنایی با دیوار چوبی و در این حد و اندازه در ایران سابقه ی ساخت نداشته است. رابعا، هخامنشیان را عمدتا دوستداران بناهای سنگی میشناسیم و نه چوبی.

2. از آوردن گزینه ی پرده و چادر خجالت می کشیدم اما از آنجا که (به تجربه دیده ام و برایتان نمونه نیز می آورم) بعضی از دوستان برای فرار از زیر جواب دادن به سوالات اساسی، به همه گونه دستاویزی متوسل می شوند، باید بگویم که پوشش پرده و یا چادر برای این بنا کاری غیر ممکن است، چونکه حدودا پارچه ای به همین ارتفاع، کافیست تا به کمک باد یک کشتی چند تنی را به حرکت در آورد و می توان گفت که از جا کندن چند عدد ستون (هر چند که به دست هخامنشیان در جای خود محکم شده باشند) کار ساده ایست.

3.با دوستی که علاقه ی بی اندازه ای به تاریخ باستانی ایران داشت در مورد آپادانا صحبت می کردم، وقتی به مبحث فقدان آوار رسیدیم و برای وی تصاویر قدیم و جدید آن را نشان دادم، با کمال تعجب، جواب جالبی داد. وی گفت: به علت اینکه این بنا در قسمت لبه ی تخت جمشید قرار گرفته است، باد آوار این بنا را به پایین دیوار فرو ریخته است؟!! گفتم پس ما باید درست در نقطه ی مقابل آپادانا، در کنار دیوار، تپه ای از آوار داشته باشیم، که شما شرایط را در این تصویر می بینید:  

 

 

این تصویر دیوار بیرونی تخت جمشید قبل از خاکبرداریست. آیا می توان گفت قبل از باستان شناسان، کسی برای اینکه دیوار بیرونی تخت جمشید جلوه بدی نداشته باشد، اقدام به تمیز کردن اینجا کرده است؟ اگر چنین است پس چرا فقط خاکها را برداشته و این خرده سنگها را به جای گذاشته است؟ و اینکه میتوان این خورده سنگها را هم حاصل پرتاب شدن ستونهای آپادانا بر اثر باد به بیرون تخت جمشید دانست؟ حکایت زیبا و مفرحی ست اگر این تصویر را از نظر بگذرانید:  

 

 

در این تصویر، قسمتهایی از تخت جمشید که به دلایلی هنوز خاکبرداری نشده است، با رنگ علامت زده شده. میبینید که آوار بنای عیلامی مجاور هدیش که بسیار هم به پرتگاه و دیوار تخت جمشید نزدیکتر است، هنوز در جای خود مانده است و بر خلاف تصور دوست باستان ستای من، باد با آوار این بنا هیچ کینه ای نداشته است. آخر این چه حکومتی است که حتی باد هم از بر جای ماندن بقایای کاخهای حکومتیش در عذاب است؟

4. و اینکه در زمانی قبل تر از ما، پادشاهی و یا هر کس دیگری، این بنا را از آوار پاک کرده است تا برای خود، کار انجام شده تا اینجا را ادامه دهد و برای خود کاخی جدید بسازد. که دلیل رد این ادعا، همان در خود ادعا نهفته است و آن اینکه: اگر شاهی این بنا را پاکسازی کرده است تا کاخ خود را بسازد، پس چرا اثری از کاخ وی نیز نمیبینیم؟

اما من برای اثبات ادعای خود در مورد اینکه این بنا از روز اول فاقد هرگونه دیوار و به دنبال آن آواری بوده است، دلیلی دارم از روز روشن تر، و آن اینکه: تابش خورشید، تغییر درجه ی حرارت هوا و بارندگی، آفت جان سنگ و یک بنای سنگی است. هر کجا که سنگ در معرض این شرایط قرار گرفته است بسیار زودتر از سنگهای همجوار خود که زیر خاک مدفون شده اند، تخریب میشود. حالا میتوانید ته ستونهای موجود در آپادانا را با ته ستونهای موجود در موزه، که از زیر آوار خارج شده اند مقایسه کنید. 

 

ته ستون ورودی موزه  

 

ته ستونهای کاخ آپادانا. 

 

آیا دلیل این تخریب در طول زمان چیست؟ پس به این نتیجه میرسیم که آپادانا از روز اول فاقد آوار بوده است تا این آوار بتواند از ته ستونهای بنا نگهداری کند.

اما آخرین نکته ای که می خواهم درباره ی آپادانا بگویم اینکه: آثار همین دیوار کنونی کشیده شده به دور آپادانا را هم در تصاویر قبل از خاکبرداری نداریم:  

  

 

آیا عجیب نیست؟ تنها اثری که از دیوار آپادانا میبینید، سنگ درگاههای باز هم تخریب شده در اثر تابش مستقیم آفتاب، بدون حتی یک وجب از دیوار اطراف. حالا به این تصویر نگاه کنید.  

 

تصویر قبل از خاکبرداری

 

فلش مشکی رنگ، کاخ داریوش(تچر)

فلش قرمز رنگ، کاخ خشایارشا(هدیش)

و فلش سبز رنگ، بنای کنونی موزه را نشان می دهد. آوار فرود آمده بر موزه را میبینید؟ و دلیل سالم ماندن ته ستونی که در چند تصویر پیش به شما نشان دادم؟ تقریبا می توان گفت تمام بقایای باقی مانده در موزه که زیر آوار مدفون بودند، سالم و دست نخورده باقی مانده اند.

حالا سوال اساسی اینجاست که چرا بناهای هدیش و تچر را هم در تصاویر قدیم، فاقد کمترین آوار میبینیم؟ و از آن بدتر اینکه ما در اینجا هیچ اثری از بقایای ستون و یا ته ستون( به جز چند عدد، و آن هم نه در کاخ اصلی هدیش) نمی بینیم؟!! احتمالا دوستان جواب خواهند که شاهان و مردمی که برای گذشته ی خود احترام قائل نبوده اند، آنها را از تخت جمشید ربوده اند تا مثلا در شیراز، بنای منزل قوام السلطنه را بسازند. و باز من می پرسم: که اینها همگی چه مشکلی فقط با کاخ های شاهان هخامنشی داشته اند که همه جای تخت جمشید را رها کرده و فقط آثار هخامنشیان را مورد هجوم نابخردانه ی خود قرار داده اند؟

و به همین منوال است بناهای تالار صد ستون، دروازه ی ملل و تالار سه دروازه : 

  


  

این هم تصویری قدیمی از دروازه ی ملل که ارتفاع خاک کف آن از یک متر بیشتر نخواهد بود: 

  



 
 

 

>>>>برای دیدن بخشها روی لینکهای زیر کلیک کنید<<<<

 

 

ناریا  

بیانیه ، مقدمه، سخن مدیر وبلاگ 

کف سازی های نیمه تمام
حجاری هام نیمه تمام
پلکان ورودی 
فقدان آوار
پاشنه گردان ها
تراشکاریهای نصفه و نیمه
کتیبه ها
اجرام خام و حجاری های نیمه تمام (1)
اجرام خام و حجاری های نیمه تمام (2)
اجرام خام و حجاری های نیمه تمام (3)
جورچینی های مضحک (1)
جورچینی های مضحک (2)
مکمل اول جورچینی های مضحک (2) بررسی جز به جز
مکمل دوم جورچینی های مضحک (2 ) بررسی قطعات و نتیجه گیری  

 

دانلود فیلم مستند تختگاه هیچکس  

 

 
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد