ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

مکمل اول جورچینی های مضحک (2) بررسی جز به جز - عکسها و تصاویر عینی مستند از نیمه کاره بودن تخت جمشید، پرسپولیس، پارسه هخامنشیان

مکمل جورچینی های مضحک (2) بررسی جز به جز

 

این مقاله مکملی ست بر مقاله ی جورچینی های مضحک (2) که پیشنهاد می شود قبل از خواندن متن حاضر، مروری داشته باشید بر آن مقاله.

به دنبال آنم که تصویری درست از تغییر و جابجایی های پله ی حیاط تچر را برای خوانندگان ترسیم کنم تا بدانند که در اصل و اساس، نه مرمتی روی این پله انجام شده و نه دزدی از قطعات این پله صورت گرفته، بلکه تنها و تنها گروهی در پشت نقابی با نام باستان شناس و ایران شناس آمده اند تا با چهره سازی و آرایش های ناشیانه، تاریخی را برای ما بر پا کنند و ایران را تماما از باد هوا پر کنند تا بر ستونهای نیمه برافراشته ی تخت جمشید ببالیم، صدای سم اسبانش را بشنویم، رنگهای پارچه ها و پرده ها را ببینیم(؟) و لحظه ای از خود نپرسیم که شاید این ادعاها دروغ باشد و شاید در زیر این چهره ی زیبا که ساعتها در زیر دست نوابغ، بزک و آرایش شده، که امروز بزرگان تاریخ و ایران شناسی می شناسیم، پیرزنی بد سیما حضور دارد که قصد قالب کردن آن را به ما ایرانیان داشته اند. حالا زمانی ست که باید این شیدا بازی بی لجام را کنار گذاشته تا بتوانیم این چهره سازان ریا کار را بهتر بشناسیم و از این به بعد با چشمانی باز به گوشه و کنار تاریخ نظر افکنیم و بدانیم که اتفاقی که در این گوشه ی مخفی تخت جمشید، در هفتاد سال پیش و به دست کارشناسان زبده ای با کوله باری از مدارک دانشگاهی افتاده است، ممکن است در هر گوشه ای از تاریخمان هم افتاده باشد.


این مقاله که نتیجه گیری است از مقاله ی جورچینی های مضحک 2 ، در دو بخش به خوانندگان تقدیم می گردد (مکمل جورچینی های مضحک 2 ؛ بررسی جز به جز و مکمل جورچینی های مضحک 2 ؛ بررسی موقعیت و نتیجه گیری). در مقاله ی قبل، از آنجا که گفتار حاضر در ماهیت با آن همسوست، اما چون به نتیجه ای غیر از آن خواهم رسید، ممکن است مطالب متفاوتی ذکر شده باشد که به دلیل جزیی و قابل گذشت بودن آنها خود من هم نیازی به تغییر آنها ندیدم تا دو مقاله را بتوانید در محدوده ی زمانی معین (یکی را قبل از رسیدن به منابع و نتایج جدید و دیگری را بعد از بررسی منابع) از نظر بگذرانید و با پوزش از خوانندگان این وبلاگ، برای درک بهتر مبحث، مجبورم که مقداری از گفته های مقالات گذشته را در اینجا تکرار کنم تا بر ما بهتر روشن شود که حکایت این پله ی مرموز در تخت گاه هیچکس چیست.

  

  

این تصویر در سایت دانشگاه شیکاگو ثبت است. پله ایست که در نگاه اول باستانی می آید، کلیت اجزا آن کامل به نظر میرسند که گویا مسیر حرکت خشایارشا به سمت بارگاهش بوده است. پله را در حال حاضر به این صورت میبینید که به دیوار منتهی میشود.

  

 

  

در نگاه اول، اگر بیننده ای از گذشته ی این پله (همان تصویر دانشگاه شیکاگو) خبر داشته باشد، فقط یک نتیجه گیری برایش پیش می آید و آنهم بسیار ساده ست: پله ای باستانی که به دست دزدان آثار باستانی مانند گوشت قربانی تکه تکه شده و از آن هیچ باقی نمانده است. پس شایسته است تا محکم به پشت دست خود کوبد و بر خاندان این دزدان نفرین بفرستد که با بی رحمی تمام، مشغول بردن این یادگارهای گذشته ی ایرانیانند. اما آیا حکایت اصلی این پله این است؟ شگفت زده خواهید شد اگر بگویم خیر، چرا که یافتن یکی از قطعات این پله (که در مقاله ی قبلی به آن اشاره شد) در چند متری محل اصلی، این گناه را فعلا از دوش دزدان بیچاره برداشته و منتظر بررسی اسناد تازه خواهد ماند که در این مقاله و مقاله ی بعد، ارایه خواهد شد. بعد از این مقدمه و یاد آوری کوتاه، به کار اصلی خود برگردم که کنکاش در جزییات این پله است. بررسی جزییات این پله ما را به یکی از شگفت انگیز ترین جورچینی های تخت گاه میرساند که امیدوارم بتوانم به خوبی از پس آن بر آیم. پس با توکل بر خدا این کار را آغاز می کنم.

اگر که این پله را قدیم فرض کنیم، باید بتوانیم به چند سوال اساسی در طراحی و ساخت این پله جواب دهیم که در هیچ کجای تختگاه سابقه نداشته، از اصول طراحی های تخت جمشید تبعیت نکرده و بیشتر به یک طنز شبیه است.

یکی از اصول معماری در پله های تخت جمشید این است که هر کجا پله ای را تزیین کرده اند، به این صورت بوده که مهمانان و یا خدمتکاران در حال بالا رفتن از پله نمایش داده شده اند و جایی را سراغ نداریم که سنگ تراش کسی را به حالت پایین رفتن از پله نمایش داده باشد.

   

  

 در اینجا ما ردیف هدیه برندگان در سمت چپ پله را داریم که با فلش شماره ی (1) نشان داده ام که در حال حرکت به سمت کاخ خشایارشا هستند و درست در چند سانتیمتری و روبروی آن(فلش شماره 2) ردیف خدمتکارانی را میبینید که از کاخ خشایارشا خارج می شوند. این اتفاقی است که فقط همین یکبار در تخت جمشید سابقه دارد که در تزیینات یک پله دو ردیف انسانی در مقابل هم در حرکت هستند.

  

 

  

دیدن هدیه برندگان در این عکس بسیار ساده است. همه در حال بالا رفتن از پله هستند و همه در یک جهت.

سوال دوم این است که افراد موجود در سنگ سمت چپ پله( فلش شماره ی 1) همگی در سیمای هدیه برنده حضور دارند و افراد به تصویر کشیده شده در سنگ بالای پله (فلش شماره ی 2) خدمه ی شاهنشاه هستند؟ میبینید که بر سنگ شماره ی 1 افرادی در حال بردن هدیه و در سنگ شماره ی 2 افرادی با حوله حمام  حضور دارند. آیا این طبیعیست؟ باز هم باید گفت که خیر. شخصا در نقطه ای از تخت گاه با چنین صحنه ای روبرو نبوده ام که در تزیین یک پله از دو ردیف انسانی کاملا متفاوت استفاده شده باشد.

سوال سوم از دو سوال اول روشن تر و ساده تر است. درست است، موقعیت قرار گیری سنگ تزیین شده ی سمت راست پله. باز هم یک عدم تناسب روشن و آشکار با دیگر نقاط تخت جمشید که گویا از دید کارشناسان زبده و باستان شناسان بزرگ دنیا مخفی مانده است. اگر به اصول تزییناتی پله ها در مقاله ی جورچینی های مضحک 1 توجه کرده باشید ، در آنجا گفته ام که هر کجا پله ای وجود دارد سربازان، خدمتکاران و یا هدیه برندگانی هم حاضرند تا با بالا رفتن از آن، بر زیبایی پله بیافزایند، و این موضوع را با تصویر بالا ثابت کردم. اما چرا فقط در این پله ی تخت جمشید این تناسب فرا گیر در کل محوطه نادیده گرفته شده و ردیف هدیه برندگان، بر خلاف مسیر پله، روی زمین تخت حرکت می کنند؟ فکر می کنم دیدن تصویری از نزدیک خالی از لطف نباشد.

   

 

   

احتمالا دوستان خواهند گفت که هخامنشیان در حال یک اکتشاف هنری و تغییر سبک اساسی در ساخت و ساز بوده اند و اگر اسکندر به ایشان امان می داد، تخت جمشیدی را هم بر روی هوا میساختند، که بعد باید به این سوال پاسخ دهند که چرا این انقلاب در طراحی و مهندسی تخت جمشید، فقط باید روی همین پله ی چند متری انجام می شد و نه چند هزار متر دیگر؟ این پله که باید در زمان این انقلاب هنری تمام شده بوده باشد، چرا که جزیی از حیاط تچر و محل استقرار داریوش و خشایارشاست؟ چرا چنین انقلابی در مثلا دروازه ی نیمه تمام (که می گویند متعلق به اواخر دوران هخامنشیان است) رخ نداده است؟ چهارمین نکته این که نه تنها این ردیف خدمتکاران، با اصل پله همخوانی ندارد بلکه همانطور که میبینید با دیوار سمت راست خود هم هیچگونه تناسبی نداشته و حالت خنده داری به این محوطه داده است. سمت چپ سنگ حجاری شده و کاملی را نشان میدهد که درست به دیواری چسبیده که حتا صاف کردن آن هم به صورت کامل تمام نشده است. عدم هماهنگی این ردیف خدمه با طراحی پله ی روبروی خود را هم می توان دلیل پنجم بر عدم تعلق این سنگ به این قسمت از تخت جمشید دانست که در تصویر زیر با فلش به شما نشان داده ام.

   

 

    

این سنگ نه متعلق به این پله و نه اصولا متعلق به طراحی های خاص پله ها دارد. حکایت باید جالب شده باشد و کاملا معلوم است که شما هم همان نتیجه ای را گرفته اید که من گرفته ام. پس حالا اگر دوست دارید می توانید پشت این سنگ نا هماهنگ را هم ببینیم و تفاوت بزرگ آن را با قرینه ی خود در چند قدمی آن مقایسه کنید.

   

 

   

پشت سنگ حجاری شده ی پله ی مزبور کاملا خام است و معلوم است متعلق به کنار یک دیوار میباشد، اما حجاری پله ی روبروی آن کامل و در دو طرف پله دیده میشود و باز هم مطابق معمول هدیه برندگانی را دارد که از پله ها بالا می روند. اما اگر این ایرادها را هنوز قابل گذشت می دانید، دوست دارم به این یکی نگاهی بیندازید.

   

 

  

خوب این هم تفاوتی دیگر در ساخت پله های این مجموعه. می بینید که حجاری های سمت چپ این پله ( سمت شمالی پله ی شرقی حیاط ) که قسمتهایی از آن در محل کنونی خود نیست، اما حرکتی باز هم پلکانی به سمت بالا و با طرحهای شکسته ی هدیه برندگان دارد.

   

 

  

این هم سمت جنوب پله ی شرقی حیاط تچر که قرینه ی همان پله ی مورد بحث میباشد. بقایای حجاری ها بر روی آن قابل رویت است و اگر تکه های شکسته را روی آن قرار دهند، یک مجموعه ی کامل را به نمایش می گذارد. و حالا به جرز صاف و بدون عوارض حجاری و حرکت پلکانی پله ی اصلی دقت کنید.

   

 

   

نه آثاری از حجاری و نه بقایایی از حرکت به سمت بالا. فکر می کنم تا همین جا دلایل کافی برای اثبات عدم وجود این پله به این محل را ارایه داده ام،  اما سر نخ موضوع وقتی به دست من آمد که در دیدار نوروزی به همراه چند تن از دوستان طالب حقیقت از تخت جمشید، توانستم آن سنگ جابجا شده ی سمت چپ پله (که در جورچینیهای مضحک (2) توضیح آن آمده) را از نزدیک بررسی کنم.

   

 

   

قبلا در مورد موقعیت قرار گیری این سنگ صحبت کرده ام و الان می خواهم این سوال را مطرح کنم که چرا این سنگ هم مانند دیگر اجزا این قسمت هیچ هارمونی با پله ندارد و چرا هدیه آورندگان در این سنگ حجاری شده، باز هم به جای بالا رفتن از پله، روی زمین تخت راه میروند؟ ولی واقعیت این است که نه فقط طرح روی این سنگ با فرم کلی پله در تخت جمشید همخوانی ندارد بلکه پشت سنگ هم دارای حجاریست و این حکایت از آن دارد که این سنگ هیچ ربطی به پله ندارد.

   

   

از اینکه تصاویر را چند بار تکرار می کنم پوزش می خواهم، این بیشتر به خاطر درک بهتر موقعیتهای سنگهاست.

   

   

چه می گویید؟ مگر پشت این سنگ به سمت دیوار نبوده است؟ چه لزومی داشته که حجار قدیم، دست به کار حجاری پشت این سنگ (که مشخص است متعلق به لبه ی یک ایوان ست) به دیوار چسبیده بزند؟

در آن روز و در بین راهنمایی دوستانم، هر وقت که فراغتی دست می داد در میان حاضران و زائران تخت جمشید به سخنان راهنمایان تور گوش می دادم که گاهی مرا به یاد نقالان قهوه خانه ها می انداخت. یکی از این نقالان که از فریاد زدن خسته شده بود، به همراه خود بلندگویی آورده بود و با آب و تاب داستانهای تو خالی از تخت جمشید تعریف میکرد و گروه بعدی را دیدم که باز هم از روی ناچاری و برای جلوگیری از خستگی، دو نفری به این نقالی ادامه می دادند و هر وقت صدای این یکی می گرفت، دیگری به میدان می آمد و ... . برای من جای تعجب بود که این راهنمایان که گویا بر همه ی زوایای تخت جمشید تسلط دارند و با مثال هایی، چشمان انسان را از حیرت می شکافتند که مثلا دست این سرباز در اولین پله پلکان شمالی تالار سه دروازه، تنها دستی است که در همه ی حجاری های تخت گاه، به جای اینکه از روبرو باشد از پشت است(!!!!!!) باید این ازدیاد دقت را ستایش کرد اما این آقایان چرا از این همه عدم تناسب در این پله تا به حال چیزی نگفته اند؟ فرض بگیریم که اینها را فقط برای توضیح تخت جمشید آماده کرده اند و آگاهی آنها زیاد نیست، آیا اساتید آنها هم چیزی در این باره نمی دانند؟ و همچنین اساتید بالاتر آنها؟ اگر جواب مثبت است پس سوال جدی تری به میان می آید که اگر اساتید اینها هم در مورد ایراداتی تا این حد واضح و غیر قابل گذشت، چیزی نمی دانند پس چرا این همه سر و صدا به را می اندازند که مثلا فلانی و فلانی سواد و صلاحیت وارد شدن به مبحث تخت جمشید را ندارند؟ پس باید که کمر همت ببندیم و فکری به حال آگاهی های کنونی از تخت گاه کنیم که هیچ کدام از آنها به ارزنی نمی ارزد. اما در این بین، تصویری زیبا و هنری به دست می آمد اگر همراهان من در هنگام مواجهه با حجاری پشت این سنگ از من می گرفتند. باورم نمی شد که این سنگ تا این حد به پله ربطی نداشته باشد. باور کردنی نیست که در این هفتاد سال چگونه این همه عیوب روشن و جلوی چشم ما را هیچ کارشناسی ندیده است و در عوض، نظر همه به این سمت هدایت شده باشد که دست آن سرباز با کل دستهای سربازان پارسی هماهنگی ندارد.

فکر میکنم که دیگر خسته شده باشید و پیش خود بگویید که خوب قبول کردیم، اما این آخری را هم از من داشته باشید تا در مرحله ی بعد وارد عرضه ی دلایل دیگر خود شوم.

    

 

   

باید که این مطلب را با مقیاسهای دقیق به شما ارایه دهم که از شما اندکی وقت می خواهم تا در سفر بعدی بتوانم به انجامش برسانم و آن هم چیزی نیست جز دقت دادن به عدم یکسانی طول و ارتفاع پله ها، که حتی در این تصویر و بدون اندازه گیری هم کاملا مشخص است. پله ی اول و دوم از پایین  با شکافی که در تصویر میبینید از پله ی سوم جدا شده اند. سایز پله ی سوم از همه ی پله ها بزرگتر است و لبه ی آن نشان از این دارد که برای جا دادن آن در این بین، نیاز بوده تا مقداری از آن را بتراشند (که این کار را با دقت هم انجام نداده اند) و از آن هم مهمتر این که پله ی اول هم با ارتفاع بالاتری که از قرینه ی خود دارد، آخرین پله ی این مجموعه را نشان می دهد. (بررسی این نکته ی جالب در پله ی اول را هم در مقاله ی بعدی انجام خواهم داد.)


خوب حالا ببینیم جمع بندی کل مطالب گفته شده در مورد این پله ما را به چه نتیجه ای می رساند. ما با پله ای روبروییم که بقایای موجود از آن در حال حاضر نشان دهنده ی یک بی تناسبی کامل  و در حد وسیعی است و تصویر قدیم هم فقط دلایل این بی تناسبی را قوت میبخشد. عدم نتاسب حجاری دو طرف پله، عدم تناسب حجاری بیرونی پله با دیوار کنار، پله ی قرینه و زیر سوال رفتن قرینه سازی در تخت جمشید. عدم حجاری دیوار سمت چپ پله (مانند حجاری که در پله های دیگر این مجموعه دیدیم)، حجاری دو سمت قطعه سنگ جابجا شده ی موجود در تصویر قدیمی که قانونا با حجاری یک طرف آن کار این پله تمام بود و وجود پله ای که از سر هم بندی کردن سه تکه پله ی دیگر به دست آمده و امروزه من در حال جستجو برای یافتن سومین قسمت آن هستم که در حال حاضر مفقود است. پس ما با پله ای روبرو هستیم که هیچ کدام از اجزا آن با کلیت یک پله هماهنگ نبوده و گویی با خود مجموعه هم قهر است. تا همین جا اولین گام در شناخت بی دقتی های فراوان در ساخت این مجموعه برداشته شد و در گام دوم باید به این سوال برسیم که واقعیت این مسخره بازی در چیست؟ پس با من باشید تا داستان تلخ این پله را برایتان بخوانم.

ادامه دارد 

 

 

>>>>برای دیدن بخشها روی لینکهای زیر کلیک کنید<<<<

 

 

ناریا  

بیانیه ، مقدمه، سخن مدیر وبلاگ 

کف سازی های نیمه تمام
حجاری هام نیمه تمام
پلکان ورودی 
فقدان آوار
پاشنه گردان ها
تراشکاریهای نصفه و نیمه
کتیبه ها
اجرام خام و حجاری های نیمه تمام (1)
اجرام خام و حجاری های نیمه تمام (2)
اجرام خام و حجاری های نیمه تمام (3)
جورچینی های مضحک (1)
جورچینی های مضحک (2)
مکمل اول جورچینی های مضحک (2) بررسی جز به جز
مکمل دوم جورچینی های مضحک (2 ) بررسی قطعات و نتیجه گیری  

 

دانلود فیلم مستند تختگاه هیچکس  

 





 
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد